0

حقّی بزرگ در رساله حقوق امام عارفان

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

حقّی بزرگ در رساله حقوق امام عارفان

در اوج حاكمیت استبداد در قرن اول هجری، در روزگاری كه حكام اموی با تمام توان در صدد زدودن نور شرافت و آزادی از سرزمین وحی بودند و در خاموش ساختن منادیان حق و از میان بردن سیره حیاتبخش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند، رسوم اخلاقى نه تنها فراموش شد، بلكه به ضدارزش مبدل گردید. عمل به منهیات شرع و ارتكاب محرمات، موجب فخر بر یكدیگر و تظاهر به آنها موجب عزت اجتماعى شده بود و در یك كلمه مى توان گفت جامعه اسلامى قبل از آن زمان هر چند منافقانه پاسدار و نگهبان مظاهر دینى بود، ولى در زمان چهارمین پیشوای شیعه حضرت امام علی بن الحسین علیهما‏السلام، همین مظاهر مسلمانى هم، به كلى رنگ باخته بود و دیگر نشانه اى از دین و دیندارى در جامعه یافت نمى شد.

در چنین دورانى، رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، پیامی است فراتر از زمان خویش، و بلكه فراتر از همه اعصار تمدن بشری. امروز كه بشر، مدعی دستیابی به عالی ترین شكل تمدن و فرهنگ ارزشی است و دم از حقوق بشر و حتی حمایت از حیوانات و یا حفظ محیط زیست می زند، علاوه بر پوشالی بودن بسیاری از شعارهایی كه مطرح می كند، در بعد قانون شناسی و قانونگذاری نیز ضعفهایی دارد كه اگر با رساله حقوق امام سجاد علیه السلام مقایسه شود و عنصر زمان و ظرفیت و نیازها نیز ملاحظه گردد، نقاط اوج آن رساله و كاستیهای دست نوشته های بشر متمدن این عصر آشكار خواهد شد.

هر چند در نگاه نخست، پذیرش این نكته برای دلباختگان مادی و دور ماندگان از مكتب وحی و رسالت مشكل خواهد نمود، اما اندکی تامل واقع بینانه، آنان را نیز در برابر حق، به تواضع واخواهد داشت. در این نوشتار مختصر، به نمونه ای از آن یادگار نورانی اشاره خواهد شد.

 

علاج درد جامعه

عنایت معارف دینى ما به سالم سازى اجتماع و ایجاد یك مدینه فاضله كه در سایه رعایت همه حقوق گروه هاى مختلف پدید آید، سبب می شود تا كمتر حادثه، تنش و التهابى در جامعه یافت شود. چراکه جامعه اى كه از تنش و التهاب مصون بماند، خیلى ساده و آسان به اصول و قواعدى كه او را به سمت تعالى اخلاقى دعوت مى كند، توجه مى كند و شرایط براى مدینه فاضله و جامعه ایده آل فراهم مى شود؛ به طورى كه مردم جامعه در كنار هم، نه تنها به دور از غوغا، التهاب، طمع و تجاوز به حقوق یكدیگر زندگى مى كنند، بلكه در یارى و كمك به همدیگر سبقت خواهند گرفت.

امروز كه بشر، مدعی دستیابی به عالی ترین شكل تمدن و فرهنگ ارزشی است و دم از حقوق بشر و حتی حمایت از حیوانات و یا حفظ محیط زیست می زند، علاوه بر پوشالی بودن بسیاری از شعارهایی كه مطرح می كند، در بعد قانون شناسی و قانونگذاری نیز ضعفهایی دارد كه اگر با رساله حقوق امام سجاد علیه السلام مقایسه شود و عنصر زمان و ظرفیت و نیازها نیز ملاحظه گردد، نقاط اوج آن رساله و كاستیهای دست نوشته های بشر متمدن این عصر آشكار خواهد شد

از جمله این امور كه اجتماع ما را از موانع وصول به سعادت و كمال، مى رهاند و انسان را در عمل كردن به اصول و قواعد همزیستى مسالمت آمیز یارى مى دهد، رعایت حقوق همسایه به معناى عام آن است؛ یعنى مى توانیم دو خانه كنار یكدیگر را همسایه بدانیم، دو دوستى كه در كلاس درس، كنار یكدیگر مى نشینند یا دو انسانى را كه در یك محیط كارى در كنار هم كار مى كنند نیز همسایه بدانیم، حتى كشورهاى همجوار را در كنار یكدیگر، با مرزى هاى قراردادى، همسایه بدانیم .

حقوق همسایه فوق العاده مهم و اداى آن كارى مشكل است .در روایتى از رسول اكرم صلى الله علیه وآله نقل شده است كه مى فرمایند:

حق همسایه

«جبرئیل آنقدر درباره همسایه سفارش و توصیه كرد كه من تصور كردم همسایه از انسان ارث مى برد» .(1)

اما نكته مهم این است كه خداوند در قرآن کریم (2) درباره همسایه، امر به احسان كرده، نه عدالت. احسان و نیكى، مرتبه اى بالاتر از عدالت و قانونمندى است. عدالت امرى قانونى است، چهارچوبى دارد و قوانین آن كاملا مشخص ‍ است. اگر فرد در محدوده این قوانین عمل كند، عدالت را محقق كرده است. گاه خداوند به انسان دستور مى دهد كه نسبت به گروهى با عدالت رفتار كنید، ولى در این جا، خداوند فرمان به احسان مى دهد. احسان، یعنى انسان هرچه در توان دارد به دیگران نیكى و خدمت كند. و از این نكته مى توان فهمید كه نجات جامعه از مهلكات اخلاقى فقط با عدالت میسر نیست بلکه احسان نیز تمری ضروری است.

در كلام گهربار امام سجاد علیه السلام حقوقى براى همسایه بیان شده است :

«و اَمّا حق الجَارِ، فحِفظُه غائِبا، و كَرامَتُهُ شاهدا، و نُصرتُهُ و معونَتُهُ فى الحالَینِ جمیعا، لا تَتَبَّع له عَورَة، و لا تبحَث له عن سَواءَة لتعرفَها منه من غیر ارادَة منك و لا تَكَلُّف ، كنت لما علِمتَ حِصنا حصینا، و سترا سَتیرا، لو بحَثَتِ الاَسَنَّةُ عنه ضمیرا لم تَصِل الیهِ لاِنطِوَائِهِ علیه، لا تَسَّمَّع علیه من حیثُ لا یَعلَمُ، لا تُسلِمهُ عند شدیدَة ، و لا تَحسُدهُ عند نعمَة ، تُقیلُ عَثرَتَهُ و تغفِرُ زَلَّتَهُ، و لا تَدَّخِر حِلمَكَ عنه اذا جَهِلَ علیك، و لا تخرُج اَن تكونَ سِلما له ، تَرُدُّ عنه لسانَ الشَّتیمَةِ، و تُبطِلُ فیه كیدَ حاملِ النَّصیحةِ، و تُعاشِرُهُ مُعاشِرَة كریمة ، و لا حول و لا قوَّةَ الَّا بالله » .(3)

جامعه اى كه از تنش و التهاب مصون بماند، خیلى ساده و آسان به اصول و قواعدى كه او را به سمت تعالى اخلاقى دعوت مى كند، توجه مى كند و شرایط براى مدینه فاضله و جامعه ایده آل فراهم مى شود؛ به طورى كه مردم جامعه در كنار هم، نه تنها به دور از غوغا، التهاب، طمع و تجاوز به حقوق یكدیگر زندگى مى كنند، بلكه در یارى و كمك به همدیگر سبقت خواهند گرفت

«و اما حق همسایه ، حفظ او است در غیبت و پنهان و تكریم و بزرگداشت او است در حضور و عیان و یارى و معاونت او در هر حال. باید كه به دنبال عیب او نباشى و بدى هاى او را جستجو نكنى ، تا به بدى در او دست یابى و اگر ناخواسته بر بدى و عیبى از او آگاه شدى، مانند دژى نفوذناپذیر و پرده اى ضخیم آنها را در دل خود نگه دار؛ طورى كه اگر با نیزه، براى یافتن آن عیوب دلت شكافته شود، بدان نرسند. مبادا از جایى كه او بى خبر است، سخنان او را بشنوى ؛ به هنگام سختى او را رها نكن و در نعمتى بر او حسادت نورز. از خطاى او درگذر و گناهش را بر او ببخشای و اگر نادانى از او سرزد، از حلم و بردبارى دریغ نفرما و از راه مسالمت خارج نگرد. بدگویى دیگران را از او دفع كن و اگر كسى در لباس ناصح با او حیله مى كند، جلوگیرى كن. و با او بزرگوارانه و از سر كرامت معاشرت نما».

البته نكته مهمى كه باید توجه داشت، این است كه تكلیف به رعایت حقوق همسایه، منوط بر اشتراك در عقیده نیست و لازم نیست كه همسایه، حتما مسلمان و مومن و هم دین و هم كیش باشد. پیغمبر صلى الله علیه وآله فرمودند:

« همسایه ها سه دسته اند: یك دسته همسایگانى كه بر همسایه یك حق دارند؛ طایفه دیگر از همسایه كه بر همسایه سه حق دارند و عده اى كه دو حق بر همسایه دارند؛ آن همسایه كه سه حق دارد، كسى است كه حق همسایگى و حق قوم و خویشى و حق مسلمانى و هم كیشى دارد؛ اما آن كه دو حق دارد، آن است كه هم مسلمان است و هم همسایه (یعنى هم حق اسلام دارد و هم حق همسایگى)؛ اما آن كه یك حق دارد همسایه مشرك و ملحد است؛ نه قوم و خویش است و نه مسلمان ».(4)

بنابراین می توان فهمید كه ضرورت رعایت حقوق همسایه، هیچ قید و شرطى ندارد؛ با صرف مجاورت، این حقوق به وجود مى آید؛ اگر چه دو همسایه اعتقادات مشترك نیز نداشته باشند.

 

پی نوشت:

1) محجّة البیضاء، ج 3، ص 422 ؛ الجیران ثلاثة : جار له حقّ واحد، و جار له ثلاثة حقوق ، و جار له حقّانِ، فالجارُ الذى له ثلاثةُ حقوق ؛ الجارُ المسلمُ ذوالرَّحمِ، فله حقُّ الجِوار و حقُ الاسلام و حقُّ الرَّحمِ، و امّا الذى له حقّانِ؛ فالجارُ المسلمُ له حقُّ الجوارِ و حقُّ الاسلام ، و اءمّا الذى له حق واحد؛ فالجارُ المشركُ.

2) واعبُدُوالله و لا تُشرِكوا به شیئا و بالوالِدَینِ اءِحسَانا و بِذِى القُربى و الیَتَامَى و المَساكینِ و الجَارِ ذى القُربى و الجارِ الجُنُبِ والصَّاحِبِ بالجَنبِ وابنِ السَّبیلِ و ما مَلَكَت اءَیمانُكُم انَّ الله لا یُحبُّ مَن كان مُختالا فَخُورا. (نساء، 36)

3) رسالة الحقوق للامام سجاد علیه السلام.

4) وسائل الشیعة، ج 2، ص 7، حدیث 1307، محجّة البیضاء، ج 3، ص 422 ؛ ما زالَ جبرَئیلُ یُوصینِى بالجَارِ حتَّى ظَنَنتُ اءَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُ .

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 27 آبان 1393  2:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها