امام باقر(ع)-مدح و ولادت
شـروع اول مـاه و طلـوع مـاه تمـام
به این شروع، درود و به این طلوع، سلام
خدا بـه حضـرت سجـاد داد فرزندی
کز او بنـای فضیلت گرفت استحکام
محمّدبنعلـی، باقرالعلـوم کـه هست
ز مــادر پــدر خـود سلالـۀ دو امـام
که هست چار امامش پدر،دو فاطمه مام
عمـو امـام حسن، جـد او امام حسین
دو جد دیگـر او حیدر و رسـول انـام
محمّدی که محمّـد سـلام داده بر او
به روی دست پدر چون علی گرفت مقام
ولـی حـق و شکافنـدۀ تمـام علــوم
که هفت شهر فضیلت از او گرفت نظام
گرفـت دیـدۀ خـود را ز دست او جابر
سلام باد بـر آن دست و این چنین اکرام
روی چـو جـانب بیتالحـرام تـربت او
بـه تـن بپـوش ز بـال فرشتگان احرام
دُر چهـار یـم و بحر هفت گوهر پـاک
بر آن چهار یم و هفـت دُر سلام مـدام
امـام پنجـم و پنجـم وصـی ختم رسل
که میشونـد رسـل بـر زیارتش اعظام
شـروع علم بـه او، ختـم علـم نیز به او
زهی به حسن شروع و زهی به حسن ختام
گــرفت روز ازل باقـــرالعلــوم لقـب
چنانکـه یافتـه دانش بـه نـام او اتمام
اگرچـه بیل کشاورزیاش بـود به زمین
بـه یک اشـارۀ او نُـهسپهـر گـردد رام
بـه پـای کرسـی درسش هزارهـا جابر
ذلیـل مجـد و جلالش بـود هزار هشام
محمّد است ز سر تا قدم به خُلق و خصال
از آن نهــاد ورا ذات حـق محمّـد، نـام
تمام شخص محمّـد در او خلاصـه شده
ز مجد و عزت و خُلق و خصال وخوی و مرام
اگر بـه چشم بصیـرت به تربتش نگری
دم از بهشت زدن در حـریم اوست حرام
دگر بـه عـرش بریـن هیچ اعتنـا نکنند
اگر شوند بـه کویش مـلایک استخدام
امـام پنجـم کـل وجـود، تنهـا اوسـت
چه در مدینـه بود یـا رود اسیر بـه شام
قسم به ذات الهی کـه علم، بینفسش
چو آفتاب دم مغـرب است بـر لب بـام
فقیـر درگـه احســان او فقیـر و غنـی
مطیع حکم خداوندیاش خواص و عوام
مسیـح بـا نـفس روحبخش او زده دم
کلیـم یافتـه از منطق وی علـم کلام
کمال یافته بـا مهـر او رکوع و سجود
قبول حق شده با حب او صلات و صیام
هماره تا که زمین است و آسمان برپـا
همیشه تا که زمان است و گردش ایام
به روح پـاکش از ذات حـق درود درود
به جسم و جانش ازان سو جان سلام سلام
مـوالیان وی از بیـم دشمنـان «میثم!»
ز دور بر حرمش بوسـه میزننـد مدام
غلامرضا سازگار