0

اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

بر روی مَـهِ امام باقر صلوات

بر خـاکِ رهِ امام باقر صلوات

با یک نگهش،جمله ی حاجات روا

برآن نگهِ امام باقر صلوات

 

حمید رضا گلرخی

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:38 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

تقديم به ساحت مقدس امام باقر (ع)



يارب اين بوي خوش از سمت جنان مي آيد

يا گل فاطمه (س) آن جان جهان مي آيد

يارب اين نور صفات ازلي باقر (ع) توست

علم با آمدنش ، رقص كنان مي آيد

يارب اين خيل ملائك ز سما تا به زمين

با چه شوريست چنين بال زنان مي آيد

يارب اين باقر علم نبوي يا ملك است؟

كه به نامش غزل از عمق بيان مي آيد

يارب از يوسف زهرا (س) خبري نيست چرا؟

هر دم از توطئه اي شوم خبر مي آيد


اصغر چرمي

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:38 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

حــامل عــلم نـبی را صـلوات

چهـارمین پور ولی را صــلوات

پنجمین نــور امــامت  باقــــر

هـفتمین مـهر جـلی را صـلوات

 

٭   ٭   ٭

شاهی که علوم حق شد از او ظاهر

  نام  و لقبش محمد  است و  باقر

دریــای  ســخای  او  نــدارد  اول

صــحرای ولای او نــدارد آخــر

 

 

٭   ٭   ٭

 

مدیــنه شد به نور  حـق  مـنور

کـــه   آمـــد   بــاقر   عــلم   پیــمبر

ملائک محو آن جــانانه گشتند

بــه  شمع  روی  او  پروانه گشــتند

 

٭   ٭   ٭

ســـاغر زده ام ز جـــام بــــاقر

بشکفته لـــبم بـــه  نـــام  بـــاقر

چشم همه روشن از  جـــمالش

  آمــــد بـــه جـــهان امــــام باقر

 

٭   ٭   ٭

 

برخیز  بده  بوسه  که مهمان آمد

از مقدم او بر تن مـــا جــان آمـــد

جان بر قدمش بریزم و می گویم

صد شکر که جان همه جانان آمد

 

٭   ٭   ٭

 

تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت

پیوسته ملک سائل زوار بقیعت

جان و دل و ما شمع  تار  بقیعت

تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:39 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

همیشه روی به درگاه حق تعالی کن

تمام خواهش خود را ز او تمنا کن

 

به هر طرف که هوا و هوس کشید مرو

و بند معصیت از دست و پای خود وا کن

 

ز فیض ماه رجب بهره گیر و از حالا

برای ماه خدا خویش را مهیا کن

 

کنار سفره ی ذکر و دعای این ایام

دعا برای ظهور عزیز زهرا کن

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:39 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود
مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود
بال و پری زدم به بلندای آسمان
از لطف خود خدای کریمان دری گشود
احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان
دیدم که روبه روم در اخضری گشود
در آن طرف تمامی عالم بهشت بود
یک لحظه نور، پرده زیباتری گشود
بر روی دیدگان پر از التماس من
باری تعال چهره یک سروری گشود
به به چه سروری که مَلَک مست بوی او
جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او

نامش محمد است و لقب باقرالعلوم
عالِم ترین رجال عرب باقرالعلوم
در روز اولي که قدم در جهان گذاشت
گردیده است فخر رجب، باقرالعلوم
تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش
شیرین شود دهان چو رطب؛ باقرالعلوم
تابنده تر ز او نبود کس میان روز
زیباترین ستاره شب باقرالعلوم
روح عبادت از پدرش زین العابدین
از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم
جابر کمی ز علم شما ارث برده است
یک قطره ای ز جام شراب تو خورده است

قامت قیامت و رختان محشری بود
زور میان بازویتان حیدری بود
احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر
احسان و لطفتان بخدا مادری بود
داروی دردهای بشر خاک پایتان
آب دهان اطهرتان، کوثری بود
دوم محمدی و علی عاشقت شده
جانم فدای نام تو، پیغمبری بود
ایمان و زهد و جود و عبادت به یک طرف
علم خدائیت طرف دیگری بود
باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم
خوانم، فقط تو عشق منی، باقرالعلوم

مولا! نفس زدی و دوعالم درست شد
از آن گِل وجود تو آدم درست شد
بسکه شما میان منا ناله کرده ای
از گریه تو چشمه زمزم درست شد
از تار و پود و رشته پیراهن عزات
بالای هر حسینیه پرچم درست شد
در ماجرای پر غم وادی کربلا
اشکت چکید و قطره شبنم درست شد
بانی روضه های عطش! با حمایتت
سینه زنی ماه محرم درست شد
هرکس که روضه ای ز شما گوش می کند
یک جرعه می ز دست شما نوش می کند

آقا عنایتی بده بر سینه ناله را
پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را
ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو
داری به باغ سینه غم چند لاله را
یا حضرت غریب بمیرم برای تو
طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را
دیدی که رأس جد غریبت به نیزه شد
دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را
دارم به سر زیارت قبر بقیعتان
امضا بزن به دست خودت این قباله را
یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن
ما را غلام حضرت باقر حساب کن

میلاد یعقوبی

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:39 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

چون گنبد و مزار تو شد زینت سما

پل می زند دلم به گلستان کربلا

باشم کنار تربت پاکت سفیر عشق

آیا شود که گوشه چشمی کنی به ما

ابن الامام هستی، ما مفتخر به تو

بر آستانه ات زده ام دست التجا

هرکس به آستانه لطفت زند دخیل

در سایه سار جود تو می گیرد ارتقا

خواهم کنی اجابتم ای قبله گاه عشق

آیا شود که نوکر خود را دهی جزا

عطر مدینه می وزد از خاک اردهال

چون خفته ای سلاله زهرا در این سرا

فرمود امام صادق ع ما این چنین حدیث

دارد زیارت حرمت اجر نینوا

عابد همین بخواه که تو محرم شوی به بیت

افتادگی بکن که تو را میدهد بها

شاعر : محسن عابدینی

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:40 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

یک سبد یاس در بغل دارم

آسمانی پر از غزل دارم

بی خودی شاعرم نکردی که

به سرم شور لم یزل دارم

بار دیگر گرفت دستم را

طبع شعری که از ازل دارم

غزل از جنس لیلی و مجنون

مثنوی های بي مثل دارم

مطلع هر قصیده ام اين شد

دلبری ناب و بی بدل دارم

من و قربانی مرام تو؟؟

دم "أحلی من العسل" دارم

 

من بر آنم که قید غم بزنم

و برای شما قلم بزنم

 

مَثَل صبح صادقی آقا

روشنی مشارقی آقا

مددی یا محمد بن علی

 ولی الله لایقی آقا

با کلامت مرا مسلمان کن

که تو قرآن ناطقی آقا

"جابر" از محضرت تلمذ کرد

تو بزرگ نوابغی آقا

تو که خلق "زراره" ها کردی

گردن من که خالقی آقا

تو خودت شاهدی که میخوانم

روز و شب "لاأفارق" ی آقا

 

عالِمُ السِرِّ فِی النّجُومی تو

سَیِّدی باقرالعلومی تو

 

ما مقلد تو مقتدای ما

ما مصفا تویی صفای ما

همه هستی ما برای شما

نوکری شما برای ما

یا من أرجوه بحق "ماه" رجب

گره خورده به تو دعای ما

مادرت دختر کریم خدا

تو خودت حجت خدای ما

نفس تو حیات می بخشد

نوه ی شاه نینوای ما

تربتت گرچه خاکی است اما

 درگهت باب التجای ما

تو خودت قول داده بودی که ...

پس چه شد إذن کربلای ما

 

نه فقط پیر شیعیان هستی

بلکه آقا تو روضه خوان هستی

 

کربلا کرب و البلا دیدی

غم و اندوه بچه ها دیدی

سوی گودال رفتی آقاجان

و "ذبیح من القفا" دیدی

کربلا غصه ها عذابت داد

خواهری زیر دست و پا دیدی

روی نی راس سیدالشهدا

روی نی گیسوی رها دیدی

کوچه پس کوچه های کوفه وشام

عده ای در برو و بیا دیدی

تا میان خرابه هم رفتی

گریه های رقیه را دیدی

بی گمان ذره ذره جان دادی

سر و تشت و پیاله تا دیدی

 

خاطراتی به سینه ات باقی ست

گریه هایت ز غربت  ساقی ست

 

شاعر: عليرضا خاكساري

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:40 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

قوام هستى محیط امكان

بلوغ خلقت شكوه ایمان

فروغ توحید دلیل سرمد

بیان وحدت لسان برهان

بهشت رحمت صفاى جنت

بهار طوبى جمال یزدان

امام باقر كه فیض وافر

دهد كلامش به علم و عرفان

كه را شناسد جهان تحقیق؟

كه برتر از او كشیده ایوان

بدست سبزش ریاض دین را

نموده خرم چنان گلستان

بداده قولش كلام حق را

هزار تفسیر هزار عنوان

پناه قرآن ز كفر و باطل

ز كفر و باطل پناه قرآن

ولادتش را عنایتى دان

به اهل تقوى به اهل ایمان

به شاد باشِ دل پیمبر

دلى نباشد كه نیست شادان

مرا ز شوق است نواى شادى

چنان كه بر شاخ هزار دستان

ترانه خیزد ز تار و پودم

قصیده ریزم ز جوهر جان

به هر كه بینم چو ناى مطرب

بود خوش آوا بود عزل خوان

موالیان را بشارت این روز

معاندان را عذاب نیران

به یمن میلاد و زاد روزش

نواى شادى رسد به كیوان

به مدح پنجم ولىِ مطلق

من این قصیدت برم به پایان

 

 

محمد رضا براتی

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:41 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-ولادت

 

السلام ای دلیل کَرَّمنا

ای به عالم امام، آمَنّا

به مسلمانیِ خودت سوگند

طاعتت واجب است، سَلَّمنا

این عبارت نوشته بر قلبم

از ازل بوده ام تُو را مِنّا

از ازل تا ابد به این سخنیم

ما همه بنده ایم، اِرحَمنا

شاهد این که در رکاب توأم

و هُوَ «آیهُ لَهُم اَنّا»

 «و خَلَقنا لَهُم» به ما خواندی

 «و مَتاعاً، و رحمةً مِنّا»

مرده بودیم، زندهِ مان کردی

و لبت گفت ذکر «اَحیَینا»

شیعۀ فاطمه تویی _ و منم

شیعۀ تو قسم به «انزلنا»

حجةُ اللهِ ما تویی آقا!

حجة الله علی الحجج، زهرا

سوره های فصیح رحمانی

آیه های بلیغ سبحانی

تویی و آل پاک و اطهارت

کلمات کریم قرآنی

عَلَّم الآدم از تو می گوید

ای به اسماءِ نور، نورانی

اُذکروا نعمتی تویی آقا!

وَه چه زیبا نماز می خوانی

و اَقیموا الصلوت را مظهر

اَمرِ آتو الزکوت را بانی

خاشعین را عبادتت مَظهر

خاضعین را چراغ رضوانی

هر سحر از میان سجّاده

آسمان را کنی چراغانی

نیمه شب تا طلوع فجر و فلق

تویی و سجده های طولانی

پدر و مادرم فدای شما

ای مرا والدین ایمانی

با شما بودنم خدا داند

بهترین لحظه های روحانی

مثل عمّه شبیه بابایت

می کنی خطبه های طوفانی

آخرین یادگار کرب و بلا!

اوّلین یادگار ایرانی

حتم دارم برای ما تا حشر

تا قیامت شفیع میمانی

حجةُ اللهِ ما تویی آقا!

حجة الله علی الحجج، زهرا

ای به قربان برق چشمانت

آمدی با سرود جانانت

اَشهدت شهدی از شهادتت داشت

اوّلت هست مثل پایانت

بر لبت آیه های قرآنی ست

ای فدای صدای قرآنت

حال، وقت امامتِ تو شده

عالَمی هست زیر دستانت

ما مسلمان دست های توئیم

کن اشاره شویم سلمانت

آری ای ماه! خوش درخشیدی

در شب تیره بر محبانت

خندۀ مادرت به بابا گفت

می بَرد دل، لبان خندانت

می درخشد شبیه مروارید

گونه ات چانه ات گریبانت

این چه نوری ست می شود ساطع

تا بهشتِ برین ز رضوانت

خوانِ نعمت بگستران که هنوز

انبیایند تازه مهمانت

باقر العلمی و معلّم اخلاق

عالمان طفلک دبستانت

قلّه های علوم انسانی

بی گمان فتح شد به دورانت

مکتب وحی را تویی حافظ

دشمنان مانده اند حیرانت

درد اسلام و مسلمین امروز

هست محتاجِ مُهر درمانت

شیعیان غریب را دریاب

به دل نرم و آه سوزانت

حجةُ اللهِ ما تویی آقا!

حجة الله علی الحجج، زهرا

فیض سرمد حکایت باقر

راه احمد هدایت باقر

در همه دردهای بی درمان

مرهمِ دل ولایت باقر

همۀ کائنات می دانند

زنده اَند از عنایت باقر

به خدا زنده می کند دل را

نکته های روایت باقر

حافظ پرچم ذَوِی القرباست

هر که شد تحت رایت باقر

بشریّت به امر حق باشد

زیر چتر حمایت باقر

دور طاغوت، سَر نمی گردد

جز به دست درایت باقر

سدّ راه منافقین باشد

روشِ با کفایت باقر

هر کجا انحراف می بینیم

چشم ما و هدایت باقر

شیعه بودن نشانه ای دارد

شیعه نوری ز آیت باقر

بر مجاهد ز غیب می آید

مددِ بی نهایت باقر

طاعتِ بی غرور، گر خواهیم

اشک ما و رضایت باقر

در ره دوست بندگی باید

بندگی چیست؟ غایت باقر

حجهُ اللهِ ما تویی آقا!

حجه اللهَ علی الحجج، زهرا

جوشد از هر لب دعای شما

چشمه چشمه به زیر پای شما

و من از چشمه ای شکافنده

چشم واکرده ام برای شما

من مسلمان چشم های توأم

مؤمن چشمۀ بقای شما

هر کجا را که طی کند چشمت

طی کند پیرو ولای شما

نتوان حق تو ادا کردن

مگر از سمت کربلای شما

چشم هایت چه روضه ها دیده

در شب و روز نینوای شما

دیدی ای چشم کربلا که چه شد

بر سر نیزه مقتدای شما

دیدی آن جا که معجر و خلخال

می ربودند از نسای شما

خلوت سجده بود و سجاده

آه سجاد و ابتلای شما

خیمه اهل بیت بود و شرر

حمله و غارت و عزای شما

حاجتی رفت در دل زینب

که خورَد تازیانه جای شما

دید چشمان پاک و معصومت

کوفه و شام و رنج های شما

باید از درد و داغتان گوئیم

ورنه کِی می توان ثنای شما

خودتان امر کرده اید آقا!

یک دهه روضه در منای شما

حجةُ اللهِ ما تویی آقا!

حجة الله علی الحجج، زهرا

 

 

محمود ژولیده

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:41 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

شـروع اول مـاه و طلـوع مـاه تمـام

به این شروع، درود و به این طلوع، سلام

خدا بـه حضـرت سجـاد داد فرزندی

کز او بنـای فضیلت گرفت استحکام

محمّدبن‌علـی، باقرالعلـوم کـه هست

ز مــادر پــدر خـود سلالـۀ دو امـام

که هست چار امامش پدر،دو فاطمه مام

عمـو امـام حسن، جـد او امام حسین

دو جد دیگـر او حیدر و رسـول انـام

محمّدی که محمّـد سـلام داده بر او

به روی دست پدر چون علی گرفت مقام

ولـی حـق و شکافنـدۀ تمـام علــوم

که هفت شهر فضیلت از او گرفت نظام

گرفـت دیـدۀ خـود را ز دست او جابر

سلام باد بـر آن دست و این چنین اکرام

روی چـو جـانب بیت‌الحـرام تـربت او

بـه تـن بپـوش ز بـال فرشتگان احرام

دُر چهـار یـم و بحر هفت گوهر پـاک

بر آن چهار یم و هفـت دُر سلام مـدام

امـام پنجـم و پنجـم وصـی ختم رسل

که می‌شونـد رسـل بـر زیارتش اعظام

شـروع علم بـه او، ختـم علـم نیز به او

زهی به حسن شروع و زهی به حسن ختام

گــرفت روز ازل باقـــرالعلــوم لقـب

چنان‌کـه یافتـه دانش بـه نـام او اتمام

اگرچـه بیل کشاورزی‌اش بـود به زمین

بـه یک اشـارۀ او نُـه‌سپهـر گـردد رام

بـه پـای کرسـی درسش هزارهـا جابر

ذلیـل مجـد و جلالش بـود هزار هشام

محمّد است ز سر تا قدم به خُلق و خصال

از آن نهــاد ورا ذات حـق محمّـد، نـام

تمام شخص محمّـد در او خلاصـه شده

ز مجد و عزت و خُلق و خصال وخوی و مرام

اگر بـه چشم بصیـرت به تربتش نگری

دم از بهشت زدن در حـریم اوست حرام

دگر بـه عـرش بریـن هیچ اعتنـا نکنند

اگر شوند بـه کویش مـلایک استخدام

امـام پنجـم کـل وجـود، تنهـا اوسـت

چه در مدینـه بود یـا رود اسیر بـه شام

قسم به ذات الهی کـه علم، بی‌نفسش

چو آفتاب دم مغـرب است بـر لب بـام

فقیـر درگـه احســان او فقیـر و غنـی

مطیع حکم خداوندی‌اش خواص و عوام

مسیـح بـا نـفس روح‌بخش او زده دم

کلیـم یافتـه از منطق وی علـم کلام

کمال یافته بـا مهـر او رکوع و سجود

قبول حق شده با حب او صلات و صیام

هماره تا که زمین است و آسمان برپـا

همیشه تا که زمان است و گردش ایام

به روح پـاکش از ذات حـق درود درود

به جسم و جانش ازان سو جان سلام سلام

مـوالیان وی از بیـم دشمنـان «میثم!»

ز دور بر حرمش بوسـه می‌زننـد مدام

 

 

غلامرضا سازگار

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:42 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

پیک شادی به شادمانی گفت

آفرینش دوباره پر شور است

در سپیده دم طلوع و ظهور

آسمان و زمین پر از نور است

نور صبح از سپیدۀ علم است

این سپیده پدیدۀ علم است

شب نشینان عالم ملکوت

همه سوی زمین نگه کردند

روی دامان مهر مه دیدند

کسب نور از فروغ مه کردند

روز میلاد ماه خورشید است

روشن این مه ز نور توحید است

همۀ عرشیان به هم گفتند

سید الساجدین گلی دارد

تا که شکر خدا به جا آرد

در مصــلا نمــاز بگذارد

همه این شوق و شور را دیدند

سَر الله و نــور را دیــدنـد

همه اصحاب معرفت دارند

شوق بشنیدن کلام تو را

با شکوه و به احترام و وضو

روی لب می برند نام تو را

ای ز وصف و ز مدح بالاتر

گفته بر تو سلام پیغمبر

ای که بر رهروان علم و شرف

گنج علم و شرافت آوردی

تو به کانون عشق و مکتب علم

در فضیلت هشام آوردی

مکتب تو فقیه پرور بود

دانشت مهر سایه گستر بود

هر که شد تشنۀ محبت تو

جام عشق و وفا به او دادی

به کُمیت و به حمیری نوری

ز سحــرگاه آرزو دادی

هر که مهر شما محبت اوست

سند افتخار خدمت اوست

من که از ساحل محبت تو

رو به دریای جود آوردم

بر تو و خاندان اطهر تو

احترام و درود آوردم

به «وفائی» تو التفاتی کن

نذر مسکین خود زکاتی کن

 

سید هاشم وفایی

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:42 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

امشب میان گریه و لبخند خود گمم

سرشار  از طلوع  بهار  تبسمم

دریایم و  طپیده به لب هام  نبض موج

تا آسمان رسیده شعور تلاطمم

جارو به برج و باروی اندیشه می زنم

تا سائل مدایح  معصوم پنجمم

من شاعر صداقت گل های قاصدک

من جابر سلام  رسولان  مردمم

هر جا که باز  پنجره ای شد کبوترم

هر جا که بسته است در مهر کژدمم

صدها ابوبصیر شود طفل مکتبم

دریای علم تو بچشاند اگر خمم

پیچیده در تلاوت معصوم نام تو

عطر گل محمدیت در تکلمم

بر خاک های مرقد نورانی تو ساخت

گلدسته ها و گنبد زرین تجسمم

امشب دوباره شوق مرا بال و پر بده

امشب که بین گریه و لبخند خود گمم

 

 

میثم مؤمنی نژاد

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:42 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

امروز که عرشیان برانگیخته اند

بر عرش بلور نور آویخته اند

در مقدم باقر العلوم از فردوس

یک باغ گل محمدی ریخته اند

***

با عطر تو گل شوق شکفتن دارد

سرمستی و میل از تو گفتن دارد

ای باقر علم نبوی در شب عید

این دل هوس مدینه رفتن دارد

 

 

سید هاشم وفایی
 

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

از روشنی طلعت رخشندۀ باقر

شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر

در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز

گردید عیان ماه تمام از رخ باقر

منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است

این نور که نورانی از او گشته ضمائر

بر «فاطمه‌ی بنت حسن» بس بُوَد این فخر

کآورده پدید این مه تابندۀ باهر

"باقر" لقب و کنیه "ابو جعفر" و او را

بوده است لقب های دگر، هادی و شاکر

از هر بدی و عیب و زلل اوست مبرّا

جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر

دریای علوم است و زُدایندۀ اوهام

گفتار حکیمانۀ او زیب منابر

از یک نفسش زنده کند صد چو مسیحی

از یک نظرش دیدۀ اعمی شده باصر

یاد آمدش از چهرۀ تابان محمّد

با چشم بصیرت نگهش کرد چو "جابر"

عالم همه شد روشن از آن نور خدائی

شد بارور از او شجر دین و شعائر

خوش باد، زمینی که هم آغوش شد او را

خوش آن که به سوی حرمش گشته مسافر

دیگر غمی از محنت ایّام ندارد

هر کس به حرم خانه او گشت مجاور

وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند

چون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر

 

 

حبیب الله چایچیان

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعار ولادت امام محمد باقر علیه السلام

شب  تا سحر به شو ق  حرم خون گریستم

آیا دوباره زائر کوی تو می شوم

سلطان علی ، دلم به هوای تو زنده است

آیا گدای دربِ سرای تو میشوم

امشب به انتظار قدوم مبارکت

فرش پر از بنفشه و گل پهن کرده ام

آیا کنار مرقد پاکّ تو نازنین

جارو کِش حریم ّ وفای تو میشوم

آقا، تمام دلخوشیم  این بُوَد که باز

با چشم خیس وارد صحنت شوم به شوق

چشمان خویش رو به سوی آستان کنم

در قلب پر محبت تو میهمان شوم

امشب غبار سینه ی خود را به اشک چشم

با این امید پاک نمودم  که گوئی ام

روزی خور حرم ز سخای تو می شوم

سلطان علی ،به گوشه ی چشمی نظر نما

کاین بینوا خیره به دست تو مانده است

تا نامه ی غلامی او مهر می زنی

با عشق از زمین زمان سیر می شود

گر از در ِسرای خود او را برانی اش

در حسرت زیارت تو پیر می شود

آقا ،دو دست پر گنهم را بگیر زود

تعجیل کن به جان خودم دیر می شود

شاعر: رحيمي ماهدشتي

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 4 آذر 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها