حدیث شماره 16: «عواقب نافرمانی خدا»
(الکافی، ج 2، ص 373)(الکافی، ج 4، ص 117)
امام حسین(علیه السّلام) فرمودند:
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَ اَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ.
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد، به نظز من, طبع آدمیزاد اینه که اون جور که دوست داره و باب میلشه، عمل کنه. بیشتر وقتایی هم که جاده خاکی میریم، خودمون متوجه هستیم چیکار داریم میکنیم.. خیلی کم پیش میاد، ندونیم داریم راهو اشتباه میریم.. یه موقع است که شرایط گناه فراهمه و احتیاجی به تلاش کردن هم نیست؛ به قول معروف آب هست و ما هم که شناگر قهاری هستیم... امام یه وقتایی، با تلاش خودمون زمینه گناه رو فراهم میکنیم.. از هیچ کاری هم فروگذاری نمیکنیم.. اصلاً دنبال بهونه و بساط این حرفها هستیم.. مجلس رو میبریم به سمت غیبت؛ پارتی راه میندازیم؛ میریم دنبال ناموس مردم؛ ماهواره رو میاریم توی خونه و بقیه رو هم با خودمون همراه میکنیم و ... این میشه (به نظر من) کوشیدن در نافرمانی خدا. جالب هم اینجاست، که یه وقتایی خدا سنگ میندازه جلوی پاهامون که این راه رو نریم، اما ما ماشین دربست میگیریم تا زودتر برسیم...
امیدش را از دست میدهد امام حسین (ع) میفرماینذ یه این جور آدمی به هدفش نمیرسه؛ ناامید میشه.. مثلاً ماهواره رو میاره که بهش خوش بگذره.. از اون ور بچه اش میره به گَند کشیده میشه، آبرو و حیثیتش میره و زندگیش زهر مار میشه؛ پارتی میگیره، کِیف کنه، از این اِکس و کوفتا بِهِش میدن، معتادش میکنن، تا آخر عمرش باید انگشت نمای مردم بشه و یا جون بِکَنِه تا ترک کنه.. اینه!!! امام حسین (ع) یه روایت دیگه داره که، هر کس بخواد از راه گناه، به خواسته اش برسه، دیرتر به هدفش میرسه.. جلوی خدا وایسادن، در واقع، یه سرعت گیر برای خودمونه!
و نگرانیها به او روی میآورد. این دیگه خیلی واضحه.. اکثر بیماریهای روحی و روانی و حتی جسمی که الان ماها باهاش درگیریم، برای اینه که اوضاع اون جوری که ما میخایم نمیشه.. دنیا وفق مُراد ما نمیگرده.. هر چی بیشتر میدویم، از هدف دورتر میشیم.. آیه قرآنه که هر کس از یاد خدا غافل بشه، زندگی سختی خواهد داشت.. هر چی اعتقادات سست تر میشه، نارضایتی از زندگی بیشتر میشه.. و در نتیجه، استرسها بیشتر.. نگران اینیم که فردا طلا بالا میره یا میاد پایین.. خدا وکیلی چند تامون وقتی شب داریم میخابیم،نگران اینیم که نکنه نماز صبحم قضا بشه!؟!؟ خیلی ریلکس، میگیم، قضاشو میخونم.. خلاصه بگم، این دنیا عروس هزار داماد بوده و به هیچکس وفا نکرده.. هر کسی هم که بخاد روی هوی و هوس خودش عمل کنه تا به دنیا برسه، مطمئن باشه که فقط بر استرس و نگرانیهاش اضافه میشه... یه چیز دیگه که الان یادم اومد اینه که ممکنه طرف به طور مقطعی یه حالی ببره.. اما بعدها ممکنه دچار بدجور عذاب وجدانی بشه که چرا اون کار رو کردم و این عذاب روحی پدرش رو در بیاره..
خدایا، به ما بفهمون این لحظاتی از عمر ما که داره میره، نسبت بهش مسئولیم و دیگه بر نمیگرده..
یه روایتی هست به این مضمون که هر روز صبح، اون روز جدیدی که میاد، با ما حرف میزنه، که من فقط امروز مهمان توام و وقتی بگذرم، دیگر مرا ملاقات نخواهی کرد.. پس بنگر که چه میکنی؟! نیکویی کن تا من برای تو به نیکویی شهادت دهم.
این پُست هم، یادگاری از من در این تایپک...
یا علی.