0

آيا شب قدر با اختيار سازگارى دارد؟

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

آيا شب قدر با اختيار سازگارى دارد؟

 

 

 

آيا شب قدر با اختيار سازگارى دارد؟

 

مى‏گويند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خير و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آينده با آن مواجه مى‏شوند، تقدير و معين مى‏گردد . اگر چنين باشد، هر كس سرنوشتش تا سال آينده مشخص است . بنابراين، در دايره همين سرنوشت معين حركت مى‏كند و اختيارى از خود ندارد; زيرا با توجه به سرنوشتى كه در شب قدر برايش رقم خورده، حركت كرده است . بنابراين، زندگى جبر مطلق است; مخصوصا با عنايت‏به اين كه شب قدر هر سال تكرار مى‏شود، انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتى از پيش تعيين شده حركت مى‏كند; اختيارى از خود ندارد و مانند عروسك خيمه شب بازى، اختيارش دست كسى است كه او را به بازى گرفته است . آيا چنين نيست؟

 

براى پاسخ به پرسش دقيق شما اشاره به چند مساله ضرورت دارد:

 

1 . منظور از شب قدر چيست؟

 

شب قدر يكى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است . طبق روايات ما، يكى از شب‏هاى نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زياد بيست و سوم ماه مبارك رمضان، شب قدر است . در اين شب كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آيد، امور خير و شر مردم و ولادت و مرگ و روزى و حج و طاعت و گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال واقع مى‏شود، تقدير مى‏گردد . شب قدر هميشه و هر سال تكرار مى‏شود . عبادت در آن شب فضيلت فراوان دارد و در نيكويى سرنوشت‏يك ساله بسيار مؤثر است . در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت‏خود و ديگران با خبر مى‏گردد . امام باقر - سلام الله عليه - مى‏فرمايد: "انه ينزل فى ليلة القدر الى ولى الامر تفسير الامور سنة سنة، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا; در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خويش و ديگر مردمان مامور به دستورهايى مى‏شود . "

 

پس شب قدر شبى است كه قرآن در آن نازل شده است،  حوادث سال آينده در آن تقدير مى‏شود،  اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايى مى‏گردد . بنابراين، مى‏توان گفت‏شب قدر، شب تقدير و شب اندازه‏گيرى و شب تعيين حوادث جهان ماده است .

 

2 . معناى قدر و تقدير چيست؟

 

قدر در لغت‏به معناى اندازه و اندازه‏گيرى است . تقدير نيز به معناى اندازه‏گيرى و تعيين است . اما معناى اصطلاحى قدر عبارت است از ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن; به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز قدر نام دارد . يعنى در نظام آفرينش هر چيزى اندازه‏اى خاص دارد و هيچ چيز بى حساب و كتاب نيست . جهان حساب و كتاب دارد، بر اساس نظم رياضى تنظيم شده و گذشته و حال و آينده آن با هم ارتباط دارد . استاد مطهرى در تعريف قدر مى‏فرمايد: " . . . قدر به معناى اندازه و تعيين است . . . حوادث جهان . . . از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكانى و زمانى آن‏ها تعيين شده است، مقدور به تقدير الاهى است . "  پس در يك كلام قدر به معناى ويژگى‏هاى طبيعى و جسمانى چيزها است كه شامل اندازه و حدود و طول و عرض و موقعيت‏هاى مكانى و زمانى آن‏ها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبيعى را در بر مى‏گيرد . اين معنا از روايات استفاده مى‏شود; چنان كه در روايتى از امام رضا - سلام الله عليه - پرسيده شد: معناى قدر چيست؟ فرمود: "تقدير الشى‏ء طوله و عرضه; اندازه‏گيرى هر چيز اعم از طول و عرض آن در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: "هندسة شى‏ء من طول و العرض و البقاء; اندازه هر چيز اعم از طول و عرض و بقا . "

بنابراين، معناى تقدير الاهى اين است كه در جهان مادى آفريده‏ها از حيث هستى و آثار و و يژگى‏هايشان محدوده‏اى خاص دارند . اين محدوده با امورى خاص مرتبط است; امورى كه علت‏ها و شرايط آن‏ها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستى و آثار و ويژگى‏هاى موجودات مادى نيز متفاوت است . هر موجود مادى به وسيله قالب‏هايى از داخل و خارج اندازه‏گيرى و قالب‏گيرى مى‏شود . اين قالب حدود يعنى طول و عرض و شكل و رنگ و موقعيت مكانى و زمانى و ساير عوارض و ويژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آيد . پس معناى تقدير الاهى در موجودات مادى يعنى هدايت آن‏ها به سوى مسير هستى شان كه براى آن‏ها مقدر گرديده است و در آن قالب‏گيرى شده‏اند .

 

3 . تعبير فلسفى قدر، اصل عليت است . "اصل عليت همان پيوند ضرورى و قطعى حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثه‏اى تحتم و قطعيت ضرورى و قطعى خود را و همچنين تقدر و خصوصيات وجودى خود را از امرى يا امورى مقدم بر خود گرفته است . اصل عليت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرما است و هر حادثى، ضرورت و قطعيت وجود خود را و همچنين شكل و خصوصيت زمانى و مكانى و ساير خصوصيات وجودى خود را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستى ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودى و علل متقدمه او هست . "  اما علل موجودات مادى تركيبى از فاعل و ماده و شرايط و عدم موانع است كه هر يك تاثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تاثيرها قالب وجودى خاصى را شكل مى‏دهند . اگر تمام اين علل و شرايط و عدم موانع كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد كه از آن در متون دينى به قضاى الاهى تعبير مى‏شود . اما هر موجودى با توجه به علل و شرايط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ويژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دينى از آن به قدر الاهى تعبير مى‏شود . پس اين كه مى‏گويند در شب قدر همه مقدرات تقدير مى‏گردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازه‏گيرى مى‏شود . اين اندازه‏گيرى حتمى نيست; زيرا در عالم طبيعت رخ مى‏دهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعى خاص دارد . در اين عالم، وجود اشيا تنها در صورتى قطعيت مى‏يابد كه علت تامه شان موجود شود; يعنى تمام شرايط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نيز تاثير بخشد .

با توجه به مقدمه فوق، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت‏بندگان و كردار اختيارى آن ها روشن مى‏شود . قدر يعنى پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر اين پيوند دقيقا اندازه‏گيرى مى‏گردد . اولا، براى امام هر زمان اين پيوند معلوم و تفسير مى‏شود; و ثانيا، رابطه اين پديده‏ها با علل خود روشن مى‏گردد . خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطه‏اى خاص برقرار باشد; مثلا بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم . هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز مى‏شود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل مى‏گردد . اين تقدير الهى است . يا بين طول عمر و رعايت‏بهداشت و ترك بعضى گناهان مثل قطع صله رحم و دادن صدقه رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر مى‏خواهد بايد در اين قالب قرار گيرد . آن كه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مى‏يابد و آن كه در اين امور كوتاهى كرد، عمرش كوتاه مى‏گردد . پس در افعال و كردار اختيارى بين عمل و نتيجه كه همان تقدير الاهى است، رابطه مستقيم وجود دارد . انسان تا زنده است، جاده‏اى دو طرفه در برابرش قرار دارد: يا با حسن اختيار كميل بن زياد نخعى، كه صاحب سر امير مؤمنان - سلام الله عليه - مى‏گردد و يا با سوء اختيار حارث بن زياد نخعى، قاتل فرزندان مسلم، مى‏شود . دو برادر از يك پدر و مادر، يكى سعيد و ديگرى شقى . پس معناى صحيح تقدير الاهى اين است: آن كه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل مى‏شود و آن كه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث مى‏گردد . بين تقدير الاهى و اختيار آدمى هيچ منافاتى وجود ندارد، زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمى يكى از علل و اسباب است و قدر جانشين اراده و اختيار آدمى نمى‏شود تا همچون عروسك خيمه شب بازى جلوه كند . در كردار اختيارى، بين كردار و تقدير رابطه مستقيم از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختيارى ما، يكى از عوامل و اسباب و علل، فعل اختيارى انسان است .

ديديم كه جهان بر اساس نظم رياضى برپا شده است و هر پديده‏اى علت و سبب خاص دارد . تاثير آتش گرما و سوختن است و تاثير آب سرما و خاموش كردن . ما به دليل اين كه در بند زندگانى مادى محصوريم، از گذشته و حال و آينده بى خبريم و جريان حوادث و پديده‏ها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الاهى بى حساب و كتاب نيست و بر اساس نظمى خاص قرار دارد . آن كه با حسن اختيار خود كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايى بخواند، نتيجه آن را در اين جهان مى‏بيند و آن كه بر اثر سوء اختيار گناهى مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را مى‏چشد .

پس اين كه فرموده‏اند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از مرگ و زندگى و ولادت و زيارت و . . . تقدير مى‏شود، همگى با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است كه اختيار يكى از علل و شرايط آن به شمار مى‏آيد . به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده دارى و عبادت و دعا سپرى كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص كه از هزار شب برتر است، شرايط نزول فيض الاهى را فراهم آورد . چنين نيست كه اگر كسى در طول سال كارى انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد; زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن تغيير مى‏كند .

نكته آخر اين كه خداوند مى‏داند هر چيز در زمان و مكان خاص به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مى‏يابد و مى‏داند كه فلان انسان با اختيار خود، كارى خاص انجام مى‏دهد . فعل اختيارى انسان با وصف اختيارى بودن متعلق علم ازلى خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمان‏ها به امام زمان - سلام الله عليه و عجل الله تعالى فرجه الشريف - منتقل مى‏شود . اين امر با اختيار منافات ندارد و حتى بر آن تاكيد مى‏ورزد; مثلا معلم كاردان و مجرب به خوبى مى‏داند كدام يك از دانش‏آموزانش به دليل تلاش فردى و استعداد لازم با رتبه بالا قبول مى‏شود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كم‏تر در حد متوسط نمره مى‏آورد و كدام يك به دليل تنبلى تجديد مى‏شود . علم معلم به دليل علم او به علت‏ها است و نفى كننده تلاش دانش‏آموزانش نيست . در شب قدر همه كردار اختيارى انسان با وصف اختيارى بودن مقدر و اندازه‏گيرى و قالب بندى مى‏شود . خداى عالم به علت‏ها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياى اين جهان را برنامه ريزى مى‏كند و اختيار يكى از مبادى اين جهان مادى است .

 

v
سه شنبه 17 شهریور 1388  6:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها