- لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد.
- برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافیست. لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را
بزن...خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند .
- هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به درِ بسته چشم
می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
- برای پخته شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.
- همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.
- مجنون هنگام راه رفتن كسی را به جز ليلی نمی ديد. روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون
اين كه متوجه شود از بين او و مُهرش عبور كرد. مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بين من و خدايم فاصله انداختی؟
مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق ليلی هستم تو را نديدم، تو كه عاشق خداي ليلی هستی چگونه ديدی كه من
بين تو و خدايت فاصله انداختم؟!