نماز، داعی الی الله و معراج مومن است نماز موجب صعود اخلاق حسنه و رسیدن به اخلاق الله می باشد نماز عمل بازدارنده از زشتیها و ناپاکیها است نماز مونس انبیا در شبهای تار است, نماز میزان اعمال خیر و شر است نماز وسیله تقرب به خداوند است و نماز نور چشم انبیاء و اولیاء الله می باشد.حضرت جعفر صادق (علیه السلام) در توصیه خویش به جناب عبدالله بن جندب می فرماید: ای پسر جندب خدای عزوجل , در بعضی از کلام خویش, که وحی نموده, می فرماید: همانا من نماز کسی را که در برابر بزرگواری و عظمتم فروتنی کند و خود را برای خاطر من از شهوت باز دارد, و روزش را به ذکر من به سر آورد و بر خلقم بزرگی نکند گرسنه را سیر نموده و برهنه را بپوشاند و به آسیب دیده ترحم کند و غریب را پناه دهد چنین بنده ای نورش مثل می درخشد من برای او در ظلمتها, و تاریکیها و گرفتاریها نور و روشنایی قرار می دهم و در میان جهال و نادانان او را او را به زینت حلم و بزرگواری مزینش می کنم و به عزت و جلالم خود او را حراست می نمایم و از ملائکه ام خواسته ام که او را محافظت نمایند او اگر مرا می خواند , من نیز او را لبیک می گویم , و پاسخش می دهیم و هر چه سوال کند به او عطا می نمایم پس مثل این بنده در نزد من مثل باغهای بهشت است که میوه هایش نارس نمی ریزد و تغییر حالت نمی دهد.
حافظ تعادل در مقابل خیر وشر
نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در نشیب و فرازهای زندگی حفظ می نماید و نماز گزار در مقابل هر خیر و شر و هر اقبال و ادبای تحمل خویش را حفظ نموده و به هر بادی نمی لغزد .خداوند می فرماید: همانا انسان حریص آفریده شده, چون شری به او برسد, فریاد می کشد و جزع می کند, و هر گاه خیر و نعمتی به او برسد, بخل می ورزد. مگر نمازگزاران واقعی که اینان افرادی هستند که بر نماز خویش مداومت می نمایند و آن اهمیت می دهند.
آثار تربیتی نماز از دیدگاه قرآن
در اوصاف مصلین و نماز گزاران حقیقی, قرآن چنین می فرماید:
نماز گزارانی که بر نماز مدامت دارند, و در اموال خود حقوقی معلوم ومسلم برای سائل و محروم مقرر کرده اند , و روز قیامت را باور دارند, و از عذاب پروردگار خود ترسانند چون که عذاب خداوند غیر مامون است نمازگزاران مردمی هستند که مسلط بر شهوات و حافظ فروج خویش هستند, مگر از زنان و کنیزان ملکی خویش که در این صورت ملامتی به هیچ وجه شامل آنان نمی شود و هر کس سوای این طریقه رابجوید, آنان از حدود الهی و از مرز شریعت متجاوزند نماز گزارانی که رعایت کننده امانات و حافظ پیمان خویشند و آنان که ادای شهادت می کنند حافظ نمازهای خود می باشند, آنان در بهشت گرامی هستند و با حرمت و مکرمت هر چه بیشتر پذیرایی می گردند.
نماز در تمام ادیان بوده است
قبل از حضرت محمد صلى الله علیه وآله در آئین حضرت عیسى هم نماز بوده که قرآن از زبان او نقل مى کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است: «واوصانى بالصلوه» (مریم، آیه ۳۱) وقبل از او موسى بوده که خداوند به او خطاب مى کند: «اقم الصلوه لذکرى» (طه، آیه ۱۴) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعیب بوده که نماز داشته است: «یا شعیب اصلاتک تأمرک» (هود، آیه ۸۷) و قبل از همه آنها ابراهیم بوده که از خداوند براى خود و ذریّه اش توفیق اقامه نماز را مى خواند: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوه و من ذریّتى» (ابراهیم، آیه ۴۰)
و این لقمان است که به فرزندش مى گوید:
«یا بنىّ اقم الصلوه و أمربالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان، آیه ۱۷)
پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن.
جالب آن است که معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات مى شود ولى از آنجا که نوجوان معمولاً پول ندارد، در این آیه در کنار نماز به جاى زکات به امر به معروف ونهى ازمنکر سفارش شده است.
هیچ عبادتى به اندازه نماز تبلیغات ندارد
در هر شبانه روز پنج نماز واجب داریم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است. در این دو نداى آسمانى جمعاً:
بیست مرتبه «حىّ على الصلوه»
بیست مرتبه «حىّ على الفلاح»
بیست مرتبه «حىّ على خیرالعمل»
و ده مرتبه «قد قامت الصّلوه» مى گوئیم.
با توجّه به اینکه مراد از «فلاح» و «خیرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه «حىّ» به خود و دیگران، تلقین شتاب به سوى نماز مى کند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است. به خصوص که سفارش شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید.
اذان، شکستن سکوت است، اذان، یک دوره ایدئولوژى و تفکّرات ناب اسلامى است،
اذان، سرود مذهبى است با عباراتى کوتاه و پرمحتوا،
اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حیات معنوى است.
نماز در رأس همه عبادات است
در ایام ویژه مثل شب قدر، اعیاد اسلامى، و هر شب و روزى که داراى فضلیت و ارزشى است و براى آن دعا و مراسمى مخصوص وارد شده است، مثل شب مبعث، شب میلاد پیامبر، شب جمعه، معمولاً نمازهاى مخصوصى هم وارد شده است. شاید نتوان ایّام مقدّسى را پیدا کرد که در آن برنامه نماز نباشد.
نماز پر تنوّع ترین عبادت است
اگر جهاد وحج چند نوع است، ولى نماز صدها نوع است.
با یک نگاه ساده به کتاب مفاتیح الجنان علاّمه محدّث حاج شیخ عباس قمى، مى توان انواع نمازهاى مستحبّى را که براى مکان و زمان هاى خاص وارد شده است، مرور نمود که البتّه در یک کتاب مستقل به نام «نمازهاى مستحبّى» جمع آورى و عرضه گردیده است.
نماز و هجرت
حضرت ابراهیم مى گوید:
خداوندا! ذریّه خودم را در منطقه خشک و بى آب و گیاه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز. «ربّنا انّى اسکنت من ذریّتى بواد غیر ذى زرع ربّنا لیقیمواالصلوه»
آرى، ابراهیم براى اقامه نماز به مکه آمد، تا کعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجدید بنا کند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گویا نماز به سوى کعبه، بیش از طواف به دور کعبه، در نظر ابراهیم جلوه کرده است!
عظمت نماز و پیامدهاى سبک شمردن آن
با حذف اسناد ، از سرور زنان ، فاطمه ، دختر سرور پیامبران - که درودهاى خداوند بر او و بر پدر بزرگوار و شوى گرامى و پسران اوصیاء او باد! - نقل مى کنم که وى از پدر بزرگوارش حضرت محمّد (ص) پرسید :
اى پدر جان ! سزاى هر مرد و زنى که نماز را سبک بشمارد، چیست ؟
فرمود: اى فاطمه ، هر کس چه مرد باشد و چه زن ، نمازش را سبک بشمارد ، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مى نماید : شش چیز در دار دنیا، و سه چیز هنگام مرگ ، و سه چیز در قبرش ، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.
امّا مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مى گردد :
نخست اینکه : خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى دارد.
دوّم اینکه : خداوند، خیر و برکت را از روزى اش برمى دارد.
سوّم اینکه : خداوند - عزّوجلّ - نشانه صالحان را از چهره او محو مى فرماید.
چهارم اینکه : در برابر اعمالى که انجام داده اجر و پاداش به او داده نمى شود.
پنجم اینکه : دعاى او به سوى آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
ششم اینکه : هیچ بهره اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
و امّا مصائبى که هنگام مرگ به او مى رسد :
نخست اینکه : با حالت خوارى و زبونى جان مى دهد.
دوّم اینکه : گرسنه مى میرد.
سوّم اینکه : تشنه جان مى سپارد، به گونه اى که اگر آب تمام رودخانه هاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگى اش برطرف نخواهد شد.
و امّا مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مى گردد :
اوّل اینکه : خداوند فرشته اى را بر او مى گمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکَنَد.
دوّم اینکه : خداوند گور را بر او تنگ مى گرداند.
سوّم اینکه : قبرش تاریک مى شود.
و امّا مصائبى که در روز قیامت ، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى شود :
نخست اینکه : خداوند فرشته اى را بر او مى گمارد تا در حالى که مردم به او مى نگرند، او را به رو بر زمین بِکَشَد.
دوّم اینکه : سخت از او حساب مى کشند.
سوّم اینکه : خداوند هرگز نظر [رحمت] به او ننموده و [از بدیها] پاکیزه اش نمى گرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بود.
شرایط نمازى که انسان را از کردار و گفتار زشت بازمى دارد
کراجکى در کتاب کنزالفوائد ذکر کرده که در حدیث آمده که :
ابوجعفر منصور (خلیفه عبّاسى) در روز جمعه اى در حالى که بر دست حضرت صادق جعفر بن محمّد (ع) تکیه زده بود ، بیرون آمد. مردى - که رزام آزاد شده خالد (یا: خادم) بن عبداللّه نامیده مى شد ، گفت :
این کیست که آنقدر در نزد امیرالمؤمنین یعنى منصور ارجمند است که وى بر دست او تکیه زده است ؟
گفته شد : او ، جعفر بن محمّد صادق - صلّى اللّه علیه - است.
وى گفت : به خدا سوگند ، نمى دانستم [اگر مى دانستم] بى گمان آرزو مى کردم که گونه ابى جعفر (منصور، بر زیر) نعلین و پاى افزار جعفر مى بود. سپس در جلو منصور ایستاد و گفت : اى امیرالمؤمنین ! آیا اجازه هست سوالى بکنم ؟
منصور گفت : از ایشان (یعنى امام صادق (ع)) بپرس. [وى گفت : من مى خواهم از تو بپرسم . منصور گفت : از او بپرس.]
پس رزام رو به امام جعفر بن محمّد(ع ) کرد و گفت : مرا از نماز و حدود و احکام آن خبر ده.
حضرت صادق (ع) فرمود: نماز چهار هزار حد ّو حُکم دارد که تو نسبت به همه آنها مورد بازخواست قرار نمى گیرى.
گفت : تنها حدود و احکامى را که ترک کردن آن جایز نیست و نماز جز به آن کامل نمى گردد، بفرما.
امام صادق (ع) فرمود :
نماز کسى تامّ و کامل است که طهارت کامل داشته و کامل و بالغ بوده (در مدرک این حدیث ، کتاب کنز الفوائد به جاى این عبارت آمده است : و اهتمام تمام داشته ...) و ساتر داشته باشد، و راست بایستد و نسبت به خدا شناخت و معرفت داشته و [در پیشگاه او] بایستد و آرام گرفته و اظهار خشوع و تواضع نموده و استوار باشد ، آنگاه میان حالت نومیدى و آزمندى و شکیبایى و بى تابى بایستد ، به گونه اى که گویى نوید پروردگار تنها متوجّهِ او ، و وعده عذاب تنها براى اوست و تمام اموال و دارایى خویش را در راه خدا بذل نموده و تمام اهداف (یا: وجود و تعلّقات خود را) خیال انگاشته و نَفْس خود و هرچیز ارجمند در نزد خویش را در راه خشنودى خداوند بذل نموده و بدون اینکه انتظار چیزى را بکشد، پیش به سوى او وسط راه و راه راست را طى نماید و وابستگى هاى اهتمام ورزیدن را با چشمِ توجّه به خداوندى که قصد سیر به سوى او را نموده و مى خواهد به درگاه او وارد شده ، قطع نماید و از او اجازه ورود بگیرد.
پس هرگاه کسى این چنین عمل کند ، نمازش همان نمازى خواهد بود که به خواندن آن امر ، و از آن خبر داده شده است که : براستى نماز انسان را از کردار و گفتار زشت و ناپسند باز مى دارد. (اشاره به آیه شریفه ۴۵ از سوره عنکبوت (۲۹) که مى فرماید : إِنَّ الصَّلوهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنْکَرِ)
آنگاه منصور رو به امام صادق (ع) کرده و عرض کرد : اى اباعبداللّه ، ما پیوسته از دریاى [علم] تو استفاده نموده و به سوى تو نزدیکى مى جوییم ، ما را از کورى باطنى بینا گردانیده و به نور هدایت خویش ، شب تاریک و امور پیچیده را روشن مى نمایى و لذا ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم.
(کنزالفوائد، ج ۲ ص ۲۲۳ - تنها با این تفاوت که به جاى جمله آخر یعنى : ولذا ، ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم آمده است : بدون اینکه از تو جدا و منحرف گردیم.)
کیفیّت نیّت در عبادات :
ناگفته نماند: از آنجا که در خطبه این کتاب کیفیّت نیّت را توجّه دادیم و به روشنى بیان کردیم که : بنده باید خداوند - جلّ جلاله - را تنها از آن جهت که شایسته عبادت و بندگى است بپرستد ، لذا در موارد بسیارى از عبادات ، چگونگى الفاظ نیّت را یاد آور نمى شوم.
و دیگر اینکه - چنانکه اشاره خواهیم کرد - نیّت ، همان قصد و تصمیم انسان براى انجام عبادت است و این چیزى نیست که بر او مخفى بماند. آیا نمى بینى که مولایمان امام صادق (ع) هنگامى که شروط نماز را برشمرد ، نیازى به ذکر نیّت ندید و جهت آن این است که نیّت به خودى خود ، در آنچه آن بزرگوار (ع) بدان اشاره فرمود، داخل است و لذا آن را ذکر نفرمود.