نقل قول mkhesali
واژه ی زینب یعنی زینت پدر
باید بررسی کرد که چه عواملی می تواند یک شخص را به درجه و جایگاهی برساند که
برای امام و ولی خود (امام علی (ع) که خود مظهر کمال انسانی است) زینت باشد
صبر
ولایت مداری
حیا
علم
ایمان
سخنوری
ادامه:
زینب کبری؛زینت پدر
2. پرستش و عبادت
عبادت از رفیع ترین مقام آدمى است. ائمه (علیهم السلام) هر کدام مرتبه اعلاى این مقام را دارا بودند و با خداى خویش انس و الفت ویژه داشتند. دخت والا گهر على، نهایت عبادت و تعظیم را در برابر پروردگار داشته است. زینب از نیایش و نمازهاى پیامبر با خبر بود، چنان که خداوند به او وحى کرده بود: «اى پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که، بر اثر عبادت خود را به مشقّت اندازى!»
زینب نمازهاى مادرش زهرا و پدرش على را شاهد بود، او نیایش هاى امام مجتبى (علیه السلام) را در دل شب ها و روزها دیده بود، عبادت و مناجات هاى حسین (علیه السلام) را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک براى او درس و الگوى عبادت و مناجات بود.
حضرت زینب کبرى (علیهاالسلام) شب ها به عبادت مى پرداخت، و در دوران زندگى هیچ گاه تهجّد را ترک نکرد و آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به «عابده آل على» شد. شب زنده دارى زینب، حتى در شب دهم و یازدهم عاشورا، با آن همه اندوه و مصیبت ها ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) مى گوید: «در شب عاشورا، عمه ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشک هاى او سرازیر مى شد».
امام زین العابدین (علیه السلام) هم سفر زینب در کوفه و شام، مى فرماید:
«اِنَّ عَمَّتى زینب (علیهاالسلام) کانَت تؤدّى صلاتها، من قیام الفرایض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الى شام و فى بعض المنازل کانت تصلى من جلوسٍ لشدة الجوع و الضعف... لانّها کانت تقسّم ما یصیبها من الطعام على الاطفال...»؛ «عمه ام زینب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پیوسته نمازهاى واجب و مستحب خود را انجام مى داد و در بعضى از منزل گاه ها مى دیدم که وى بر اثر ضعف و گرسنگى، نماز خود را نشسته مى خواند، چرا که سهمیه غذاى خود را میان کودکان تقسیم مى کرد و دیگر توان ایستادن نداشت.»
ارتباط زینب با خداوند آن گونه بود که حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در روز عاشورا، هنگام وداع به خواهرش فرمود: «یا اختى لا تنسینى فى نافلة اللیل»؛ «اى خواهر! مرا در نمازهاى شب، فراموش نکن.»
3. حجاب و عفت
از منظر اسلام، یکى از مهم ترین وظایف بانوان، پاسدارى در حفظ حریم حجاب و عفت است. در قرآن مجید در چند آیه به ضرورت حجاب براى زنان تصریح و در چهارده آیه درباره عفّت و پاکدامنى هشدار داده شده است. در احادیث نیز هشدارهاى فراوانى در این زمینه آمده است.
عقیله بنى هاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت مى داد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردى نا محرم زینب را ندیده بود، چنان که در تاریخ آمده است: «هنگامى که زینب مى خواست به مسجد النبى کنار قبر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) برود على (علیه السلام) دستور مى داد شب برود و به حسن و حسین (علیهماالسلام) مى فرمود همراه خواهرشان باشند. حسن (علیه السلام) جلوتر و حسین (علیه السلام) پشت سر، زینب در وسط حرکت مى کرد، آن ها از سوى مولاى متقیان مأمور بودند که حتّى چراغ روى مرقد منوّر پیامبر را خاموش کنند تا چشم نا محرم به قامت زینب نیفتد.
یحیى مازنى مى گوید: «من در مدینه، مدت زیادى همسایه على (علیه السلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم.» حجاب و عفاف زینب به گونه اى بوده است که علامه مامقانى در این باره مى گوید: «و هى فى الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فى زمانِ ابیها و اخویْها الى یوم الطَّفِ»؛ «زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است؛ کسى از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود.»
4. صبر و ثبات
از منظر دین، صبر جایگاه بس والایى داشته و قرآن به صبر کنندگان بشارت داده است.
مقام صبر نسبت به ایمان همانند سر براى بدن است. زینب (علیهاالسلام) نمونه و تجسم عالىِ صبر و پایدارى است. مقاومت و شکیبایى در برابر مصایب و مشکلات، به ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسدارى از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصه هاى بارز این بانوى بزرگ مى باشد.
صبر و ثبات شگفت انگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است؛ زیرا از پنج سالگى براى او مصایب جانکاه یکى پس از دیگرى شروع شد؛ ولى زینب در برابر همه این مصیبت ها، قامت برافراشت و صبر کرد.
روزى زینب شاهد رحلت جدّ بزرگوارش رسول اللّه و تأثیر آن بر مسلمانان به ویژه بر خاندان او بود؛ زمانى دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوى نمونه اسلام، مادرش زهرا (علیهاالسلام) بود؛ وى پس از آن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیر مؤمنان را تحمّل نمود؛ دختر على (علیه السلام) همچنان شاهد لخته لخته شدن جگر برادرش امام حسن (علیه السلام) در اثر زهر جفا بود، ولى آنچه را که آن مخدّره در کربلا مشاهده کرد، مصایب جانکاه و وصف ناپذیرى است که کوه ها تاب تحمّل آن را نداشت.
زینب در وادى صبر و استقامت، یکه تاز میدان است، به گفته علاّمه مامقانى: «و هى فى الصبر و الثبات وحیدة»؛ «زینب در صبر و ثبات بى نظیر و یگانه است.» در بُلنداى مقام صبر و بردبارى آن گوهر عظیم الهى، همین بس که وقتى در برابر پیکر نورانى و خونین برادرش حسین ایستاد، رو به آسمان کرد و گفت: «بار خدایا! این اندک قربانى و کشته شده در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر».
این سخنان از آن بانوى آزاده، در هنگامى که برادر عزیزش حسین (علیه السلام) و دیگر برادران و فرزندان خویش را از دست داده بود، قوّت ایمان، ثبات اعتقاد، گذشتن از خود و فنا شدن وى را در خداوند مى رساند. زینب بر اثر توجه و تربیت خمسه طیبه، آنچنان روح بزرگ یافته بود که شهادت عزیزانش را با صبر و ثبات وصف ناپذیر تحمّل نمود.
نورالدین جزایرى مى گوید: «از جمله القاب زینب (علیهاالسلام) الراضیةِ با القدر و القضا» است، و این مخدّره چنان در برابر شداید و محن ایستادگى کرد که اگر اندکى از بسیار آن، بر اذیال جبال راسیات گذاشته شود آب مى گردد، ولى این مخدره مظلومه، یکه و تنها، غریب و بى کس «کالجبل الراسخ...» در مقابل همه ایستادگى کرد.
درست است که زینب در کربلا گریه ها و ناله ها نیز داشته است، چنانکه وقتى قامت على اکبر بر زمین افتاد، زینب سراسیمه و با اشک دیدگان از خیمه بیرون آمد و فریاد زد: «یا حبیباه، یا ثمرة فؤاداه، یا نور عیناه!» و خود را بر روى بدن على اکبر انداخت، حسین (علیه السلام) زینب را از پیکر على جدا نموده به سوى خیمه ها برگرداند. با این که همین بانو در شهادت دو جوان خویش خاموش و ساکت بود، ولى ناله هاى زینب در این گونه موارد، دو جهت داشت:
1. گاهى عظمت مصیبت بیش از حد سنگین بود، از جمله شهادت على اکبر، چرا که وى، مقامى بس ارجمند داشت و شبیه ترین کس به پیامبر (صلى الله علیه و آله) از نظر صورت و سیرت بود. به گفته نور الدین جزایرى: «حضرت على اکبر در واقعه عاشورا، نایب رسول خدا بود، همان طورى که قاسم (علیه السلام) نایب امام حسن (علیه السلام) و حضرت عباس نایب على (علیه السلام) و حضرت زینب (علیهاالسلام) نایب زهراى اطهر (علیهاالسلام) بود، و على اکبر از طینت محمدیه بوده است؛ چنان که در زیارتش مى خوانیم: السلام علیک على اول الشهید من نسل خیر سلیل من سلالته...
بنابراین، به شهادت رسیدن على اکبر، و مصیبت از دست دادن آن عزیز، چه اندازه سنگین و کمرشکن بوده است، مصیبتى که دل را آب مى کند و عاطفه را به جوش مى آورد، و نالیدن در چنین مصیبت عظمى، با مقام صبر در تعارض نیست.
2. دیگر این که گریه ها و ناله هاى زینب در کربلا و پس از آن در طول سفر کوفه و شام، در جهت اهداف عالیه و رسالت عظماى او، یعنى ابلاغ و انتشار پیام عاشورا بوده است. زینب از راه هاى گوناگون از جمله با خطبه ها و سخنرانى هاى آتشین و گریه هاى جانسوز خویش از نهضت حسینى پاسدارى نمود.
5. شجاعت و قهرمانى
از ویژگى هاى عظیم بانوى کربلا، شجاعت است. شجاعتى به سان على (علیه السلام)، که در قیام کربلا سخت مورد نیاز بود. اگر ذره اى ترس از حکومت استبدادى یزید در وجود زینب راه مى یافت، پیروزى را ارمغان نداشت.
زینب در این ویژگى یکه تاز میدان بود. خطبه هاى آتشین و افشاگرانه او بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده او در فرصت هاى مختلف به دفاع از نهضت حسینى و صلابت بى نظیر او در کوفه و شام، همه و همه بیانگر قهرمانى و شجاعت اوست. «زینب به عنوان شیر زن کربلا و خطیب قهرمان پیام رسان خون شهیدان، در پیشانى اسلام تابید» و جهاد و دفاع او از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.
زینب کبرى شجاعت را از پدر به ارث برده بود. «على (علیه السلام) در نزد دوست و دشمن به شجاعت و شهامت معروف بود».
خوابیدن مولا در بستر پیامبر در شب هجرت، به هلاکت رسیدن «عمرو بن عبدود» در جنگ خندق به دست وى و دلاورى هاى على (علیه السلام) در جنگ هاى گوناگون دوران پیامبر و پس از آن زبان زد دوست و دشمن است. ابن ابى الحدید درباره شجاعت امیر مؤمنان چه زیبا گفته است:
«و امّا الشجاعة فإنّه أنسى الناسّ فیها ذکر من کان قبله، و محا اسمَ من یأتى بعده، و مقاماتُه فى الحرب مشهورة یُضرب بها الامثال إلى یوم القیامة، و هو الشجاع الذى ما فرّ قط، و لا ارتاع من کتیبة و لا بارز أحدا الا قَتَلَهُ، و لا ضرب ضربة قطّ فاحتاجت الأولى إلى ثانیه...»، «و امّا شجاعت على (علیه السلام) به گونه اى است که نام شجاعان تاریخ گذشته را از یادها بُرده، و هم چنین نام دلیر مردان آینده را به فراموشى سپرده، مقام و شجاعت وى تا قیامت ضرب المثل شده است، وى قهرمانى بود که هرگز پُشت به دشمن نکرد، هیچ گاه از انبوه و گُردان دشمن نترسید، با کسى روبه رو نشد، جز آن که وى را بر زمین کوبید، على (علیه السلام) هرگز بر دشمن ضربتى نزد که نیازمند ضربت دوم باشد...»
زینب نیز، افزون بر دیگر ویژگى ها، شجاعتى شایان از خود به نمایش گذاشت؛ وى بارها جان امام سجاد (علیه السلام) را از مرگ نجات داد، و هرگز به ابن زیاد و یزید پسر معاویه اعتنایى نکرد، در حالى که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان ها با شمشیرهاى از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند. زینب سخنانى ایراد کرد که یزید و اطرافیان وى را رسوا ساخت.
6. فصاحت و بلاغت
بانوى قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامى اش به ارث برده بود. «هنگامى که سخن مى گفت، گویى از زبان پدر ایراد سخن مى کرد». سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفت وگوهاى او با عبداللّه بن زیاد، بى شباهت به خطبه هاى امیر المؤمنین على (علیه السلام) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (علیهاالسلام) نیست. این خطبه ها در حالى ایراد مى شد که زینب داغ هاى فراوانى در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بى خواب بود، سختى سرپرستى کودکان و راه را نیز به دوش مى کشید.
وقتى زینب در بازار کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را در میان انبوه جمعیت تماشاچى ایراد فرمود، مردم دست ها را به دندان مى گزیدند و با تعجب به هم نگاه مى کردند. در همان موقع پیرمردى چنان از سخنان زینب بر انگیخته شد، در حالى که مى گریست و محاسنش از اشک چشمش تر شده بود دست به سوى آسمان بلند کرد و گفت: «پدر و مادرم فداى ایشان که سالخوردگان شان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آن ها والاتر و برتر از همه نسل هاست».
بدان امید که شخصیت و جایگاه بلند و بى بدیل دختر کبراى على (علیه السلام) الگوى عملى زنان مسلمان قرار بگیرد، ان شاء اللّه.