0

مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

 
agayempor
agayempor
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 271
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

کتاب و کتابخوانی و فرهنگ ... 

کتاب گنجینه فکری و فرهنگی ارزشمندی است .کتاب در شکل‌گیری فرهنگ که اساسی‌ترین نماد هویت یک ملت است نقش اساسی را ایفا می‌کند و از موثر‌ترین ابزارها برای ارتقای آگاهی‌های عمومی و تولید فکر و اندیشه به شمار می‌رود.
کتاب والاترین ابزار فرهنگی و هنری برای انتقال دانش و بینش به نسل جوان است و توسعه فرهنگ کتابخوانی در جامعه یک راهبر ملی است.

کتاب دریچه ‌ای به سوی جهان شگفت ‌انگیز علم و معرفت بوده و مطالعه راهی بسیار ساده و عملی برای پرورش استعدادهای خدادادی انسان است.

کتاب و مطالعه یکی از بارزترین جلوه‌های ذوق و اندیشه مردم است. کتاب والاترین ابزار فرهنگی برای انتقال دانش به علاقه‌مندان به کتاب و افرادی است که کتاب را انیس تنهایی خود می‌دانند.
کتاب تاثیر بسیار زیادی در حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد. همین بس که کتاب معجزه جاوید پیامبر (ص) و اسلام پرچمدار کتاب و کتابخوانی است. 
کتاب عنصر لاینفک هر جامعه است در تمامی دوران‌،‌معیار سنجش فرهیختگی فرهنگی و علمی جامعه‌ توجه به تعداد و عناوین ‌کتاب‌های آن جامعه است.
کتاب فراگیرترین، بادوام‌ترین و ارزان‌ترین قالب انتقال دانش است. بنابراین، یکی از راه‌های رسیدن به کمال بشری و سعادت و طی کردن قله‌های علم و دانش، روی‌‌آوردن به کتاب و کتابخوانی است.
امروزه یکی از دغدغه‌های کشورهای توسعه‌یافته  یا در حال توسعه‌، ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است. هر اندازه بتوانیم به سمت توسعه فرهنگ مطالعه حرکت و در این راستا هزینه کنیم، علاوه بر این‌که نوعی سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود، زمینه‌های ترغیب محققان، نویسندگان و اندیشمندان برای خلق آثار فاخر فراهم می‌شود.

کتاب از موثر‌ترین ابزارها برای ارتقای آگاهی‌های عمومی و تولید فکر و اندیشه به شمار می‌رود و تلاش در راستای ارتقای فرهنگ مطالعه و کتابخوانی ضروری است.در تعالیم دینی به جایگاه رفیع کتاب همواره تاکید شده است و با توجه به این تاکیدات ترویج و نهادینه کردن فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه ضروری است و باید به سمتی برویم تا انگیزه عموم خصوصا جوانان را برای استقبال از آثار مکتوب و کتاب‌ها افزایش دهیم.

 

یک شنبه 25 آبان 1393  4:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 shayesteh2000
mahdi725
mahdi725
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 199
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

کتاب خواندن در وهلۀ اول یک امر آموزشی است, مانند خوردن (چگونه خوردن, چه چیزی را خوردن), پوشیدن (چه چیزی را پوشیدن و چگونه پوشیدن), ارتباط برقرار کردن (چگونه برخورد کردن, دست دادن یا دست ندادن, چه چیزی را گفتن و نگفتن) و حتی مانند درس خواندن و علم آموزی است. از این رو, کتاب خواندن می باید آموزش داده شود. بنابراین, کتاب خواندن امری اکتسابی است و نه ارثی.
همچنین, کتاب خواندن باید لذتی به همراه داشته باشد, مانند لذت خوردن, لذت پوشیدن, لذت دیدن و غیره. به باور فروید (1989) انسان چیزی را انتخاب نمی کند که از آن لذتی نصیبش نشود. در نتیجه, کتاب آنقدر می باید جذاب باشد که, لذتی را برای خواننده به همراه بیاورد. در نهایت, کتاب خواندن می باید مفید باشد, کارآیی داشته باشد, مشکلی را حل کند, مسیری را روشن و باز کند, اگر نه همۀ زندگی, بخشی از آن را بهتر کند, بهبود ببخشد, کامل کند. لذا, خواندن کتاب نه تنها یک امر آموزشی است, بلکه یک فرهنگ است و نیاز به فرهنگ سازی دارد, یعنی خود بخود در فرد بوجود نمی آید.
کتاب خواندن باعث ارتقاء سطح فرهنگ یا به تعبیر بوردیو سرمایۀ فرهنگی (1989) فرد می شود. که این امر شناخت (سولسو, 1381) او را افزایش می دهد, نگاه به زندگی را تغییر می دهد, خواسته های او منطقی تر می شود, بهتر می تواند مشکلات را حل کند, یا با آنها کنار بیاید, در نیجه کمتر و دیرتر به هم می ریزد, بنابراین بهتر زندگی می کند و زندگی بهتری خواهد داشت. زیرا کتاب خواندن انسان را فکور می کند, از هر نوعی (مذهبی, سیاسی, تاریخی, ادبی, علمی و غیره) که باشد فکر انسان را به حرکت می اندازد. البته از آنجایی که سطح کتاب ها یکسان نیست, طییعتا اثر گذاری آنها هم یکسان نخواهد بود. در نتیجه, در صورت افزایش سطح فرهنگ یا سرمایۀ فرهنگی افراد یک جامعه, سطح فرهنگ یا سرمایۀ فرهنگی جامعه نیز ارتقاء می یابد و پیشرفت و توسعۀ پایدار جامعه نیز افزایش می یابد. ضمن اینکه سلامت جامعه و امنیت در آن نیز می تواند تضمین شده و بهتر بشود.
زمانی که کتاب خواندن در یک جامعه درونی شد, نهادینه شد, همه گیر شد, خود افراد جامعه به دنبال آن می روند. از این رهگذر مؤلف جایگاه می یابد, ارزش پیدا می کند, رشد می کند, سعی می کند روز به روز بهتر, غنی تر, جذاب تر, لذت بخش تر, مفید تر, کارآمدتر, جدی تر و آموزنده تر بنویسد. و روز به روز خوانندگانش و مخاطبانش افزوده می شوند. در چنین جامعه ای مسئولین, برنامه ریزان, صاحب نظران, دست اندرکاران امور مختلف سیاسی, اقتصادی و فرهنگی بهتر, خوب تر و کامل تر می توانند در راستای پیشرفت جامعه برنامه بریزند, کار کنند و آینده نگری کنند و جامعه را به سمت اهداف پیشرفته هدایت, راهنمایی و سوق بدهند.
بدون هدف دفاع یا تعریف و تمجید جامعه ای می توان مثالی از یک کشوری مدرن و پیشرفته که چند قرنی است در مسیر پیشرفت و توسعۀ پایدار و باثبات گام بر می دارد و یقینا عیوب, نقص ها, کاستی ها و زشتی هایی هم دارد, اشاره کرد. کشور فرانسه که از دیرباز فرهنگ کتاب خوانی در آن بسیار نهادینه و همه گیر شده و رواج دارد. چند مثال از گذشته و حال این جامعه گویای نقش اهمیت کتاب در این جامعه و ارتباط آن با پیشرفت آن است. بدون شک دلایل دیگری در پیشرفت یک جامعه از جمله فرانسۀ مورد مثال نقش دارد. ولی جامعه ای که بتواند فرهنگ و سرمایۀ فرهنگی افراد خود را ارتقاء بدهد, راحت تر و سریع تر و کم هزینه تر می تواند مردم خود را به سمت و اهداف از قبل تعیین شده هدایت کرد.
در قرن هیجده امیل زولا نویسندۀ مشهور فرانسوی با انتشار یکی از رمان هایش (دکۀ پیاله فروشی), به نقل از سید حسینی به اندازه ای مورد استقبال واقع می شود که "با فروش آن پول کافی بدست می آورد که توانست ملکی به نام «مدان» در حومۀ پاریس خریده و هفته ای یک روز با دوستان و همفکران خود در این مکان گرد هم جمع می شدند." (1389 : 415) یا فروش کتاب ادگار مورن فیلسوف معاصر و زندۀ فرانسوی (که به ایران هم سفری کرده است) در حوزۀ اخلاق, به گفتۀ ناشر آن در طول دو ماه پنجاه هزار نسخۀ آن بفروش می رود (با پرسش مستقیم اینجانب از کتابفروشی معروف فناک (fnac) در پاریس). یا یکی از کتابهای  میشل فوکو فیلسوف مشهور و فقید فرانسوی که آن نیز در مدت کوتاهی پنجاه هزار نسخۀ آن تمام می شود. یا کتاب خاطرات ریمون آرون جامعه شناس مشهور فرانسوی 140 هزار و کتاب دیگرش به نام «تماشاچی متعهد» 120 هزار نسخه به فروش می رسد (آرون 1370 : 5) یا سرانجام در زمانۀ حال "در سال 2009 تعداد 468 میلیون جلد کتاب در فرانسه به فروش رفته است. که انتشاراتی ها رشد 3,4 در صدی را نسبت به سال 2008 تجربه کردند." (کتاب هفته, 1389 : 17)
و اخیرا (خرداد ماه 1390) در سفری که جهت شرکت در کنگره ای در یونسکو (پاریس) شرکت داشتم, در مقابل شعبات یکی از بانک ها ماشینی (کامیون کوچکی که به یک کتابخانۀ سیار تبدیل شده بود و پله هایی موقت در مقابل دربی که در کنار آن تعبیه شده بود تا افراد به راحتی به درون آن بروند) را مشاهده کرده که مملو از قفسه های کتاب و سی دی فیلم و موسیقی بود. وقتی از مسئول این کتابخانۀ سیار پرسیدم که به کدام ارگانی وابسته هستند, در پاسخ گفت شعبۀ مرکزی بانک جهت صرفه جویی در وقت و رفاه حال کارمندان هر دو هفته یک بار با اطلاع قبلی در مقابل شعبه هایی قرار گذاشته تا به نیازهای آنان پاسخ بدهیم. ضمنا در صورت تقاضای کتاب خاصی اگر در انبار یا کتابخانۀ مرکزی ثابت داشته باشیم در روز معین همراه آورده در غیر اینصورت کتاب مورد نظر را تهیه خواهیم کرد. در ضمن گفتگو می گفت که البته در تلاش هستیم تا تعداد خوانندگان خود را نه تنها افزایش بدهیم بلکه, سطح شناخت و دانش آنان را با معرفی کتاب هایی ارتقا بدهیم. بی حساب نیست که با ذکر این مثالها در اتوبوس ها و مترو ها همیشه شاهد مطالعۀ افراد این جامعه هستیم.
اثرات مطالعه
مطالعه اعم از کتاب, مجله و یا روزنامه باعث بالارفتن شناخت و آگاهی های انسان می شود. بالارفتن شناخت در هر زمینه و سطحی اثرات زیادی بر سلامت شخصیت و چگونگی هویت انسان و حتی پیشرفت در زندگی می شود. اولا, این شناخت باعث افزایش عزت نفس شده, ثانیا, به خودشناسی انسان کمک می کند. ثالثا, بعضی از مشکلات فردی و زندگی را انسان می تواند حل کند رابعا, شناخت در زمینه ای باعث ایجاد و استحکام روابط اجتماعی می شود. ضمن اینکه روابط اجتماعی در مواقعی دریچه هایی را به سوی انسان باز می کند که باعث ارتقاء و پیشرفت فرد می شود.
از این رو, مطالعه نقش بسیار مهمی در سلامت انسان و سپس سلامت جامعه دارد. البته نوع و زمینة مطالعه نقش مهمتر و عمیق تری می تواند داشته باشد.
توجه داشته باشیم که منظور ما ارتقاء شناخت است و نه دانش, زیرا, دانش با شناخت و آگاهی متفاوت است و تاثیر یکسانی بر زندگی ندارد. همانگونه که هوش و ادراک با هوشِ هیجانی (گلمن, 1380) فرق می کند. چه بسا آدمهای باهوش (ادراکی) که به خاطر نداشتن هوشِ هیجانی موفقیتی در زندگی ندارند. بر عکس, افرادی با هوشِ هیجانی خوب و هوشِ ادراکی متوسط, موفقیت چشمگیری را در زندگی دارند. فراموش نکنیم, دانش مسلما به دنبال خود شناخت و آگاهی نخواهد آورد. چه بسا افراد دانشمندی که نسبت به موضوعی, از دانش بسیار بالایی برخوردار هستند, ولی شناخت ضعیفی نسبت به خود, زندگی و جامعه و غیره دارند. بنابراین, مطالعه شناخت را بالا می برد, ولی ممکن است که دانش خاصی در این زمینه ها نتواند نقش مهمی داشته باشد. بنابراین, مطالعه هم برای فرد و هم برای جامعه بسیار مهم و سودمند است که باید مسئولین جامعه تلاش کنند به طُرق مختلف به مردم آموزش داده تا شناخت آنان را ارتقاء بدهند که در نهایت خود از این ارتقاء شناخت مردم سود خواهند برد, زیرا, آنان به راحتی می توانند با مردم آگاه ارتباط برقرار کرده و خواسته هایشان را عملی کنند.
واقعیت جامعه :
    بارها شاهد این نکته توسط خود مسئولین جامعه بوده ایم که از پایین بودن سطح مطالعه در جامعه ابراز نگرانی کرده اند. برای روشن شدن مطلب و تایید مطالب بالا, اشاره به پژوهشی پیرامون خانواده (منادی, 1385) کرده که در دو منطقة شمال و جنوب تهران با تعداد معدودی (44) از مردان و زنان مصاحبه به عمل آمد, نتایج زیر را بدست آوردیم که قابل تعمق می باشد.
میزان مطالعه را بر اساس پاسخ های مردان و زنان به چهار بخش : خوب, متوسط, کم, و اصلا تقسیم کردیم. منظور از مطالعة خوب : هر روز حد اقل یک ساعت و بیشتر, متوسط : هفته ای چند ساعت, و کم : گهگداری در روز یا در هفته فرصتی که پیش بیاید, مورد نظر می باشد.
    در سطح مطالعة خوب, در ضمن کم بودن میزان مطالعه, مردان و زنان تقریبا برابرند. میزان مطالعة متوسط, زنان بیشتر از مردان دارند. مطالعة کم و اصلا, نزد مردان و زنان تقریبا یکسان می باشد. کلا تعداد کمی از زنان و مردان مطالعه (از هر نوعی) داشتند.
از نقطه نظر تحصیلات نزد زنان در سطح دیپلم, بیشترین بخش را بخود اختصاص داده است, ولی در مردان یکسان می باشد. البته از سطح لیسانس و بالاتر مطالعات (در زنان و بیشتر در مردان) بیشتر تخصصی می شود. از نقطه نظر شغل, کارمندان مرد بیشتر از شغل آزاد مطالعه می کنند. ولی در زنان بر عکس, زنان خانه دار بیشترین مطالعه را داشتند. در مورد درآمد, افراد خیلی محروم و مرفه گروه ما کمتر مطالعه می کنند. در واقع از این نظر افراد با درآمد متوسط بیشتر از بقیة طبقات مطالعه می کردند.
از نقطه نظر نوع مطالعه مردان غالبا روزنامه و یا کتابهای تاریخی و تعدادی ادبیات می خوانند. چون تعدادی از آنان در ارتباط با تحصیلات خود کار می کنند, مطالعة علمی در راستای کار آنها می باشد. در حالیکه زنان بیشتر مطالعات روانشناسی, خانواده و خواندن قرآن و بعضا مطالعات دینی, زمان مطالعة آنها را پر می کند. ضمنا زنان بیشتر از مردان رمان می خوانند.
همچنین, تعدادی از افراد فقط یک نوع مطالعه داشته در حالیکه تعدادی دیگر در چند زمینه مطالعه می کنند.
از نقطه نظر منطقة شمال و جنوب نیز تفاوت هایی مشاهده شد. در جنوب شهر, زنان و مردان بیشتر از شمال رمان می خوانند. مطالعات علمی تخصصی در مردان شمال بیشتر از جنوب بوده ولی در زنان شمال و جنوب مطالعة علمی خیلی کم داشته اند.
مطالعات سیاسی مردان در جنوب بیشتر از مردان شمال بوده ولی زنان کمی برعکس می باشند. مطالعات روانشناسی زنان شمال کمی بیشتر از جنوب می باشد. مطالعات مذهبی مردان در شمال و جنوب تقریبا یکسان است. ولی در جنوب زنان بیشتر از شمال مطالعات مذهبی دارند.
به صورت خلاصه بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان در مورد مردان و زنان اینگونه عنوان کرد که, آنانی که در سطح دیپلم و فوق دیپلم هستند, نسبتا بیشتر از بقیة سطوح مطالعه (از هر نوعی) می کنند. تقریبا همین افراد به یک فعالیت هنری (گلسازی, سفالگری و غیره) غیر از مطالعه و کارکردن مشغول می باشند. ضمنا یا کمتر تلویزیون می بینند و یا در صورت تماشای تلویزیون, بیشتر و یا هم میزگردها و بحث های کارشناسی و در مردان علاوه بر این برنامه ها, اخبار را نیز می بینند. به عبارتی اینگونه زنان و مردان طبق تفکر بوردیو, دارای سرمایه های فرهنگی (1989) بالایی هستند. اولا, سطح تحصیلات خیلی بالا ثانیا, وضعیت اقتصادی در این امر نقش مهم و چشمگیری نداشت.
در کل, این حالت ها کمی بیشتر در زنان و مردان مقیم جنوب نسبت به شمال شهر مشاهده می شود. شاید بتوان گفت که افراد جنوب شهر به یک بیداری نسبی نسبت به همنوعان شمال شهر رسیده اند. با توجه به اینکه یک چرخة مطالعه, دیدن برنامه های میزگرد و بحث های کارشناسی و سپس مطالعه بخصوص بیشتر در زنان وجود دارد, نمی توان گفت کدامیک از این عوامل (مطالعه یا تماشای میزگردها) آغاز کننده بودند. ولی شاید بتوان گفت که کمی سیاسی تربودن آنان نسبت به همنوعان شمال شهر این انگیزه و حرکت را در آنها بوجود آورده است. یعنی اینکه آنها بیشتر اخبار می بینند, بیشتر در راهپیمایی ها و نماز جمعه شرکت می کنند, پس سیاسی شده اند. یعنی بیشتر از شمال در فضای سیاسی قرار دارند.
بر عکس, زنان و مردانی که کمتر مطالعه می کردند, بیشتر برنامه های معمولی (سریالها) تلویزیون را می دیدند و کمتر میزگردها و بحث های کارشناسی را پیگیری می کردند. یعنی, چرخة مطالعة کم و برنامه های معمولی تلویزیون در مورد آنها صدق می کند.
    از این رو, به عنوان نتیجة نهایی می توان گفت که مردان و زنانی که به مطالعه بخصوص سیاسی, مذهبی, اجتماعی و موضوعاتی مانند روانشناسی و خانواده که مشکلات آنان را حل می کرد, بودند, غالبا برنامه های سیاسی و میزگردها را پیگیری کرده و شناخت بیشتر و بهتری نسبت به خود و زندگی داشته و کنترل جوانب مختلف زندگی خود را داشتند. همانگونه که ذکر شد این امر در جنوب شهر تهران بیشتر دیده می شد که به آگاهی بیشتری نسبت به افراد شمال شهر رسیده بودند.
از آنجایی که تنها تفاوت فاحش بین زنان و مردان شمال و جنوب شهر در نمونه های مورد مطالعة ما دیده شد, شرکت بیشتر افراد جنوب در نماز جمعه بود. از این رو, شاید بتوان گفت شرکت در نماز جمعه و شنیدن اخبار سیاسی و تحلیل های سیاسی توسط ائمة جمعه, عاملی بوده است و راهی بوده است که این افراد به شناخت بیشتری برسند. ضمن اینکه اینگونه افراد نسبت به حکومت در مقابل شمال شهری ها نقادتر بوده و نقدهای جدی تر و عمیق تری نسبت به زنان و مردان شمال شهر در مورد مسئولین حکومت داشتند. بنابراین, شناخت و آگاهی های سیاسی بیشتر زنان و مردان جنوب نسبت به همنوعان شمال شهر, باعث شده که آنان واقعیت گراتر بوده و از زندگی تخیلی و رویایی دورتر بودند. لذا, احساس کنترل زندگی و امنیت در آنان قوی تر می بود. از این رو, آنان نسبت به زنان و مردان شمال شهر, کمتر از مشکلات روانی و خانوادگی و حتی اجتماعی رنج می بردند.

منابع مطرح شده
- آرون ریمون (1370). مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی. ترجمۀ باقر پرهام. تهران, انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- سولسو رابرت. ال. (1381). روانشناسی شناختی. ترجمۀ فرهاد ماهر. تهران, انتشارات رشد.
- سید حسینی رضا (1389)و مکتب های ادبی. جلد اول. چاپ شانزدهم. تهران, موسسۀ انتشاران نگاه.
- کتاب هفته. (1389). کتاب, همچنان محصول محبوب جهانیان.  شماره 227, شنبه 28 فروردین.
- گلمن دانیل (1380). هوش هیجانی. توانائی های محبت کردن و محبت دیدن. ترجمة : نسرین پارسا. تهران, انتشارات رشد.
- منادی مرتضی (1385). جامعه شناسی خانواده, تحلیل روزمره گی و فضای درون خانواده. تهران, نشر دانژه.

 

یک شنبه 25 آبان 1393  4:22 PM
تشکرات از این پست
ria1365 omiddeymi1368 shirdel2 shayesteh2000
mahdi725
mahdi725
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 199
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

راي ما موجب كمال خوش وقتي است كه با فرهنگي رشد كرده ايم كه در آن، آغازگر برنامه هاي رسالت پيامبرمان، امر به خواندن است. فرهنگي كه در آن، خداي متعال به قلم و حرمت آن سوگند ياد مي كند. فرهنگي كه معجزه جاودانه آخرين پيام آور الهي را يك كتاب قرار داده است و همين نشانه اهميت و ارجمندي كتاب و والايي نوشته هاي هدف دار است. 
    اصولامي توان گفت كه كتاب زيربناي تمدن بشري است. به ويژه در عصر حاضر كه روزگار دانش و تعقل و فرهنگ و تكنولوژي است، كتاب از بهترين وسايل ايجاد ارتباط و تفهيم و تفاهم به شمار مي رود. به بياني ديگر، حتي در روزگار راديو، تلويزيون، ماهواره، رايانه و اينترنت، هنوز هم كلام مكتوب يعني كتاب، وسيله بسيار خوب و ارزشمندي براي انتقال دانش ها، گسترش بينش ها، القاي مفاهيم و ارزش ها و توسعه فكري و فرهنگي جوامع به شمار مي رود.
    درواقع، جامعه اي كه مي خواهد آزاد و آگاه زندگي كند، حتما بايد به پديده كتاب با چشم ديگري بنگرد. در چنين جامعه اي، هرگاه وفاقي مبتني بر رشد و توسعه بخواهد شكل بگيرد، مي بايد كتاب به عنوان يك عنصر اصلي و تاثيرگذار در آن مطرح باشد و والاترين جايگاه را در همه نهادهاي فردي و اجتماعي از آن خود سازد. به گونه اي كه هيچ كس، در هيچ جا، هيچ عذري براي كتاب نخواندن نداشته باشد. زيرا كتاب يكي از راه هاي كسب دانايي، توانايي و موفقيت است و آدمي را در فهم و درك درست و تميز راست از ناراست، مدد مي رساند.
    دكتر رابرت ليندز؛ زندگي فردي را به مثلثي تشبيه كرده كه به سه ديوار محدود مي شود و اين ديوارها محدوديت هايي را در انجام خواسته هاي وي پديد مي آورد. او، يكي از اين ديوارها را فناپذيري آدمي دانسته و مي گويد اين ديوار، پيوسته ثابت و تغييرناپذير است، چرا كه مرگ همواره در انتظار همه ماست. وي دومين عامل محدودكننده را استعداد فطري- اعم از جسماني و عقلاني- برمي شمرد، اما اذعان مي كند كه عبور از اين ديوار، بسيار سخت و دشوار نيست. زيرا استعداد را تا حدودي مي توان بهبود بخشيد و افزايش داد. به عقيده او، سومين مانع، ديوار جهل و ناداني هاي انسان است، اما خوشبختانه اين ديوار، درهايي دارد كه مي توان آن ها را گشود و درحالي كه ميزان زمان و انرژي ما، نقش محدودكننده ما را ايفا مي كند، دانش و مهارت را محدوديتي نيست. چه آن كه مجموعه دانش بشري، همواره در دسترس همه كساني است كه توانايي خواندن كتاب را دارا هستند و به اين ترتيب مي بينيم كه كليد گذر از زندان محدوديت و ورود به دنيايي گسترده و ژرف، تملك كتاب ها و بهره وري از آن هاست.»
    بر اين اساس مي توان گفت مطالعه، طلوع طليعه آگاهي و زندگاني است و تماس مداوم با روشنايي. مطالعه، كوچ از خزان تنهايي فرد، به سوي بهاران جامعه است. مطالعه خيزشي از اعماق ظلمت تا بلنداي نور است و كتاب، كاج بلند كرامت، كيوان آسمان معرفت، كاروان معاني ناب، كشتزار كمال و كيمياي زنده دلان است. 
    كتاب، گنجينه باران و بهاران است. كتاب، آغوش گسترده دانايي و مهر است. كتاب، تبسم روح، تباشير پگاه فرزانگي، تبرك انديشه هاي پويا، ائتلاف آب و آينه و آگاهي، ارغنون ارزش ها، بياض بينايي و بركه برزيگران روشنايي است.
    هم از اين روي مي توان گفت جامعه اي كه انديشه پيشرفت و جهش و توسعه را در سر مي پروراند، به ناچار بايد در محضر كتاب زانو بزند و در جستجوي يافتن راه هاي كمال و سعادت و پويايي برآيد. بي گمان بالندگي فردي و اجتماعي در سايه تلاش و آگاهي و ايمان و عمل فراهم مي آيد و اين همه در پرتو كتاب هاي ارزشمند و مفيد در جان و انديشه انسان نفوذ و رسوخ مي كند.
    كتاب خوب، بينايي و بصيريت آدمي را افزايش مي بخشد، او را متعادل و هوشمند و توانا بار مي آورد. دست و دل و انديشه اش را هم زمان مي پروراند و نظم و قانون و مشاركت و همدلي را در وجودش نهادينه مي سازد. بديهي است كه انسان اين گونه هرگاه در پرتو دانايي ها و آگاهي هاي حاصل از كتاب خواني به خردورزي، حسن تفاهم، احترام متقابل، نيك انديشي و عاقبت نگري و راستي و درستي و انصاف دست يابد و طهارت نفس و پاكيزگي درون و برون زينت افزاي وجودش شود و نيز هرگاه با خلاقيت و پايداري و در سايه بيداري و آگاهي ناشي از كتاب خواني به رفع نقايص خود و جامعه خويش بينديشد و تا آن جا كه توان دارد، در اين راه بكوشد، هم خويشتن خويش و هم جامعه خود را سمت و سويي مقدس مي بخشد و به حركت در مسير تلاش و رشد و پويش و بالندگي و توسعه و پيروزي هدايت مي كند.
    بديهي است آراسته شدن همه شهروندان به چنين صفات زيبا، سازنده و تاثيرگذار در توسعه و پيشرفت، يكي از ثمرات كتاب خواني يعني كسب آگاهي هاي مادي و معنوي است. در حقيقت شهد همه فضيلت ها و معيار اصلي همه خوبي ها، پيوند «خود» با«خدا»ست كه حصول به اين مهم نيز در پرتو نورافشاني كتاب ميسر است.
    در پايان، بايد توجه همگان را به اين نكته مهم نيز معطوف داشت كه خانواده ها در اين زمينه مسئوليت خطيري را برعهده دارند. پدران و مادران بايد بدانند كه وظيفه آنان در قبال فرزندان شان تنها به تامين غذا و پرورش جسماني آن ها محدود نمي شود، بلكه پرورش و تغذيه فكري كودكان و نوجوانان از اهم وظايف والدين و مربيان به شمار مي رود. به همين سبب؛ پدران، مادران و مربيان به عنوان الگوهاي رفتاري فرزندان، بايد خودشان اهل مطالعه باشند. هم خوب كتاب بخوانند و هم كتاب هاي خوب را مطالعه كنند و عملاآينده سازان جامعه را به كتاب خواني خلاقانه و انتقادي برانگيزانند.
    بنابراين، همگان بايستي به انحاي گوناگون، به تقويت مسئله كتاب خواني و نشر و ترويج كتاب هاي ارزشمند، هدفدار و آرمان گرا مدد برسانند.
    درواقع، اعتلاي فرهنگ كتاب خواني، پي ريزي بناي توسعه فرهنگي جامعه تلقي مي شود و در اين جهاد مقدس، همگان از خرد و كلان بايد شريك و سهيم باشند و براي اين سازندگي، رشد، توسعه و معنويت گرايي، از دل و جان مايه بگذارند.
    

یک شنبه 25 آبان 1393  4:24 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
mahdi725
mahdi725
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 199
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

گستره کتاب: کتاب مثل اقيانوس بيکراني است که ناشناخته ‏هاي بسياري دارد و هر کس به فراخور حالش دل به ژرفاي آن مي ‏سپارد و با انباني پُر باز مي‏ گردد. در اين درياي عميقِ معرفت، گوهرهاي نابي وجود دارد که تنها تلاشگران چيره دست مي‏ توانند به آن دست بيابند.

ميراث ماندگار: کتاب ميراثي ماندگار و پديده‏ايي شکوهمند و با ارزش است که زندگي بشر را روشن مي‏ کند و خداوند بزرگ معجزه ابدي آخرين فرستاده‏اش را کتاب قرار داد؛ کتابي که سرآمد همه کتاب ‏هاست. آيين آسماني ما، پرچمدار کتاب و کتابخواني است. اگر در تاريخ اسلام کاوش کنيم، اين حقيقت را که اسلام، دين انديشه و معرفت، آيين دانش و معنويت است به روشني در مي ‏يابيم. ما وارث نظام گرانبها و فرهنگ پويا و تمدن والاي اسلامي هستيم، تا به چه ميزان با برخورداري از آثار مکتوب در راه احياي اين فرهنگ بکوشيم.

سرگذشت کتاب: کتاب در طول ساليان دراز، سرگذشتي تلخ و شيرين داشته است، زماني در غربت و تنهايي و زماني در اوج شکوفايي بوده است امّا نقش برجسته و سازنده کتاب در تکامل فردي و اجتماعي مشهود است. سزاوار نيست به چنين عنصر مهمي کم توجّه باشيم و آن را فراموش کنيم.

زيباترين جلوه آفرينش: کتاب را بايد يکي از زيباترين و مهم ‏ترين جلوه ‏هاي فرهنگي بدانيم و آن را از گرانسنگ ‏ترين پديده ‏ها و ميراث بشر به حساب بياوريم. شکوه اين ارزش را بايد در تابش«اَلَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم؛ پرودرگاري که به قلم آموخت» جستجو کنيم. خداوند يگانه به قلم و حرمتش سوگند ياد کرده و معجزه هميشه جاويد آخرين سفير سعادت را کتاب آسماني دانسته است. اين نشانه روشن، افزون بر پيشينه پربار فرهنگيان و شمار کتاب‏ ها و کتابخانه‏ ها و کتاب نگاران و نام‏آوران، ما را ترغيب مي ‏کند ريشه ‏هاي کهن و ماناي کتاب را با نگرشي نو، به بررسي بنشينيم.

 

نگاشته ‏هاي روشني ‏بخش: کتاب مثل خورشيد، فضاي زندگي ما را روشن مي ‏کند و نور و گرمي مي بخشد. کتاب مانند باران بر سرزمين دل ‏ها مي ‏بارد و گلبوته‏ هاي انديشه را بارور مي ‏کند و طراوت مي‏ بخشد. کتاب نقش پرندگان را به انسان ارزاني مي ‏دارد و او را به پرواز در آسمان انديشه رهنمون مي‏ سازد. کتاب در پيشرفت ‏هاي روز افزون بشر، در عرصه دانش و نوآوري و فرهنگ، نقش فعال داشته است. بي شک آن هايي که گام‏هاي بلندي در وادي ادب و فرهنگ و ديگر زمينه ‏ها برداشته‏اند، با کتاب و کتابخواني بيگانه نبوده‏اند.

ابزار ديني ـ فرهنگي: تمامي اديان آسماني و مردان بزرگ تاريخ، از طريق کتاب جاودانه مانده‏اند و اين گوياي اهميت عنصر کتاب در پويايي جامعه است. روابط و تبادل فرهنگي جوامع بشري نيز در پرتو کتاب پر رونق شده است.

اثري ماندگار: با ايمان و اخلاص مي‏ شود آثار خوب و زيبايي وجود آورد. يک کتاب خوب زماني مي‏ تواند تأثيرگذار و خاطره‏انگيز و ماندگار باشد که نيازهاي خوانندگانش را بر آورده و به سؤالات شان پاسخي قانع کننده و استوار بدهد.

دگرگوني نشر: امروز هم پاي همه تحولات، در کار تحقيق کتاب جهش‏ هاي مطلوبي انجام شده است. نياز به صرف وقت کمتر و دقت و سرعت در پژوهش از ره‏آورد چنين تحولاتي مي ‏توان باشد. تلاش براي بهينه‏ سازي آثار هم در همين راستاست. براستي چرا نبايد براي استفاده بهتر و ثمربخش‏تر از کتاب؛ شتاب بيشتري به خرج بدهيم؟

کشف افق‏ هاي تازه: به وجود آوردن زمينه ‏هاي پيوند و دوستي با کتاب، از اهميتي خاص برخوردار است، کتابخواني علاوه بر ايجاد ارتباط بين ما و مطالعه، درهاي دانش و بينش را بر روي ما باز مي‏ کند و آگاهي ‏هاي روشني‏ بخشي به خواننده مي‏ دهد و افق هاي جديدي از انديشه و فهم را در برابر آدمي مي ‏گشايد.

نقد و بررسي: آن چه که مي‏ تواند زيبايي‏ ها و زشتي‏ هاي پنهان در دل هر کتاب را فراروي قرار بدهد، نقد و بررسي است. نقد و بررسي به عنوان تلاشي لازم و ارزشمند مي ‏تواند به پويايي و بالندگي آرا و آثار مدد برساند و به نويسنده ياري بدهد. مسير رشد و تعالي را طي کند و آثاري قوي و گرانسنگ ارايه بدهد که نقاط ضعفش کم باشد.

بي ‏مانندترين گوهر: بسياري از کتاب‏ ها صدف‏ هاي گرانبهايي هستند که تنها با يک بار خواندن، گوهر وجودشان را نمي ‏توان به دست آورد. اين آثار نياز به تدبّر دوباره‏ خواني و کند و کاو دارند؟ کتاب‏ هاي استاد شهيد مرتضي مطهري از اين نمونه‏اند.

به کارگيري فن و ذوق: بيان خشک و رسمي معمولاً با استقبال کمتري از سوي مخاطبان مواجه مي ‏شود، امّا اگر نوشته به زيور زيباي هنر آراسته شود، توجه و نگاه ‏ها را به خود مي ‏کشاند، دل ها را مجذوب مي ‏کند و روان ها را تحت تأثير قرار مي‏ دهد.

دست اندرکاران چاپ و نشر: سازمان ‏ها و مؤسسات فرهنگي و مسئول، بايد پيشتازان عرصه فکر و فرهنگ باشند و اهل قلم را ترغيب کنند. به مطالعه و تحقيق بپردازند و حاصل تلاش ‏هايشان را در دسترس همگان قرار بدهند. و به اين وسيله به پويايي و بالندگي فرهنگ جامعه مدد برسانند.

آثار ارزشمند: ارايه آثار شايسته و ارزشمند، جلوه‏ هايي از روح پاکند، اين کتاب ‏ها چراغ ‏هاي روشني هستند که مي ‏توانند رهروان طريق دانش و بينش را هدايت کنند.

کتاب مرجع: بهترين، مهم ‏ترين و اصيل ‏ترين کتاب مرجع براي کارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي، کلام آسماني حق يعني قرآن کريم است، مبادا در مراجعه به اين کتاب ارزشمند و بهره‏وري از اين منبع شگرف الهي، کوتاهي کنيم و از درياي بيکران رحمت و شفاي آن غافل بمانيم. اگر توانايي خواندن آن را نداريم، دست‏کم ترجمه آن را بخوانيم و با آن اُنس و پيوند داشته باشيم، تا چاره درد و رنج خود کنيم و به تشويش ‏ها و پريشاني‏ ها پايان دهيم، زيرا شفاي دردمندان در آن است.

ترويج کتابخواني: يکي از راه ‏هاي علاقه‏مند کردن کودکان به کتاب و کتابخواني اين است که بزرگترها آثار برتر کودکانه‏اي را گزينش کنند و در فرصت مناسب براي بچه‏ ها بخوانند. اين کار باعث مي ‏شود کودکان و فرزندان مان، کتاب دوست و علاقه‏مند به کتابخواني بار بيايند و اين عشق و علاقه در وجودشان نهادينه و ماندگار بشود. تهيه و خريد کتاب و تشويق و ترغيب بچه‏ها به مطالعه و همراهي به آن ها در بازديد از نمايشگاه ها و کتابفروشي‏ ها و هديه دادن کتاب مي ‏تواند تأثير زيادي در علاقه‏مند کردن کودکان به کتاب و کتابخواني داشته باشد.

کتاب ‏هاي تزئيني: براي تهيه کتاب ‏هاي بزرگ بايد ناشران معروف و معتبر را شناخت و آثار چاپ شده توسط آنان را براي فرزندان و ديگران، تهيه کرد. استفاده تزييني و آرايشي از کتاب، گر چه باعث تأسف است، چون بيانگر آراستگي و ارزش آن در جامعه است. افرادي يافت مي ‏شوند که بدون توجه به محتواي کتاب و نياز به آن، فقط به خاطر ويژگي‏ هاي ظاهري بعضي از کتاب ‏ها مثل زيبايي و خوشرنگي آن را براي استفاده در کتابخانه‏ هاي منازل خريداري مي‏ کنند. اين ‏گونه کتاب‏ ها، مانند کلکسيون ‏ها و مجموعه‏ هاي ارزشمندي است که افزون بر جنبه مادي، برخوردار از هنر و زيبايي است؛ گر چه همان‏ طور که گفتيم بيشتر بايد به محتوا و پيام کتاب‏ ها توجه داشت. در دنيا روش‏هايي پيش‏بيني شده تا کتابخواني در ميان مردم رايج شود و در هر فرصتي کتاب بخوانند. شايد فلسفه چاپ کتاب ‏هاي جيبي همين باشد. هر قدمي که مردم را به کتابخواني تشويق بکند، ارزشمند است، مثلاً برگزاري نمايشگاه‏ هاي دايمي کتاب و مسابقه کتابخواني.

عادت به کتاب‏ خواني

باعث تأسف است عادت به مطالعه هنوز در جامعه ما رواج نيافته و هنوز عده‏اي کتاب و حتي روزنامه نمي ‏خوانند بايد براي رشد فرهنگ عمومي تلاش بکنيم، تا همه اهل مطالعه باشند، به هنگام کارهاي روزمره رفت و آمد و در ديگر فرصت ‏هاي زندگي، لحظه‏هاي ارزشمندي وجود دارند که مي‏ توانيم از آن بهترين بهره را ببريم و همت کنيم. همراه خود، کتاب يا هر سرگرمي مفيد و آموزنده ديگري را داشته باشيم، تا عمر و وقت مان هدر نرود. زمان‏ هاي بسياري از دست مي ‏دهيم که فرصت آن باز نمي ‏گردد و از بسياري از لحظه‏ هاي آموختن، کمترين سود و استفاده را مي ‏بريم! راستي چرا همواره کتاب يا هر آفرينش فرهنگي ممکن، در دست و کنار و همراه ما نيست!؟

بازتابي از نور: کتاب، ابزار مناسبي براي بازتاب نور و جلوه جمال فرهنگ اسلامي و انساني بر دل‏ هاي ماست، در پرتو کتاب مي ‏توانيم شکوفايي و سرسبزي و بالندگي فرهنگ ديني و انساني را به نظاره بنشينيم و خودمان را براي رشد و تعالي آماده کنيم.

ميراث ملي: فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي، در گذشته و حال، هزاران کتاب در رشته‏ هاي مختلف نوشته و به بشر هديه داده است، آثاري که در ميان کتاب‏ هاي ديگر، مثل آفتاب عالمتاب و هم چون نسيم بهاران، روح نواز و سلامتي بخش است. پاسداري از اين ميراث شکوهمند يکي از وظايف ما مي ‏تواند باشد. نگارش و چاپ و نشر کتاب خوب و کمک به گسترش فرهنگ کتابخواني مي‏ تواند يکي از تکاليف مهم همه فرهنگ دوستان به شمار آيد.

مائده آسماني: کتاب غذاي روح آدم است، اگر سالم و نشاط‏ آور و نيروبخش باشد، اما اگر مسمون و زيان‏آور باشد، حتي اگر با ظاهري آراسته و دلربا عرضه شود، بايد فضاي جان و دل را از آن دور نگه داريم و مواظب باشيم دل و دين ما را فاسد نکند.

پديدآورندگان: نويسنده با ايماني که با عشق و سوز مي ‏نويسد، مي‏ داند اثر و کارش بسيار ثمربخش و مؤثر است، او مي ‏داند بازتاب و نتيجه کارش پر دامنه و گسترده است. نويسندگي يکي از هنرهاي ارزشمندي است که امکان پرواز انديشه‏ ها را فراهم مي ‏آورد و با ايجاد ارتباط مي‏ تواند زمينه ‏ساز تحولات و دگرگوني‏ هاي فردي و اجتماعي باشد. نويسنده هنرمندي است که با پديد آوردن آثار پر جاذبه خود، شور زندگي را در ما پايبند مي ‏کند.

نويسنده خوب: آثار ارزشمند نويسنده‏ هاي خوب، مثل گنج و دارايي ‏هايي هستند که همگان را بهره‏مند مي ‏سازند. نويسندگان بايد پاسخگوي سؤال ‏ها و مشکلات خوانندگان به ويژه جوانان باشند و با دنياي جوانان ارتباط برقرار کنند و دست آن ها را گرفته، مشکلات شان را حل کنند. نوشتن تلاشي در راه خدمت به فرد و جامعه و مدد رساندن به آن ها براي پيدا کردن راه‏ هاي بهتر زندگي است، زندگي مفيد و پرثمر و با انگيزه و هدف.

مدد از کتاب الهي: در همه حال از کتاب الهي مدد مي ‏گيريم تا توفيق و رستگاري به روي مان گشوده شود و توفيق روزافزون دست ‏اندرکاران نشر و احياي متون ديني و فرهنگي را از خداوند کليم خواهانيم. توفيق بيش از پيش ناشران و پديدآورندگان فرزانه را در عرصه و احياي آثار ارزشمند و سازنده آرزومنديم. اميد است اين واگويه و حکايت بتواند شکوفه انديشه بشر و شور و رغبت مطالعه را بارور کند و گَرد فراموشي و غفلت را از چهره کتاب و کتابخواني بزدايد، به طوري که کتاب همواره در آيينه دل ‏ها بدرخشد و نورافشان زندگي باشد.

بوستان سبز کتاب: قدم زدن در بوستان سرسبز کتاب، شادي بخش و روح‏پرور است؛ اگر به جاي سوسن‏ هاي نور و روشنايي، خارهاي تيرگي بوستان را پر نکرده باشد و اگر به جاي درختان پر از ميوه معرفت و شناخت، علف‏ هاي جهل و ناداني، نباشند؛ و يا به جاي ياس ‏هاي خوشبوي ايمان و اميد، خَس و خاشاک دنياگرايي و افسردگي نصيب مان نشود.

بزرگترين کتاب: نام کتاب که مي ‏آيد، افتخار مي‏کنيم«قرآن»، بزرگ ‏ترين و شريف ‏ترين کتاب آفرينش از آنِ ماست. سربلنديم به اين که«قرآن»، کتاب نور و هدايت، شفا و رحمت و خير و برکت متعلق به ماست. به همه عالم فخر مي ‏کنيم که به اين کتاب ايمان داريم و در سايه آن از هر گزندي محفوظيم.

بهترين دوستي ‏ها: خسته از بطالت بي‏ حاصلگي ايام، از صداهاي آزار دهنده و جار و جنجال، از قدم زدن‏ هاي بيهوده در کوچه و خيابان‏ هاي شهر، درمانده از ندانستن و تهي و ناآشنا بودن، به سوي روزنه‏اي از نور مي ‏روم؛ نور سپيدي که از پنجره مي ‏تابد، دلم را به ميهماني گل ‏ها مي ‏برد. پيچک ‏هاي شور و نشاط به تمام وجودم مي ‏پيچد و نسترن ‏هاي اميد در جانم مي ‏رويد. صدها کتاب، هر کتاب با صدها برگ معرفت، صدها باغ پر از گل‏ هاي دانستن، فهميدن و پر از زلال بيداري، بهترين دوست تنهايي من است.

دريچه دانايي: کتاب دريچه‏اي است گشاده با دنيايي از تازگي‏ ها، از آسمان و زمين، از عمق کهکشان، از دور دست هاي تاريخ. گذشتگان، از رازهاي خلقت، از گفتارهاي نيک و از پندهاي شيرين که روح عطشناک انسان را سيراب مي ‏کند. امّا افسوس که خفّاشان بدخواه گاه دريچه‏هاي دانستن را رو به تاريکي‏ ها مي ‏گشايند تا چشمان ما به روشني باز نشود، دريغ از ما که از اين دريچه‏ ها به جهان بنگريم.

غذاي روح: کتاب غذاي روح، دوست و هم صحبت غربت و نشان دهنده الگوي زندگي ماست، در انتخابِ بهترِ آن، بکوشيم.

حذر از گرداب: هر کتاب درياي است که گاه خواندن، در آن، غوطه‏وري و پيش مي ‏روي. گاهي در اين دريا، مرواريدي هست براي صيد، يا دست کم چند ماهي که روح را با آن سير کني؛ و گاه گردابي است متلاطم که گم گشته و حيرانت مي ‏سازد و يا چند برگِ مرداب گونه وجودت را به تلخي و سقوط بکشاند. سپس هشدار و زينهار که در کدام دريايي!

از درون کتاب: در سال گذشته چند کتاب خوانده‏اي؟ نام کتاب‏ هايي را که خوانده‏اي بياد داري؟ گاهي نام کتابي را که مي‏ خوانيم و يا نام نويسنده آن را نمي‏ دانيم و فقط چون شيرين است و جذاب، آن را مي ‏خوانيم؛ غافل از اين که شايد، گرگي باشد در لباس ميش. سپس بياييد با چشماني باز و هوشيار، بخوانيم.

کتاب گنجينه تجربه: شکست، مقدمه پيروزي و خود، تجربه‏اي است. امّا اگر بخواهي براي هر فهميدن يک بار تجربه کني، تمام زندگي را به شکست ‏ها و تلاش‏ هاي بيهوده خواهي گذراند، حال آن که مي ‏توان با خواندن کتاب ـ که گنجينه تجارب ديگران است ـ صدها قدم جلوتر از زندگي پيش رفت و موفق بود.

مايه حيات: کتاب، چشمه ساري است جاري و روان که روح عطشناک انسان را سيراب مي ‏کند. اگر آبِ اين چشمه از سرزمين پاکي و وابستگي سرچشمه بگيرد، زلال آن، مايه حيات و تعالي دهنده روح کمال جوي انسان است و اگر ناپاکي و تيرگي ‏ها سرچشمه اين نهر باشند، سمّي مهلک براي روح تشنه کمال خواهد بود.

راهي براي انتخاب: خواندن کتاب، بهترين و آسان ‏ترين راه براي دست ‏يابي به انتخاب صحيح است؛ راهي براي مهم ‏ترين انتخاب، يعني انتخاب مسير و مشي زندگي. کتاب خوب، ما را منحرف نمي ‏کند و با نشانه ‏هاي هشدار دهنده، بهترين انتخاب را مي ‏نماياند؛ انتخاب راه مستقيم با تلاش بي ‏وقفه.

کتاب خوب: فروشنده پرسيد: چه کتابي مي‏ خواهي؟ گفتم: کتابي که مهربان باشد و چهره ايماني روحم را به ناخن ما ديگري و بي ديني نخراشد، کتابي که روح تشنه مرا در کوير جهل و ناداني رها نکند، کتابي که هم دل و هم زبان من باشد و مرا در غربت بيگانگان و اجنبي ‏ها فرو نبرد.. کتابي که راستگو باشد و در دل من به جاي پاشيدن بذر واقع‏ گرايي، بذر دروغ و نفاق و کج فهمي نکارد؛ کتابي که دوست و خيرخواه من باشد.

کتاب‏ هاي مخرب: صبح که مي ‏شد، در شکل و شمايل يک دوره‏گرد، با چرخ دستي ‏اش، در کوچه ‏ها جار مي ‏زد: «آي کتاب دارم کتاب، ارزان و زيبا، از من بخريد.» کتاب‏ هايش جذاب بودند. کودک و بزرگ دورش حلقه مي ‏زدند و کتاب مي‏ خريدند. چيزي نگذشت که بيماري تمام محله را گرفت، کتاب‏ هايش آلوده بود و او آدمکِ شيطان صفتِ دنياگرايي بود که سم مهلک را در پوشش کتاب به جان محله ريخته بود. فاجعه‏اي که به سادگي قابل جبران نبود. بهوش باشيد اين دوره‏گرد در محله شما سرک نکشد.

انتخاب کتاب، انتخاب دوست: وقتي که کتابي را مي‏ خواني، گويي با دوستي سخن گفته و شنيده‏اي. اگر کتاب، موج خداجويي و کمال ‏طلبي را در تو به جوشش درآورد، هم صحبتي نيکو و الگويي شايسته يافته‏اي و اگر حس دنياپرستي و خواهش‏ هاي نفساني را در تو بيدار سازد، بدان آن کتاب گردابي هولناک است. به هوش باش در درياي پر گوهر کتب، در کام گرداب ‏هاي جهل و غفلت اسير نگردي.

غبارروبي کتاب‏ ها: اگر هر روز فرصت سر زدن به کتابخانه ‏مان را نداريم، امروز که نوروز کتاب و کتابخواني است، بايد پا در بوستان پر گُل کتابخانه‏ مان بگذاريم و در زلال بهاري کتاب‏ ها غرق شويم. دستي به سر و روي کتاب‏ هاي ياس و اقاقيا ـ که عطر ايمان و انسانيت را به مشام جان مي‏ رساند ـ بکشيم و کتاب ‏هاي هرز غرب گرايي و مادي گرايي را از ريشه بکَنيم. باغچه کوچک کتاب‏ هاي مان را از غبار کتاب ‏هاي باطل و بي سود بزداييم و در آسمان، يک دنيا باران درک و فهم بباريم.


منبع: ماهنامه گلبرگ

 

یک شنبه 25 آبان 1393  4:25 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 ria1365 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

اگر میخواهی راحت باشی کمتر بدان واگر میخواهی خوشبخت باشی بیشتر بخوان ؛

 با اینحال ، خوشبختی را بر راحتی های زودگذر ارجح بدان ..

یک شنبه 25 آبان 1393  5:15 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .

نویسنده : ویکتور هوگو

یک شنبه 25 آبان 1393  5:16 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

افکار و اندیشه هاى انسان به گونه اى است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبناى جدید یا در مسیر خاصى قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابى مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوصى بیندازد.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:18 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

من هیچ غمى نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذتى که با لذت مطالعه برابرى کند، نیست.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:18 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

دانشگاه واقعى، جایى است که مجموعه اى از کتاب در آن جمع آورى شده باشد.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمى گذرد، ولى کسى که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامى که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایى براى او بهترین بهشت هاست.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

جرج جرواق:

200 بار نهج البلاغه را مطالعه کردم تا بتوانم درباره شخصیت امام على علیه السلام بنویسم. اعراب آن روز، قدر على بن ابى طالب علیه السلام را نشناختند و او را درک نکردند. على بن ابى طالب علیه السلام متعلق به قرن بیستم است.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

ابن ابى الحدید:

در عرض پنجاه سال عمر، هزار بار خطبه همّام را خوانده ام و هر بار اثر خاص بر من نهاده است. نمى دانم این اثر از شدت علاقه اى است که به گوینده آن دارم یا در تأثیر سخن است که بر من مى نهد.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

محیط طباطبایى:

به نظر من، کتاب بیش از درس و معلم به انسان مى آموزد. من نُه دهم معلومات خود را از کتاب آموخته ام و یک دهم را از معلم و درس.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

سهراب سپهرى:

کتاب آسمانى ما (قرآن)، گذشته از جنبه الوهیت و تقدیس، از باارزش ترین شاهکارهاى ادبى جهان است.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی»

بیهقى:

بهترین سخن گویان و یاران، کتاب است و آن گاه که دوستان تنهایت نهند، مى توانى به آن سرگرم شوى. اگر او را هم راز خویش قرار دهى، سرّ تو را فاش نمى کند و با کتاب است که مى توان به دانش و نیکى ها دست یافت.

یک شنبه 25 آبان 1393  5:20 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shayesteh2000
دسترسی سریع به انجمن ها