0

حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

 
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

 

امام حسین(علیه السّلام) فرمودند:

 إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم و يَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ.

مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است، ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى‌داند.

(تحف العقول، ص 273)

 

آن سفله مشو که چشم خود وا نکند              وز کبر، عیوب خویش پیدا نکند

 از کیفر جُرم دیگران اندیشد                             وز کیفر جُرم خویش پروا نکند

 

 

منتظر نظرات و مطالب ارزشمند شما در خصوص این حدیث هستیم ...

 

آشنایی با طرح روزانه «احادیث امام حسین(علیه السّلام)»

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

جمعه 23 آبان 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
moradi92 nargesza shirdel2 ravabet_rasekhoon
golijanikhalkhal
golijanikhalkhal
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 41
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

نامه امام علی(ع) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا با آن چشم نگاهش مکن ، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.

 در آيينه روايات، توجه به عيوب ديگران و غفلت از لغزش‌هاي خود، بزرگ‌ترين عيب براي انسان دانسته شده است.

امام باقر (ع) ضمن توجه دادن مردم به نقاط ضعف و لغزش‌هاي خود، مي‌فرمايد: بزرگترين عيب براي انسان، اين است که عيب ديگران را با کنجکاوي به دست آورد و خود، داراي همان عيب باشد، و آن را حس نکند.
بي شک، توجه به عيوب خود و تلاش براي اصلاح آنها، انسان را از سرگرم شدن به عيب ديگران و ميل به فهميدن آن باز مي‌دارد. آن گاه که انسان مشغول کاستي‌ها و عيوب خويش شود، از توجه به نقايص و عيوب ديگران باز مي‌ماند و درصدد برطرف ساختن عيب‌هاي خود برخواهد آمد، پس ديگر نه ميلي به عيبجويي خواهد داشت و نه مهلتي برايش خواهد ماند تا حتي بتواند به عيوب ديگران فکر کند.

از رسول خدا (ص) روايت شده: “خوشا به حال کسي که عيب خودش او را از پرداختن به عيب برادران مومنش باز دارد.

اميرالمومنين علي (ع) نيز در بيان اوصاف اهل ايمان فرمودند: “مومن، سرگرم به عيب‌هاي خويش و رها از عيوب ديگران است”(مستدرک الوسائل) همچنين فرمودند: “کسي که به عيب خويش بينا شود، عيب هيچ کس نگويد.).

همان گونه که بيان شد؛ عيب جويي و سرزنش کردن مردم، امري است و راهنمايي آنان به کارهاي نيک و متوجه ساختن آنان به معايب کار خود، مطلبي ديگر.

عيب جويي از رذايل اخلاقي است، در حالي که هدايت مردم و توجه دادن آنها به نقاط ضعف خويش، از طريق نصيحت و اندرز، از وظايف مذهبي و انساني به شمار مي‌رود و بر هر انسان آگاه و بيداري لازم است که همنوعان خود را از بدبختي و تيره روزي نجات بخشد.

آگاهانيدن مردم به عيوب زندگي خودشان، به قدري مهم و با ارزش است که امام صادق (ع) آن را بزرگترين هديه انساني شمرده است که يک فرد مي‌تواند آن را به فرد ديگر تقديم نمايد و چنين مي‌فرمايد: “خداوند بيامرزد کسي را که عيوبم را به عنوان هديه به من تذکر دهد.
پس کسي که ادعاي دوستي مي‌کند ولي عيوب انسان را تذکر نمي‌دهد و هرگونه نقص و عيبي که مي‌بيند، بي‌تفاوت از آن مي‌گذرد، دوست واقعي نيست. پيامبر اکرم (ص) فرمودند: “مومن آئينه مومن است که خوبي‌ها و بدي‌هاي خود را در او مي‌بيند.
اميرالمومنين (ع) در کلامي ديگر به صراحت، ارتباط بين توجه و سرگرم شدن به عيب‌هاي خود و بي توجه شدن به عيب‌هاي ديگران را بازگو کرده، مي‌فرمايد: “عيب‌هاي مردم را جستجو مکن، پس همانا تو عيب‌هايي داري که اگر به آنها بينديشي از بيان عيب ديگران مشغولت کند.
افراد عيب جو همانند مگس روي آلودگي‌ها مي‌نشينند و تنها روي جنبه‌هاي منفي انگشت مي‌گذارند و جنبه‌هاي مثبت اشخاص را نمي‌بينند، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: “افراد زبون و فرومايه مانند مگس روي ناپاکي‌ها و آلودگي‌ها مي‌نشينند و دنبال کارهاي زشت و عيوب مردم هستند و خوبي‌هاي آنان را ناديده مي‌گيرند، همان طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن مي‌گردد و مواضع صحيح و سالم را ترک مي‌کند.

بنابراين بايد از معاشرت و همنشيني با اين گونه افراد خودداري کرد. اميرالمومنين (ع) از همنشيني و معاشرت با انسان‌هاي عيب جو نهي فرموده: “اياک و معاشره متتبعي عيوب الناس” و در بيان علت آن، مي‌فرمايد: “زيرا هيچ کس از ضرر آنها در امان نمي‌ماند(چرا که آنها اسرار باطني و رازهاي دروني و عيوب انسان را نزد ديگران فاش مي‌کنند)“(غررالحکم:659 ). نيز فرمودند: “کسي که در جستجوي عيب‌هاي پنهان داشته مردم است، خداوند عيب‌هاي پنهان داشته او را ظاهر مي‌کند”(همان:421 ). در بيان ديگري فرمودند: “بايد دشمن‌ترين مردم نزد تو و دورترين آنها از تو کساني باشند که بيشتر درصدد يافتن خطاهاي مردم هستند.

 

جمعه 23 آبان 1393  6:41 PM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
golijanikhalkhal
golijanikhalkhal
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 41
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

کلید همه ی بدبختی ها

«وَ أَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آن ها در غفلتند و ایمان نمی آورند!» (مریم/39)

استاد قرائتی در نکته هایی که از این آیه استفاده می شود آورده است: « کلید همه ی بدبختی ها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پیامدهای گناه، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان، غفلت از تاریخ و سنّت های آن و غفلت از جوانی و استعدادها و زمینه های رشد.»

امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرموده اند: « الْغَفْلَةُ أَضَرُّ الْأَعْدَاءِ ـ غفلت زیان رساننده ترین دشمنان است.»« الْغَفْلَةُ شِیمَةُ النَّوْکی ـ غفلت و بی خبری خصلت احمقان است. » « الغفلة فقد ـ غفلت از دست دادن (فرصت ها و چیزها) است.»
آثار غفلت
در بیان قرآن و روایات غفلت دارای آثار و پی آمدهایی بسیار خطرناکی در دنیا و به خصوص آخرت است.
زمینه ی کفر
استاد قرائتی در پیام هایی که از آیه قبل(مریم/39) استفاده می شود آورده اند: «غفلت زمینه ی کفر است. فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ»
پیروی هوی و افراط « وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ـ و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آن ها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان ها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.» (کهف/28)
« کلمه" فرط" به معنای تجاوز از حق و خروج از آن است و از کلام عرب گفته شده که:"افرط، افراطا" را در مورد اسراف و زیاده روی به کار می برند و پیروی هوی و افراط، از آثار غفلت قلب است، و به همین جهت عطف دو جمله بر جمله"أَغْفَلْنا" به منزله عطف تفسیر است.»
بَلْ هُمْ اََضَلُّ
« وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ ـ به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آن ها دل ها (عقل ها) یی دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوش هایی که با آن نمی شنوند آن ها همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!»(179اعراف)

«این آیه صفات گروه دوزخی را در سه جمله خلاصه می کند:

نخست این که" آن ها قلب هایی دارند که با آن درک و اندیشه نمی کنند" (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها).

دوم این که" چشم های روشن و حقیقت بین دارند اما با آن ها چهره ی حقایق را نمی نگرند و همچون نابینایان از کنار آن ها می گذرند" (وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها).

سوم این که" با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند" و همچون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم می سازند (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها).

" این ها در حقیقت همچون چهار پایانند" چرا که امتیاز آدمی از چهار پایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش شنوا است که متاسفانه آن ها همه را از دست داده اند (أُولئِک کالْأَنْعامِ).  " بلکه آن ها از چهار پایان گمراه تر و پست تر می باشند" (بَلْ هُمْ أَضَلُّ).

چرا که چهارپایان دارای این استعدادها و امکانات نیستند، ولی آن ها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه ترقی و تکامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستی و گرایش به پستی ها این استعدادها را بلا استفاده می گذارند، و بدبختی بزرگ آنان از همین جا آغاز می گردد.

" آن ها افراد غافل و بی خبری هستند" و به همین جهت در بیراهه های زندگی سرگردانند (أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ).

چشمه آب حیات کنار دستشان است، ولی از تشنگی فریاد می کشند، درهای سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتی به آن نگاه نمی کنند.»

«حقیقت غفلت همان است که ایشان دچار آنند، چون غفلتی است که مشیت خدای سبحان مساعد آن است، و مشیت خدا با مهر زدن بر دل ها و چشم ها و گوش هایشان، ایشان را به آن مبتلا کرده، و معلوم است که غفلت ریشه هر ضلالت و باطلی است.»

«دوزخی شدن بسیاری از انسان ها، به خاطر بهره نبردن از نعمت های الهی در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده اند.»
جایگاهشان آتش است

« إِنَّ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحَْیوةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّواْ بهَِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئک مَأْوَئهُمُ النَّارُ بِمَا کانُواْ یکسِبُونَ ـ آن ها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آن ها که از آیات ما غافلند، * (همه ی) آن ها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند!»(یونس/7و8)

« غفلت از آیات الهی، سرچشمه ی بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سرچشمه عدم احساس مسئولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سرانجام آن چیزی جز آتش نمی تواند باشد.»

« نزدیک به مضمون این آیه است که:" فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلی عَن ذِکرِنَا وَ لَمْ یرِدْ إِلَّا الْحَیوةَ الدُّنْیا

ذَالِک مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ * ذَالِک مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ ـ این آخرین حدّ آگاهی آن هاست پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده اند بهتر می شناسد"(نجم/29و30) این آیه نیز دلالت دارد بر این که اعراض از ذکر خدا غفلت از آیات او است، و باعث آن می شود که دید آدمی کوتاه گشته، علم او تنها در چهار دیواری تنگ زندگی دنیا و شؤون آن دور بزند و این خود ضلالت از راه خدا است، که این ضلالت به فراموشی روز حساب تعریف شده، آن جا که می فرماید:"إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ ـ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند" (ص/26) »

«اطمینان واقعی تنها با یاد خداست و دنیا، آرام بخش کاذب آن هم برای غافلان است. "اطْمَأَنُّوا بِها". .. غافِلُونَ»
حسرت بزرگ

« وَ أَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت [روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است ] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمی آورند!»(مریم/39)

« معنای آیه این می شود که: ای پیغمبر! ایشان را بترسان از روزی که امر قضاء می شود، یعنی کار یکسره می گردد و هلاکت دائمی بر آنان حتمی می شود، آن وقت از سعادت همیشگی که روشنی چشم هر کسی است منقطع می گردند، پس حسرتی می خورند که با هیچ مقیاسی اندازه گیریش ممکن نیست، و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند.»
انتقام الهی

خداوند پس از ذکر پیمان شکنی های فرعون و فرعونیان، می فرماید که از آن ها انتقام گرفتیم و سپس دلیل پیمان شکنی آن ها که نجر به انتقام الهی شد را تکذیب آیات الهی و غفلت از آن آیات ذکر می فرماید: « فَانتَقَمْنَا مِنهُْمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فی الْیمّ بِأَنهَُّمْ کذَّبُواْ بَِایاتِنَا وَ کانُواْ عَنهَْا غَافِلِینَ ـ سرانجام از آن ها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند.»(اعراف/136)
گرویدن به شیطان

امام سجاد علیه السلام در دعایی می فرماید که خدایا ما را از خواب غفلت بیدار کن تا به شیطان نگرویم. از این دعا استفاده می شود که اگر در غفلت بمانیم خطر بسیار بزرگی بر سر راه ماست که از شیطان پیروی کنیم و از پیروان او باشیم.

« اَللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ... وَ أَیقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّکونِ إِلَیهِ ـ بار خدایا، حقیقت هر باطل را که شیطان در چشم ما می آراید به ما بشناسان... و از خواب غفلت بیدارمان ساز که بدو نگرویم.»

« وَ مَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَانِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ـ و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست!»(زخرف/36)
بی اعتنایی خدا

در حدیث قدسی می فرماید: « یا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک ـ یا احمد هیچ گاه از من غافل نشو، زیرا هر کس از من غافل شد نسبت به این که در کدام راه هلاک می شود اعتنایی نمی کنم.»
غفلت از خود

امام صادق(ع): «از غفلت بپرهیزید، چه هر کس غافل شود، از خود غافل شده است.»یعنی از سرنوشت خود و آینده خود غافل شده است.
آثار غفلت در بیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

* غفلت زیان بخش ترین دشمنان است.          * وای بر کسی که غلبه کند بر او غفلت، پس فراموش کند رحلت را و آماده نگردد.

* غفلت و بی خبری گمراهی نفس ها و عنوان انواع بدبختی هاست.

* غفلت سبب فرحناکی است. (این فرحناکی مذموم است زیرا کسی که غافل نباشد و آن چه در قیامت در پیش دارد را گاهی به خاطر آورد بی همّ و اندوه نخواهد بود.)

* غفلت ضدّ دور اندیشی است.    * غفلت باعث فریب خوردن است و هلاکت را نزدیک می سازد.

* دایم بودن غفلت بینایی(دل) را از بین می برد.     * هر که به دراز کشد غفلت او، تعجیل کند هلاک او.

* غافل خواب آلوده است و غفلت فریب.         * هر که غلبه کند بر او غفلت، بمیرد دل او.

و اگر دل کسی بمیرد خداوند می فرماید: « فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبهُُم مِّن ذِکرِ اللَّهِ أُوْلَئک فی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ـ وای بر آنان که قلب هایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آن ها در گمراهی آشکاری هستند!»

امام باقر علیه السلام به جابر فرمود: « وَ إِیاک وَ الْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ ـ مبادا دچار غفلت شوی که در آن سنگ دلی باشد.»

جمعه 23 آبان 1393  7:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 moradi92 nargesza
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

سلام

متأسفانه ماها همیشه کور خودمون و بینای مردمیم. هیچ عیب و نقصی تو خودمون نمی بینیم ولی تو مردم ...... فقط هم که این نیست. اگه مثل آینه فقط نشون میدادیم که خوب بود همه جا جار میزنیم و فکر می کنیم هنر کردیم. فکر می کنیم بقیه که این کارو نمی کنن بلد نیستن. ولی اونا این کارو نمی کنن چون به فکر آبروی مردم هستن.

اینکه انقدر مغرور باشیم که گناه و اشتباه نمی کنیم و عیب و نقصی هم نداریم این خودش گناه بزرگیه. هرچی عیب و نقصه که برای دیگران نیست. ما هم مثل بقیه انسانیم. راه می ریم و غذا می خوریم و خیلی کارای دیگه و خیلی بیشتر کارای دیگه. خیلی وقتا عیبی که توی خودمونه به دیگران نسبت میدیم. تا یه جوری از سر خودمون وا کنیم ولی مگه اینطوری میشه. خودمونو که نمی تونیم گول بزنیم می تونیم؟؟؟

ادامه دارد.....

جمعه 23 آبان 1393  9:43 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 moradi92 omiddeymi1368
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

ادامه:

آدم همیشه باید مواظب رفتار و گفتار و کردار خودش باشه و همیشه احتمال خطا و گناه و اشتباه رو در خودش بدونه. نباید به خودش مغرور باشه که درهر موردی که مغرور بشه از همون مورد ضربه ای می خوره که گاهی جبران ناپذیره. همه گناهان که برای مردم نیست. مگه ما غیر آدمیزادیم. ما هم آدمیزادیم و ادم جایز الخطاست. ( البته این به این معنی نیست که مجازِ گناه کنه، به نظر من به این معنیه که گناه می کنه. یعنی آدم بدون گناه نمی شه مگر اینکه تقوای بالا و ایمان قوی داشته باشه.)

درسته که هیچ کس از باطن کسی خبر نداره. ما آدما هرچی به چشم ببینیم و هر چی به گوش بشنویم باور می کنیم حالا چی بشه که بریم تحقیق کنیم و ببینیم درسته یا نه. اینکه آبروی کسی رو ببری مثل آبیه که از جوی گذشته و دیگه برنمی گرده. نمی شه دیگه این آبروریزی رو جمع و جور کرد. همه هم باور می کنن جز یه تک و توکی. چون میشنون و گاهی اتفاقی چیزی می بینن و به این مسئله ربط میدن. که اینم یه عیبیه. اگه درمورد خودمون اتفاق بیفته میگیم شما چطور باور کردید چنین چیزی رو؟ ولی خودمون خیلی راحت تر باور می کنیم.

جمعه 23 آبان 1393  9:51 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 moradi92 omiddeymi1368
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

اینکه می گن اول خودتو درست کن بعد به فکر دیگری باش درست میگن. آدم باید اول عیب و نقص خودشو برطرف کنه که بزرگترینش هم همینه که عیب خودشو نمی بینه. بعد خیلی آرام و با احترام و منطقی و بدون آبروریزی به فکر رفع عیوب مردم باشه نه اینکه فقط عیب و نقصشونو ببینه و همه جا جار بزنه. البته اینکه اگه کسی گناه کنه که براش نوشته می شه مثلاً نماز صبحش قضا بشه. اینکه این گناهشو آشکار کنه و همه جا بگه یه گناه دیگه میشه که اونم براش نوشته میشه. پس نباید گناه هیچ کسی رو جار زد و برملا کرد چه گناه و اشتباه خودمون چه گناه دیگران. اگه میتونیم بی سر و صدا رفعش کنیم و جبرانش خُب چه بهتر که این کارو بکنیم ولی اگه نمی تونی نباید صدامونم دربیاد. تا آبرویی از کسی نبریم (حتی خودمون) می دونید که حفظ آبروی مؤمن از حفظ حرمت خانه خدا بالاتره.

جمعه 23 آبان 1393  9:53 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 moradi92 omiddeymi1368
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

و اما تربیت خانوادگی:

پدر و مادر باید به فرزندانشون یاد بدن که اولاً گناه و اشتباه نکنن. بعد هم اگه از سر غفلت و بی خبری و گمراهی این کارو کردن همه ججا جار نزنن و آشکار نکنن که عیبشونو همه بفهمن. همین کارو درباره دیگران هم انجام بدن. دیگران رو مثل خودشون بدونن. به فرزندانشون یاد بدن که همونطور که خودشون دوست ندارن جلوی دوستان و آشنایان و اقوامشون بی آبرو بشن نباید دوست داشته باشن کسی رو هم توی جمع بی آبرو کنن.

ای خدا که ما چی کشیدیم از دست یه خانواده بی تربیت. خدایا خودت رحم کن.

التماس دعا

جمعه 23 آبان 1393  9:56 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 moradi92 omiddeymi1368
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

هرکس از خویشتن غفلت بورزد، زیانکار شود

(بسم الله الرحمن الرحیم)
امیرالمومنین امام عـلی علیه‌السـلام فرمودند: هرکس به محاسبـه خویشتن پردازد، سود برد و هرکس از خویشتن غفلت بورزد، زیانکار شود و هرکس ترسد (احتیاط کند) در امان باشد و هرکس عبرت بگیرد بینا گردد و هر شخصی که بینا شود به مقام فهم رسد و کسی که بفهمد به علم نایل گردد.

متن حدیث:
من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر، و من خاف أمن، و من اعتبر أبصر، و من أبصر فهم، و من فهم علم.

                  

جمعه 23 آبان 1393  10:44 PM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

بنام خدا

مطلبی دیگر در پاسخ به غفلت از گناه خویشتن:

غفلت از خويشتن 

جمله عالم زاختيار و هست خود
مى گريزد در سر مست خود
مى گريزند از خود در بى خودى
يا به مستى يا به شغل اى مهتدى

چكيده 
مهمترين بعد غفلت آدمى غفلت ورزى وى از خود است زيرا غفلت از خويش تباه كننده سرمايه وجود است و بزرگ ترين دشمنى است كه براى تاخت و تاز هر دشمن و درونى و بيرونى هموار مى كند. غفلت از خويش مراتب و اضلاع گوناگون دارد: غفلت از خود حقيقى ، بى خبرى از خود واقعى ، اعراض از رازها، نيازها و سئوالهاى وجودى نمونه هاى بارز غفلت از خويش است .
غفلت از خويش ، شديدترين غفلت  
غفلت چنانچه در مباحث گذشته ذكر شد، از مفاهيمى است كه معناى آن در گرو متعلق و مضاف اليه است . غفلت هميشه به صورت غفلت از امراى مطرح است . در گفتار دوم اين نكته هم بيان شد: غفلت وقتى به عنوان مشكل رفتارى در كتابهاى اخلاقى طرح شده كه متعلق آن امرى مهم و سرنوشت ساز باشد. بين درجه اهميت مطلق غفلت و شدت آن از حيث آثار و عمق نفوذش نسبت معنادارى دارد. هر كس از امور متعددى غفلت مى ورزد. غفلت از آينده شغلى خويش ، بى خبرى از فرزندان ، غفلت از شان و موقعيت اجتماعى ، بى خبرى از احساسات و هيجانهاى خود، آثار زيانبار غفلت به شعاع اهميت متعلق آن است . مراد از غفلت از خويشتن ، بى خبرى گوهر گرانبهاى وجود آدمى است . لذا به ميزان اهميت اين سرمايه بديل ناپذير، پرداختن به غفلت از خود اهميت دارد. انسان را دو گونه سرمايه است : سرمايه بديل پذير، كه امرى عارضى است و فرد با تكيه بر تواناييهاى فردى ، موقعيت اجتماعى و استعدادهاى درونى به آنها دست مى يابد و در معرض ادبار و اقبال دنيا دستخوش تحول مى گردد. سرمايه هاى علمى ، فكرى ، مالى كه غالبا موجب غرور افراد نيز هست چنين هستند. قسم دوم سرمايه بديل ناپذير است كه از آن به سرمايه وجود تعبير مى كنيم . سرمايه وجودى اصل است و سرمايه بديل پذير فرع .به همين دليل از دست دادن سرمايه هاى وجودى جبران ناپذير است . ظاهر از مصاديق مهم خسران در آيه : والعصر ان الانسان لفى خسر (عصر / 1و 2) همين تباهى است . كسانى كه نسبت به خويشتن مواجهه ندارند و براى خود اصالت و اهميتى قائل نيستند، به تدريج از خود بى خبر شده و به انكار خويش مى رسند. عدم وقوف بر خويش آنها را به منجلاب از خود بيگانگى و خود باختگى گرفتار مى سازد. تهى شدن از واقعيت خود، از دست دادن هويت حقيقى انسانيت ، همه صحنه هاى زندگى را به صحنه ايفاى نقش كاذب مبدل كردن از لوازم گريزناپذير غفلت از خويشتن است .

چو سرابم به خيالين جسدى ساخته ام من
چه خرابم كه زبيگانه خودى ساخته ام من

 غفلت از خويش ، شايعترين بى خبرى  
وقوف بر خويش امر نادر و در گرانبهايى است . غالبا از وقوف بر خويش و ابعاد وجودى خويش در غفلت هستيم . بسيار هستند كسانى كه در تمامى صحنه هاى زندگى بر هر امر دقت دارند و در همه جا شرط حزم و احتياط را رعايت مى كنند و در هر موضعى هشيار نشان مى دهند. اما در خصوص خويشتن ، سعادت و شقاوت هميشگى خود كاملا بى توجهى و سهل انگارى روا مى دارند. آنها از خويشتن بى خبرند. كسانى كه دائم در فكر ديگران هستند و از درد و رنج آنها مى نالند، ابتدا بايد به درد و رنج خويش بپردازند و از مداواى خود غافل نشوند، به تعبير ميرزا

خراسانى : چند مى گويى سخن از درد و رنج ديگران
خويش را اول مداوا كن ، كمال اين است و بس

بسيارند كسانى كه هميشه در دغدغه پيشرفت و تكامل ديگران هستند، به هر كسى مى رسند از ضرورت علم آموزى و كسب كمالات ، به تفضيل سخن مى گويند و عصر خويش را وقف ديگران مى كنند اما هرگز به ضرورت علم آموزى خود و مصيبت دور ماندن خويش از كمالات توجه نمى كنند. اين سخن به معناى نفى ضرورت و ارزش بى خبرى هست نمى تواند به هشدار ديگران بپردازد. آنچه فرد را به دعوت مردم به كمالات فرا مى خواند، حس خير خواهى است . اما خطا در اين است كه خيرخواهى در حق ديگران را بر خير خواهى در حق خود مبنى نمى سازد بلكه از خير خواهى خود غافل است . عوامل روانى فراوانى انسان را به شركت فعال در مناسبات گوناگون اجتماعى فرامى خواند، علاقه اجتماعى و ايفاى نقش فعال در جامعه ، از امور نيكو و ضرورى است اما، غالبا، شوق فعاليت هاى اجتماعى چشم فرد را از ديدن دشمنان پنهانى محروم مى سازد و چنان در هويت جمعى فرو مى رود كه از هويت خويش به طور كامل غفلت مى ورزد و از دغدغه سود و زيان خويش فارغ مى گردد. مانند كسى كه شوق شنا كردن ، او را به بى مبالاتى به رودخانه اى مى اندازد، غافل از اينكه ممكن است جان خود را زا دست بدهد. گرايش انسان به اين پندار كه هر چيزى را بشر مى تواند آزمايش كند و تجربه هر امرى جايز است ، از مصداقهاى بارز چنين بى خبرى از خويشتن است . در اين گرايش كه پس از رنسانس در مغرب زمين نضج يافت ، چنين القا مى گردد كه هيچ امرى نيست كه انسان به نحو پيشين و با الهام از طريق غيبى ، از تجربه كردن آن منع شود بلكه انسان مى تواند دست به هر تجربه اى بزند، زيرا هر چيزى مباح است مگر آنكه به تجربه بر ضرر آن وقوف يافته شود. عيب اصلى اين پندار در غفلت از سرمايه وجودى آدمى است كه در برخى از تجربه ها به طور كامل از دست مى رود و آزمايش كننده اى در ميان نمى ماند تا بر نتيجه آزمايش واقف شود. پندار اباحى گرى دقيقا بر چنين غفلت از خويش استوار است . اومانيسم دنيا گرايانه شكل يافت ، اطلسى بود كه خود را به دلقى فروخت .

خويشتن نشناخت مسكين آدمى
از فزونى آمد شد در كمى
خويشتن را آدمى ارزان فروخت
بود اطلس ، خويش را بر دلقى فروخت

انسانى كه از خويش غافل باشد، خود را ارزان مى فروشد و به سهولت توسط بيگانگان تباه مى شود. در قرآن مجيد به همبستگى ميان غفلت از خويش و سلطه پذيرى اشاره شده است . در بينش قرآنى ، طاغوت كه اوليا كفار است ، تنها از طريق غافل ساختن مردم از خويشتن ، بر آنها چيره مى شود. ترسيم زيبايى از فرآيند اطاعت پذيرى قوم فرعون در قرآن مجيد آمده است :
فاستخف قوم فاطاعوه انهم كانوا قوما فاسقين (زخرف / 54)
و قومش ذليل و زبون داشت تا همه مطيع و فرمان بر شدند، كه آنها مردمى فاسق و نابكار بودند.
كوشش انسان غافل ، در واقع ، جهد بى توجهى است زيرا تلاش وى چيزى جز صرف سرمايه عمر در آبادانى زمين ديگران نيست و خود جز حسادت نصبى نمى برد. كسى كه به هنگام استخدام در سازمانى ، همه امور را به دقت محاسبه مى كند: حقوق ، در آمد، مزايا، مرخصى ، تشويق ، كارانه ، مسافرتها، ترفيع ، و مسائلى از اين قبيل را مورد بررسى وافر قرار داده اما از توجه به اين حقيقت غافل است كه استخدام در اين سازمان از هويت و شخصيت من چه مى ستاند. بدون ترديد گرفتار بدترين غفلت شده است . اضطرابهاى شغلى ، بحرانهاى مناسباتى در سازمانها، تظاهر و ريا، تملق و چاپلوسى از لوازم چنين مواجهه اى با حرفه و شغل است : محاسبه هر امرى جز خويشتن خويش . آيا مجالسى براى انسان غافل از خويش باقى است تا در اين واقعيت تلخ تامل كند كه من در آغاز سرمايه گذارى چه اندازه از من در پايان امر فاصله دارد؟ آيا پرده پندار فرد از رويت واقعيت تلخ خسران باز مى دارد تا دريابد كه در تلاش روزمره من واقعى كه سرمايه اصلى است ، به تاراج رفته و بيگانه بر جاى آن حاكم شده است و به اين صورت انسان بى خبر تنها از گرگهاى جان ستان نمى پرهيزد بلكه غافلانه در دام گرگ شيطان مى گريزد؟

اين عجب نيست كه ميش از گرگ جست
اين عجب كين ميش در گرگ جست

آيا شگفتى به اشتغال دنيوى ، پرده پندار را از ميان بر مى دارد تا از هشدارهاى عارفان را بنيوشد؟


در زمين مردمان خانه مكن
كار خود كن كار بيگانه مكن
كيست بيگانه تن خاكى تو
كز براى اوست غمناكى تو
تا تو تن را چرب و شيرين مى دهى
جوهر خود را نبينى فربهى

 

                  

جمعه 23 آبان 1393  10:50 PM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

بنام خدا

برای اینکه از گناهان غفلت نکنیم ابتدا باید عوامل گناه را بشناسیم که این مطلب میتواند کمک خوبی برای دوستان باشد.

عوامل گناه از نظر استاد محرابیان:

گناه و تبعیت از شیطان ریشه در عوامل فراوانی دارد که برخی از این عوامل عبارتند

۱ - ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و قیامت و عدم رعایت دستورات دینی

به یقین کسی که خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند و از معاد و قیامت و عدالت الهی هراس دارد، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد، که در محضر او، دست به سوی گناه دراز کند. کسی که قیامت و حسابرسی اخروی را باور دارد، هیچگاه خود را گرفتار شهوترانی و شهوت پرستی نخواهد کرد.

۲ - ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن

ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا سرحد حیوانات، کسی که به گوهر عظیم و گرانقدر خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درک کند، هرگز حاضر نیست که وجود خود را با دنباله روی از شهوات و خواهش های نفسانی تا سرحد حیوانات پایین اورد. بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال شهوترانی و ارضای خواهش های پست حیوانی خود هستند، تصور درستی از وجود انسانی و فلسفه‌ی افرینش خویشتن ندارند.

به راستی اگر یک دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از افرینش خویشتن را بداند، ایا هرگز به ذهنش خطور می‌کند که خود را به شکل یک عروسک در اورده و همچون نمایشگاه سیاری از رنگ و لعاب خود را در معرض نگاه های آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟ و آیا یک پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند ایا هرگز اجازه چشم چرانی و امثال ان را به خود می‌دهد

۳ - ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی تبعیت از هوای نفس

پیروی از خواهش های نفسانی، آثار زیانبار روحی و جسمی و اجتماعی فراوانی را در پی دارد که اگر انسان اندکی به آن‌ها توجه کند هرگز به دنبال شهوترانی نخواهد رفت.

عامل اصلی مشکلات عصبی و بهداشتی و ناامنی های اجتماعی و جنسی فراوانی که دامن گیر بشریت شده است، همین شهوترانی و عنان گسیختگی عده ای از انسان نمایان است، که البته نخستین قربانی این افزون طلبی‌ها خود آنان و خانواده‌شان هستند.

۴ - جهل، غفلت و شهوت

کسی که به خدا و فرامین او آگاه نیست یا از روز جزا و کیفر گناه بی‌خبر است گناه می‌کند همین طور کسی که به این امور آگاه است ولی دچار غفلت می‌شود. انسان جاهل و غافل، عوامل بازدارنده از گناه را از دست می‌دهد و مرتکب گناه می‌شود. شهوت عاملی است که گناه را در دل و ذهن انسان زینت می‌دهد و موجب فراموشی و غفلت می‌گردد.

کسی که در اثر شهوت، انگیزه‌ای قوی برای ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهی را مزاحم اطفاء شهوت خویش می‌یابد و به طور ناخودآگاه آن معرفت را از ذهن خویش دور می‌کند و ترجیح می‌دهد به آن اندیشه نکند. رفته رفته حالت غفلت بر او عارض می‌شود و به کمک توجیهات شیطانی، گناه بودن معاصی را انکار یا فراموش می‌کند و رو به گناه می‌آورد.

۵ - وجود رزایل اخلاقی

رذایل اخلاقی هر یک منشأ گناه یا گناهانی هستند. امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده‌اند: الحرص و الکبر و الحسد دواع الی التقحم فی الذنوب؛ (2) حرص و خودبینی و حسد، انگیزه‌هایی برای در افتادن به گناهان است. رذائلی از این دست خود ریشه در دنیا پرستی و سوءظن به خدا دارند. کسی که می‌خواهد به گناه مبتلا نشود باید با ریشه‌های آن مبارزه کند، یعنی ملکات ناپسند را از نفس خود بزداید، و مبارزه با ملکات نفسانی در سایه عقاید صحیح و ایمان حقیقی به خداوند و صفات نیکوی او امکان‌پذیر است. از سویی نادرستی رابطه معرفتی انسان با خدا منشأ رذایل می‌شود و از سوی دیگر رذایل نفسانی موجب گناه می‌شود و به رابطه انسان و خدا آسیب می‌رساند. این رذایل بزرگ‌ترین اثر سوء را بر رابطه انسان با خدا می‌گذارند. این تأثیر سوء ناشی از همین رابطه دو سویه است. رذایل نفسانی روابط دیگر انسان را نیز تضعیف می‌کنند که درباره آن‌ها سخن خواهیم گفت

۶ - کوچک شمردن گناه

یکی از عومل بسیار مهم روی آوردن به گناه کوچک شمردن آن است. کسی که گناهی را کوچک می‌شمارد بر انجام آن گناه جرأت می‌یابد و به هنگام ارتکاب آن گناه دچار احساس گناه نمی‌شود. در نتیجه به انجام آن گناه عادت می‌کند و هر بار که آن را مرتکب شود، آخرت خویش را تباه‌تر می‌سازد از این روست که سخت‌ترین گناه آن است که گناهکار آن را کوچک شمارد: اشد الذنوب ما استهان به صاحبه (3) و بر گناه خرد خود ایمن مباش شاید که تو را بر آن عذاب کنند.

کسی که گناهی را کوچک می‌شمارد علاوه بر آن که احتمال تکرار آن را افزایش می‌دهد، بی‌دلیل خود را از کیفر آن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافی است.

۷ - حب دنیا

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموه اند: حُبُّ الدُّنیا رَأس کَلِّ خَطِیئَه دنیا ریشه هر گناه است. شریعت مطلقا کسی را از حصول ثروت منع نکرده است بلکه فقط در فکر ترقی دنیا بودن و دنیا را مقصود قرار دادن ممنوع است.

برای فرق حب دنیا و کسب دنیا معیاری هست و آن این است که وقتی که مقابله دین و دنیا می‌آید انسان کدامیک را ترجیح می‌دهد؟ اگر دین را پس پشت انداخته دنیا را ترجیح داد معلوم است که این حب ّ دنیا است. مثلا وقت نماز رسیده ولی دکان باز است و در این موقع مشتری هم زیاد است پس خیال این به طرف نماز نمی‌رود

۸ - عادت‌های مذموم

گاهی برخی عادت‌ها کار انسان را سخت می‌کنند و زمینه ساز گناه هستند. چشم چرانی از این عادت‌ها است. چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می‌شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر می‌آید.

چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می‌گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است

 

                  

جمعه 23 آبان 1393  11:03 PM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

بنام خدا

انسان را خداوند با فطرتی خدائی آفرید و از روح خود در او دمید تا خلیفه او در زمین باشد و زمانیکه شیطان نافرمانی کرد و به انسان سجده نکرد و از درگاه باریتعالی رانده شد از خداوند خواست تا به او اجازه دهد تا «یوم یبعثون»بتواند در بین جن و انس به شیطنت بپردازد و قسم خورد که همه را از راه راست بدر کند مگر مخلصین(الا مخلصین) و به او اجازه داده شد.لذا همه ما باید از خداوند متعال بخواهیم که آنی و کمتر از آنی ما را بخودمان وامگذارد که در دام شیطان گرفتار خواهیم شد و از آنجا که همه ما امتحان خواهیم شد و این حکمت خدائی برای همه هست از پروردگار قادر متعال بخواهیم ما را از امتحانهای الهی سربلند بیرون بیاورد .

غفلت از گناه خود هم قسمتی از زندگی روزانه ما شده و خیلی زود اگر مواظب نباشیم دچار گناه می شویم و گناهانی که شاید فکر نمی کنیم گناه باشد .اما باید در مهلت داده شده اگر ناخواسته دچار گناهی شدیم،توبه کنیم تا مورد بخشش خداوند قرار بگیریم.

این روزها شاهد جنگ نرم دشمنان دین و اسلام هستیم که به راحتی به خانه و محل کار و....ما نفوذ کرده و ما را دچار وسواس کرده  و می کند.از خدا بخواهیم در این کعضل هم ما را یاری کند تا بتوانیم از شر وسواس خناس به سلامتی عبور کنیم.انشاالله.

مطلب برای گفتن زیاد هست اما شاید در موقعی مناسبتر بنویسم.. 

 

                  

جمعه 23 آبان 1393  11:23 PM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
farhadjamali121
farhadjamali121
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

انسان باید قبل از اینکه عیبهای دیگران را ببیند عیب های خود را ببیند

شنبه 24 آبان 1393  6:20 AM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

 

امام حسین(علیه السّلام) فرمودند:

 إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم و يَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ.

مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است، ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى‌داند.


 

اگر آدم ببینه یه یک نفر گناه میکنه و سکوت کنه و با این کار موجب ادامه یافتن گناه طرف بشه، شکی نیست که خودش هم در اون گناه شریکه؛ چون به اون کار خطا راضی شده و واجب امر به معروف و نهی از منکر رو ترک کرده.

اگر آدم گناهی رو از طرف ببینه و بره امر و نهی کنه که به اون چیزی که وظیفش بوده عمل کرده و ثواب میبره.

اما اگر آدم گناهی رو از خودش ببینه، چی؟

این امر و نهی آیا فقط برای دیگران واجبه؟ آیا ما برای خودمون نباید لااقل به اندازه دیگران، نه بیشتر، ارزش قائل بشیم و خودمون برای خودمون دلسوزی کنیم؟

اینجاست که مشکل ساز میشه!

میخواهیم دیگران رو اصلاح کنیم، اما از خودمون غافل میشیم و این غفلتها معلومه که با ما چه خواهد کرد...

 

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

شنبه 24 آبان 1393  8:50 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 nargesza
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود: «از گناهان نابخشودنی این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند».
یعنی آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد.

امیرمؤمنان علی علیه السّلام می فرماید: «بدترین گناهان، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد».

امام صادق علیه السّلام فرمود: «از گناه حقیر و ریز، بپرهیز(سبک مشمار) که آمرزیده نشود».
عرض کردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود: آن است که:
«کسی گناه کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم».

حضرت سجاد علیه السّلام در ضمن دعا، به خدا عرض می کند: «پروردگارا! به تو پناه می برم و از اصرار بر گناه، و کوچک شمردن گناه»

انسان بايد هر شبانگاه اعمال خود را سبك و سنگين كند و اين امر سبب مي شود كه او از گناهانش غفلت نكند و آنها را فراموش نكند و هرروز قدم در راههاي بهتري بگذارد. اينكه ما از اعمال خود غفلت كنيم و در امور دنيا غرق شويم آهسته آهسته دلمان را به سياهي خواهد كشاند و كلا از تمامي اعمال و گناهان غافل خواهيم شد.

پس اعمال خود را در دنيا سبك و سنگين كنيم قبل از اينكه در مقابل عدل الهي قرار بگيريم....انشاله

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
شنبه 24 آبان 1393  9:54 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:حدیث شماره 20: «غفلت از گناه خويشتن‏»

زبان هم مانند دیگر اعضای بدن انسان است که اگر از قوانین و احکام الاهی تخلّف کند، یکی از ابزارهای گناه و معصیت است، چنان که اگر از دستورات شرع مقدس پیروی کند، از ابزار و وسایل اطاعت است. بنابراین مراقبت از این ابزار و وسیله در جلوگیری از انجام گناه مانند دیگر اعضا و جوارح است، و فرق چندانی با دست، پا و... ندارد، تنها با این تفاوت که شاید بیشتر مردم، گناه زبان را چندان جدی نگیرند در حالی که چه بسا ترور شخصیتی که با استفاده از زبان صورت می­گیرد برای طرف مقابل به مراتب آزاردهنده تر از آسیبهای جسمی است با دیگر اعضا و جوارح بر او وارد می شود.

 

مهم ترین منشأ گناه و نافرمانی خداوند غفلت و جهل انسان است. اگر شیطان بتواند کسى را از مقام خود، عظمت، علم، حکمت و لطف خداوند، نعمت های بی شمار او، مضرات و عواقب گناه و… غافل کند، او را به آسانی به وادی گناه و نا فرمانی می کشاند. همچنین جهل و نادانى به ارزش‏هاى وجودى انسان، جهل به آثار ارزنده پاک دامنى و عفت، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به اوامر و نواهى الاهى باعث ارتکاب بسیاری از گناهان است.

 

بهترین راه برای نجات از گناه از بین بردن جهل و غفلت است. اگر ما همواره به عظمت خدا و نعمت های بی شماری که به ما و دیگر بندگانش بخشیده است توجه داشته باشیم در صدد شکر گزاری و جبران نعمت های او خواهیم بود نه به دنبال عصیان و سرکشی. و اگر به علم و حکمت و لطف خداوند در قانون گذاری و حرام و حلال کردن کارها و اشیاء توجه و اطمینان داشته باشیم در می یابیم که هر آنچه را خداوند بر ما حلال کرده قطعا خیر و صلاح و منفعت ما در آن است و هر آنچه را خداوند بر ما حرام کرده قطعا به ضرر ما بوده است و این جاست که هیچگاه صلاح و منفعت خویش را رها نخواهیم کرد و به دنبال شر و ضرر نخواهیم رفت.

شنبه 24 آبان 1393  12:39 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها