0

نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

متن روضه شهادت حضرت اباالفضل علیه السلام-خلج + فیلم

عموم اباالفضل یه پهلوونه

قدش بلنده دستاش قشنگه ابرو كمونه

یه پهلوونه

حالا یكی از این خان كوچولوها چی گفت:

ماتشنه مونه

خدا می دونه

كه این فقط كار عموی پهلوونه

میگن كه عباس دلش یه دریاست

چشم امید ما همه به دست اونه

حال توی كدوم خیمه نشستن،این خانم كوچولوها دارن با هم حرف میزنن؟

همه تو خیمه ی ربابند

منتظر یه چیكه آبند

آب رو برا خودشون نمی خوان،می خوان بدن به رباب بده علی اصغر

همه تو خیمه ی ربابند

منتظر یه چیكه آبند

یه ذره آب بچه ی رباب رو نجات می داد،خنك نه،اگه آب داغ هم بود نجات می داد

همه تو خیمه ی ربابند

منتظر یه چیكه آبند

حالا تصمیم گرفتند یكی از بچه ها رو بفرستن خیمه ی عمو

تو چشمامون نبینه اشكُ

دست عمو كی میده مشكُ؟

یه خانم دستش رو بلند كرد،اگه گفتی كی بود؟خانم سه ساله،گفت:من میرم به عمو میگم،داداش اصغرم داره میمیره،حسین......................

همه تو خیمه ی ربابند

منتظر یه چیكه آبند

روضه ای كه عباس رو كشته اینه،عباس رو عمود نكشت،عباس رو تیغ نكُشت ،فرق شكافته نكُشت ،تیر به چشم نكُشت ،نیزه و سنگ و خنجر و تبر نكُشت،مگه این چیزهام بوده،باید باشه كه اون قامت رشید تو قبر كوچیك جا بشه،اربعین دوید اومد كنار قبر باباش،گفت:بابا عمه زینب چی میگه،یه قبری رو به من نشون داده میگه:قبر عموته،ولی من باور نكردم،بابا یه قبر كوچولو به من نشون داده،بابا آخه عموم قامتش بلند بوده،توی قبر كوچولو چه طوری جا شده؟یه صورتش اینه كه بر اثر جراحت ها،نیزها،جنایت ها این بدن درهم ریخت،آقا زین العابدین علیه السلام این بدن رو جمع كرد،یه صورت دیگه اش اینه، اینقده عباس از خجالت آب شد،حسین.......

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:03 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

متن روضه شهادت حضرت عباس علیه السلام-مرحوم كوثری

مظلوم شهید شدی آقا جان در میدان شجاعت، از یک طرف دشمن به حضرت عباس علیه السلام از اطراف حمله ور شد، رو زمین افتاد ،دست نداشت به صورت خورد زمین .

 

ای اهل حرم میر و علمدار نیا مد                 سقای حسین سید و سالار نیا مد

 

راوی می گه ندیده بودم امام حسین منقلب باشد، وقتی خبر اباالفضل علیه السلام آمد رنگ صورت تغییر کرد

 

امروز حسین سر می دهد             عبا س اکبر می دهد

 

بچه ها امید می دادن عمو آب میاره ،دیدن آقا آمد، عمو نیامد، دوید عمو کجاست، فرمود عمو را کشتند.

عمو جان مردم ز سوز عطش         وای وای عمو عمو العطش

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:04 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

متن روضه شهادت حضرت عباس علیه السلام-مرحوم فلسفی

 قمر بنی هاشم اباالفضل علیه السلام موند، همه ی بنی هاشم و غیره رفتند کشته شدند ،چرا ابا الفضل علیه السلام را نگه داشت؟ تا زن و بچه ها آرام با شند.

 عبا س گفت حسین جان دلم تنگ شد، اجازه بده برم، پس به عنوان ذکر آب برای لب تشنگان برو، مشک رو بر داشت، بچه ها رو نوازش کرد، گفت برایتان آب می آورم، ابی عبد الله با عباس رفتن میدان، پس از مدتی زن و بچه آرام نگرفتن ،اومدن جلو خیمه، دیدن حسین داره میاد ولی تنها وضع غیر عادی است، عنان اسب را به دست گر فته ،دل همه لرزید ،حسین آمد، گفتن بپرسیم، چه کسی بهتر از سکینه، آقا آمد، محزون رسید نزدیک خیام حرم، سکینه آمد مودب گفت: پدر جان آیا از عمو عباس خبر داری؟ صدا زد عمو را کشتند، من از کنارش امدم، حرم غوغا شد، زینب سلام الله علیها، آمد كنار ابی عبدالله الحسین فرمود:برادرم ، پس چرا کشته عبا س را به خیمه نیا وردی ؟

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:05 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

غیر از ابالفضل(ع) هیچ کدام لب تشنه شهید نشدند

امروز به دلم افتاده که همه شما را کنار نهر علقمه ببرم. ای گرفتار! مریض دار! حاجت دار! مبتلا! درد دار! که گوشه و کنار این مجلس نشسته ای، خدا می خواهد به برکات پسر علی (ع) امروز حوائجت را بخواهی. بگویم؟ راوی می گوید: بالای بلندی بودم، یک وقت دیدم گرد و غبار بلندی شد. دیگر عباس را ندیدم. یک وقت خیره خیره نگاه کردم دیدم خون از دستهایش می ریزد و بند مشک را به دندان گرفته است. آقا ابالفضل! این مردم دلشان می خواهد یک روز عصر در صحن حرمت بنشیند. اگر انگشت لای در ماشین بماند داد می زنی. آی بمیرم دستهایش را قلم کردند. می فهمی دست قلم شده یعنی چه؟ آی خدا! بعد از آن که دستهایش را بریدند بمیرم یک تیر به چشمش زدند. محاصره اش کردند؛ تیر بارانش کردند. ای خدا! دست ندارد تا تیر را بیرون بیاورد. نانجیبی جلو آمد یک عمود آهنین به فرق ابا لفضل (ع) زد.

امروز می خواهم این مردها سینه بزنند. دستهای ابالفضل(ع) را بریدند، ولی دستهای شما سالم است. سینه بزن! ابالفضل، ابالفضل...  خدایا! آیا این دستها را می خواهی نا امید کنی؟

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری می گوید: می دانی چرا در میان شهدای کربلا فقط به  ابالفضل(ع) باب الحوائج می گویند؟ برای اینکه تمام شهدای کربلا که لب تشنه بودند، غیر از ابالفضل(ع) هیچ کدام لب تشنه شهید نشدند. هر کدام که می خواستند از دنیا بروند پیغمبر(ص) می آمد یک ظرف از آب کوثر می آورد، او می خورد و سیراب می شد. مگر پیغمبر(ص) برای ابالفضل آب نیاورد؟ چرا آب برایش آورد. فرمود: عباسم بخور! گفت: نمی خواهم آقا. بشنو تا برایت بگویم و ابالفضل (ع) را بشناسی. صدا زد: عباسم! همه از دست من آب خوردند. آنهایی هم که بعد بیایند آبشان خواهم داد. تو چرا آب نمی خوری؟ یک وقت صدا زد: آقا! مگر صدای العطش بچه ها را نمی شنوی؟ همه سینه بزنید! ابالفضل! ابالفضل!...

 

« اللهم صل علی محمد و آل محمد، بحق الحسین یا الله »

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:05 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

صدا زد: عباسم! الان کمرم شکست

ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس          با محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم

 

آقا زنجیر به پا داریم    صد جور و جفا داریم  زنجیر به پا داریم   از بهر خدا عباس

 

آی آنهایی که کربلا رفته اید. آی جمعیتی که نهر علقمه رفته اید. امشب می خواهم برایتان زیارت ابالفضل(ع) بخوانم.

« اَلسّلامُ عَلَیکَ أیّهَا العَبدُ الصّالِحُ  المُطیعُ لِلّهِ وَ لِرَسولِهِ وَ لاَ میرِالمُومنینَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَنِ أشهَدُ أنَّکَ قَد قُتِلتَ  مظلوماً لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مِن ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَن حالَ  بَینَکَ ماءِ الفُرات. »

 

راوی می گوید: یک وقت گرد و غبار بلندشد، دیگر من ابالفضل(ع) را ندیدم. رفتم بالای بلندی تا ببینم در چه حالی است. وقتی نگاه کردم، بمیرم دیدم خون از بازوهایش می ریزد. دستهایش را از بدن جدا کردند. اما دست شما شیعه ها سالم است تا خدمت کنند.

 

یا ربّ مددی که ره به جانان ببرم                 این آ ب فرات بهر طفلان ببرم

 

رنگ حسین(ع) پرید. حالش منقلب شد. آمد سر بالین برادر چه برادی!

 

قدر چمن را بلبل افسرده می داند         غم مرگ برادر را برادر مرده می داند

 

نقل کرده اند: لقمان حکیم به مسافرت و سفرش طول کشید. وقتی از مسافرت آمد کنیزش گفت: لقمان! کجا بودی؟ دیر آمدی. لقمان! بابایت مُرد. لقمان گفت: راست می گویی؟ ای داد که رشته زندگی ما پاره شد. به خدا تا بابا زنده است این بچه ها دور هم هستند، همین که بابا می میرد هر کدام یک طرف می روند. کنیز گفت: لقمان باز هم دیر آمدی. گفت: چه شده؟ کنیز گفت: مادرت هم مرده. لقمان گفت: راست می گویی؟ ای داد خانه ای که مادر ندارد چراغ ندارد، نور ندارد. یک وقت صدا زد : لقمان! باز هم دیر آمدی. گفت: چه شده است؟ کنیز گفت: برادرت هم مُرده! لقمان گفت: ای داد، کمرم شکست. آی زن و مرد! یک وقت دیدند حسین(ع) دستش را به کمر گرفت، صدا زد: عباسم! الان کمرم شکست.

  

                        صلی الله علیک یا ابا لفضل العباس؛

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:06 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

فرمود از کربلا چه خبر؟

چقدر تو عزیزی آقا، بعضی نوشتن واقعه کربلا که تمام شد، کاروان رفت مدینه، یک سخنگو داشته، بنا بود، جواب او بده، یکی می گفت: پدرم، یکی عمو، وقتی ام البنین آمد ،مثل کو هی از وقار، فرمود از کربلا چه خبر؟، گفت خانم فزندانتان شهید شدن، مثل این که نشنید، فر مود چه خبر؟ مثل اول شنید ،غضبناک شد، تمام آنها که زیر آسمانند، تمام بچه هام  فدای حسین شوند، گفت: از حسین بگو.

تو عاشق عباسی، باب الحو ائج، وقتی رفتی كربلا،سر از پا نمی شناسی، کنار حرم عباس، هر حرفی نگو، از سکینه نگو

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:07 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

بغض حسین تر کید
 

غروب دید یکی صدا زد بچه های خواهرم بیایید جلو، صدای شمر است مثل این که عون و جعفر و عبا س نشنید ن، باز صدا کرد برایشان امان نا مه آوردم ،حضرت در غضبه هی سر گرم کاری می شد، دید دست مهر بانی روی شا نه اش خورد، ابی عبد الله بودگفت :عبا س جان دعوت هر کس را که صدا یت کرد قبول کن،اگر چه فاسق با شد، دید امر امام است رفت غضب ناک فرمود: چی می گی گفت امان نامه آوردم فرمود: اگر امر دادا شم نبود گر دنت را می زدم ،من و برادرام امان داریم، اما پسر پیغمبر و بچه هاش امان ندارند،   نامه جلوی شمر پاره پاره كرد و  ریخت روی زمین، بر گشت پشت خیمه، زهیر گفت عبا س یا ده امیر المو منین، عقیل را فر ستاد تو قبیله ای دنبال زنی، بگردد نامش اینه، می خوام خدا فر زندی به من بده ذخیره کر بلا با شه، ذخر الحسین، نامش فا طمه کلا بیه است، خدا از اون مادر تو و سه برادر را داد، اومدم بگم دست از حسین بر نداری ،می گه دیدم پرید رو اسب به رکاب فشار آورد زد تو دل لشگر گفت زهیر من حسین رو رها کنم، همه فرار کردند ابی عبد الله یکی رو فر ستاد عبا سم بیا، دیدند داره گریه می کنه، کسی که می تونه عبا س رو آروم، کنه زینبه ،دست گذا شت رو ی شانه اش گفت عبا س من تو رو می شنا سم ،حسین می شناسه، اینا می خوا ستن تو رو خورد کنند خود شان خورد شدن .

همه رفتن اومد مودب جلو داد اش عرض کرد، یا بن رسول الله ،سینه ام تنگی می کنه، اجا زه بده برم جونمو قر بو نت کنم، بغض حسین تر کید، صدا زد تو صا حب لوای منی تو پشت و پناه منی تو بری کمر من می شکنه، بنفسی انت ، عالم به حسین می گه جان فدایت، حسین به عبا س، یه وقت دید یکی نا له می زند عمو می شه آب بیاری، سکینه خانم عبا س رو نجات داد. گفت :بله حضرت فر مود برو آب بیار زد، تو قلب لشگر همه فرار کردن وارد شریعه شد ،آب و پر کرد ،به خودش نهیب زد، فذکر عطش الحسین، گفتن اگه این آب به خیام حسین بر سد، همه کشته می شوند، گفتن چه کنیم گفت هر چه تیر انداز ه، به زانو یه جا رو نشونه بگیرند

 

با بازوی بریده مزن پر پری چنین          زحمت مکش که  خاک کنم بر سری چنین

 

با تیغ نه تو را به امان نامه کشته اند         آری که می برند به نامه سر این چنین

 

یک جفت چشمهای تو یک جفت لشگرند     کس مثل من کجا بکشد لشگری چنین

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:08 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

فریاد زد انا بن علی المرتضی

ام البنین به  اهل مدینه گفت :به من ام البنین  نگویید این مال وقتی است چهار پسر داشتم .

همه رفتند، ابا الفضل سر پایین، آقا سینه ام تنگ شده ،آقا فرمود: عبا س با هم می رویم میدان ،رفتند، قرار گذاشتند هر کدام به آب رسید، علا مت بدهد، عبا س رسید یه نگاه کرد، آب رو آب ریخت ،مشک رو پر کرد، فریاد زد انا بن علی المرتضی، امام حسین متو جه شد، صدا زد انا بن محمد مصطفی، دست راست عبا س را بریدن ،به دست چپ داد مشک را، فریاد زد انا بن علی المرتضی، حسین گفت انا بن فاطمه الزهرا، هر چه امام صدا زد، صدای عبا س نیامد، دو دستش را قطع کردند، مشک به دندان اومد ،گفت: می گن یل عرب تویی، گفت: نا نجیب وقتی اومدی دست ندارم، گفت اگه تو نداری من دارم، به فرق عبا س زد

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:09 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

این پرچم را چه کسی حمل می کرد ؟

ای صهبای حسینی سر مست                                                  دستگیر همه عالم بی دست

ما همه دست به دامان توئیم                                                         میزبان غم و میهمان توئیم

ای علمدار سپه کو علمت                                                              علم و دست ز بازو قلمت

نقل می کنند : هنگامی که وسائل غارت شده از شهدای کربلا را به شام نزد یزید بردند ، در میان آنها پرچم بزرگی بود ، یزید دید همه پرچم سوراخ و صدمه دیده ولی دستگیرة آن سالم است پرسید : این پرچم را چه کسی حمل می کرد ؟

گفتند : عباس بن علی آن را حمل می کرد ، یزید از روی تعجب چند بار برخاست و نشست گفت : به این پرچم بنگرید ، که بر اثر صدمات و ضربات ، هیچ جای آن سالم نمانده، جز دستگیرة آن که پرچمدار آن را با دست حمل می کرده است (سالم ماندن دستگیره نشان می دهد که عباس ، تیرها و ضرباتی که به دستش وارد می شد تحمل می کرد  و پرچم را رها نمی کرد )سپس یزید گفت : این است معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش 1  لذا روز  عاشورا وقتی  همة یاران حسین کشته شدند حضور برادر آمد اجازه داد به میدان طلبید .

امام حسین فرمود : یا اَ خی اَنتَ صاحِبُ لِوائی ، وَ اِذا مَضَیتَ تَفَرَّق عَسکِریٍ ،عباسم تو پرچمدار من هستی ، اگر بروی و کشته شوید سپاهم پراکنده می شود .


1. دین و تمدن ، ج1، ص 288 ، راهنمای تبلیغ ، ش 6 ، ص 155 .

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:11 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

دست حسین را در دست عباس گذاشت

ساقی تشنه لبان رو سوی دریا کرد                                        ساغر وصل ز معشوق تمنّا کرد 
کفی از آب آورد به نزدیک لبان                                 عکس شش ماهه در آن آب تماشا می کرد

آب را ریخت روی آب و نخورد آب ولی                         شرمگین پیش لبش آب روان را می کرد

با دو بازوی قلم گشته اش از تیغ جفا                               لوح ایثار و وفا و شرف امضا می کرد

فاطمه اشک فشان بود در آن وادی غم                     چون که جان دادن عباس تماشا می کرد

                                    چون بیفتاد ز تن دست جدا از بدنش

                                    یاد بازوی ورم کرده زهرا می کرد

لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین بود فرمود، عباسم را بگویید بیاید کنار بستر من ، آمد محضر بابا ،

زانوی ادب به زمین زد ، عرضه داشت : بابا امری داری ؟

فرمود: عباسم دستت را بده بابا ، حسین دستت را بده بابا ، دست حسین را در دست عباس گذاشت ، فرمود : عباس جان از حسین دست برنداری بابا ، کربلا پیش می آید ، عاشورا پیش می آید ، تشنگی پیش می آید ، می روی کنار فرات ،آب می آوری ، لبهایت خشکیده است ، مبادا آب بیاشامی 1، لذا روز عاشورا وقتی کنار شریعه فرات رسید مقداری آب به کف دست گرفت تا بیاشامد :

فَذَکَرَ عطش الحسین و اَهلِ بیتِه ِ ،فَرَمَی الماء، یاد لبهای تشنه برادر و اهل حرم افتاد آب راروی آب  ریخت .


1. «وَلَدی اِذا کانَ یَومَ عاشورا ، وَدَخَلتَ المَشرَعََةَ ، ایّاکَ اَن تَشرِبَ الماءَ وَ اَخوکَ الحسینِّ عَ طشانٌ » معالی السطین ، ج1 ، ص 454، راهنمای تبلیغ ، شماره 6 ، ص 159 .

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:12 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

شب تاسوعا

امشب شب تاسوعا ست ، امشب شب آن آقایی است که غیر مسلمانها هم به او متوسل می شوند ، امشب دست به دامن آن آقایی بزن که دستگیر عالم است ، باب الحوائج است .

گفت در عالم خواب خدمت امام زمان رسیدم ، دیدم نامه هایی جلوی آقاست ، آقا نامه ها را بعد از خواندن به کناری می گذارند . اما بعضی نامه ها را می خواندند و به چشم می گذاشتند از آقا پرسیدم ، آقا این نامه ها چیه ؟

فرمودند : این نامه ها حاجات محبّان ماست که به امام زاده ها متوسل شده اند . پرسیدم : آقا جان چرا بعضی از این نامه ها را به چشم می گذارید .

فرمودند :آخر این نامه ها ، حاجاتی است که مرا به عمویم عباس قسم داده اند  .

چه گذشت بر امام حسین ، وقتی آمد کنار بدن غرق به خون برادر ، سر برادر را به دامن گرفت ، خونهای چشمانش را پاک کرد فرمود : اَلآن اِنکَسَرَ ظَهری ،وَ قَلّت حِیلتی وَ شَمَّت بی عَدوّی


 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:13 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

بدن غرق به خون عباس

سردار سپاه کربلایی عباس                                                در رزم چنان شیر خدایی عباس

از خیمه صدای العطش می آید                                          طفلان نگرانند که کجایی عباس

حالا که دلهاتون آماده شد ، همراه ابی عبدالله بریم کنار بدن غرق به خون عباس ، آمد کنار بدن برادر ، عباس پاشو دشمن دارد ، به برادرت زخم زبان می زند ، ببین دشمن دارد هلهله می کند ، دیگر خیمه ها پاسبان ندارد .

آمد کنار بدن برادر نشست سر برادر را به دامن گرفت ، خونهای چشمانش را پاک کرد صدا زد :الان انکسر ظهری ، خدا دیگر کمرم شکست (یاد شهدا ، امام ، همه فیض ببرند )

اما از بس بدن برادر قطعه قطعه شده امام حسین نتوانست به خیمه بیاورد سکینه و بچه ها منتظرند یک وقت دیدند امام حسین دارد می آیدیک دست عنان ذوالجناح را گرفته ، یک دست به کمر گرفته ، صدای ناله اهل حرم بلند شد (مجسم کن منظره را) سکینه صدا می زند : بابا ،عمو چه شده ، عزیز فاطمه آمد جلوی خیمه اباالفضل ، دست برد عمد خیمه را کشید . یعنی زینبم ، دخترم ، دیگر این خیمه علمدار ندارد .

کنا رعلقمه بابا چه دیدی                                       عمد خیمه را از چه کشیدی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:15 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

برادرم کجاست ؟

کعبه دلهاست خاک پای دوست                                              آنکه جانها تشنة دیدار اوست

کیست عبّاس آن سپه سالار عشق                                    کز جوان مردیش هر جا گفتگوست

مشک آبش ریخت گر بر روی خاک                                             تا ابد دین را از آن آب آبروست

دست افشان پای در میدان نهاد                                      دست افشاندن ز مشتاقان نکوست

چشم پوشید از دو دست نازنین                                       تا دو دستی جان کند تقدیم دوست

قافلة ابی عبدالله از مدینه به سوی مکه حرکت کرد ، همه سوار بر محمل شدند ، یک وقت امام حسین ندا داد : « اَینَ اَخی ؟ اَینَ کَبشُ کَتیبَتی ، اَینَ قَمرَ بَنی هاشمٍ » برادرم کجاست ؟

همین که صدای نازنین امام حسین را ، عباس شنید پاسخ داد :« لبّیک ، لبّیک یا سیّدی »قربان ادبت بروم آقا ، همه شنیده اید در طول عمر یک بار امام حسین را برادر صدا نکرد ، اما چه شد روز عاشورا ، دست در بدن ندارد ، فرقش شکافته ، چشمش تیر خورده ، روی زمین افتاده صدا می زند : برادر بیا .

آخر دید یک خانمی صدا  می زند : پسرم عباس . اینجا عباس به خود اجازه می دهد حسین را برادر صدا کند .

خاک و شن و خون همه در هم شده                                    پشت حسین از غم تو خمّ شده

بگو چه رخ داده در این علقمه                                             که آمده مادر ما فاطمه

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:15 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

اجازة میدان
 

کلید قفل  مشکل هاست عباس                                          به مردی شهرة دنیاست عباس

مروّت ریزه خور خوان لطفش                                               فتوّت صورت و معناست عباس

حسین بن علی را عبد صالح                                              ولی بر ماسوی مولاست عباس

به دشت کربلا آرامش دل                                                        برای زینب کبراست عباس

بود بدر منیر هاشمیّون                                                      که زیباتر ز هر زیباست عباس

برای حفظ آیین محمد                                                          شکوه روز عاشورا ست عباس

به میدان شجاعت اشجع الناس                                          که غیرت قطره و دریاست عباس

گذشت از آب و کسب آبرو کرد                                            اگر چه ساقی و سقاست عباس

اگر دستش جدا شد غم ندارد                                             که دست آویز ما فرداست عباس

                                           بزن بر دامنش دست توسل

                                           که در جود و سخا آقاست عباس    

همین که صدای العطش بچه ها را شنید ، آمد نزد امام حسین اجازة میدان گرفت ، مشک را به دست گرفته ، آمد کنار شریعه فرات ، عباس تشنه است مشتی از آب برداشت تا به لبهای عطشان برساند اما :«فَذََکَرَ عَطَشَ الحُسَین وَ اَهلِ بَیتِهِ » به یاد لبهای تشنه برادر افتاد ، آب را روی آب ریخت ، مشک را پر از آب کرد ، از شریعه بیرون آمد ، به سمت نخلستان ، دشمنان دستهای نازنینش را قطع کردند ، مشک آب را سوراخ کردند ، تیر به چشمش زدند ، (عاشقان اباالفضل ، انشاءالله کنار حرمش )یک وقت یک عمود آهن هم بر فرق عباس زدند . لذا صدا زد : یا اَخا اَدرک اَخا ،

پدرت از نجف آمد تو هم از خیمه بیا                                     قدمی رنجه نما پای بنه بر سر من

مشک پاره بده زینب که مدینه ببری                                     تا شود با خبر از خجلت من مادر من

هوسم بود که آید به سرم ام بنین                                           مادرت فاطمه آمد عوض مادر من

هر کجا پای گذاری به زمین می بینی                                قسمتی از بدن و از سر و از پیکر من           


 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:16 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

خبر شهادت جعفر طیار

الا ای جان من جانان من سقای طفلانم                   الا ای ماه من بی تو غریب این بیابانم

به خون خویش غلطانی نمی پرسی که من مردم      ز بهر یاریم بر خیز ای خورشید تابانم

که دردنیا شنیده ساقی لب تشنه ای جانا                مرا در سوگ بنشاندی الا ای راحت جانم

                                    حسینت مانده بی پشت و پناه و لشکر و یاور 

                                    ببین با بی کسی ای جان من عازم به میدانم

جعفر بن ابیطالب (جعفر طیار )برادر امیرالمؤمنین است ، در جبهة جنگ دستهایش را قطع کردند ، جعفر را شهید کردند ، خبر آوردند امیرالمؤمنین می آید رسول خدا به همه سفارش کرد کسی با علی حرف نزند ، داغ برادر سنگین است ، همین که امیرالمؤمنین آمد پیغمبر ، علی را بوسید ، فرمود: علی جان خدا صبرت بدهد برادرت را کشتند ، دستهایش را جدا کردند تا این خبر را علی شنید دست به کمرش زد فرمود : اِ نکسر ظَهری ، وَقَلَّت حیلَتی ،وَشَمَّت بی عَدّوی ، اکنون کمرم شکست ، چاره ام اندک  شد ، دشمنم زبان به سرزنش  من گشود 1.


1 . پرچم دار نینوا ، ص 178 .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  6:17 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها