0

مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

 
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

عوامل تفرقه و جدايي

در قرآن كريم علل و اسبابي را كه منجر به تفرقه و جدايي مي‌گردد به شرح ذيل ملاحظه مي‌كنيم:

 1ـ رها كردن صراط مستقيم و رفتن به راه‌هاي شيطان:

خداي تعالي فرموده است: «و لاتتبعوا السبل فتقرق بكم عن سبيله ذالكم وصّاكم به لعلكم تتقون»[انعام:153]؛ از راه‌هاي ديگر [جز صراط مستقيم] كه موجب تفرقه  و پريشاني شما است و شما را از راه خدا جدا مي‌كند، متابعت نكنيد. اين است سفارش خدا به شما، باشد كه تقوي پيشه سازيد.

از مفهوم اين آيه بر مي‌آيد، كه در پيش‌روي ما دو راه قرار دارد، يكي راه خدا و ديگري راه‌‌هاي شيطان كه كوچه و پس‌كوچه‌هاي بسياري دارد. اگر مردم راه خدا را ترك كنند و راه‌هاي شيطان را در پيش گيرند، دچار تفرقه و جدايي مي‌شوند.

اگر مردم به راه حق (صراط مستقيم) ـ كه همان راه نعمت‌يافتگان است و روزي پنج نوبت مؤمنان در نماز آن را از خدا مي‌طلبند ـ بازنيايند، باطل و بيهوده‌كاري و راه‌هاي شيطاني، آنان را از يكديگر جدا كرده و دچار تفرقه و سردرگمي خواهد كرد. راه‌حل‌ نهايي مراجعه به «صراط مستقيم» است و بس. براي رسيدن به صراط مستقيم پيروي از سيرة عملي و اخلاقي پيامبر صلي الله عليه وسلم، ضرورتي انكارناپذير دارد.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:08 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

ـ به فراموشي سپردن بخشي از دين:

خداي تعالي فرموده است: «فنسوا حظاً مما ذكروا به فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء»[مائده: 14]؛ و از بهرة آنچه كه به آنان داده شده بود، نصيب بزرگي را از دست دادند، پس در ميان‌شان دشمني و كينه را برافروختيم.

اين آيه [كه در بيان احوال بني‌اسرائيل و اهل‌كتاب نازل شده است]، اشاره دارد كه به فراموشي سپردن بخشي از دين خدا، به دشمني و تفرقه [ميان دينداران] منجر مي‌شود.

فهم ناقص از اسلام نيز به جدايي و تفرقه ميان مسلمانان مي‌انجامد: «إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعاً لست منهم في شيئ»[انعام: 159]؛ آنان كه دين خود را بخش بخش كردند و گروه گروه شدند، تو را با كار آنان كاري (و مسئوليتي) نيست.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:08 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

3ـ  بغي(كينه‌توزي و حسد):

خداي تعالي فرموده است: «و ما تفرقوا إلا من بعد ما جاءهم العلم بغياً بينهم»[شوري: 14]؛ به تفرقه و جدايي نگراييدند مگر پس از آن كه علم به آنان ارزاني شد [آن هم] از روي حسد در ميان خود.

پيامبر خدا صلي‌الله عليه وسلم، «بغي» را چنين تفسير كرده‌اند: بيماري ملت‌هاي پيشين، يعني حسد و كينه‌توزي، به طور خزنده در ميان شما پديد مي‌آيد. بدانيد كه حسد و كينه‌توزي همچون تيغ سلماني است، نمي‌گويم موهاي شما را مي‌تراشد، بلكه تيغي است كه دين شما را مي‌تراشد.(1)

بنابراين بغي، حسد بردن بر نعمتي است كه خداوند به مسلماني ارزاني فرموده است. حسد يكي از ريشه‌هاي تفرقه و جدايي است. پيامبر خدا سوگند ياد كرده است كه ايمان و حسد هرگز در يك قلب جمع شدني نيستند.

مسلمانان همانند يك جسم هستند، چنان كه پيامبر صلي الله عليه وسلم آنان را به يك جسد تشبيه فرموده است. بديهي است اعضاي يك جسد نسبت به همديگر حسد نمي‌ورزند، بلكه همديگر را تكميل مي‌كنند. هيچ عضوي آرزو نمي‌كند كه به جاي عضو ديگر باشد. تا زماني كه مسلمانان از لحاظ تربيتي به اين حالت شيرين و عالي دست نيابند، بي‌شك دچار تفرقه و جدايي خواهند ماند.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:09 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

ـ بهره نگرفتن از عقل سليم:

عدم استفادة درست از نعمت عقل يكي از علل و اسباب تفرق و تشتت است. به نسبت ما مسلمانان عقل عبارت است از: وادار كردن نفس به تسليم شدن در برابر كتاب خدا. خداي تعالي فرموده است: «إنّا أنزلناه قرآناً عربياً لعلكم تعقلون»[يوسف: 2]؛ اين قرآن را به زبان عربي فرو فرستاديم باشد كه بينديشيد.

به هر اندازه مسلمانان، به فهم و عمل و تلاوت قرآن همت كنند، بر عقل‌شان افزوده مي‌شود، و اين امر به افزايش وحدت دل‌ها مي‌انجامد. بديهي است دور شدن از قرآن و به فراموشي سپردن تعاليم آن يكي از بزرگ‌ترين عوامل جدايي ميان امت اسلامي است.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:09 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

 5ـ گرايش به دنيا و فراموش كردن آخرت:

خداي تعالي فرموده است: «حتي إذا فشلتم و تنازعتم في الأمر و عصيتم من بعد ما أراكم ما تحبون منكم من يريد الدنيا و منكم من يريد الآخرة»[آل‌عمران: 152]؛ تا وقتي كه سستي كرده و در كار [خويش] منازعه كرديد، و نافرماني كرديد بعد از آن‌كه نماياند به شما آنچه را مي‌خواستيد. از شما كسي بود كه دنيا را مي‌خواست و كسي بود كه آخرت را مي‌خواست.

از جمله عوامل تفرقه و جدايي ميان مسلمانان، فراموش كردن آخرت و اقبال به دنيا است. به همين دليل پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم، مؤمنان را از سقوط در بيماري خطرناك جدايي و تفرقه و نابودي با اين مضمون بر حذر داشته است: «درهاي دنيا بر شما گشوده نمي‌شود، مگر آنكه خداوند تا به روز قيامت ميان‌تان كينه و دشمني مي‌اندازد».(2)

راه نجات از اين بيماري بازگشت به راه خدا (صراط مستقيم) يعني توحيد دلها بر جهان آخرت، و به عبارتي فراموش نكردن آخرت است.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:09 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

بديهي است، اگر مؤمنان نسبت به يكديگر محبت نداشته باشند، مستحق رحمت خدا نمي‌شوند، و در اين صورت از رسيدن به وحدت و همدلي باز مي‌مانند. اگر اهل ايمان نسبت به ديگران خيرانديش نباشند و مردم را به خوبي‌‌ها نخوانند و آنان را از بدي‌ها باز ندارند، استحقاق رحمت خدا را از دست مي‌دهند و به اتحاد و انسجام نمي‌رسند.

پيامبر صلي‌الله عليه وسلم فرموده است: «نخستين نقصي كه بر بني‌اسرائيل وارد شد، اين بود كه هرگاه كسي با كسي روبرو مي‌شد، مي‌گفت: اي فلان از خدا بترس، و آنچه را كه مي‌كني رها كن اين كار روا نيست. فرداي آن روز، آن كس را به همان حالت مي‌ديد، اما اين كار مانع از خورد و خوراك و هم‌نشيني با او نمي‌شد. چون بني‌اسرائيل دچار اين بيماري و نقص شدند، خداوند نفرت را در دل‌هايشان رقم زد: «لعن الذين كفروا من بني‌اسرائيل علي لسان داود و عيسي ابن مريم ذالك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون»[مائده: 79ـ 78]؛ كافران بني‌اسرائيل به زبان داود و عيسي بن مريم لعنت شدند، زيرا خدا را نافرماني كردند و اهل سركشي و تجاوز بودند. آنان از كارهاي زشت كه انجام مي‌دادند خود را منع نمي‌كردند، چه زشت بود آن چه را انجام مي‌دادند. آنگاه پيامبر صلي‌الله عليه وسلم فرمودند: به خدا سوگند يا مردم را به خوبي مي‌خوانيد و از بدي‌ها باز مي‌داريد، دست ستم‌گر را مي‌گيريد و او را تسليم حق مي‌كنيد و از تجاوز به حق او را باز مي‌داريد، و يا اينكه خداوند نفرت را در دلهاي هر كدام از شما مي‌اندازد، و سپس شما را بسان يهود دچار لعنت مي‌كند.(3)

اگر مسلمانان، نماز را اقامه نكنند، و زكات را ندهند، لايق رحمت خدا نمي‌شوند. اگر آنان از خدا و رسول او فرمان نبرند و دچار معصيت شوند، در اين صورت، رحمت خدا را از دست مي‌دهند و با از دست دادن رحمت خدا، وحدت و همدلي را نيز از دست خواهند داد. بنابراين بي‌توجهي به اين صفات، در حقيقت بي‌توجهي به وحدت و همدلي مسلمانان است.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:10 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

6ـ دوري از رحمت خدا:

خداي تعالي فرموده است: «و لايزالون مختلفين إلا من رحم ربك»[هود: 118]؛ همواره در اختلاف و كشمكش خواهند بود مگر كسي كه  پروردگارت بر او رحم آورد.

ريشة جدايي مردم از يكديگر، دوري از رحمت خداست. خداوند كساني را كه مشمول رحمت او مي‌شوند معرفي كرده است: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و يطيعون الله و رسوله أولئك سيرحمهم‌ الله»[توبه: 71]؛ مردان و زنان مؤمن ياريگر و كارساز يكديگرند، به كارهاي خوب فرمان مي‌دهند و از منكرات بازمي‌دارند، و نماز را برپا مي‌دارند و زكات را ادا مي‌نمايند، و از خدا و رسول او فرمان مي‌برند. كساني كه داراي اين صفات هستند، خداوند آنها را مشمول رحمت خويش قرار خواهد داد.

هر كس داراي صفات ذكر شده در آية فوق باشد، مستحق رحمت خداست. و چون مردم لايق دريافت رحمت خدا شوند، دل‌هايشان به الفت و پيوند مي‌رسد: «و ألّف بين قلوبهم لو أنفقت ما في الأرض جميعاً ما ألّفت بين قلوبهم و لكن الله ألّف بينهم»[انفال: 63]؛ در دلهايشان انس و الفت انداخيتم؛ اگر هر چه در زمين است خرج مي‌كردي نمي‌توانستي در دل‌هايشان الفت اندازي، اما اين خدا بود كه در ميانشان الفت انداخت.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:10 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

ـ بخل و هواپرستي و خودپسندي و خودرأيي:

ابوداود و ترمذي به روايت از ابي‌ثعلبه خشني آورده‌اند كه از پيامبر خدا صلي‌الله عليه وسلم دربارة آية «عليكم انفسكم»[مائده: 105] پرسيدم. ايشان فرمودند: «مردم را به خوبي‌ها بخوانيد و از بدي‌ها بازداريد. اگر ديديد مردم تابع بخل و آز و هوا و هوس هستند، و دنيا را بر آخرت ترجيح مي‌دهند، و هر كس رأي خود را مي‌پسندد. در اين صورت خويش را حفظ كن و از حالت چيره شده بر عوام پرهيز كن. زيرا روزگاري را در پيش داريد كه صبر كردن در آن بسان نگه داشتن اخگر در دست است. كسي كه در چنين روزگاري اهل عمل است، ثواب او برابر ثواب پنجاه كس است. گفته شد: يا رسول الله صلي الله عليه وسلم ثواب پنجاه كس از ما، يا از خود آنان؟ فرمود: بلكه ثواب پنجاه كس از شما.(4)

اين حديث نبوي اشاره دارد كه بخل و هواپرستي و ترجيح دنيا بر آخرت و خودپسندي، صالحان را به گوشه‌گيري وا مي‌دارد و در نهايت كار جمعي مسلمانان كنار گذاشته مي‌شود، و كارها به نحو بايسته انجام نمي‌گيرد و در نتيجه كار منجر به جدايي و تفرقه مي‌گردد.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:10 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

سخن آخر

مسلمانان نبايد بسان امت‌هاي پيشين اهل تفرقه و جدايي و كشمكش باشند كه خداوند متعال آنان را از اين كار منع فرموده است و كشمكش و تفرقه و جدايي را نوعي كفر دانسته است كه عاملان آن مستحق عذاب مي‌باشند: «و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البينات و أولئك لهم عذاب عظيم. يوم تبيض وجوه و تسود وجوه فأما الذين اسودت وجوههم أ كفرتم بعد إيمانكم فذوقوا بما كنتم تكفرون»[آل‌عمران: 106ـ105]؛ بسان كساني نباشيد كه پس از آمدن معجزات روشن برايشان، تفرقه و اختلاف را پيشه ساختند. براي آن گروه عذاب بزرگي مقرر شده است، روزي كه چهره‌هايي سپيد و چهره‌هايي سياه مي‌شود. سپس به كساني كه چهره‌هايشان سياه ‌شده، گفته مي‌شود: آيا پس از ايمان‌تان به كفر گراييديد، پس به خاطر كفري كه مرتكب شده‌ايد از عذاب خدا بچشيد.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:10 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

 مصطفى اربابي (نداي اسلام)

منابع:

1ـ ابوداود/4273، مسند امام احمد/1338.

2ـ  مسند امام احمد/89 .

3ـ ترمذي/2973، ابوداود/3774، ابن ماجه/3996، مسند امام احمد/3529.

4ـ ابوداود/3778، ترمذي/2984، ابن‌ماجه/ 4004.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:11 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان


اسلام و رفتار با غیرمسلمانانوقتی اسلام وارد جامعه جهانی عصر خودش شد، با یک واقعیت روبه‌رو شد؛ این واقعیت که دیگران از قبل بودند و اسلام آمد. وقتی اسلام بر دیگران وارد شد، خودش را با آن‌هایی که صاحب‌حق بودند، سازگار کرد. البته بعدها بلاد اسلامی و کشورهای اسلامی و شهرهای اسلامی شکل گرفتند اما ابتدای ورود اسلام، این‌طور نبود.
آدابی که اسلام در آن وضعیت فرا گرفت، باعث تحکیمش شد. به‌هیچ‌وجه درگیر نشد. سر جنگ با کسی نداشت. برعکس، این دیگران بودند که در جامعه کفار و مشرکین مکه و حجاز، با پیامبر عظیم‌الشان اسلام درگیر شدند و انواع و اقسام فشارها را آوردند. اولین برخوردهایی که پیش می‌آمد، برخوردهای اخلاقی بود که اسلام به نامسلمانان نشان می‌داد.
مثلا کسی می‌آمد نزد پیامبر و می‌پرسید «من مسلمان شده‌ام اما خانواده‌ام نه. با آن‌ها چه‌طور رفتار کنم؟». پیامبر می‌فرمود «با آن‌ها برخوردی داشته باش که از این دین جدیدت زده نشوند و از تو نبرند. به مادرت و به پدرت محبت کن.»
این، مرحله آغازین بود. کم‌کم که اسلام مستقر شد، آیات قرآن نازل شد و تکلیف مسلمانان را با پیروان دیگر مذاهب معلوم کرد. در این آیات، فراتر از رعایت‌کردن حقوق آنان رفت. مکتب می‌گوید لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم و لن یخرجوکم من دیارکم ان تبروا الیهم و تقسطو الیهم. یعنی گفت «به آن‌هایی که شما را نمی‌کشند و از دیارتان بیرون نمی‌کنند، نیکی کنید و در حق‌شان عدل روا بدارید». این دستور، فراتر از صرفا رعایت حق است.
از دید اسلام، اولا پیروان دیگر ادیان حق هم‌زیستی دارند؛ حق کامل. ممکن است در تعبیرهای فقهی این باشد که مسلمانان مالیات بدهند و غیرمسلمانان، جزیه پرداخت کنند. ولی این مالیاتی است که در سرزمین اسلامی می‌پردازند تا از حق امنیت، حق آسایش، حق زندگی، و همه حقوق دیگر - برابر با مسلمانان - بهره ببرند.
دیده‌اید که اخیرا مقام معظم رهبری هم در بحث دیه، فتواهایی داده‌اند که شبهه برابرنبودن شهروندان مسلمان با نامسلمان پیش نیاید.
پس این‌که ما در جامعه ایران و با حکومت اسلامی چگونه باید با غیرمسلمانان رفتار کنیم، یک نوع ارجاع به همان ۱۴ قرن قبل است. باید ببینیم نگاه مکتب به این کار چیست.
اگر قرار باشد به آیه‌ای که اشاره کردم استناد کنیم، این دستور صرفا شامل ادیانی که در قانون‌اساسی جمهوری‌اسلامی آمده‌اند هم محدود نمی‌شود. قیدی که مطرح کرده، قید گسترده و جامعی است: کسانی که شما را نکشته‌اند و از دیارتان بیرون نکرده‌اند.
بعد از این آیه، گفتار امیرالمونین علی علیه‌السلام هم هست که فرموده اگر کسی ببیند به‌ظلم خلخال از پای زن یهودی درآورده‌اند و از غصه آن بمیرد، حق داشته است. تعبیرهای دیگر امیرالمومنین هم جالب و آموزنده است. وقتی یک یهودی از ایشان سوالی پرسید، جواب دادند: یا اخ الیهود! یعنی ای برادر یهودی من.
مباحثاتی که ائمه علیه‌السلام با افراد ملحد - یعنی کسی که خداباور و دین‌باور و وحی‌باور نیست - انجام داده‌اند، درس دیگری برای جامعه اسلامی است. این خودش فصل مفصلی است در نحوه رفتار با غیرمسلمانان.
تحمل اسلام نسبت به دیگر ادیان، تحمل وسیعی بوده و این تحمل در سیره معصومین تداوم داشته است. این تعامل در طول تاریخ بوده است. جالبی‌اش این است که قوای اسلام آغازگر هیچ حمله یا درگیری‌ای با پیروان دیگر ادیان نبوده است؛ جز این‌که کسی در برابر مسلمانان دست به شمشیر برده باشد. خب هیچ‌کس در مقابل متجاوز، بی‌کار نمی‌نشیند.
این مخصوص تشیع هم نیست. در تمام جهان اسلام، همین رفتار از سوی مسلمانان صورت می‌گرفته است. مثلا در همین بوسنی و هرزگوین در جنگ‌های اوایل دهه ۹۰ میلادی، صرب‌ها و کروات‌ها علیه مسلمانان دست به اسلحه بردند و مساجدشان را خراب کردند اما یک مسلمان به یک کلیسا تیراندازی نکرد.
در تاریخ جایی نیامده که مسلمانان به کلیسا یا کنیسه‌ای تعرضی برده‌اند. البته مثل همین امروز که کسانی در عراق هستند که هم شیعه می‌کشند و هم سنی و ممکن است مسیحی هم بکشند، ممکن است کسانی بوده باشند که سرخود اقدامی کرده‌اند. او دیگر اسمش قاتل است؛ اسمش جانی است؛ نه مسلمان.
در طول تاریخ هیچ‌گاه دستوری در اسلام مبنی بر تخریب و به‌هم‌زدن اوضاع پیروان دیگر مذاهب نبوده است.
درباره بهاییت باید نکته‌ای را یادآوری کنم. این را من در کنفرانسی در ژنو هم مطرح کردم. گفتم اگر کسی در انگلستان اعلام کند که از اعضای اصلی القاعده یا طالبان است، دولت انگلستان حاضر است به او اقامت بدهد؟ بهاییت از دید ما یک دین نیست. یک فرقه استعماری است که امروز هم مرکزیت‌شان در جایی است که امنیت و آرامش مسلمانان هر لحظه از سوی آن‌جا تهدید می‌شود؛ یعنی اسرائیل.
این چالشی است بین کشور ما و غرب. غرب خودش این نقطه سرطانی را درست کرده تا به جان ما بندازدش و از ابزار دین علیه کشور ما استفاده کند؛ عین همان کاری که طالبان و القاعده با اسم دین می‌کنند. هیچ کشور اسلامی برای کسی که صریحا و علنا بگوید عضو القاعده است، هویت دینی قائل نمی‌شود. بهاییت هم مثل همان است.
البته حق بهاییان به عنوان شهروند ایرانی، سلب نمی‌شود. ولی نظام حق دارد روی آن‌ها حساس‌تر شود. الآن این‌طور نیست که بهایی‌ها را بکشند. دستگیر نمی‌شوند. اخراج نمی‌شوند. اما هروقت غرب پذیرفت اعضای رسمی القاعده در دانشگاه‌های غربی به‌رایگان به دانشگاه بروند، آن‌وقت می‌توانند انتقاد کنند که چرا اگر کسی رسما بگوید بهایی است، نمی‌تواند در دانشگاه‌های ایران درس بخواند.
وقتی ارتباط این فرقه با دشمن اصلی ایران این‌قدر واضح و روشن است، نمی‌توان آن‌ها را یک گروه دینی به حساب آورد. اگر یک گروه تروریستی بین مسیحیان ایجاد شود، خود مسیحیان هم تحمل‌شان نمی‌کنند. مگر جدایی‌طلبانی که در اروپا دین خاصی هم دارند، کسی کاری به دین‌شان دارد؟! دولت مرکزی می‌گوید «تو جدایی‌طلب هستی و می‌خواهی اساس ما را در خطر بیندازی. حالا هر دینی داری، داشته باش!». مثلا اگر بین هندوها یک گروه تروریستی شکل گرفت، آن‌وقت دولت هند به این خاطر دست از سرشان برمی‌دارد؟! نه. می‌گوید هندو هستی که باش. برای من مهم این است که علیه امنیت کشور اقدام کرده‌ای.
این به‌رسمیت‌شناختن حقوق شهروندان غیرمسلمان، مرز و حدی ندارد. برخی دولت‌های غربی به‌سختی به مسلمانان اجازه می‌دهند مسجد احداث کنند اما ما در ایران صرفا معابد مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان را نداریم. برای صابئین و سیک‌ها هم - حتا در همین تهران - معبد هست. این حق طبیعی‌شان است. حق تحصیل و کار و عبادت دارند... همه حقوق اجتماعی را دارند. اگر هم بخواهند معبد تازه‌ای بسازند، می‌توانند. آزادی‌عمل‌شان بعد از انقلاب‌اسلامی هم بیشتر شده است. معابدشان را بازسازی می‌کنند و مراسم‌شان را آزادانه برگزار می‌کنند. البته دولت ایران حتی پول زمین مساجد شهرک‌های تازه‌ساز را هم از کسی که آن را احداث می‌کند، می‌گیرد. پس در این باره هم تفاوتی با هم‌دیگر ندارند.
البته نمی‌توان ادعا کرد در جمهوری اسلامی، هرچه اسلام درباره رعایت حقوق شهروندان غیرمسلمان گفته، رعایت شده است. مگر درباره موارد دیگری مانند رسیدگی به فقرا و رعایت ارزش‌هایی مانند راست‌گویی، به طور کامل حکومت‌مان اسلامی شده است؟! به طرف حاکمیت اسلامی رد حرکت هستیم. نکته خوشحال‌کننده این می‌تواند باشد که در این مسیر عقب‌گرد نداشته باشیم. درباره حقوق غیرمسلمانان هم این‌طور است.
به نظرم در این باره، پیشرفت‌هایی هم در سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی داشته‌ایم. مثلا آیا هیچ یزدی زرتشتی‌ای آمده بگوید چون مردم یزد خیلی متعبد و مسلمان هستند، من نمی‌توانم با آن‌ها هم‌زیستی داشته باشم؟! اصلا چنین مهاجرت‌هایی نداشته‌ایم. غیرمسلمانان در کوچه و خیابان‌های جامعه ما، هیچ انگ یا برچسبی نمی‌خورند. حتی می‌دانیم مشروب هم می‌خورند اما آن مشروب برای مسلمانان ممنوع است. او که برایش حرام نیست، در خانه‌اش بخورد. برای‌شان گوشت گراز وحشی و خوک وحشی را استفاده کنند.
باید در این باره از خود شهروندان غیرمسلمان نظر خواست؛ از ارامنه و زردشتیان و یهودیان و دیگر ادیان و مذاهبی که در بین ایرانیان، پیروانی دارند. از آن‌ها باید شنید که چه تنگناهایی در زندگی‌شان دارند. آن‌ها شهید زیاد داشته‌اند. رهبری که به خانه‌های شهدا می‌روند، به خانه شهیدان غیرمسلمان هم می‌روند. اصلا باتری‌سازی جبهه دست ارامنه بود.
البته آن یهودی‌ای که خودش اعتراف می‌کند از بودجه ایران و از جیب مردم ما به اسرائیل کمک می‌کند، دیگر صرفا یک یهودی نیست. یک مجرم است. یا یهودی‌ای که برود سراغ عتیقه‌ها و زیرخاکی‌های باستانی ما که نمادی از فرهنگ و تاریخ ما هستند و میراث همه ایرانیان، دیگر یک یهودی نیست؛ یک مجرم است. اگر یک مسلمان هم چنان جرمی مرتکب شود، با او برخورد می‌شود. یا مثلا اگر در سیستان و بلوچستان جایی را به اسم حوزه علمیه اهل تسنن درست کنند ولی عملا بشود انبار مهمات، چه کار باید کرد؟ با خانه یک مسلمان که انبار مهمات شده باشد چه کار می‌کنند؟ مجرم، در برابر قانون یکی است.
نحوه رفتار شهروندان با شهروندان غیرمسلمان، به آن‌چه حکومت به آنان یاد داده بستگی دارد. الناس علی دین ملوکهم. البته نحوه تعامل ایرانیان مسلمان با غیرمسلمانان، به طینت ایرانی‌شان هم باز می‌گرد. ایرانی همیشه مسالمت‌جو و اهل مدارا بوده است. هرجا جنگ بوده، از خودش دفاع کرده است.
کورش، هزار سال قبل از اسلام، به یهودیان کمک کرد و آوارگان و تبعیدی‌های اقلیت‌های دینی را مخیر کرد بین ماندن در بابل (حله امروزی) و بازگشتن به سرزمین مادری‌شان. این در تاریخ و در گذشته ما هست.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:12 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان


 اختلاف و تفرقه در هر جمع و گروهی باعث سکون، ناکامی و عقب افتادگی می شود به همین دلیل، جوامعی که خواستار پیشرفت و ترقی هستند، می کوشند تا از اختلاف و چنددستگی به دور باشد. در جامعه اسلامی نیز همواره وحدت و همدلی عامل موفقیت، و تفرقه موجب نفوذ و تسلط دشمن بوده است. استعمارگران غربی که برای چپاول ممالک اسلامی همواره با ارزش ها و تعالیم وحدت بخش و ظلم ستیز اسلام مواجه بوده اند، این نکته را مدنظر داشته اند که با ایجاد تفرقه بین مسلمانان و سرگرم کردن آنها به اختلاف های نه چندان مهم، بهتر می توانند به اهداف نامشروعشان برسند. اگرچه تفرقه افکنی همیشه در دستور کار دولتهای غربی علیه جهان اسلام بوده، اما به نظر می رسد که چندی است که آنها در این زمینه فعالتر شده اند.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:13 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

آقای دکتر علی واحدی، درمورد تفرقه و اختلاف در جهان اسلام و تشدید آن ازسوی استعمارگران غربی می گوید:

دکتر علی واحدی: (یکی از حربه ها و ابزاری که در طول تاریخ و در زمان های مختلف دشمن جهت تضعیف جهان اسلام، به کار بردن مسئله ایجاد تفرقه و نفاق جهت ازهم پاشیدگی جهان اسلام و مسلمانان بوده است. خوب بالاخره دراثر ایجاد تفرقه قومی، ملی، مذهبی و بین جهان اسلام و امت اسلامی مسلم است که زمینه ای برای دشمن مساعد می شود که بتواند از تقرقه و از آب گل آلود ماهی بگیرد و اهداف خود را در قبال جهان اسلام عملی بسازد. ما می بینیم که ایجاد تفرقه در یک کشور جامعه و حتی یک خانواده باعث ازهم پاشیدگی آن می شود و جامعه آسیب پذیر می شود و دشمن می تواند اهداف خود را عملی بسازد.
باید مسلمانان دارای اتحاد و همبستگی باشند، در آن صورت اسلام و مسلمین دارای عظمت و قدرت و استقلال واقعی است و می توانند به اهداف خود برسند. چنانکه ما شاهدیم در صدر اسلام پیامبر با ایجاد پیمان اخوت و برادری بین مسلمانان توانست با تعداد کم مسلمانان کارآیی خوبی در جهان اسلام داشته باشد، لذا دشمنان می دانند که از چه راهی به مسلمانان و اتحاد آنان خلل وارد کنند. و می توانند از راه ایجاد تفرقه ملی، نژادی و خصوصاً مذهبی وارد جمعیت آنان شوند.)

سه شنبه 4 آذر 1393  10:13 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان


 قرآن کریم در سوره آل عمران، آیه 103 تأکید می کند: «همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خداوند را به یاد آورید که با یکدیگر دشمن بودید، اما او بین قلب های شما دوستی و الفت ایجاد کرد و با یکدیگر برادر شدید.» بنابراین ازنظر قرآن، وحدت حول محور خدا، اسلام و معنویت، ارزشمند است و باعث ایجاد هویت یگانه برای همه مسلمانان می شود. به همین علت، رهبر انقلاب اسلامی ایران در پیام حج امسال خود به مسلمانان جهان در این زمینه نوشت: «سیاستمداران استعمارگر به خوبی می دانستند که اگر هویت یکپارچه جهان اسلام شکل بگیرد، راه بر سیطره سیاسی و اقتصادی آنان بسته خواهد شد. پس در تلاشی همه سویه و بلندمدت، به اختلافات درمیان مسلمانان دامن زدند و زیر چتر این سیاست خبیثانه، از غفلت توده های مردم و سست عنصری زمامداران سیاسی و فرهنگی، بهره برداری کردند و کار خود را در تسلط بر کشورهای اسلامی پیش بردند.»
به هرحال واقعیت این است که ایجاد اختلاف میان امت اسلامی هنگامی امکانپذیر است که مسلمانان از عمل به آموزه های اسلام دور شوند. متأسفانه این اتفاق در چند قرن گذشته روی داد و به همین علت چند دستگی در جهان اسلام پدید آمد.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:13 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان

نظرآقای محمد ملازهی، درمورد اختلاف و تفرقه درمیان مسلمانان و استفاده سلطه گران از این نقطه ضعف در جهان اسلام:
محمد ملازهی: (تفرقه در دنیای اسلام در تاریخ وجود داشته و جهان اسلام با یک سری مشکلاتی روبرو بوده که گاهی اوقات به شکل فرقه گرایی و... بروز کرده است. اما آنچه که در شرایط کنونی جهان اهمیت بیشتری یافته بهره گیری قدرت های بزرگ است از شرایطی که در دنیای اسلام بوجود آمده است.
حقیقت این است که خود دنیای اسلام با یک نوع چالش های درونی مواجه است. شما می دانید که جهان اسلام با تنوع قومی زیادی روبروست و این تنوع قومی و مرزبندی ها در کشورها به گونه ای است که به هر حال یک قومیت واحد را بین چند کشور تقسیم می کرده، بنابراین قدرت هایی که در کشورها حاکم بودند ، شرایطی را که در مرکز می توانست بوجود بیاید و توسعه هماهنگی برای کشورهای اسلامی بوجود آورد، با این مشکل کمابیش مواجه بودند.
درنتیجه مناطق قومی احساس تبعیض می کردند ، این خود یک مسئله مهمی بود که استعمارگران هم از این زاویه وارد شدند و اهداف خود را به پیش بردند.

سه شنبه 4 آذر 1393  10:14 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها