آيا سرنوشتم از پيش تعيين شده است؟
مىگويند در شب قدر، مقدرات بندگان ـاعم از خير و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آينده با آن مواجه مىشوندـ تقدير و معين مىگردد. اگر چنين باشد، هر كس سرنوشتش تا سال آينده مشخص است. بنابراين، در دايره همين سرنوشت معين حركت مىكند و اختيارى از خود ندارد؛ زيرا با توجه به سرنوشتى كه در شب قدر برايش رقم خورده، حركت كرده است. بنابراين، زندگى جبر مطلق است؛ زيرا شب قدر هر سال تكرار مىشود؛ پس انسان از ولادت تا مرگ، در سرنوشتى از پيش تعيين شده حركت مىكند و اختيارى از خود ندارد و مانند عروسك خيمه شب بازى، اختيارش دست كسى است كه او را به بازى گرفته است؛ آيا چنين نيست؟
اين كه مىگويند در شب قدر همه مقدرات تقدير مىگردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازهگيرى مىشود. اين اندازهگيرى حتمى نيست؛ زيرا در عالم طبيعت رخ مىدهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعى خاص دارد. در اين عالم، وجود اشيا، تنها در صورتى قطعيت مىيابد كه علت تامهشان موجود شود؛ يعنى، تمام شرايط، موجود و همه موانع، مفقود گردد و فاعل نيز تأثير بخشد.
با توجه به مقدمه يادشده، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت بندگان و كردار اختيارى آنان روشن مىشود. قدر، يعنى پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر، اين پيوند دقيقا اندازهگيرى مىگردد؛ يعنى
براى امام هر زمان، اين پيوند معلوم و تفسير مىشود و علاوه بر اين،
رابطه اين پديدهها با علل خود روشن مىگردد.
خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطهاى خاص برقرار باشد؛ مثلاً بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم؛ به گونهاى كه هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز مىشود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل مىگردد. اين تقدير الهى است و يا بين طول عمر و رعايت بهداشت و ترك بعضى گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر مىخواهد، بايد در اين قالب قرار گيرد. آنكه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مىيابد و آن كه در اين امور كوتاهى كرد، عمرش كوتاه مىگردد. پس در افعال و كردار اختيارى بين عمل و نتيجه ـكه همان تقدير الهى استـ رابطه مستقيم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جادهاى دو طرفه در برابرش قرار دارد كه: يا با حسن اختيار، كميل بن زياد نخعى ـ صاحب سرّ امير مؤمنان عليهالسلام مىگردد و يا با سوء اختيار، حارث بن زياد نخعى، قاتل فرزندان مسلم، مىشود؛ دو برادر از يك پدر و مادر، كه يكى سعيد و ديگرى شقى شد.
پس معناى صحيح تقدير الهى اين است كه: آن كه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل مىشود و آنكه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث مىگردد.
روشن شد كه بين تقدير الهى و اختيار آدمى، هيچ منافاتى وجود ندارد؛ زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمى يكى از علل و اسباب است و قدر، جانشين اراده و اختيار آدمى نمىشود تا همچون عروسك خيمه شب بازى جلوه كند. در كردار اختيارى، بين كردار و تقدير، رابطه مستقيمى از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختيارى ما، يكى از عوامل و اسباب و علل، فعل اختيارى انسان است.
دليل اين امر را بايد در اين نكته جستوجو كرد كه جهان بر اساس نظم رياضى برپا شده است و هر پديدهاى علت و سبب خاصى دارد. تأثير آتش، گرما و سوختن است و تأثير آب، سرما و خاموش كردن. ما به دليل اين كه در بند زندگانى مادى محصوريم، از گذشته، حال و آينده بى خبريم و جريان حوادث و پديدهها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الهى بىحساب و كتاب نيست و بر اساس نظمى خاص قرار دارد. آنكه با حسن اختيار خود، كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايى بخواند، نتيجه آن را در اين جهان مىبيند و آنكه بر اثر سوء اختيار، گناهى مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را مىچشد.
اين كه فرمودهاند كه در شب قدر، مقدرات بندگان ـاعم از مرگ و زندگى، ولادت و زيارت و... ـ تقدير مىشود، همگى با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است اختيار، يكى از علل و شرايط آن به شمار مىآيد. به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده دارى و عبادت و دعا سپرى كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص ـكه از هزار شب برتر استـ شرايط نزول فيض الهى را فراهم آورد. چنين نيست كه اگر كسى در طول سال كارى انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد؛ زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن، تغيير مىكند.
نكته آخر اين كه خداوند مىداند هر چيز در زمان و مكان خاص، به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مىيابد و مىداند كه فلان انسان با اختيار خود، كارى خاص انجام مىدهد. فعل اختيارى انسان ـ با وصف اختيارى بودن ـ متعلق علم ازلى خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمانها به امام زمان(عج) منتقل مىشود. و اين امر، با اختيار منافات ندارد و حتى بر آن تأكيد شده است. يك معلم كاردان و مجرب به خوبى مىداند كه كدام يك از دانشآموزانش به دليل تلاش فردى و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول مىشود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كمتر، در حد متوسط نمره مىآورد و كدام يك به دليل تنبلى، تجديد مىشود. علم معلم، به دليل علم او به علتها است و نفى كننده تلاش دانشآموزان نيست. در شب قدر، همه كردار اختيارى انسان ـ با وصف اختيارى بودن ـ مقدر و اندازهگيرى و قالب بندى مىشود. خداى عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياى اين جهان را برنامهريزى مىكند و «اختيار» يكى از مبادى اين جهان مادى است. همين نكته، يكى از دلايلى است كه به ما تأكيد شده است: تا حتما هر سه شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست، سوم را به عبادت و دعا و شبزندهدارى مشغول باشيم تا اين اعمال خير ما، باعث آمادگى و وسعت وجودى و توان برتر ما شود و بتوانيم فيض الهى را درك كنيم. اگر عنصر اختيار در ميان نبود و هر چه ما مىكرديم در سرنوشت ما تأثير نداشت، هيچ دليلى بر اين همه تأكيد بر شبزندهدارى و عبادت نبود.
v