یکی از اصولی ترین معارف قرآن که به عنوان یک راهبرد در روابط و مدیریت اجتماعی باید به آن توجه کرد، یکی بودن گفتار و رفتار است که خود به خود، موجب تاثیر تکوینی در امر تربیت است، به طوری که کسی که در مقام تربیت و مدیریت و رهبری یک مجموعه است حتی اگر بالاترین فرد از حیث مراتب ایمان و اخلاص باشد، آنجا که بین گفتار و رفتارش دوگانگی باشد، کلامش هیچ اثری ندارد.
قرآن می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ ( الصف : 2 )
(ای کسانی که ایمان آورده اید و خود را در مسیر تربیت دیگران قرار داده اید، چرا چیزی را می گویید که خود عمل نمی کنید؟ )
زیاد این را شنیده ایم و برایمان گفته اند که، مادری کودکش را پیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آورد و عرض کرد: بچه ام خرما می خورد، و طبیب منعش کرده. حضرت فرمودند:برو فردا فرزندت را بیاور. روز بعد که آمدند، فرمودند:فرزندم خرما نخور برایت خوب نیست! یا رسول الله! همین کلمه را چرا دیروز نفرمودید؟ فرمودند: دیروز خودم خرما خورده بودم!!
یعنی: کلام پیامبر در عالی ترین مرتبۀ از فعلیّت و أثر گذاری، در طفل که بالاترین قابلیت و أثر پذیری را دارد، حتی به اندازه یک خرما، اثر ندارد.
اما دریغ از باور. حق دارید باز باور نکنید، چون خرما خورده ای مثل حقیر می گوید خرما نخورید..
از قدیم هم که گفته اند: رطب خورده، کی منع رطب کند؟
خلقی زبان به دعوی عشقش گشاده اند ای من فدای آن که دلش با زبان یکی است