نقل قول moradi92
**********بخش ششم سئوال با امتیاز ویژه**********
17. پس از تولد حضرت زینب (س) پیامبر اکرم (ص) به ایشان چه کنیه ای دادند؟
ادامه:
عشق زینب و حسین، لدنی است
من در یکی از کتاب های قدیمی، روایتی دیدم که این دختر در دامان پیامبر و امام علی و فاطمه و حسن علیهم السلام گریه کرد و وقتی در بغل امام حسین چهارساله قرار گرفت، آرام شد؛ پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله آن جا فرمودند: «این دختر همراه با این پسر خواهد بود» و شرط ازدواج و مهریه اش با عبداللّه بن جعفر، نیز همراهی با حسین علیه السلام بوده و این که از او جدا نشود. خدا خواسته؛ یعنی خدا برای حفظ دین با اسباب و ابزار کار می کند. این خدایی که حسین علیه السلام را خلق کرد، یک زینبی را هم کنارش می گذارد.
یکی از فضلای حوزه کتابی نوشته درباره صدیقه کبری که در آن کتاب، جمله قشنگی وجود دارد؛ می گوید: در حرکت و قیام انبیا، هرکدام که یک زن همراهشان بوده است، موفق بوده اند. من استنباط می کنم هر نهضت و قیامی که زنان شجاعی در کنار مردان بوده اند، آن انقلاب، شدنی و باقی ماندنی است و انقلاب ما هم این مسئله رابه وضوح نشان داد.
مضاربه حسین علیه السلام و زینب سلام اللّه علیها
بیننا و بین اللّه، نیازی به روایت هم نیست. آن چه از قیام و نهضت و خون صاحب این نهضت و وارث آن می دانیم، آن است که در 1370 سال قبل، در سرزمینی به نام «کربلا» و در روزی به نام «عاشورا»، آقا و خانمی، مضاربه ای را شروع کردند که سرمایه کار را آقا تقبل کرد و خب خانم هم با آن سرمایه کار کرد. اگر حضرت زینب سلام اللّه علیها در دوران اسارت، آن عظمت را از خود نشان نمی داد و آن سخنرانی ها را نمی کرد و آن تقابل ها را با یزید و ابن زیاد نداشت و به یزیدیان نمی گفت: «شما با همه سعی و تلاشتان نمی توانید نام و دین ما را محو کنید»، این میراث بزرگ به دست ما نمی رسید.
آقای چایچیان (حسان) چه زیبا درباره بی بی حضرت زینب سلام اللّه علیها از زبان امام حسین علیه السلام گفته اند:
دل مرده را محبت من زنده دل کند
دل را اگر ز الفت شیطان بحل کند
قلب شکسته ام شده منزل گه خدا
سازنده دل آمده تعمیر دل کند
آن ره رویی که دور شود از حریم من
با دست خویش کشتی دل را به گل کند
شرمنده عالمی بود از لطف و مهر من
اما مرا محبت زینب خجل کند
امام سجاد علیه السلام فرمودند: «خدا حق عمه ام زینب را بر ما و شیعیان ما حلال بگرداند!»
در زوایای کربلا وقایع عجیبی نهفته است؛ این که حضرت، مجلس یزید را به هم ریخت و ساربان ها را منفعل می کرد و مجلس ابن زیاد را ماتم سرا کرد و... می گویند: اهل بیت علیهم السلام به مدت یک هفته در سرزمین شام بودند. مردم شام بچه ها را نو نوار می کردند و شیرینی به دست آن ها می دادند. بعد ما در تاریخ می بینیم که حضرت زینب سلام اللّه علیها طوری عمل می کردند که بچه ها با دیدن کودکان شامی و شادی آن ها، غم و غصه شان تازه نشود. در عین حال حضرت، نماز شب و نماز اول وقتش ترک نمی شد.
زینب، شاگرد مکتب فاطمه زهرا سلام اللّه علیها
وقتی درست بنگریم، می بینیم شخصیت حضرت زینب سلام اللّه علیها، مثل حضرت زهرا سلام اللّه علیها است. در تاریخ آمده است: حضرت زهرا سلام اللّه علیها در مدینه، برای رهبر و امامش جان فشانی کرد و در دفاع از حق مولا، آن خطابه ها را داشت؛ حضرت زینب نیز در کوفه و شام این گونه سخن می گفت؛ گو این که حضرت علی علیه السلام لب به سخن گشوده است.
مصیبت های حضرت در حالی است که این ها مختار بودند، اما به مشیت الهی راضی بودند.
در خطبه ای که حضرت زینب سلام اللّه علیها در دروازه کوفه بیان کردند، کار به جایی رسید که حضرت سجاد علیه السلام برای عمه شان احساس خطر کردند. ببینید یک وقت کسی را به جایی دعوت می کنند، که همه چیز برای او آماده است، اما یک وقت زینب در جایی سخن می گوید که کوفیان لباس نو پوشیده، شهر را چراغانی کرده و آمده اند به هم تبریک بگویند، نه این که سخنرانی یک زن کتک خورده را بشنوند. بعد حضرت با توجه به چنین فضا و شرایطی سخنرانی می کند، که در همان جا چنان تحولی بر مردم کوفه عارض شد که حتی نزدیک بود بر ابن زیاد بشورند و حضرت سجاد علیه السلام در آن جا، در حالی که بر جان عمه اش می ترسید، فرمود: «عَمتی زینب انتِ بحمداللّه عالمة غیر مُعلمة و فَهِمَة غیر مُفَهمِة»؛
برخی این را دلیل بر عصمت زینب کبری گرفته اند؛ یعنی همان علم لدنی. برخی معتقدند که علم لدنی را خدا به معصومین عطا می کند. در جاهای دیگری هم سخنانی گفته شده، که دلیل بر همین معناست.
زینب، عقیله بنی هاشم
حضرت زینب سلام اللّه علیها عقیله بنی هاشم است. عقیل از عقل می آید؛ یعنی علاوه بر جرئت، جسارت و شجاعتی که در حضرت بوده، عاقل ترین زنان اهل بیت عصمت علیهم السلام و حتی عاقل بنی هاشم بوده است.
زینب و کرسی تدریس برای بانوان
حضرت زینب در زمان خلافت امیرمؤمنان در کوفه برای خانم ها کلاس درس و احکام دینی می گذاشتند. حضرت امیر علیه السلام برای حضرت زینب، احترام بسیاری قائل بودند؛ وقتی اهل بیت علیهم السلام می خواستند به زیارت مرقد پیامبر صلی اللّه علیه وآله بروند، امام علی علیه السلام جلوتر می رفتند، تا راه را باز کنند و حسنین علیهم السلام اطراف حضرت زینب سلام اللّه علیها را می گرفتند و امیرمؤمنان قندیل هایی که در حرم پیامبر صلی اللّه علیه وآله روشن بود را خاموش می کردند تا کسی قد و قامت حضرت زینب سلام اللّه علیها را مشاهده نکند. آن وقت با این همه جلال و عظمت، شما ببینید حضرت در کربلا چه مصائبی را تحمل کردند!
حضرت زینب برای زنان تفسیر قرآن می گفتند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم بعضی تفاسیر را گوش می کردند؛ مثلاً در تاریخ آمده که حضرت زینب سلام اللّه علیها قرآن را تفسیر می کردند، تا رسیدند به آیه «کهیعص». حضرت آیه مذکور را این گونه تفسیر کردند: کاف یعنی کربلا، « ها» یعنی هلاکت، «یا» یعنی یزید، «عین» یعنی عترت و «صاد» یعنی صبر؛ یعنی زینب کبری به زن های کوفه خط می دادند. در این جا امیرالمؤمنین علیه السلام صورت زینب را بوسیده و فرمودند: «حق آیه را ادا کردی».
به نظر من هنوز هم حق حضرت زینب ادا نشده و این ها از جامعه ما مخفی مانده است. از شب یازدهم محرم به بعد، ایام متعلق به حضرت زینب سلام اللّه علیها است؛ و در این ایام باید از زندگی حضرت برای خانم ها کلاس همسرداری بگذایم و این که همواره زنان باید از شوهران خود اجازه بگیرند. حضرت خودشان این گونه بودند؛ حتی در مسئله کربلا از همسرشان، عبداللّه بن جعفر، اجازه گرفتند؛ با این که علاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام داشتند، اما از شوهر خود برای سفر اجازه گرفته و فرمودند: یا به من اجازه بده، یا مرا طلاق بده! من بدون حسین نمی توانم زندگی کنم.
در خصوص علاقه وصف ناپذیر زینب کبری به سیدالشهدا علیه السلام، از زبان مرحوم آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی نقل شده، که بعد از عروسی حضرت زینب با عبداللّه بن جعفر، آن حضرت یک شبانه روز امام حسین علیه السلام را ندیده بود؛ چادر بر سر کرده و آماده ملاقات با برادر شده بود. برای زینب، حتی آن یک شبانه روز هم دوری از امام حسین علیه السلام، بسیار سخت بوده است. پس از این که می خواهد به دیدار برادر برود، به ایشان خبر می دهند که امام حسین علیه السلام خودشان به دیدار شما می آیند. زینب کبری سلام اللّه علیها از فرط خستگی بر سکوی خانه و جلوی آفتاب به خواب می رود، تا این که امام حسین علیه السلام سر می رسند، اما زینب را بیدار نمی کنند، بلکه قبای خود را سایه بان خواهر می نمایند، تا حضرت زینب بیدار نشوند. حضرت زینب سلام اللّه علیها که از خواب بر می خیزند، از برادر می پرسند: چرا من را بیدار نکردید امام حسین علیه السلام می فرمایند: دلم نیامد. بعد خانم گفتند: این کار را باید یک روز جبران کنم. و این جبران به عصر عاشورا کشید که زینب کبری با نیمی از چادر خود، نیمی از بدن عریان سید الشهدا علیه السلام را در گودال قتلگاه پوشانید.