زنان از ديدهاي متفاوت
زن شاهكار خلقت است
برنارد شاو
زيباترين خوي زن ، نجابت اوست
ارد بزرگ
در دنيا تنها دو چيز زيباست ، زن و گل
مالرب
تمدن چيست ؟ نتيجه نفوذ زنان پاكدامن است
امرسون
زن رسماً مربي مرد و مهّذب اخلاق اوست
آناتول فرانس
اگر زن نبود نوابغ جهان را چه كسي پرورش مي داد ؟
ناپلئون
مردان آفريننده كارهاي مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
رومن رولان
مردان قانون وضع مي كنند و زنان اخلاق به وجود مي آورند
كونته ورسيه
با زني ازدواج كنيد كه اگر مرد مي بود بهترين دوست شما مي شد
بردون
خشم زن مانند الماس است مي درخشد اما نمي سوزاند
رابيندرانات تاگور
هرچه ايمان مرد به هوشش بيشتر شود زن بهتر ميتواند گولش بزند
لرد بايرن
زن تاج سر آفرينش است ، او شريك زندگي و يار ساعات درماندگي است
گوته
زنانيكه مي خواهند مرد باشند ، زناني هستند كه نمي دانند زن هستند
الكساندر دوما
براي تحمل شدائد زندگي بايد عاشق چيزي بود ، كاري ، زني ، آرماني و ...
ماركوس آنا
منشأ هر كار بزرگي زن است ، زن كتابي است كه جز به مهر و محبت خوانده نمي شود
لامارتين
چيزي كه زن دارد و مرد را تسخير مي كند ، مهرباني اوست ، نه سيماي زيبايش
ويليام شكسپير
زن زشت در دنيا وجود ندارد فقط برخي از زنان هستند كه نميتوانند خود را زيبا جلوه دهند
برنارد شاو
هر كجا مردي يافت شد كه به مقامات عاليه رسيده يقيناً زني پاكدامن او را همراهي كرده است
شيلر
زن عاقل به تربيت همسرش همت مي گمارد و مرد عاقل مي گذارد كه زنش او را تربيت كند
مارك تواين
هيچ چيز غرور مرد را مثل شادي زنش ارضاء نمي كند ، چون هميشه آنرا مربوط به خود ميداند
جونسون
مردانيكه بيشتر از حقوق و هنجار زنان پشتيباني ميكنند خود بيشتر از ديگران به نهاد زن ميتازند
ارد بزرگ
زنان بخوبي مردان ميتوانند اسرار را حفظ كنند ولي به يكديگر ميگويند تا در حفظ آن شريك باشند
داستايوفسكي
اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يكديگر بيشتر گردد
كمتر دچار گسست مي شوند
ارد بزرگ
زن كانون پرفروغ خانواده ، مركز مهر ، مظهر عشق ، نمايشگر پاكي ،
نمونه عطوفت و چشمه عنايت است
اقبال لاهوري
آيندۀ اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به ميانجيگري زن گرفتار شود ،
تنها اوست كه مي تواند آن را نجات دهد
ابوفور
به هر اندازه كه زن آرام و مطيع و با عصمت و با عفت است ،
به همان اندازۀ قدرت فرمانروايي او شديدتر و استوارتر است
ميشله
زن وقتيكه دوست بدارد ، غير از محبوب خود چيزي را نمي بيند و هرچه عاطفه ، مهرباني و نوازش و فداكاري دارد تنها براي او به كار مي برد .
آلفونس دوده
كسانيكه ازدواج كرده اند خود را ناراضي نشان مي دهند و مي گويند زن بد است ، زيرا مي خواهند فقط و فقط خودشان از اين موهبت تمتّع گيرند .
ديسرائيلي