0

قوش کریمخانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قوش کریمخانی


قوش کریمخانی


عبارت مثلی بالا که بیشتر در جنوب ایران و بین اهل ادب و تاریخ بکار می­رود هنگامی مورد استفاده و استناد قرار می­گیرد که دستگاهی زحمت و هزینه نگاهداریش زاید بر سود و فایده­ی آن باشد، و یا شخصی بیش از حد زحمت وافاضه­اش، توقع حقوق و دستمزد داشته باشد.
در این­گونه موارد آن موسسه یا آن شخص را به «قوش کریمخانی» تشبیه و تمثیل می­کنند و عطای فایده­اش را به لقای توقع و مزاحمتش می­بخشند.

اما ریشه­ی تاریخی این ضرب المثل :

به طوری که در کتب تاریخی آمده است شاهان و رجال وبزرگان ایران غالبا عاشق شکار بوده­اند و برای صید پرندگان وحیوانات وحشی به شکل جرگه یا انفرادی از طرق مختلف استفاده می­کرده­اند که از آن جمله پرورش پرندگان شکاری بوده است.
این پرندگان شکاری عبارت بودند از قرقی، قوش، شاهین، باز، سنقر، چرغ، الاطوغان یا آق طوغان و حتی کلاغ که آن­ها را در بازخانه و یا به اصطلاح دیگر قوشخانه برای صید پرندگان و آهو و خرگوش و جز این­ها تربیت می­کرده­اند.
در بازخانه­ی سلاطین ایران گاهی تا هفتصد پرنده­ی شکاری از هر قبیل نگهداری می­شد که برای هریک از این پرندگان مامور ومربی مخصوص گماشته بوده­اند.
«شاردن» سیاح معروف فرانسوی در عصر صفویه راجع به بازخانه شاهی می­نویسد :
« در این موسسات دفتری وجود دارد که مخصوص ثبت و ضبط مرغانی است که به شاهنشاه تقدیم می­دارند و یا اعلیحضرت اعطاء می­فرمایند. در این دفاتر اسامی اشخاص و تاریخ و خصوصیات پرندگان شکاری درج می­شود. صید با مرغان شکاری در ایران خرج سنگینی دارد چون طیور صیاد فقط از گوشت تغذیه می­کنند و لاغیر، و برای بعضیشان ناگزیرند که در تمام مدت روز منحصرا مرغ خانگی بدهند.»

روزی برای «کریمخان زند» سر دودمان سلسله­ی زندیه که مطلقا اهل این­گونه تجملات پر خرج نبوده است قوشی به عنوان تحفه آورده بودند که بسیار قشنگ و زیبا بود.
کریمخان از بازیار پرسید :
« خوراک این قوش چیست وچگونه باید از این حیوان پذیرایی کرد ؟»
بازیار جواب داد :
« این قوش شب و روزی دو وعده غذا می­خورد و هر وعده باید گوشت یک مرغ بزرگ یا دو کبوتر به او داد. در فاصله­ی دو وعده­ی غذا اگر مقداری از تنقلات نیز به اوداده شود در فربهی و سلامتی بی اثر نخوهد بود ! محل سکونت این نوع قوش­ها باید قفس بالنسبه بزرگ و بسیار زیبا باشد و روزی یک بار او را شستشو دهند تا گرد و غباری که بر سرو رویش نشسته است زایل و زدوده گردد !»
کریمخان زند مجددا پرسید :
« بگویید ببینم این حیوان زبان بسته در ازای این همه تیمارداری و پرستاری چه فایده­ای دارد ؟»
جواب دادند :
« هرگاه وکیل الرعایا قصد شکار کند و تصادفا کبک یا کبوتری را از دور ببیند قوش را رها می­کند و این حیوان احتمال دارد یکی ازآن پرندگان را صید کند و به حضور سلطان بیاورد. همچنین اگر آهویی از جرگه­ی شکار و تیررس سلطان فرار کند هنر قوش این است که خود را به آهو برساند ودر مقابل دیدگانش آن قدر پرپر می­زند تا حضرت وکیل الرعایا به آهونزدیک شوند و آن را هدف قرار دهند !»

سرسلسله­ی دودمان زندیه که تاکنون سراپا گوش بود و دیده از حیوان تقدیمی بر نمی­داشت با تبسمی که حاکی از کمال صفا و وطن خواهی و رعایت اقتصاد و صرفه جویی در دستگاه سلطنت بود به آورندگان قوش گفت :
« با این ترتیب به حساب شما من باید روزی چهار کبوتر ومقداری تنقلات برای تغذیه­ی این حیوان تدارک کنم و یک نفر مربی نیز برای تیمارداشت و پرستاریش استخدام نمایم ؟»
حضار مجلس همگی به علامت تصدیق سر فرود آوردند.

کریمخان زند پکی به قلیان زد و به لهجه لری گفت :
« ولش کنید سی خوش بیره، سی خوش بره. (یعنی رهایش کنید تا خودش بگیرد وخودش بخورد) در دربار من ستون خرجی برای این­گونه تفریحات وتجملات بی­فایده وجود ندارد .»


ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 21 آبان 1393  11:22 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها