0

نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

سه ناله و سه صدا

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (ره )می فرماید1 :

وقتی که علی اکبر بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد :

صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر  صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام ... (سلام تودیع )

صدای دوّم : صدای امام حسین بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک .

صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای زینب بود که صدا می زد : وا حبیباه ، یا اُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ).


1. گفتار وعاظ ، ج2، 172 .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:24 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

شبهای جمعه كربلا روضه علی اکبر را نخوانید!

ای فروزنده مه برج و کمالم پسرم                            کردی ای ماه دو تا همچو هلالم پسرم

ای جوان رفتی و پیری به سراغم آمد                                   که به یاد الف قد تو، دالم پسرم

عالمی داشتم از داشتن چون تو گلی                         بعد تو سیر شدم از همه عالم پسرم

سنگدل را خبراز عاطفه هر چند که نیست             دشمنان هم دلشان سوخت به حالم پسرم

تیشة عدل کند ریشة صیاد تو را                                  آنکه بشکست ز داغت پر و بالم پسرم 1

شب جمعه ای بود قافله ای رسید کربلا ، حرم امام حسین مشرف شدند ملا عباس می گوید : رفتم کنار ضریح امام حسین زیارت خواندیم ،رفقاش گفتند ملا عباس برای ما روضه بخوان ، دفتر چه نوحه ام را باز کردم نوحه علی اکبر آمد ، روضه علی اکبر خواندم صدای ناله همه در حرم امام حسین بلند شد مجلس تمام شد آمدیم برای استراحت ، ملا عباس می گوید : در عالم خواب دیدم کسی که در اتاق را می زند بلند شدم در را باز کردم دیدم یک غلامی است گفت : ملا عباس توئی ؟ گفتم بله ، چه کار داری ؟

گفت :بشارت به شما بدهم امام حسین سلام رساندند ، حضرت می خواهد به دیدن اهل این قافله بیاید .

ملا عباس می گوید : در عالم خواب دوستان را خبر کردم همه با حالت ادب و احترام منتظر ماندیم طولی نکشید جمال ابی عبدالله نمایان شد خواستم به رسم احترام بلند شویم ، حضرت اشاره کردند فرمود: به حق من حسین بلند نشوید ، شما خسته اید، تازه از راه رسیده اید ، فرمود : ملا عباس می دانی برای چه من به دیدن شما آمدم ؟ من با شما سه کار داشتم :

اوّل: آن که هر کس زائر ما باشد به دیدنش می رویم (رحمت خدا بر این ناله ها )

دوّم : یک پیرمردی خیلی آرزوی کربلا داشت موفق نشده همراه شما بیاید ، در جلسه شهرتان خدمت می کند ، سلام مرا به او برسانید .

سوّم : ملا عباس اگر شب جمعه کربلا بودید رفقا را به حرم ما آوردید خواستید روضه بخوانید روضه علی اکبر را نخوانید مگر نمی دانید شبهای جمعه مادرم فاطمه ، کربلا مهمان من است 2.


1. علی ا نسانی .

1. کرامات الحسینه ص 15 ، گل واژه های محرم ، ص 55 .

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:25 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

شبیه ترین به رسول
 

ز بوستان ولایت گلی ز دستم رفت                           خدا به داد دلم رس علی زدستم رفت

خا به سوز دلم کن نظر که جانم رفت                                    ز جان عزیزترم ، جوانیم رفت

حالا دسته جمع برویم کربلا ، پائین پای ابی عبدالله ، برای میوه دل حسین گریه کنیم ، تا اذن  میدان خواست بابا اجازه داد  ، همین ک علی روانه میدان شد سرش را به طرف آسمان بلند کرد صدا زد : خدا شاهد باش رفت به میدان جوانی که شبیه ترین به رسول تو بود ، هر وقت مشتاق دیدار پیغمبر تو بودیم به علی نگاه می کردیم . رفت میدان ، جنگ نمایانی کرد ، اما یک وقت صدا زد : یا ابتاه علیک منی السلام، بابا من هم رفتم خداحافظ .

نمی دانم امام حسین به چه حالی آمد به طرف علی ، اما همین که کنار بدن علی رسید ، روی زمین نشست (فَجَلَسَ علی التراب )صدا زد : ولدی علی .

تو صید خونین دهنی                                                                    طپیده در خون بدنی

عقیق سرخ یمنی                                                                        علی علی ، علی علی 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:25 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

نوحه زبانحال امام حسین (ع)سر نعش علی اکبر (ع)

ای علی اکبر نازنیم

داغ روی ترا من نبینم

غرقه در خون شناور تن توست

ای گل پرپر که جبینم

چون نظر می کنم روی ماهت

صورت پاک احمد ببینم

چشم خود را تو بگشا علی جان

تا که از روی تو گل بچینم

زارم و خسته و بس حزینم

رفته ای و پدر گشته تنها

چون کنم که غمت بس فزون است

چون نعش پاکت بنشینم

کس نداند مقامم الهی است

شاه ملک و سما و زمینم

مخلص از دل سر ناله سر کن

از غم و ماتم شاه دینم

    میرزای بروجنی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:26 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

جوانان بنی هاشم

 

زمین کربلا پر شور و شین است

سر اکبر به دامان حسین است

بگوئید عمه اش زینب بیاید

تماشای علی اکبر نماید

جوانان بنی هاشم بیائید

علی را بر در خیمه رسانید

خدا داند که من طاقت ندارم

علی را بر در خیمه رسانم

غم مرگ تو زد آتش به جانم

چرا رفتی که من تنها بمانم

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:26 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

«سوز جگر »

بنشینم و از سوز جگر ناله  بر آرم

بر صورت خونین تو صورت بگذارم

بردار خدا را سری از خاک و دعا کن

تا من به سر کشته تو جان بسپارم

رسم لاست که بر نعش جوان لاله گذارند

من لاله به غیر از شرر ناله ندارم

از بس به تنت زخم روی زخم رسیده

ممکن نبود زخم تنت را بشمارم

با یاد لب خشک تو ای نور دو دیده

جا دارد اگر بر سر نی اشک ببارم

در خیمه زبان تو مکیدم جگرم سوخت

بگذار ز لب های تو من بوسه بر آرم

فریاد دلم سر زند از سینه میثم

گیرم که ببندم لب و فریاد نیارم

(غلام رضا سازگار )

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:27 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

«رضای دوست»

 

گمان مدار که گفتم برو ، دل از تو بریدم

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشم

گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم

دلم به پیش تو ، جان در قفات ، دیه به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم

ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم

ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه

زبان خشک تو در دهان خویش مکیدم

نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی

زمانه که کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

هنوز العطشت می زد آتشم که ز میدان

صدای  یا ابتای تو را دوباره شنیدم

سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید

که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم

کنار کشته تو با خدا معامله کردم

نجات خلق جهان را به خونبهات خریدم

بگو به نظم جهان میثم این سخن از من

که دست از همه شستم رضای دوست خریدم

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:27 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

«سیل خون »

 

می زند نیش سکوتت به دل من ، پسرم

لب گشا کشت مرا خنده دشمن  ، پسرم

چشم خود واکن و بار دگر حرف بزن

از لب تشنه و سنگینی آهن ، پسرم

بی تو از دیده ی من قوّه بینائی رفت

در عوض دیده دشمن شده روشن ، پسرم

داغ مرگ پسرش را به دلش بگذارند

آنکه بگذاشته داغت به دل من ، پسرم

پاره های تنت افتاده به هر سو گوئی

برگ گل ریخته در دامن گلشن ، پسرم

کس ندیده است که از تیغ هزاران جلّاد

این همه زخم رسد بر تن یک تن ، پسرم

تو ذبیح منی و من تن صد چاک تو را

هدیه دادم به ره خالق ذالمن ، پسرم

نتوان گفت که از داغ تو برمن چه گذشت

هیچ کس را نبود تاب شنیدن ، پسرم

بوده حرف دل من بر لب میثم ز انرو

سیل خون ریخته از دیده به دامن ، پسرم

سازگار

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:29 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

«داغ هجران»

 

داغ هجران علی یا رب چه پر تأثیر بود

پیش از آن لیلا جوان بود و پس از آن پیر بود

قرص عالم گیر شد از آه جانسوز حسین

وقت هجران پسر بود و پدر دلگیر بود

بانوان گیسو پریشان حلقه بر پایش زدند

طایر اوج شهادت را به پا زنجیر بود

خیمه پر غوغا شد از طوفان هجران علی

سیل اشک از هر طرف جوشان و دامن گیر بود

دیده ها هرگز نمی شد سیر از دیدار او

کز جمال احمدی خود بهترین تصویر بود

اشکها بی حد که شد سدّ صبوری را شکست

سنگ خارا را به دل زان ناله ها تأثیر بود

این زمان آمد حسین و دست اکبر را گرفت

سوی میدان برد چون وقت شهادت دیر بود

چون به میدان شد روان یکتا شبیه مصطفی

از تعجب دشمنانش را به لب تکبیر بود

از پی اکبر نگه می کرد با حسرت حسین

پی وجود او دگر از زندگانی سیر بود

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:29 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

(جان جانان )

چو نوبت کارزار به نوجوانان رسید

نخست این کارزار به جان  جانان رسید

قرعه جان باختن به نوجوانی فتاد

که ناله عقل پیر با وج کیوان رسید

آینه عقل کل مثال ختم رسل

جلوه حسن ازل در او به پایان رسید

به جان نثاری شاه به عزم رزم سپاه

از افق خیمه گاه  چه ماه تابان رسید

ذبیح کوی وفا ، خلیل صدق و صفا

بریز تیغ جفا ، دست و سر افشان رسید

تیغ شرر بار او صاعقه عمر خصم

ولی ز سوز عطش بر لب او جان رسید

به حلقه اهرمن شد اسم اعظم نگین

خدا گواه است ، پسر چه بر سلیمان رسید

یوسف حسن ازل شد طعمه گرگ اجل

ناله جانسوز او به پیر کنعان  رسید

رسید پیر خرد بر سر آن نوجوان

بناله چون بلبل و گل ارغوان رسید

(کمپانی)

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:29 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

به میدان رفتن شبه پیامبر علیها السلام علی اکبر علیه السلام
 

 

اذن بگرفت اکبر و دست پدر بوسید و رفت

عازم رزم سپاه اشقیا گردیدو رفت

آل عصمت را به تن شد جامه ی صبر چاک چاک

چونکه او بر قامت رعنا کفن پوشید و رفت

گفت لیلا ای خدا آرام جانم اکبرم

نور چشمان ترم ، چشم از جهان پوشید و رفت

هر کجا بگذاشت پا چون مرتضی در دشت کین

مشرکین را همچو طوماری بهم پیچید و رفت

آه از آن ساعت که از زین واژگون شد بر زمین

شد ببالین جوانش همچونی نالید و رفت

گر چه عطشان بود اما از شراب سلسبیل

ساغری از دست جدش مصطفی نوشید ور فت

در سپهر آرزوی شاه مظلومان حسین علیه السلام

اختری گردید طالع اندکی تابید و رفت

(صغیر اصفهانی )

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:30 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

«مدح و مصیبت علی اکبر علیه السّلام»

 

پس بیامد شاه معشوق الست

بر سر نعش علی اکبر نشست

چهرعالمتاب  بنهادش به جهر

شد جهان تار از فراق ماه و مهر

سر نهادش بر سر زانوی ناز

گفت کی بالید سرو سرفراز

ای درخشان اختر برج شرف

چون شدی سهم حوادث را هدف

ای بطرف دیده خالی جای تو

خیز تا ببینم قد و بالای تو

ای نگارین آهوی مشگین من

با تو روشن چشم عالم بین من

این بیابان جای خواب ناز نیست

کایمن از صیّاد تیر انداز نیست

خیز و تا بیرون از این صحرا رویم

تک بسوی خیمه لیلا رویم

رفتی و بردی ز چشم باب خواب

اکبرا بی تو جهان بادا خراب

(نیّر تبریزی )

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:30 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

تشنه از تشنه تری آب تمنا می کرد

 

در دیاری که عطش غارت دلها می کرد

عزم میدان ز حرم زاده لیلا می کرد

همت پیر مغان بدرقه ی راهش بود

دست غیبی گره از مشکل او وا می کرد

شد خرامان ز پس خیمه به میدان پدر

دیده بر قامت او محو تماشا می کرد

پسر از بهر پدر شعر شهادت می خواند

پدر از بهر پسر دیده چو دریا می کرد

کشته  ها ساخت پسر بسکه از آن قوم بکشت

کار موسی به خدا با ید بیضا می کرد

آه از آن دم که در آن دشت لب آب فرات

تشنه از تشنه تری آب تمنا می کرد

تشنه لب رفت و شد از ساغر جدش سیراب

لیک یاد از لب خشکیده بابا می کرد

گفت ژولیده در این شعر پی یاری دین

عرم رفتن ز حرم زاده لیلا می کرد

(ژولیده نیشابوری)

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

شیدائی

ای پسر من به فدای تو و شیدائی تو

که کند غارت دل این همه رعنایی تو

سرو باید به تماشا بنشیند لب جوی

تا تماشا کند این قد تماشائی تو

گفتمت مرگ ، تو گفتی ز عسل شیرین تر

آفرین بر تو و براین همه دانائی تو

گر که در خواب ببیند رخ ماهت یوسف

عرق شرم بریزد بر زیبایی تو

دل به دریا زده ای و شده ای غرقه خون

ای به قربان تو و آن دل دریائی تو

خیز از جا و تو یا بار دگرراه برو

تا که لذت برم از بادیه پیمایی تو

ژولیده نیشابوری

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:31 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام

(مسلخ عشق)

 

از نبردی که پسر در صف هیجا می کرد

پسر فاطمه را واله و شیدا می کرد

همچنان شیر خدا در صف پیکار علی

روز ، روبه صفتان را شب یلدا می کرد

با دو صد جلوه پسر شعر شهاد ت می خواند

پدر او را به دو صد دیده تماشا می کرد

خانه ظلم بسوزد که پی رفع عطش

تشنه  از تشنه لبی آب تمنا می کرد

تا صدا کرد پدر را پسر از مسلخ عشق

عمه خود را پی ایثار مهیا می کرد س

تا سر نعش پسر  آن پدر پیر نشست

گاه می بست علی دیده و گه وا می کرد

پدر از پرده دل نعره زد و گفت علی

کاش می بود تماشای تو لیلا می کرد

بکشد آنکه تو را کشت  در ایام شباب

کاش جای تو مرا لاله صحرا می کرد

عمه گر ناله نمی کرد پدر جان می داد

مریمی بود که اعجاز مسیحا می کرد

    (ژولیده نیشابوری )

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  1:32 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها