0

سلام حضرت عشق

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

سلام حضرت عشق

عشق به خدا
از والاترین و زلال ترین حالات آدمی٬عشق به کمالِ مطلق و معبود حقیقی٬خدای متعال است.پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجه اش داشتند.نحوه ی حیات و شهادتشان نیز گویای آن است.صاحبان چنین عشق هایی٬برای خود٬تَعیٌنی نمی بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی ازقفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداونداند.چنین عشقی فنای فی الله را هم در پی دارد و این فنا و جذبه٬سبب می شود که جز ذات احدی و جز رضای خالق چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد٬بگذرد.گذشتن از همه چیز برای خدا٬یکی از جلوهای همین عشق عرفانی به خداست.فدا کردن جسم برای تعالی جان،جلوه ی دیگر آن است.

سرزمین عاشقانابن عباس روایت می کند:زمانی که امام علی(ع) برای جنگ صفین حرکت می کرد٬من همراه ایشان بودم وقتی به سرزمین کربلا رسید٬با صدای بلند فرمود:ای ابن عباس! آیا اینجا را می شناسی؟ گفتم:آری.ایشان فرمود:اگرآنگونه که من می شناسم تو نیز می شناختی از آن عبور نمی کردی مگر اینکه مانند من گریه می کردی.این را گفت و آنقدر گریه کرد که سیل اشک از محاسن مبارکش بر سینه اش می ریخت و ما نیز گریستیم.2امام فرمودند:"ها هنا مصارع العشاق لم یلحق هماحق:این سرزمین عاشقان است - اینجا محل کشته شدن عاشقان است - هیچکس به اینها ملحق نمی شود.3

عشق بازی یاران
آرام آرام التهاب روز تاسوعا فروکش کرد و مهتاب شب دهم محرم ۶۱هجری محو مناجات و نماز و نجوای عاشقان اردوگاه حسینی شد.بندگان صالح خدا به نیایش و سخنان امام هدایت خود گوش فرا دادند:"...من یارانی بهتر از یاران خود نمی دانم...خداوند به همه شما از سوی من پاداش نیک عنایت فرماید.همانا گمان من این است که فردا٬روز رویارویی ما با این جماعت است٬من به همه اجازه دادم و همگان با رضا و خشنودی من بروید و حقُی از من بر شما نخواهد بود.اینک شب شما را فرا گرفته است٬آن را مرکب خود سازید و بروید...این قوم فقط در جستجوی من هستند و اگر بر من دست یابند از جستجوی دیگران دست بر می دارند.4
سخنان امام جانهای اهالی عشق را گرفت.برادران٬پسران و هر کدام از بنی هاشم سخنی گفتند و عبّاس نخستین آنان بود:«لم نفعل؟ انبقی بعدک؟ لا ارنا الله ذلک ابداْ:برای چه اینکار را انجام دهیم؟ فقط برای اینکه پس از تو زنده و باقی بمانیم؟ خداوند هرگز آن را برای ما فراهم نسازد».

امام خطاب به فرزندان عقیل فرمود:برای شما همان شهادت مسلم کافیست شما را اجازه دادم تا بروید.آنان پاسخ دادند: «... به خدا چنین نخواهیم کرد٬بلکه جان و مال و خاندان خود را فدای تو می سازیم و همراه تو جنگ می کنیم تا در جایگاه تو با تو وارد شویم...»5 .آنگاه سعد بن عبدالله حنفی گفت:« ... به خدا سوگند اگر بدانم کشته می شوم و باز زنده می شوم و سپس می سوزم و خاکسترم بر باد داده می شود و اینکار هفتاد بار بر من تکرار می شود باز دست از تو بر نمی دارم ٬تا جان در دفاع تو دهم...».زهیر بن قین گفت:«به خدا سوگند دوست می دارم که کشته شوم و سپس زنده شوم و باز کشته شوم٬و هزار بار اینچنین کشته شوم تا خدا با کشته شدن من بلا را از تو و این جوانمردان خاندانت برگرداند».
قاسم فرزند امام حسن مجتبی(ع) درحالیکه شرم تمام رخسار زیبایش را فرا گرفته بود.پرسید:«آیا من هم در شمار شهیدان هستم؟ امام حسین(ع) که می خواست اندیشه بلند و روح سرشار برادرزاده را بنمایاند پرسید:پسرم٬مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم گفت؟ عموجان مرگ در کام من شیرین تر از عسل است.امام حسین(ع) فرمود:عمویت فدای تو باد٬تو نیز از شهیدان خواهی بود و آنهم پس از مرگی سخت ».6

بشارت به عاشقاناز پس شب عاشورا٬سحرگاه جمعه دهم محرم سال ۶۱هجری رسید تا امام حسین(ع) نماز صبح را به جماعت یاران عاشق خود اقامه کند.امام بعد از نماز خطاب به یارانش فرمود:«فابشروا٬فوالله لان قتلونا فانا نرد علی نبینا: همه ی شما را بشارت می دهم٬اگر همه ما شهید شویم به پیغمبر(ص) ملحق می شویم و او را خواهیم دید».و باز فرمود:«ان الله قد اذن فی قتلکم فعلیکم بالصبر:خدا به شما چند نفر اجازه شهادت داد پس شما را به صبر سفارش می کنم».7

نماز عشقدیدگان عمرو بن عبدالله الصائدی که وی را ابوثمامه می نامیدند در جستجوی خورشیدی بود که در التهاب منظومه ی حسینی می سوخت و حالا در مرکز آسمان٬وقت نماز را یاد آور می شد.او به امام نزدیک شد و با احترام گفت:فدایت شوم ای ابا عبدالله(ع) این جمعیت به ما نزدیک شده اند و به خدا سوگند من باید پیش از تو کشته شوم٬اما مایلم درحالی خدا را ملاقات کنم که با تو نماز خوانده باشم.امام فرمود :«نماز را تذکر دادی٬خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد».
زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام قرار گرفتند تا نماز با قامت و قیام حسین (ع) زینت یابد و امرحتمی الهی اقامه شود و چون تیری به سوی امام پرتاب می شد سعید بن عبدالله حنفی خود را در برابر آن قرار می داد تا جان پاک و زلالش را که رنگ خدا گرفته بود به چلچراغ شهادت بیاراید.8 با خاتمه نماز و گذر زمان از تعداد پاسداران حریم ولایت کاسته می شد.

ساقی عَُُشّاقعبّاس(ع) که از لبهای خشکیده زینب و زنان حرم پریشان بود و صدای العطش کودکان جانش را می آزرد٬مشک و نیزه اش را برداشت و پس ازشکستن محاصره ی فرات وارد آن شد.امواج زلال شریعه چشمها را نوازش می داد.برای لحظه ای قصد آشامیدن جرعه ای آب کرد٬اما عبّاس به اندازه ای به سیّد الشهدا عشق داشت که در وجود او ذوب شده بود.نمی توانست آب بخورد چون احساس می کرد حسین در جانش است٬من آب بخورم و او تشنه بماند.

شکوه نیایش عاشق با معشوقیادگار پیامبر(ص) وعلی (ع) افتاده در قتلگاه بی اعتنا به تیغ و زخم سر به سوی آسمان داشت و غرق در نیایش پروردگار بود:"اللهم متعالی المکان٬عظیم الجبروت٬شدیدالمحال٬غنی عن الخلائق٬عریض الکبریا٬قادر علی ما تشاء٬قریب الرحمة٬صادق الوعد٬سابغ النعمة٬حسن البلاء٬قریب اذا دعیت٬محیط بما خلقت٬قابل التوبة لمن تاب الیک٬قادر علی ما اردت٬تدرک ما طلبت٬شکور اذا شکرت ... : ...
ای پروردگار بلند مرتبه و صاحب قدرت و سلطنت بزرگ و تدبیر و عذابی شدید٬بی نیاز از خلائق و دارای کبریایی گسترده و توانایی بر هر چه خواهی٬رحمت تو نزدیک و به وعده خود عمل خواهی کرد٬نعمت تو تمام و بلایت نیکو٬چون خوانده شوی نزدیک و بر مخلوقاتت احاطه داری و توبه ی نادم را می پذیری بر هرچه اراده کنی نیرومند و بر آنچه خواهی توانایی٬چون تو را سپاس گویند پاداش نیکو دهی ...9.

پرواز عشق علیه السّلام
امام محو خدا بود و در حالیکه دیگر توانی برای حرکت نداشت به فرمان شمر بار دیگر مورد حمله قرار گرفت.زینب کبری(س) نیز در حالیکه از خیمه بیرون می آمد فریاد می زد :ای برادرم٬ای آقای من!٬ای از اهلبیت٬کاش آسمان بر زمین سقوط می کرد و ای کاش کوهها خرد و پراکنده به صحرا می ریخت .10زرعة بن شریک با شمشیر دو ضربت سهمگین بر دست چپ و شانه امام زد و سنان بن انس هم با نیزه ضربتی نواخت که بر اثر آن زینتِ دوش پیامبر(ص) بر خاک افتاد٬افتادنی که دیگر توانی برای برخاستنش نبود.سنان به خولی بن یزید اصبحی گفت سر امام را از بدن جدا کند٬اما او به لرزه افتاد و سنان خود سر امام  را از بدن جدا کرد و به او سپرد.11 بدین سان شریفترین و پاکترین بدن عالم بر خاک کربلا قرار گرفت.

پنج شنبه 6 آذر 1393  11:33 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
دسترسی سریع به انجمن ها