0

متن اشعار و روضه های اربعین حسینی

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی

سوغات شام

«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام»

گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمه سوغات از شام خراب آورده ام

اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده ام

همرهم زین العباد این حجت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آورده ام

 

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

دوشنبه 17 آذر 1393  3:34 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

همه جا با حسین (علیه السّلام)

همه جا با حسین (علیه السّلام)
 

زینب (سلام الله علیها) موقع تولد آرام چشماشو وا کرد، گریه می کرد دست هر کسی دادند آرام نشد، تا اینکه دادند دست ابی عبدالله دادند، حسین (علیه السّلام) حدود یک سال یا بیشتر از زینب نداره، تا نگاش افتاد به حسین (علیه السّلام) آروم شد، یعنی من اومدم اصلاً تو دنیا عاشق حسین (علیه السّلام) بشم، بعد موقع ازدواج، فرمود: شرط من اینه، من هر روز حسین را باید ببینم، هر جا حسین (علیه السّلام) رفت، منم باید برم ... .

زینبی که نه یه سال، نه ده سال، 54 سال کنار حسین بود، اربعین اومده کربلا، کی باورش می شد، یه روز فاتحه برا حسینش بخونه ! !

حرف  ها با برادر داره، زبان حال زینب تازه شروع می شه، صدا زد:

(زبانحال) داداش ! من 4 ساله بودم، شنیدم، مادرم کربلا را یادم داد، کی ؟ اون موقعی که کفن ها را به من داد، این مال بابات، ...

کجا دیدی به یک بچه ی 4 ساله، اونم دختر، این وصیت ها را بکنند، داداش ! بعدها ام سلمه برا من تعریف کرد چه بلایی سرت می یاد، یکی یکی روضه ها را با داداش مرور کرد، همه جا باهات بودم، داداش رفتی تو گودال بالا سرت بودم، بالا نیزه زیر نیزه بودم، تو مجلس نامحرما کنارت بودم ... .

گوشه ی خرابه پیشت بودم،  همه جا بودم، فقط یه جا نبودم، اونم گوشه ی تنور خولی من نبودم، اما فهمیدم کجا بودی، کی؟ اون موقعی که سر تو را تو خرابه آوردند دیدم موهات خاکستریه ...  .

منبع:كتاب گلواژه های روضه

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:23 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی

سفر دوم

آدم تو این دنیا چی دلخوشی بهتر از مجلس اباعبدالله داره؟

خسته ای؟! هر چی خسته باشی از عمه ی امام زمان (عج)، عمه ای که چهل روزه نخوابیده خسته تر نیستی ... .

اگه هنوز نرفتی کربلا امروز روزشه

سفر اول سفر آشفتگی است، سفر اول، سفر بُهت است، تازه سفر دوم سفر گریه است، زینبم سفر دوم گریه اش افتاد، سفر اول می خواست گریه کنه، می زدند، اما امروز راحت گریه کرد، تو هم امروز راحت گریه کن ... .

منبع:كتاب گلواژه های روضه 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:24 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

چهل روزه ندیدمت ،نگو چرا جون بر لبم + دانلود

چهل روزه ندیدمت ،نگو چرا جون بر لبم     

   شاید نمی شناسی منو ،به اون خدا من زینبم

 

اگه کمونیم ،تو بوده ای جوونیم ،رفتی که پیرم

رسمش نبود داداش جونم، تو بری و من بمونم ،بذار بمیرم

 

غریب و بی کفن حسین

 

ما رو غریب که دیده اند، به اشکمون خندیده اند

 

به پای نیزه سرت، پیش چشام رقصیده اند

 

بگو که ناموس خدا، مگه کوچه بازاریه

غمی که پشتمو شکست،  غم اَمانت داریه

 

 

یاس تو چیده شد، چه جور بگم با دست خود، با آه و گریه

 

قبری کوچیک کندم براش، ریختم خاک و یوآش یوآش،  روی رقیه

 

غریب مادر یاحسین

 

 

دردم که تازیانه و، رخ سرخ و کبود نبود

 

دردم اینه که جای من ،محله یهود نبود

 

 

اَمون زقلب تیره شون، اَمون ز چشم خیر شون

 

سرگرمیشون کتک زدن، یتیم کُشی بود سیره شون

 

دانلود مداحی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:25 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

مانده ام تنها سالار مضطر من -حاج محمود كریمی + دانلود

مانده ام تنها سالار مضطر من 

بعد از تو شد خاك عالم بر سر من 

پس از تو بی یار و یاور در دل صحرا 

كاروانی بی پناه و یك زن تنها 

گر چه از پا درنیاورد زخم شمشیرم 

روی خاك غم نوشتم بی تو می میرم 

به خدا با دست بسته ام 

به زمین هر جا نشسته ام 

نقش كردم عشق من حسین

به سر انگشت خسته ام  

وقتی نامت می آمد بر لب من 

لبهای تو می گفت زینب من 

مانده ام تنها سالار مضطر من 

بعد تو شد خاك عالم بر سر من 

پر شد از خون سرت جام قنوت من 

این چنین بشكسته شد مهر سكوت من 

زینب تنها و درد و بزم نامردان 

آن لبان و خیزران و آیه قرآن

گرچه بودم دركنار تو 

دل تنگم بیقرار تو 

شیشه قلب مرا شكست 

دل سنگ نیزه دار تو 

هر كجایی نام تو مشق زینب 

می نویسم روی قبرم عشق زینب

مانده ام تنها سالار مضطر من 

بعد تو شد خاك عالم بر سر من 

می شود سر درونم از رخم خوانده 

یادگارت بین خاك شام جامانده 

با نفسهایش تو را یكدم صدا می زد 

پیش چشم تر من دست و پا می زد 

ز پس چشمان بسته اش 

به روی پای شكسته اش 

ز رخت خون آبه پاك كرد 

به دو دست پیر و خسته اش 

چه گذشته در ویرانه بر دل من 

كه نسیم باز او قاتل من 

مانده ام تنها سالار مضطر من 

بعد تو شد خاك عالم بر سر من 

هر زمانی كه می آمد ناله مادر 

روی نیزه بغض می كرد ساقی لشگر 

حاجت مرهم ندارد زخمی احساس 

درد بی درمان زینب دوری عباس 

شفق مه روی نیزه شد 

ز كدامین سو به نیزه شد 

نه ز جای خنجر عدو 

سرش از پهلو به نیزه شد

دانلود مداحی 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:26 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ زینب امد از شام ویران

زینب امد از شام ویران                بر سر مزارت حسین جان

 

 

ای جان و جانانم تو هستی              ای روح و ریحانم تو هستی

                               یابن الزهرا مولا حسین جان

 

 

گوید با برادر چو زینب                   خوردم تازیانه روز و شب

دیدم راست بر نی برادر                  قران خواندی تو بهر خواهر

                      یا بن الزهرا مولا حسین جان

 

 

بی دخترت رقیه اینجا                   آمدم من سوی تو جانا

بس که سیلی بر او زده بود            دشمن موی او کشیده بود

                     یابن الزهرا مولا حسین جا ن

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:27 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ حسین سالار زینب

حسین سالار زینب

حسین سالار زینب

جهان پر شور و ماتم

دل مهدی حزین شد

نوائی پیچیده بر دلها

که یارم اربعین شد

دوباره شور و غوغا

به دشت کربلا شد

دوباره سینه عشق

پر از شور و نوا شد

دوباره کاروانی

به دشت خون رسیده

به شام هجر زینب

دوباره زد سپیده

ولی افسوس و ناله

که دل آوا ندارد

به همره  جمع عشاق

دگر سقا ندارد

رسیده کاروانی

که آب آور ندارد

علی اصغر ندارد

علی اکبر ندارد

ببین از ره حبیبا

رسیده خسته یارم

دل زینب پر از غم

نشسته بر مزارت

من از هجر رخ تو

ببین قامت خمیدم

ببین جسم کبود و

ببین موی سپیدم

چه گویم ای برادر

تو را از آنچه دیدم

زسیلی ها که خوردم

چه غمهائی کشیدم

سرت در تشت خون و

یزید و بزم باده

چود دیدم خیضران را

به لبهایت نهاده

ز کف شد طاقت من

شکستم ای برادر

به روی پای پر زخم

نشستم ای برادر

بگویم از غم دل

ز سنگ جاری از آن

ز نفرین و ز طعنه

ز لبخند و ز دشمن

رسیده کاروانی

به دشت آه و ناله

ولی همره ندارد

یکی طفل سه ساله

صدا زد بر من و گفت

رقیه در دل شب

حلالم کن که رفتم

ز پیشت عمه زینب

چو دیدم  وای از این دل

چو چشمم را گشودم

یکی رأس تو بود و

یکی یاس کبودم

سرت بر روی دستش

رقیه چشم بسته

فراموش تو بود این

به دستان شکسته

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:27 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ دل حزین شد اربعین شد

دل حزین شد اربعین شد

دل حزین شد اربعین شد

از سفر برگشته زینب

خون جگر برگشته زینب

خسته بودن این زمونه

خسته  بر گشته زینب

صدای سوز و آه آید

یکی خسته از راه آید

به سوی قتلگاه آید

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

یابن حیدر یار بی سر

کن نگاهی سر بریده

خواهرت از ره رسیده

از غم تو زینبت شد

مو سپید و قد خمیده

پریشانم پریشانم

اخا بر قبرت مهمانم

زیارت نامه می خوانم

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

نور دیده سر بریده

دیدم اینجا ای برادر

دست دشمن تیغ و خنجر

از رو تل کردم نظاره

لخته لخته خون و حنجر

سپاه کوفه نامردن

به روز من چه آوردن

به اشکم خنده می کردن

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

پر ز دردم من که مردم

قلب من از غم کبابه

زندگی بی تو عذابه

گو مگر اولاد زهرا

جایشان بزم شرابه

سرت را روی نی دیدم

به جای گریه رقصیدن

به رویت سنگ و پاشیدن

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

گو به دلدار آن علمدار

دشمنان از بس که پستن

هر دو دستم را ببستن

تا تو رفتی ای دلاور

حرمت ما را شکستن

بهار عمرم خزانه

انیسم شد تازیانه

چو زهرا دارم نشانه

قتیل العطشان یا حسین

یابن امی یا حبیبی

تو ذبیح البل قفایی

تو شهید کربلایی

بار الها جان زهرا

کن نصیبم کربلا رو

دیدن گنبد طلا رو

تا که گیرم در بغل من

مرقد خون خدا رو

خداوندا توشه خواهم

از این خرمن خوشه خواهم

جواز شش گوشه خواهم

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:29 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ گوشه ویرانه

گوشه ویرانه
 

به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری

                                           من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم

بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان

                                      ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم

جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن

                                              مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم

اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا

                              به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم

 

ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟

 

گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر

                                               به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم

تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری

                                                 من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم

 

اُف بر این روزگار! بچه های فاطمه(س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد. کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام، اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم. آی زن و مرد! زینب(ع) آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکیها یک بچه بلند شده، هی می گوید: بابا! بابا! بابا!  ای خدا! چه کار کنم؟ با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلوببیند چه کسی است؟ دید رقیه است.  امروز برای امام حسین(ع) داد بزنید. رقیه گفت: من بابایم را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابایم اینجا بود.

دختر دُر دانه منم       به کنج ویرانه منم    عمه چه آمد به سرم   چرا نیام پدرم

الله اکبر،  الله اکبر

امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید:

 

دختر در دانه منم     به کنج ویرانه منم    عمه چه آمد به سرم     چرا نیامد پدرم

الله اکبر،  الله اکبر

یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است.

عمه بیا گمشده پیدا شده          کنج خرابه شب یلدا شده      پدر! فدای سر نورانیت

سنگ جفا که زد به پیشانی ات  بس که دویدم عقب قافله  پای من از ره شده پر آبله

 

سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است.

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:31 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ ای کاش کربلا بودیم

ای کاش کربلا بودیم

نور وجودم از طلوع روی حسین است         ظلمت امکان، سواد موی حسین است

 

مشی قدم را وصال ذات قِدَم نیست         جنبش سالک به جسجوی حسین است

 

جان ندهم جز به آرزوی جمالش                       جان مرا دل به آرزوی حسین است

 

عاشق او را چه اعتناست به جنت                جنت عشاق خاک کوی حسین است

 

عاشق او را چه غم زمرگ طبیعت                زندگی عاشقان به بوی حسین است

 

امام حسین! امشب، شب اربعین تو است. ای کاش کربلا بودیم. ای کاش می آمدیم کربلا، دور قبرت می چرخیم. آنهایی که می خواهند  کربلا بیایند کجا هستند؟

 

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا              بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

 

ای خدا! هر کس تا حالا رفته قبر حسین(ع) را بغل کرده است. اما آی زن و مرد! زینب(س) بدن پاره پاره اش را بغل کرده. ما پیاده می رفتیم کربلا این مردم مسلمان برای زوّارهای امام حسین(ع) احترام می گذشتند. آی بمیرم! زینب(س) را کتک زدند. آی حسین! حسین! حسین! حسین!....

چون شب اربعین است بگذارید چند بیت شعر بخوانم.

 

سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین

 

                                                         ای زمین کربلا جان تو و جان حسین

 

ای زمین کربلا امشب حسین تنها بُود

 

                                                     نی غلط گفتم که امشب ساروان اینجا بود

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسین یا الله!

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:32 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی ؛ عزیزی قد خمیده

عزیزی قد خمیده

عزیزی قد خمیده

کنار قبر دلدارش رسیده

می خونه با دلی زار

ببین داداش که زینب چی کشیده

دلش گرفته با هر بهونه

می خواد برا تو روضه بخونه

عقیلة العرب یا زینب ...

الان جون میده داداش

روی خاک مزار تو سکینه

پاشو از این دل خاک

ما را راهی بکن سوی مدینه

چه جور بریم ما

ای شاه عالم

سوی مدینه با این همه غم

رقیه ات خرابه

سلامت را رسونده

ببین شرمنده ام چون

توی شام تنها مونده

امونت تو چشماش رو بسته

تو خاک غربت

با قلب خسته

عقیلة العرب یا زینب ...

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:33 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی ؛ همه اشکم همه دردم

همه اشکم همه دردم

همه اشکم همه دردم

بنگر بر رخ زردم

زینبم من زینبم من ...

دیده بگشا خواهر تو

اومده ز شام و کوفه

بهار چله نشینت

شده خشک و بی شکوفه

دیده بگشا کن نذاره

شد سپهرم بی ستاره

بعد از تو رفتم اسیری

با لباس پاره پاره

به غم عشقت اسیرم

دوری تو کرده پیرم

حالا که اومدم اینجا

دعا کن دیگه بمیرم

همه اشکم همه دردم

بنگر بر رخ زردم

زینبم من زینبم من ...

دیدگان تو به خوابه

چشم ما پر اشک و آبه

برای تو عزا گرفتیم

روضه خون ما ربابه

هی میگرده دور قبر

دست اون یه مشک آبه

لالایی می خونه تا که

علی اصغرش بخوابه

می زنه بر سر و سینه

توی علقمه سکینه

می گه دیگه آب نمی خوام

پاشو ای ماه مدینه

بچه هات که غصه دیدن

همه از غصه خمیدن

پاهاشون زخمیه از بس

به روی خار ها دویدن

دارم از تو خواهشی من

با فغانو آه و ناله

بیا و نگیر سراغی

از رقیه ی سه ساله

حسین ...

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:35 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی

محنت کشیده زینبم

محنت کشیده زینبم

قامت خمیده زینبم

آن که به روی نیزه ها

راس تو دیده زینبم

واویلا واویلا از دل زینب ...

بنگر به شور و شین من

ای عشق عالمین من

حسین من حسین من

من صوت قرآن تو را

از روی نی بشنیده ام

هجده سر ببریده را

بر روی نیزه دیده ام

واویلا واویلا از دل زینب ...

واویلا بکربلا ...

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:36 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی؛ ای برادر خواهرت زینب رسیده

ای برادر خواهرت زینب رسیده

ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

خسته از ناقه فتادم تا رسیدم

قتله گه آمد به یادم تا رسیدم

یاد روزی که از اینجا رفته بودم

آنچنان گویی ز دنیا رفته بودم

شد لبالب صبر زینب

کربلا شد قبر زینب

ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

گم شدم در شوره زار هسته ی ناباوری ها

خاطرات خیمه ها سجاده ها آب اوری ها

تیغ و ها و رگ های جوشان

ناله ی سرهای عریان

ضجه های کودکان زنجیر و ها بی معجری ها

آتش و خون دشت و  گلگون

 ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

بر مزار خاکی ات سر می گذارم

قبر تو شویم به اشک چشم تارم

بی کفن ماندی مگر خواهر نداری

ماه من انگشت و انگشتر نداری

جامه ای بر  بر نداری

سرور من سر نداری

 ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

خسته بود از نیزه ات نوری به بند دست و پایم

می کشیدی از پی خود تا به دنبالت بیایم

خسته اما زنده بودم تا شب مرگ سه ساله

مردم اما پیکری هستم که می لرزد صدایم

دل کبابه از خرابه

بوی موجی تشنه آید بر مشام

می روم دنبال کار ناتمامم

مانده ام در حسرت آنچه ندیدم

پس کجایی ای علمدار رشیدم

آمدم من در بر تو تا ببینم پیکر تو

ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

ای پناه بی پناهان آمدم بر خیز و بنگر

از چه اکنون هم غریبی می کنی با من برادر

آرزویم را به گورت برده ای حسرت کشیدم

ناتوانم در جواب تو بگویم جان خواهر

ای برادر خواهرت زینب رسیده

رفته و برگشته اما قد خمیده

نور دیده،سر بریده

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:37 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن اشعار و روضه های اربعین حسینی

یکی که بد شد دل نداره

مگه هر كی که بد شد دل نداره

مگه عشقت برام حاصل نداره

آقام مگه آدم بدا عاشق نمی شن

به والله دل کمه دنیا رو میدن

اگه عشقت نبود اینجا نبودم

حسین گرفته عشق تو کل وجودم

تو که از دلبرها دل ربودی

در ِ عشقت چرا بر من گشودی

غم عشقت بیابون پرورم کرد

هوای وصل و بی بال و پرم کرد

به ما گفتی صبوری کن صبوری

صبوری چون به خاکی بر سرم کرد

برادر جان سلیمان زمانی

چرا انگشت و انگشتر نداری

بمیرم من مگر خواهر نداری

مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است و کسی بر  سر ندارد

چهل شب است و دعایم خدا کند که بمیرم

چرا من از تو جدایم خدا کند که بمیرم

برون ز کوی تو رفتم کنون که برگشتم

نیاز و من به عصایم خدا کند که بمیرم

از وقتی که بوسیدمش یه اربعین گذشته

من که چشام نمی بینه قبرش کجای دشته

عشقت نذاشت نه همسری نه مادری بفهمد

خودت دعا کن بمیرم تا برسم به سهمم

از بس تو صورتم زدن سیاهی میره داداش

یه مژده زینبت همین روزا میمره

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 18 آذر 1393  7:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها