0

نماز

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

نماز


نماز مسافر


س 639: آيا وجوب قصر بر مسافر شامل همه نمازهاى فريضه مى‏شود يا اختصاص به بعضى از آنها دارد؟

 

ج: وجوب قصر فقط در خصوصِ نمازهاى روزانه چهار رکعتى است که عبارت از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء است و نماز صبح و مغرب قصر نمى‏شود.

 

س 640: شرائط وجوب قصر بر مسافر در نمازهاى چهار رکعتى کدام است؟

 

ج: امور هشتگانه ذيل است:

 

1 - سفر او به مقدار مسافت شرعى باشد يعنى رفتن يا برگشتن و يا رفت و برگشت او روى‏هم هشت فرسخ شرعى‏باشد، مشروط به اينکه رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد.

 

2 - از اول مسافرت قصد پيمودن هشت فرسخ را داشته باشد، بنابراين اگر از ابتدا قصد پيمودن هشت فرسخ را نداشته و يا قصد پيمودن کمتر از آن را داشته باشد و بعد از رسيدن به مقصد تصميم بگيرد به جائى برود که فاصله آن با مکان اول کمتر از مسافت شرعى است، ولى از منزل تا آنجا به اندازه مسافت شرعى است، بايد نمازش را تمام بخواند.

 

3 - در بين راه از قصد خود مبنى بر پيمودن مسافت شرعى برنگردد، بنابراين اگر در بين راه، پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود، حکم سفر بعد از آن بر او جارى نمى‏شود، هر چند نمازهائى که قبل از عدول از قصد خود به صورت شکسته خوانده، صحيح است.

 

4 - قصد قطع سفر در اثناى پيمودن مسافت شرعى با عبور از وطن خود يا جائى که مى‏خواهد ده روز يا بيشتر در آن جا بماند، نداشته باشد.

 

5 - سفر از نظر شرعى براى او جايز باشد، بنابراين اگر سفر معصيت و حرام باشد، اعم از اينکه خودِ سفر حرام باشد مثل فرار از جنگ يا هدف از سفر، کار حرامى باشد مثل سفر براى راهزنى، حکم سفر را ندارد و نماز تمام است.

 

6 - مسافر از کسانى که خانه بدوش هستند، نباشد مانند بعضى از صحرانشينان که محل زندگى ثابتى ندارند، بلکه در بيابانها گردش مى‏کنند و هر جا آب و علف و چراگاه پيدا کنند، مى‏مانند.

 

7 - مسافرت را شغل خود قرار نداده باشد مانند باربر، راننده و ملوان و غيره و کسى که شغل او در سفر است، ملحق به اينهاست.

 

8 - به حد ترخص برسد و منظور از حد ترخص مکانى است که در آنجا اذان شهر شنيده نمى‏شود و ديوارهاى شهر هم ديده نمى‏شود.

آنکه شغلش مسافرت است يا سفر مقدمه شغل اوست‏

 

س 641: کسى که سفر مقدمه شغل اوست، آيا در سفر نمازش تمام و روزه‏اش صحيح است يا آن که اين حکم اختصاص به کسى دارد که شغل او حتماً مسافرت باشد؟ اين گفته مرجع تقليد حضرت امام خمينى «قدس سره» که مى‏فرمايد: کسى که شغل او مسافرت است چه معنايى دارد؟ آيا کسى يافت مى‏شود که خود سفر شغل او باشد؟ زيرا چوپان و راننده و ملوان و غير آنها هم کارشان چوپانى و رانندگى و کشيترانى است و اصولاً کسى که سفر را به عنوان شغل خود برگزيده باشد، وجود ندارد.

 

ج: کسى که سفر مقدمه کار او است، اگر در خلال هر ده روز حداقل يک بار براى کار به محل کارش رفت و آمد نمايد، نمازش تمام و روزه‏اش صحيح است، و در کلمات فقهاء «رضوان الله عليهم» مراد از کسى که شغل او مسافرت است، کسى است که قوام کار او به سفر است مانند شغلهايى که در سؤال ذکر شده است.

 

س 642: نظر حضرتعالى درباره نماز و روزه کسانى که به مدت معينى بيش از يک سال در شهرى براى کار اقامت مى‏کنند و يا سربازانى که به مدت يک يا دو سال براى انجام خدمات سربازى در شهرى مى‏مانند، چيست؟ آيا بعد از هر سفرى بايد قصد اقامت ده روز کنند تا نمازشان تمام و روزه آنها صحيح باشد؟ و اگر قصد ماندن کمتر از ده روز را داشته باشند، نماز و روزه آنها چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر حداقل هر ده روز يکبار به خاطر شغل شان به محل کار سفر مى‏کنند، در غير سفر اول نمازشان تمام و روزه‏شان صحيح است، ولى در سفر اول، حکم ساير مسافرين را دارند، يعنى تا قصد اقامت ده روز را نکرده‏اند، نماز آنان شکسته است و روزه‏شان صحيح نيست.

 

س 643: نماز و روزه خلبانان هواپيماهاى جنگى که بيشتر روزها از پايگاه‏هاى هوائى‏شان اقدام به پرواز کرده و مسافتى بسيار بيشتر از مسافت شرعى را مى‏پيمايند و مرتب اين عمل را تکرار مى‏کنند، چه حکمى دارد؟

 

ج: حکم آنان همان حکم ساير رانندگان و ملوانان و خلبانان هواپيماهاست، يعنى نماز آنها در سفر تمام و روزه‏شان صحيح است.

 

س 644: آيا قبيله‏هايى که يک يا دو ماه از قشلاق به ييلاق يا بر عکس منتقل مى‏شوند، ولى بقيه سال را در ييلاق يا قشلاق به سر مى‏برند، داراى دو وطن هستند؟ مسافرتهائى که در ايام اقامت خود در يکى از اين دو مکان به مکان ديگر انجام مى‏دهند، از جهت قصر يا تمام بودن نماز چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر قصد نقل و انتقال هميشگى از ييلاق به قشلاق و بر عکس را دارند تا روزهايى از سال را در يکى و روزهائى را در ديگرى بگذرانند و هر دو مکان را براى زندگى دائمى خود انتخاب کرده باشند، هر يک از آن دو مکان وطن آنان محسوب مى‏شود و بر آنان در آن دو مکان حکم وطن جارى مى‏گردد، و اگر فاصله بين آن دو به مقدار مسافت شرعى باشد، در راه سفر از يکى به ديگرى، حکم ساير مسافرين را دارند.

 

س 645: من کارمند يکى از ادارات دولتى شهر هستم. فاصله بين محل کار و محل سکونتم حدود سى و پنج کيلومتر است که هر روز اين مسير را براى رسيدن به محل کارم طى مى‏کنم. اگر براى کار خاصى قصد کنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حکمى دارد، آيا واجب است نماز را تمام بخوانم يا خير؟ به عنوان مثال هنگامى که در روز جمعه براى زيارت اقوام به شهر سمنان مسافرت مى‏کنم، آيا واجب است نمازم را تمام بخوانم يا خير؟

 

ج: اگر مسافرت به خاطر کارى که هر روز براى آن سفر مى‏کنيد، نباشد، حکم سفر شغلى را ندارد، ولى اگر سفر بخاطر شغلى که در محل کار داريد، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصى از قبيل ديدن اقوام و دوستان را هم انجام مى‏دهيد و گاهى يک يا چند شب هم در آنجا مى‏مانيد، باعث تغيير حکم سفر شغلى نمى‏شود و نماز تمام و روزه صحيح‏است.

 

س 646: اگر من در محل کارم پس از پايان وقت ادارى و انجام کارهاى ادارى که به خاطر آن مسافرت کرده‏ام، به انجام کارهاى شخصى بپردازم. مثلاً از ساعت هفت صبح تا دو بعد از ظهر کارهاى ادارى را انجام دهم و از آن به بعد مشغول انجام کارهاى شخصى شوم، نماز و روزه‏ام چه حکمى دارد؟

 

ج: انجام‏ کارهاى خصوصى در سفر شغلى ادارى بعد از پايان کار ادارى، حکم سفر شغلى را تغيير نمى‏دهد.

 

س 647: نماز و روزه سربازانى که مى‏دانند بيش از ده روز در مکانى مى‏مانند، ولى از خود اختيارى ندارند، چه حکمى دارد؟ اميدواريم فتواى حضرت امام (ره) را هم بيان فرماييد.

 

ج: با اطمينان به اينکه ده روز يا بيشتر در يک مکان خواهند ماند، واجب است که نماز خود را تمام بخوانند و روزه بگيرند. فتواى امام «قدّس سرّه» هم همين است.

حکم دانشجويان و روحانيون‏

 

س 652: دانشجويانى که هر هفته حداقل دو روز براى تحصيل مسافرت مى‏کنند و يا کارمندانى که هر هفته براى کارشان سفر مى‏کنند، چه حکمى دارند؟

 

با توجه به اينکه آنها هر هفته مسافرت مى‏نمايند، ولى امکان دارد به خاطر تعطيلى دانشگاه يا کارشان به مدت يک ماه در وطن اصلى خود بمانند و در خلال آن مدت مسافرتى نمى‏کنند، آيا بعد از گذشت يک ماه که سفر خود را دوباره آغاز مى‏کنند، نمازشان در سفر اول طبق قاعده شکسته و بعد از آن تمام است؟

 

ج: در سفر براى تحصيل علم، نماز شکسته است و روزه هم صحيح نيست، اعم از اينکه سفرشان هفتگى باشد يا روزانه. ولى کسى که براى کار آزاد يا ادارى، مسافرت مى‏کند، اگر بين وطن يا محل سکونت و محل کارش هر ده روز حداقل يک مرتبه رفت و آمد نمايد، بايد از سفر دوم به بعد نماز خود را تمام بخواند و روزه او هم صحيح است، و اگر بين دو سفرى که براى کار کردن مى‏رود، ده روز در وطن يا جاى ديگرى بماند، در سفر اولى که بعد از اقامت ده روزه براى کار کردن مى‏رود، نمازش شکسته است و نمى‏تواند روزه بگيرد.

 

س 653: دبير شاغل در شهرستان رفسنجان مى‏باشم با توجه به پذيرفته شدن در مرکز عالى ضمن خدمت و مأموريت به تحصيلى آموزش و پرورش، سه روز ابتداى هفته را در شهرستان کرمان اشتغال به تحصيل دارم و بقيه ايّام هفته را در شهرستان خود به خدمت مشغولم، نظر حضرتعالى در مورد احکام نماز و روزه اينجانب چه مى‏باشد، آيا حکم دانشجو بودن بر ما جارى است يا خير؟

 

ج: اگر مأمور به تحصيل هستيد نماز شما تمام است و مى‏توانيد روزه بگيريد.

 

س 654: اگر يکى از طلاب علوم دينى قصد داشته باشد تبليغ را شغل خود قرار دهد، آيا با اين فرض مى‏تواند در سفر نماز خود را تمام بخواند و روزه هم بگيرد؟ اگر شخصى براى کارى غير از تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منکر مسافرت نمايد، نماز و روزه‏اش چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر عرفا تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منکر شغل و کار او محسوب شود، در سفر براى انجام آن کارها حکم مسافرى را دارد که به خاطر شغل و کارش سفر مى‏کند، و اگر زمانى براى کارى غير از ارشاد و تبليغ مسافرت کرد، در آن سفر مانند ساير مسافران نمازش شکسته است و روزه او صحيح نيست.

 

س 655: کسانى که مدت غير معينى مسافرت مى‏کنند مانند طلاب علوم دينى که براى درس خواندن به حوزه علميه مى‏روند و يا کارمندان دولت که براى کار به مدت غير معينى به شهرى اعزام مى‏شوند، نماز و روزه اين افراد چه حکمى دارد؟

 

ج: بر محل تحصيل يا کار حکم وطن مترتب نيست، مگر آنکه آنقدر آنجا بمانند که عرفا وطن آنها محسوب شود.

 

س 656: طلبه علوم دينى در شهرى که وطن او نيست زندگى مى‏کند، اگر قبل از قصد اقامه ده روز مى‏دانسته و يا قصد داشته که به طور هفتگى به مسجدى که بيرون شهر واقع است برود، آيا مى‏تواند قصد اقامت ده روز کند يا خير؟

 

ج: هنگام قصد اقامت، قصد رفتن به کمتر از مسافت شرعى به مدت يک ساعت يا بيشتر تا ثلث روز يا شب ضرر به صحت قصد اقامت نمى‏زند و تشخيص اينکه مقصدى که قصد رفتن به آنجا را دارد، آيا داخل در محل اقامت هست يا خير، موکول به نظر عرف است.

قصد اقامت و مسافت شرعى‏

 

س 657: من در جائى کار مى‏کنم که کمتر از مسافت شرعى با شهر مجاور فاصله دارد و چون هيچيک از دو مکان، وطن من نيست، لذا در محل کارم قصد اقامت ده روز مى‏کنم تا نمازم را تمام خوانده و بتوانم روزه بگيرم، و هنگامى که در محل کارم قصد اقامت ده روز مى‏کنم، در خلال آن مدت و بعد از آن قصد رفتن به شهر مجاور نمى‏کنم، حکم شرعى من در حالتهاى زير چيست؟

 

1 - اگر قبل از پايان ده روز به خاطر حادثه‏اى يا کارى به آن شهر بروم و بعد از تقريبا دو ساعت، به محل کارم برگردم؟

 

2 - اگر بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم و از مقدار مسافت شرعى تجاوز نکنم و بعد از يک شب توقف، به محل اقامتم برگردم؟

 

3 - بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم، ولى بعد از رسيدن به آن محله، تصميم به رفتن به محله ديگرى که با محل اقامت من بيشتر از مسافت شرعى فاصله دارد، بگيرم؟

 

ج: 1 - 2: اگر از ابتداء، قصد خروج نداشته باشيد، بعد از استقرار حکم تمام بودن نماز در محل اقامت هر چند با خواندن حداقل يک نماز چهار رکعتى در آنجا باشد، خارج شدن از آنجا به مقدار کمتر از مسافت شرعى، در يک يا چند روز، به قصد اقامت ضرر نمى‏رساند، و در اين صورت فرقى نمى‏کند که خروج قبل از پايان ده روز باشد يا بعد از آن، و تا مسافرت جديدى انجام نشده، نماز تمام و روزه صحيح است.

 

3 - رفتن به محله‏هاى ديگر شهر محل اقامت، هر چند با محله قصد اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله داشته باشد، به قصد اقامت و حکم آن ضرر نمى‏رساند، ولى اگر پس از قصد اقامت در شهرى به شهر ديگرى که با شهر محل اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله دارد برود، قصد اقامت قبلى وى به هم مى‏خورد و بعد از برگشت به محل اقامت، بايد دوباره قصد نمايد.

 

س 658: اگر مسافر بعد از خروج از وطن، از راهى عبور کند که صداى اذان وطن اصلى خود را بشنود و يا ديوار خانه‏هاى آن را ببيند، آيا به مسافت شرعى ضرر مى‏رساند؟

 

ج: تا از وطن خود عبور نکرده، ضررى به مسافت شرعى نمى‏رساند و مسافرتش قطع نمى‏شود، ولى تا در داخل محدوده بين وطن و حد ترخص آن هست، حکم مسافر بر او جارى نمى‏شود.

 

س 659: محل کار من که در آنجا سکونت هم دارم، غير از وطن اصلى ام است و با آن بيش از مسافت شرعى فاصله دارد، و محل کارم را هم وطن خود قرار نداده‏ام و امکان دارد فقط براى چندين سال در آنجا بمانم. گاهى از آنجا براى انجام ماموريت ادارى به مدت دو يا سه روز در ماه خارج مى‏شوم، آيا هنگامى که از شهرى که در آن سکونت دارم به مقدارى بيش از مسافت شرعى خارج شده و بر مى‏گردم، واجب است در بازگشت قصد اقامت ده روز کنم يا خير؟ و اگر قصد اقامت ده روز واجب است، تا چه مسافتى، مى‏توانم به اطراف شهر بروم؟

 

ج: اگر از شهرى که در آن سکونت داريد، به مقدار مسافت شرعى خارج شويد، هنگام مراجعت بايد دوباره قصد اقامت ده روز نمائيد، و در صورتى که قصد اقامت ده روز به طور صحيح تحقق پيدا کرد و حکم تمام خواندن نماز هر چند با خواندن حداقل يک نماز چهار رکعتى محقق شد در صورتى که از ابتداء، قصد خروج به کمتر از مسافت شرعى داشته خروج به کمتر از مسافت شرعى به اندازه يک تا دو ساعت در يک يا چند روز که مجموعا از مقدار ثلث روز يا شب تجاوز نکند، ضررى به حکم اقامت نمى‏زند، همچنانکه در خلال ده روز قصد خروج به باغها و مزرعه‏هاى محل اقامت، به قصد اقامت آسيبى نمى‏رساند.

 

س 660: اگر شخصى براى چندين سال در چهار کيلومترى وطنش باشد و هر هفته به خانه‏اش برود، هنگامى که اين شخص به محلى مسافرت کند که فاصله آن با وطنش بيست و پنج کيلومتر و با مکانى که چندين سال در آن درس خوانده است، بيست و دو کيلومتر است، نماز او چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر از وطنش به آنجا مسافرت کند، نماز قصر است.

 

س 661: مسافرى قصد رفتن به سه فرسخى را دارد، ولى از ابتدا در نظر دارد که در بين راه از راه فرعى براى انجام کار معينى به يک فرسخى برود و سپس داخل مسير اصلى شود و به سفر خود ادامه دهد، نماز و روزه اين مسافر چه حکمى دارد؟

 

ج: حکم مسافر را ندارد و ضميمه کردن مقدار راهى که با خروج از مسير اصلى و بازگشت به آن پيموده، براى تکميل مسافت شرعى کافى نيست.

 

س 662: با توجه به فتواى امام خمينى «قدس سره» مبنى بر وجوب قصر نماز و افطار هنگام سفر به هشت فرسخى، اگر مقدار رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد، ولى در بازگشت، به علت مشکلات راه و نبودن ماشين، مجبور به پيمودن مسافتى بيش از شش فرسخ شود، آيا بايد نماز را شکسته خواند و روزه را افطار کرد؟

 

ج: اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و مسير بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحيح است.

 

س 663: کسى که از محل سکونت خود به محل ديگرى که کمتر از مسافت شرعى است، سفر کند و در خلال ايام هفته چندين بار از آن محل به محله‏هاى ديگر برود، به طورى که مجموع مسافت بيش از هشت فرسخ شود، چه وظيفه‏اى دارد؟

 

ج: اگر هنگام خارج شدن از منزل قصد پيمودن مسافت شرعى را نداشته و فاصله بين مقصد اول و محله‏هاى ديگر هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، حکم مسافر را ندارد.

 

س 664: اگر انسان به قصد رفتن به مکان معينى از شهر خود خارج شود و در آنجا به گردش بپردازد، آيا اين گردش جزء مسافتى که از منزل پيموده، محسوب مى‏شود؟

 

ج: گردش در مقصد جزء مسافت محسوب نمى‏شود.

 

س 665: آيا هنگام قصد اقامت، جايز است نيّت خروج از محل اقامت به محل ديگرى را که کمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائيم؟

 

ج: قصد خروج از محل اقامت به اندازه کمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز ضرر نزند مثل بيرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز يا شب براى يک بار يا چند بار به شرطى که مجموع ساعات خروج از يک سوم روز يا شب بيشتر نشود، در اين صورت، قصد خروج به قصد اقامت لطمه نمى‏زند.

 

س 666: با توجه به اينکه رفت و آمد از محل سکونت به محل کار که بيشتر از بيست و چهار کيلومتر از هم فاصله دارند، موجب مى‏شود که نماز تمام خوانده شود، اگر من از شهرى که در آن کار مى‏کنم به خارج از آن و يا شهر ديگرى که فاصله آن با محل کارم به مقدار مسافت شرعى نيست، بروم و قبل از ظهر يا بعد از ظهر به محل کارم برگردم، آيا باز هم نمازم تمام است؟

 

ج: به مجرد خارج شدن از محل کار به مقدار کمتر از مسافت شرعى، هر چند ارتباطى با کار روزانه شما نداشته باشد، حکم نماز و روزه شما در محل کار تغيير نمى‏کند، و فرقى هم نمى‏کند که قبل از ظهر به محل کارتان برگرديد يا بعد از ظهر.

 

س 667: من از اهالى اصفهان هستم و مدتى است که در دانشگاهى در شاهين شهرکه از توابع اصفهان است مشغول به کارم، و فاصله بين اصفهان و شاهين شهر کمتر از مسافت شرعى (در حدود بيست کيلومتر) است، ولى تا دانشگاه که در اطراف شاهين شهر واقع شده، بيشتر از مسافت شرعى (در حدود بيست و پنج کيلومتر) است. با توجه به اينکه دانشگاه در شاهين شهر است و راه من از وسط شهر عبور مى‏کند، ولى مقصد اصلى من دانشگاه است، آيا مسافر محسوب مى‏شوم يا خير؟

 

ج: اگر فاصله بين دو شهر کمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، حکم سفر مترتب نمى‏شود.

 

س 668: من هر هفته براى زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها و انجام اعمال مسجد جمکران به شهر قم مسافرت مى‏کنم، آيا در اين سفر نمازم را تمام بخوانم يا شکسته؟

 

ج: در اين سفر حکم ساير مسافرين را داريد و نماز شما قصر است.

 

س 669: محل تولد من شهر کاشمر است و از سال 1345 هجرى شمسى تا سال 1369 ساکن تهران بوده‏ام و آنجا را وطن براى خود انتخاب کردم، و مدت سه سال است که همراه با خانواده‏ام براى ماموريت ادارى به بندرعباس آمده و کمتر از يک سال ديگر به شهر تهران که وطن من است، باز خواهم گشت. با توجه به اينکه در مدتى که در بندرعباس هستم، هر لحظه امکان دارد براى مأموريت به شهرهاى تابع بندرعباس بروم و مدتى در آنجا بمانم و زمان مأموريت‏هاى ادارى هم که به من ارجاع مى‏شود، قابل پيش بينى نيست، خواهشمندم اولا حکم نماز و روزه مرا بيان فرمائيد.

 

ثانيا: با توجه به اينکه در اغلب اوقات يا در بعضى از ماههاى سال براى چند روز در مأموريت ادارى به سر مى‏برم، آيا کثير السفر محسوب مى‏شوم يا خير؟

 

ثالثا: با توجه به اينکه همسرم خانه‏دار و متولد تهران است و با من به بندرعباس آمده و ساکن آن شده است، حکم شرعى نماز و روزه وى چيست؟

 

ج: نماز و روزه شما در محل کار فعلى تان که وطن شما نيست، حکم نماز و روزه مسافر را دارد، يعنى نماز شکسته است و روزه‏تان صحيح نيست، مگر آنکه در آنجا قصد اقامت ده روز کنيد و يا در هر ده روز حداقل يک بار به خاطر کارى که مربوط به وظيفه شما است، مسافرت نمائيد؛ و اما همسرتان که در محل کار همراه شما است، اگر قصد اقامت ده روز کرده باشد، نماز وى تمام و روزه‏اش صحيح است و در غير اين صورت نمازش شکسته است و نمى‏تواند روزه بگيرد.

 

س 670: شخصى قصد اقامت ده روز در جائى کرده است، بخاطر اينکه مى‏دانسته که ده روز در آنجا مى‏ماند و يا تصميم بر ماندن داشته است ولى بعد از آنکه با خواندن يک نماز چهار رکعتى، حکم تمام خواندن نماز بر او مترتب شد، مسافرتى غير ضرورى براى وى پيش مى‏آيد، آيا رفتن به آن سفر براى او جايز است؟

 

ج: سفر او اشکال ندارد، هر چند غير ضرورى باشد.

 

س 671: اگر فردى براى زيارت حرم امام رضا «عليه‏الصلوة و السلام» مسافرت نمايد و با آنکه مى‏داند کمتر از ده روز در آنجا خواهد ماند ولى براى اينکه نمازش تمام باشد، قصد اقامت ده روز مى‏کند، اين کار او چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر مى‏داند که در آنجا ده روز نمى‏ماند، قصد اقامت ده روز معنا و اثرى ندارد و بايد در آنجا نمازش را شکسته بخواند.

 

س 672: مأمورين غير محلى که هيچگاه ده روز در شهر محل کار نمى‏مانند، ولى مسافرت آنان کمتر از مسافت شرعى است، از جهت تمام يا شکسته بودن نماز چه وظيفه‏اى دارند؟

 

ج: اگر فاصله بين وطن و محل کار آنها به مقدار مسافت شرعى ولو تلفيقا نباشد، احکام مسافر را ندارند، و کسى که بين وطن و محل کارش به مقدار مسافت شرعى فاصله باشد، اگر حداقل هر ده روز يک بار بين آن دو رفت و آمد مى‏کند، نمازش را بايد تمام بخواند، ولى هر گاه ده روز يا بيشتر در وطن يا محل کار اقامت کند، در سفر اول بعد از ده روز، حکم ساير مسافرين را خواهد داشت.

 

س 673: کسى که به جائى مسافرت کرده و نمى‏داند چه مقدار در آنجا خواهد ماند، ده روز يا کمتر، چگونه بايد نماز بخواند؟

 

ج: وظيفه شخص مردد تا سى روز قصر است و از آن به بعد بايد نمازش را تمام بخواند، هر چند در همان روز بخواهد برگردد.

 

س 674: کسى که در دو مکان تبليغ مى‏کند و قصد اقامت ده روز هم در آن منطقه دارد، نماز و روزه‏اش چه حکمى دارد؟

 

ج: اگر از نظر عرف دو مکان محسوب شوند، قصد اقامت در هر دو محل و يا در يکى از آن دو با قصد رفت و آمد به مکان ديگر در خلال ده روز، صحيح نيست.

حد ترخّص‏

 

س 675: در آلمان و بعضى از کشورهاى اروپائى، گاهى فاصله بين بعضى از شهرها (يعنى فاصله تابلوهاى خروجى شهرى و ورودى شهر ديگر) به صد متر نمى‏رسد، حتى بعضى از خانه‏ها و خيابان‏هاى دو شهر کاملا به هم متصل هستند، حد ترخص اين موارد چگونه است؟

 

ج: با فرض اتصال يکى از دو شهر به ديگرى به نحوى که در سؤال آمده است، آن دو، حکم دو محله يک شهر را دارند که خروج از يکى به ديگرى مسافرت محسوب نمى‏شود تا نياز به حد ترخص باشد.

 

س 676: معيار حد ترخص شنيدن اذان و ديدن ديوارهاى شهر است، آيا يکى از آن دو کافى است يا اينکه بايد هر دو با هم وجود داشته باشند؟

 

ج: احوط، رعايت هر دو علامت است، هر چند بعيد نيست که شنيده نشدن اذان براى تعيين حد ترخص کافى باشد.

 

س 677: آيا معيار حد ترخص شنيدن صداى اذان از خانه‏هاى طرفى است که مسافر از آن طرف شهر خارج يا داخل آن مى‏شود، يا اينکه معيار اذان وسط شهر است؟

 

ج: معيار، شنيدن اذان آخر شهر از طرفى است که مسافر از آن خارج و يا داخل آن مى‏شود.

 

س 678: در اينجا بين اهالى يکى از نواحى راجع به مسافت شرعى اختلاف وجود دارد. عده‏اى مى‏گويند که ديوارهاى آخرين خانه‏هاى منطقه که به هم متصل هستند، ملاک است. عده‏اى هم معتقدند که بايد مسافت را از کارخانه‏ها و شهرکهاى پراکنده‏اى که بعد از خانه‏هاى شهر واقع شده است، محاسبه کرد، سؤال اين است که آخر شهر کجاست؟

 

ج: تعيين آخر شهر موکول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف کارخانه‏ها و شهرکهاى پراکنده اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانه‏هاى شهر بايد حساب نمود.

سفر معصيت‏

 

س 679: اگر انسان بداند در سفرى که مى‏خواهد برود، مرتکب معاصى و محرمات خواهد شد، آيا نمازش شکسته است يا تمام؟

 

ج: مادامى که سفر او به خاطر ترک واجب يا فعل حرامى نباشد، نماز او مانند ساير مسافران شکسته است.

 

س 680: کسى که بدون قصد معصيت مسافرت کند، ولى در بين راه براى ادامه و تکميل سفر قصد ارتکاب معصيت نمايد، آيا نمازش را بايد تمام بخواند يا شکسته؟ آيا نمازهاى شکسته‏اى که در طول راه خوانده، صحيح است يا خير؟

 

ج: واجب است از زمانى که قصد استمرار سفر به خاطر معصيت کرده، نمازش را تمام بخواند و نمازهائى را که پس از تصميم به ادامه سفر به قصد ارتکاب گناه، شکسته خوانده است، بايد اعاده کند و تمام بخواند.

 

س 681: سفر براى تفريح يا خريد مايحتاج زندگى با فرض فراه�%

دوشنبه 12 آبان 1393  4:18 PM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
دسترسی سریع به انجمن ها