در شبهاتی که دستور دینى پیدانكردهایم، تكلیف چیست؟
اگر در موردى شك و ابهامى پیدا كردیم در آن وارد نشویم و علم آن را به خدا بسپاریم؛ همانگونه كه بعد از ایمان به تخصص پزشك خود را تسلیم مىكنیم و اگر هم در هر نسخه و عمل جراحى او ابهامى داشتیم، با اعتماد به تخصص او حرفى نمىزنیم.
تعریف دقیق شبهه و مشخصات آن چیست؟ فرقهای اساسی سۆال و شبهه چیست؟ وقتی كه در مورد مسایل دینی و اعتقادی و... مباحثی مطرح میشود كدامیك از آنها سۆال و كدام یك شبهه است؟
شبهه چنانكه در فرهنگ لغات آمده عبارت است از: «ایراد، اشكال. ایجاد تردید، به اشتباه انداختن و مسلم نبودن.»
مشخصات شبهه:
شبهه «شبیه حق است» كه قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه اندازد. شبهه، همیشه همراه دلیل مطرح میشود. مثلاً در شبههای كه «توسط ابلیس درباره خلقت آدم مطرح گشت وی در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاك بیافریدی و من را از نار، و نار را بر خاك مزیت است و در شأن من نیست كه به آدم سجده كنم.»
اكنون كه تعریف و مشخصات شبهه روشن شد، فرقهای سۆال و شبهه نیز روشن میگردد؛ زیرا برخلاف شبهه «سۆال عبارت است از درخواست معرفت یا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت یا برای تعریف و تبیین. اگر سۆال به قصد جدل هم مطرح گردد باید دقیقاً مطابق موضوع خود باشد كه در شبهه چنین نیست.
شرط سۆال این است كه مطابق موضوع خود باشد و نیز باید روشن و معقول باشد. زیرا در غیر این صورت تبدیل به مغالطه میشود...» كه شبهه خواهد بود.
فرق مهم دیگر سۆال و شبهه این است كه سۆال عامتر از شبهه است و گاهی همراه دلیل و گاهی هم بدون دلیل مطرح میشود. ولی شبهه همیشه همراه دلیل مطرح میگردد.
در مورد مسائل دینی اگر مباحثی به قصد ایجاد شبهه مطرح شود كه گمراهی را در پی داشته باشد شبهه خواهد بود. مثل اینكه مطرح كند كه در حدیث خلفای راشدین مدح شدهاند چرا آنان را قبول ندارید؟
و اگر مباحث اعتقادی و دینی به منظور بالا بردن سطح فكری و فرهنگی جامعه بحث و مطرح شود كه بتواند ابهامات و سۆالات دینی را روشن سازد. پرسشهای مطرحشده به این منظور، سۆال خواهد بود.
در شبهات و موارد مبهم كه دستور دینى صریحى پیدانكردهایم، تكلیف چیست؟
گرچه در سایهى عقل و علم و وحى بسیارى از چیزها براى انسان روشن مىشود، اما باز هم مواردى پیدا مىشود كه براى انسان مبهم است. در این گونه موارد، مطالبى باید گفته شود از جمله:
1. دست انسان به غیب نمىرسد. ما از گذشتههاى دور و اخبار آینده بىخبریم و راهى براى آگاهى بر آن جز آنچه از خداوند و اولیاى او مىشنویم، نداریم.
2. اولیاى خدا هم تمام غیب را نمىدانند، چون در دعا مىخوانیم: پروردگارا! به حق علمى كه مخصوص خود قرار دادهاى: «و بحقّ علمك الذى استأثرت به لنفسك»
3. بعضى از امور با پیشرفت علم روشن مىشود. در این موارد باید منتظر تحقیق و پژوهش دانشمندان باشیم؛ مثلًا در قرآن مىخوانیم؛ به خاطر خلافكارىهاى یهودیان، خوردن پیه بر آنان حرام شد. این تحریم در نگاه اول، ساده به نظر مىرسد.
مگر خوردن پیه امتیاز است كه تحریم آن كیفر باشد؟ اما بعد از قرنها دانشمندان به این نتیجه مىرسند كه گوشت قرمز بدون پیه، مفاسدى را به دنبال دارد. همانگونه كه ممكن است در آینده راز همراهى انجیر و زیتون در علم تغذیه كشف شود كه چرا این دو میوه در قرآن كنار یكدیگر آمده است؟
اگر در موردى شك و ابهامى پیدا كردیم در آن وارد نشویم و علم آن را به خدا بسپاریم؛ همانگونه كه بعد از ایمان به تخصص پزشك خود را تسلیم مىكنیم و اگر هم در هر نسخه و عمل جراحى او ابهامى داشتیم، با اعتماد به تخصص او حرفى نمىزنیم
در موارد ابهام همان طورى كه در قرآن از قول اولوا الالباب و راسخون در علم مىآموزیم، باید بگوییم همهى آیات محكم و متشابه از طرف پروردگارمان است: «والراسخون فى العلم یقولون آمنّا به كلّ من عند ربّنا» (آل عمران، 7)
نباید متشابهات را دستاویز قرار دهیم یا به سلیقه خود، تفسیر كنیم و یا به بهانهاى دست از ایمان برداریم؛ لذا چون متشابهات و نقاط ابهام زمینهى انحراف بصرى است، راسخون در علم و اولوا الالباب در دعاى خود از پروردگارشان مىخواهند: پس از آنكه ما را هدایت كردى، دلهاى ما را به باطل مایل مكن. «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا» (آل عمران، 8)
اگر مهندسى، ساختمان مجللى را به ما عرضه كرد و ما درون آن پنجره یا فضایى دیدیم كه راز آن را نمىدانیم نباید مهندس را زیر سۆال ببریم یا كل خانه را تخریب كنیم.
كوتاه سخن آنكه، اگر در موردى شك و ابهامى پیدا كردیم در آن وارد نشویم و علم آن را به خدا بسپاریم؛ همانگونه كه بعد از ایمان به تخصص پزشك خود را تسلیم مىكنیم و اگر هم در هر نسخه و عمل جراحى او ابهامى داشتیم، با اعتماد به تخصص او حرفى نمىزنیم.