بعضي وقتها زماني كه زندگي سخت مي شود پاي نفر سومي براي باز كردن گره اين سختي ها به ميان مي آيد. اين دليلي است كه اغلب مردهايي كه به همسرشان خيانت مي كنند، براي اين موضوع مطرح مي كنند.
اما اين موضوع چه دلايل ديگري مي تواند داشته باشد؟ چه چيزي مردها را به سمت رابطه اي خارج از محدوده سوق مي دهد؟ آشنايي اتفاقي و ناخواسته با يك آدم تازه ؟ احساس تنهايي كه حتي بعد از ازدواج هم از بين نمي رود؟
بله همه اينها مي تواند دلايلي باشد كه اغلب از زبان مردها مطرح مي شود. اما اگر شما قصد داريد پيش از وقوع حادثه زندگي تان را سامان دهيد يا اينكه مطمئن شويد كه ازدواج شما چقدر به اين اتفاق نزديك است ، بهتر است با برخي دلايل ديگر اين موضوع هم آشنا شويد. زندگي شما چند مورد از موارد زير را در خود دارد و شما چقدر در معرض خطر از دست دادن اين ازدواج هستيد؟
هشدار اول : مي خواستم تلافي كنم
« اولين باري كه به همسرم خيانت كردم زماني بود كه در تلفن همراهش پيامكي از طرف نامزد سابقش ديدم . گرچه اين يك پيامك عمومي و معمولي بود و هيچ بويي از خيانت در آن ديده نمي شد اما آنقدر مرا آزار داد كه فكر كردم براي آرام ماندن راهي به جز تلافي ندارم . »
ترس از ازدواج با زني كه وفادار نيست، حسادت نسبت به وقايعي كه در زندگي گذشته او وجود داشته و ترس از تكرار آن شرايط ، گاهي مردها را به سمت تصميم هاي تلافي جويانه مي برد . تصميم هايي كه گرچه خودشان هم دليل منطقي براي گرفتنش ندارند اما آنها را با اين اتفاق روبرو مي كند.
شايد دليل ديگر اين مشكل اين باشد كه افراد بعد از ازدواج عادت صحبت كردن با يكديگر را فراموش مي كنند ، درحالي كه اگر بتوانند ناراحتي هاي شان را با هم مطرح كنند و علتش را بپرسند نيمي از مشكلات شان حل مي شود. شنيدن يك دليل منطقي بدون جبهه گيري چيزي است كه مردها بعد از اين احساس ناامني احتياج دارند.
مردها دوست دارند
بعد از ازدواج معناي حقيقي خانواده را احساس كنند .
خانواده اي كه در كنار هم غذا مي خورند ،
با هم تفريح مي كنند و با هم تصميم مي گيرند .
هشدار دوم : احساس پيري مي كردم
وقتي چند سال از زندگي مشترك ميگذرد و خيلي چيزها شكل عادت به خود مي گيرد، بحران تازه اي در دنياي مردها شروع مي شود. آنها فكر مي كنند ديگر جذاب نيستند و در اين زندگي هيچ چيز به غير از يك مرد خانه از آنها باقي نمانده است . از طرف ديگر اغلب آدمها، چه مرد و چه زن دوست ندارند جنبه خصوصي زندگي شان بعد از ازدواج ويران شود. دوست ندارند علايق فردي شان را فراموش كنند و از ميان هزاران نقشي كه به عنوان يك عضو اجتماع مي توانند داشته باشند، تنها يك شوهر و يك پدر باشند. خيلي مردها براي رها شدن از اين تصور تلاشي نمي كنند اما زماني كه زني بار ديگر به آنها توجه مي كند و به يادشان ميآورد كه مي توانند به غير از آن مرد خانه ،هويت ديگري هم داشته باشند، اوضاع كمي تغيير ميكند. قطعاً درصد مردهايي كه براي نجات پيدا كردن از اين تصور به همسران شان خيانت مي كنند چندان زياد نيست اما در مجموع دلايلي كه مردها براي خيانت كردن مطرح مي كنند، بارها و بارها ديده شده است .
هشدار سوم : از جر و بحث خسته بودم
يك رابطه پر تنش كه در آن براي هر موضوع ساده روزها و ماهها بحث مي شود هميشه قابل تحمل نيست. زني كه به هر بهانه همسرش را سرزنش مي كند يا به هر دليل كوچك روزها قهر و شكايت مي كند، از نظر مردها عامل ناامني خانه است.
ازدواج از نظر اغلب آدمها به معني ساختن خانه اي آرام است و طبيعتاً همسري كه نميتواند تنش هاي خانه را كم كرده يا مديريت كند اصلي ترين عامل ايجاد اين ناامني است. عاملي كه ميتوان با خيانت ، جايگزيني براي آن پيدا كرد. كمتر آدمي است كه نسبت به اين اصل شك داشته باشد كه خانه محل آرامش است. افراد دوست دارند بعد از گذشتن از محيط هاي كاري كسالت آور و ترافيك خيابان ها، به خانه اي امن و آرام بيايند. خانه اي كه هميشه پر از مهمان نيست و البته هميشه هم پر از تنهايي نيست. خانه اي كه مشكلات در آن گاهي با بحث حل مي شوند اما به قهر و جنجال منجر نمي شوند .
هشدار چهارم : ظاهرش آزارم ميداد
سالها و سالها با كسي زندگي كردن ممكن است برخي قوانين با هم بودن را از ميان ببرد. اكثر زنها در صحبتهاي عاميانه و نصيحت هاي دوستانه شان اين موضوع را مي شنوند : « زيبا ، جذاب و مرتب بودن در خانه ، حرف اول را مي زند . » شايد اهميت دادن به اين موضوع تا اين حد كمي اغراق آميز باشد اما هنوز هم نمي توان آن را انكار كرد يا بي اهميت دانست. گاهي زنها احساس مي كنند دليلي ندارد مقابل مردي كه با آنها در هر شرايطي همراه بوده است، براي آراستگي ظاهرشان وقت بگذارند اما از نظر خيلي مردها اين يكي از نقاط ضعف همسرشان تلقي مي شود. زنان بايد حتي چندين سال بعد از ازدواج هم طراوت و زيبايي خود را حفظ كنند.
وقتي يك زن فقط زماني كه ميخواهد از خانه بيرون برود
براي انتخاب لباسها و آرايش وقت مي گذارد،
ناخود آگاه اين پيام را به همسرش منتقل مي كند كه :
« تو مهم ترين مرد زندگي من نيستي »
و اين خطرناكترين جمله اي است كه يك زن ميتواند به يك مرد بگويد .
هشدار پنجم : او اصلاً كنارم نبود
مردها دوست دارند بعد از ازدواج معناي حقيقي خانواده را احساس كنند . خانواده اي كه در كنار هم غذا مي خورند، با هم تفريح مي كنند و با هم تصميم مي گيرند. آنها از اين تصور كه ارزشمندترين فرد زندگي همسرشان هستند لذت مي برند و زماني كه اين تصور را از دست ميدهند، به دنبال راه ديگري براي اثبات اهميت شان مي گردند و گاه فرد تازه اي را براي اثبات اين موضوع به زندگي شان وارد مي كنند. زني كه مدام بر سر كوچكترين مسائل كوله باري از سرزنش نصيب شوهرش مي كند، زني كه هنوز براي جزئي ترين تصميمات با هركسي به غير از همسرش همفكري مي كند، زني كه وقتي براي تفريحات خانوادگي ندارد و ترجيح مي دهد با دوستان يا همكارانش وقت بگذراند، همسرش را هر روز يك قدم براي بيرون رفتن از اين زندگي جلوتر مي برد.
هشدار ششم : از اتهام ها خسته شدم
مردها از اينكه به خاطر اشتباهات گذشته شان هر روز تنبيه شوند، بيزارند. برخي از آنها ممكن است در كارنامه شان نشان يك خيانت را داشته باشند يا اينكه حتي قبل از ازدواج و آشنايي با همسرشان سابقه آشنايي با زنان ديگر يا نامزدي هاي ناموفق را داشته باشند.
اين ها موضوعاتي است كه سالها پيش اتفاق افتاده و زمان آشكار شدنش همسر فرد ادعا كرده كه توان بخشيدنش را دارد اما پس از سالها ممكن است هنوز در لايه هاي زيرين ذهنش اين مسئله وجود داشته باشد. گاهي بيزاري از اينكه مدام در معرض اتهام باشند آنها را به سمت تلافي پيش ميبرد و موضوعي كه تا پيش از اين تنها يك هراس در زندگي بوده است را به يك واقعيت تبديل مي كند. مردها دوست دارند وقتي با تمام وجود احساس تأسف مي كنند بخشيده شوند و وقتي بخشيده مي شوند ديگر سركوفت هاي گذشته را نشنوند.
هشدار هفتم : من را كنار گذاشته بود
انتظار داشتن يك رابطه زناشويي سالم بعد از ازدواج انتظار زيادي نيست. حق هر مرد يا زن است كه اين موضوع را هم بخشي از زندگي بعد از ازدواجش بداند و نيازهاي زناشويي اش را با همسري كه دوست دارد و از بودن در كنارش آرامش مي گيرد برطرف كند. رابطه سردي كه بعد از چند سال سراغ خيلي از زن و شوهرها مي آيد ، ميتواند تهديدي جدي براي آن رابطه باشد. اگر زندگي شما در اين گروه قرار مي گيرد، بهتر است با مراجعه به يك متخصص يا صحبت كردن با همسرتان راهي براي برطرف كردن اين مشكل پيدا كنيد و اجازه ندهيد كه چنين موضوعي اعتماد و آرامش را از زندگي مشترك تان دور كند. اين موضوع شايد به دليل برخي خلأهاي عاطفي در زندگي تان پيش آمده باشد و شايد بتوانيد با گفتگو آن را حل كنيد. شايد هم مشكلي جدي تر و نيازمند درمان باشد. پس ، از حرف زدن در مورد آن نترسيد و بهترين راه را براي درمان يا برطرف كردنش انتخاب كنيد.