0

زرنگ

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

زرنگ

روزي چند تا بچه شيطان در کوچه اي سرگرم بازي بودند که چشمشان به نصرالدين افتاد. بچه ها با هم قرار گذاشتند که به هر دوز و کلکي شده کفشهاي اورا را بدزدند. بعد رفتند کنار درخت تنومند و پر شاخ و برگي ايستادند و طوري که او بشنود گفتند: همه اهل محل مي گويند تا به حال هيچ کس نتوانسته از اين درخت بالا برود. اورفت جلو، نگاهي به درخت انداخت و گفت: اينکه کاري ندارد من خيلي راحت مي توانم از آن بالا بروم.بچه ها گفتند: اگر راست مي گويي برو بالا ببينيم. او کفشهايش را در آورد و گذاشت زير بغلش و شروع کرد از درخت بالا رفتن. بچه ها گفتند: چرا کفشهايت را با خودت مي بري؟ نصرالدين جواب داد: شايد آن بالا جايي بود که لازم شد کفش بپوشم.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 22 آبان 1393  7:29 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: زرنگ

منویادخودم انداخت که شب اول که به خواستگاری رفته بودم باخودم زیرشلواری برداشته بودم.خخخخ

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 24 آبان 1393  10:23 AM
تشکرات از این پست
siryahya hossein201273
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به: زرنگ


نقل قول farshon

منویادخودم انداخت که شب اول که به خواستگاری رفته بودم باخودم زیرشلواری برداشته بودم.خخخخ

cheekycheekycheekycheekycheekycheekycheekycheekycheekycheekycheekycheeky

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 24 آبان 1393  10:24 AM
تشکرات از این پست
farshon
دسترسی سریع به انجمن ها