اولین وظیفه انبیا
(امر به معروف و نهی از منکر)
قرآن مىفرماید: ما در میان هر امّتى، پیامبرى را مبعوث كردیم كه مهمترین وظیفه او دو چیز بود: یكى امربه یكتاپرستى كه بزرگترین معروفهاست «اَنِ اعْبُدُوا اللّه»، و دوم نهى از اطاعت طاغوتها كه بزرگترین منكرهاست. «اِجْتَنِبُوا الطّاغوتَ» (سوره نحل، آیه 36)
برخی از شیوههاى امر و نهى
1ـ آمادهسازى
سخن حق، همچون شكر است؛ اگر شكر را به همین شكل در گلوى كسى بریزیم، امكان دارد خفه شود. باید شكر را با آب مخلوط كرده تا تبدیل به شربت شود و براى همه افراد قابل استفاده و تحمّل شود.
2ـ تلقین
چه بسیارند افرادى كه از انجام معروف هراس دارند و چه بسیارند كسانى كه جدا شدن از بعضى منكرات را براى خود محال مىپندارند، در صورتى كه تلقین صحیح و بیان نمونهها در این زمینه كارگشا خواهد بود.
3ـ انصاف در برخورد
قرآن كریم در نهى از شراب، اول از منافع مادى و مالى آن سخن گفته است و بعد مىفرماید: «ضررش از نفعش بیشتر است».(سوره حج، آیه 13)
خداوند در برخورد با كافران و منافقان و مشركان، همواره از عبارتِ «اكثرهم» استفاده مىكند، یعنى همه آنان را نفى نمىكند بلكه مىفرماید: بیشتر آنها چنین هستند. در برخورد با خلافكاران نیز باید ابتدا نقاط قوت و مثبت آنهارا بگوییم و سپس آنهارا متذكر كنیم.
4ـ تغافل
گاهى باید انسان خود را به غفلت بزند و تظاهر كند كه من متوجه خلاف تو نشدم تا از این طریق شخصیت افراد شكسته نشود.
قرآن مىفرماید: برادران یوسف كه پس از دهها سال او را دیدند و نشناختند، به او گفتند: ما قبلاً برادرى داشتیم به نام یوسف كه دزد بود.
یوسف خود را به تغافل زد و نگفت كه آن برادر من هستم و چرا به من نسبت دزدى مىدهید.(سوره یوسف، آیه 77)
البتّه تغافل در مورد خلافهاى شخصى، جزئى و فردى است؛ و گرنه در مسائل مهم كه دشمنان و كفار براى براندازى نظام اسلامى نقشه مىكشند، تغافل بزرگترین خواست دشمن است.(سوره نساء، آیه 102)
5ـ توجه به ظرفیت افراد
امام صادق علیه السلام شخصى را براى مأموریتى به منطقهاى فرستاد. او در گزارش خود به امام، از مردم منطقه به شدت انتقاد كرد. امام فرمود: ایمان ده درجه دارد. بعضى یك درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه، بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید كسانى كه ایمان كاملترى دارند، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند.( بحارالانوار، ج66، ص168)
در شیوه تبلیغ انبیا مىخوانیم كه مىفرمودند: ما مأموریم طبق ظرفیت افراد با آنان صحبت كنیم.( بحارالانوار، ج 2، ص 69)
مراد از موعظه حسنه، موعظهاى است كه بر اساس محبت و با بیان نیكو باشد و در زمان و مكان مناسب با شیوههاى صحیح انجام شود
6ـ كنایه گویى
قرآن به حضرت عیسى علیه السلام مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را خدا بگیرید؟! (سوره مائده، آیه 116)
در جاى دیگر، خداوند پیامبرصلى الله علیه وآله را مخاطب قرار داده و مىفرماید: اگر پدر یا مادرت نزد تو به پیرى رسیدند، تو با آنان درشتى نكن! (سوره اسراء، آیه 23)
در حالى كه همه مىدانیم حضرت عیسى مردم را به توحید دعوت مىكرد و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) در كودكى پدر و مادر خود را از دست داده بود. این گونه خطابها در حقیقت به مردم است.
7ـ ایجاد محبّت
در بخش مهمّى از قرآن، خداوند نعمتهاى خود را مىشمارد تا عشق انسان را نسبت به خود زیاد كند.
قرآن كه مردم را امر به عبادت مىكند، مىفرماید: پروردگارِ كعبه را پرستش كنید؛ زیرا او شما را از گرسنگى و ترس نجات داد.( سوره قریش، آیه 3 و 4)
در روایات نیز مىخوانیم: با هر كس كه با تو قطع رابطه كرد، ارتباط برقرار كن و هر كس به تو بدى كرد، تو با او خوبى كن.( بحارالانوار، ج71 ، ص157)
8ـ مخفیانه و مختصر باشد
در حدیث مىخوانیم: هر كس برادر دینى خود را مخفیانه موعظه كند، او را آراسته كرده، ولى هر كس آشكارا موعظه كند، او را شرمنده كرده است. (بحارالانوار، ج 75 ، ص374)
در حدیث مىخوانیم: هرگاه كسى را موعظه مىكنى؛ خلاصه بگو! (غررالحكم)
9ـ تدریج
همانگونه كه شیطان انسان را گام به گام به سوى فساد مىكشاند، (سوره بقره، آیه 168) راه اصلاح و امر به معروف نیز باید گام به گام باشد.
10ـ تكرار
چون برنامه اسلام تنها آموزش نیست، بلكه تربیت هم هست، لذا اوامر و نواهى باید تكرار شود. براى هر غفلت، یك تذكر لازم است. شما در نماز دهها بار جمله «اللّه اكبر» را در ركوع و سجود و قیام تكرار مىكنید.
یاد خدا غذاى روح است و باید همچون غذاى جسم تكرار شود.
11ـ حكمت، موعظه، جدال نیكو
قرآن كریم به پیامبر عزیز مىفرماید: از طریق حكمت و منطق یا موعظه و نصیحت و یا جدال نیكو مردم را به راه خدا دعوت كن! (سوره نحل، آیه 125)
در امر به معروف و نهى از منكر باید روى مسائلى تكیه كرد كه قابل خدشه نباشد. به سخنان محكمى كه مورد قبول همه است، حكمت گفته مىشود.
مراد از موعظه حسنه، موعظهاى است كه بر اساس محبت و با بیان نیكو باشد و در زمان و مكان مناسب با شیوههاى صحیح انجام شود.
و مراد از مجادله نیكو نیز پذیرفتن نقاط قوت دیگران و استدلال و مقابله به مثل در شیوهها ست.
12ـ با انجام معروف، زمینه را بر منكر تنگ كنیم
قرآن مىفرماید: «راه جلوگیرى از فحشا و منكر، انجام معروفى همچون نماز است».( سوره عنكبوت، آیه 45)
هنگامى كه خداوند مىخواهد حضرت آدم را از غذایى منع كند، ابتدا اجازه بهرهبردارى از غذاهاى دیگر را به او مىدهد و مىفرماید: «از هر غذایى در بهشت استفاده كن؛ ولى از این غذا استفاده نكن!» (سوره بقره، آیه 35)
13ـ توجه به زمان
در روایات مىخوانیم: هنگام مسافرت، خانوداه خود را به تقوى سفارش كنید؛( مستدرك، ج 8، ص122) زیرا در آستانه جدایى، علاقهها اوج مىگیرد و زمینه پذیرش در انسان زیاد مىشود.
در حدیث مىخوانیم: به هنگام خشم وغضب، كسى را ادب نكنید؛ زیرا در معرض افراط هستید» .( بحارالانوار، ج 76، ص 102)
در قرآن نیز نسبت به استغفار در سحر مكرر سفارش شده است. (سوره ذاریات، آیه 18)
14ـ اعتراض
قرآن مىفرماید: «هر گاه كسانى را دیدى كه در آیات ما به یاوهسرائى نشستهاند، پس به عنوان اعتراض، مجلس آنان را ترك كن! یا مسیر حرف را تغییر ده! و اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، تا متوجه شدى جلسه را ترك كن و با ستمگران منشین.» (سوره انعام، آیه 68)
امام صادق علیه السلام شخصى را براى مأموریتى به منطقهاى فرستاد. او در گزارش خود به امام، از مردم منطقه به شدت انتقاد كرد. امام فرمود: ایمان ده درجه دارد. بعضى یك درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه، بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید كسانى كه ایمان كاملترى دارند، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند
در حدیث مىخوانیم: «سزاوار نیست كه مؤمن در مجلس گناهى كه نمىتواند آن را تغییر دهد، بنشیند.» (وسائلالشیعه، ج11، ص 503)
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مىفرماید: گناهكاران را با قیافه عبوس ملاقات كنید! (وسائلالشیعه، ج11، ص 413)
امر به معروف و نهی از منکر از نگاه معصومان
در اینجا بحث را با ذکر چند حدیث تبرک کرده و به پایان می بریم:
قال على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ كُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنكَرِ إِلاّ كَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطرهاى است در دریاى عمیق. (نهج البلاغه، حكمت 374)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنكَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِكَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نیكان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیكانشان دعا كنند امّا دعایشان مستجاب نشود . (امالى صدوق، ص254)
قال امام علی (علیه السلام)):
مَن تَرَكَ إنكارَ الْمُنكَرٍ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ؛
كسى كه منكَر را با قلب و دست و زبانش انكار نكند، مردهاى است میان زندگان.
(تهذیب الأحكام، ج 6، ص 181)
قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
مَن أَمَرَ بِالمَعرُوفِ وَنَهى عَنِ المُنكَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّهِ فِى الرضِ وَخَلیفَةُ رَسُولِهِ؛
هر كس امر بمعروف و نهى از منكر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست. (مستدرك الوسایل، ج12، ص179، ح13817)