حق کفویّت زن چیست و چگونه ادا می شود ؟
حقوق زنان را در زندگی با شوهر در سه مرحله می توان خلاصه کرد :
1. حق مهر و نفقات ،
2. حق اشتراک زن با شوهر در مال و ثروتی که تولید می کنند ،
3. حق کفویّت و همسری و برابری آنها با یکدیگر .
کفویّت به معنای این است که زن در علم ، دین ، اخلاق ، خانه داری ، بچه داری ، حفظ آبروی همسر مساوی با شوهر قرار بگیرد . زنی که به تمام معنا با شوهر همکاری کرده است و منافع وجودی خود را در اختیار شوهر قرار داده ، مال شوهر را برای شوهر حفظ کرده و در اقتصاد زندگی کمک او بوده ، برای شوهر فرزندانی آورده و تربیت نموده ، آبروی شوهر را در غیاب او در مجالس و محافل حفظ کرده و با رعایت مسائل ناموسی و عفت و تقوا ، آبرو و عزت خانواده را پرورش داده ، با شوهر خود روابط حسنه داشته و برای حفظ جان شوهر فداکاری نموده ، با رعایت چنین مسائلی بین زن و شوهر کفویّت و همسری به وجود می آید .
حق زن در اینجا وجود شوهر است ، به دلیل اینکه برای حفظ حیات و وجود شوهر ، فداکاری مالی و جانی داشته است . کسی که برای حفظ جان کسی فداکاری می کند ، مالک جانی می شود که برای حفظ آن فداکاری نموده است . هم چنین اگر برای حفظ مالی فداکاری کند مالک آن می شود . مالکیت در اینجا به معنای حق بهره برداری از شئی و یا شخص است که آن را حفاظت کرده اند . زن و شوهر که در این مرحله برای حفظ جان و مال یکدیگر فداکاری می کنند و شجره زندگی را پرورش می دهند به جان و مال یکدیگر از دیگران اولی هستند .
در این مرحله از کفویّت ، حق انتخاب زن دیگر از مرد ساقط می شود مگر اینکه زن او رضایت بدهد و اصرار در این کار داشته باشد و با همه اینها حق اولویت زن اول محفوظ است . دلیل حق کفویّت زن در این مرحله همان آیه شریفه « هَل جَزاء الاِحسان إلاّ الاِحسان » است .
ممکن است در این جا سؤالی بوجود آید اگر در این مرحله که شوهر و زندگی شوهر اختصاص به همسر او پیدا کرده با زن دیگری ازدواج کند ، حق همسری زن اول را هدر داده است ؛ چگونه در اسلام به مردان تا چهار زن دائم اجازه داده اند ؟
در جواب چنین سؤالی باید گفت : زنی که شریک زندگی زن اول می شود و حق همسری با شوهر او پیدا می کند ، زن دائم است که بین او و شوهر عقد دائمی بوجود آمده است . دین مقدس اسلام از نظر اینکه می داند تکمیل شدن زندگی مردان نتیجه وجود چهار خصلت در زنان است و اگر زنان یکی از این چهار خصلت را نداشته باشند ، کسری در زندگی بوجود می آورند برای جبران نقص زندگی که بوسیله زن پیدا شده است اجازه می دهد که با زن دیگر ازدواج کنند .
چهار خصلت اساسی زن که به عبارت دیگر « ارکان اربعه زندگی » شناخته شده است :
1. ارتباط زن و شوهری با یکدیگر ،
2. ولود بودن ،
3. از نظر اقتصادی حافظ مال شوهر و کمک زندگی بودن ،
4. از نظر عفت و پاکی و حُسن عمل و اخلاق حافظ آبروی شوهر بودن .
با فقدان هر یک از این چهار صفت ، زندگی مردان متزلزل می شود که برای جلوگیری از تزلزل ، حق دارند با زنی که واجد آن صفات است ، ازدواج کنند بدون اینکه زن اول را طلاق دهند . متقابلاً مرد هم باید واجد این صفات باشد .
اما زنانی که با عقد انقطاعی و یا خریداری به عقد مردان درمی آیند ، شریک زندگی او نمی شوند . از شوهر ارث نمی برند و بیشتر از آنچه قرار گذاشته اند ، حق ندارند . ارتباط با آنها مانند این است که مردان در خارج زندگی در کافه ها و یا مهمانخانه ها غذایی میل می کنند . البته با یک چنین ارتباطی حق زندگی زنان اول ، ضایع نمی شود .
منبع : کتاب آزادی ثمره آگاهی ، نوشته : استاد شیخ محمدعلی صالح غفاری سبزواری