هواي گرم
نصرالدين روزگاري در شهر بغداد زندگي مي کرد. بعد از مدتي از آنجا به شهر خودش بازگشت. مردم به ديدنش آمدند و گفتند: جناب نصرالدین: بگو بدانيم آنجا چه کار مي کردي؟ نصرالدين جواب داد: فقط عرق مي کردم!
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.