ای پناه همه بر تو پنـــــــــــــــاه آوردم
حرم و رو به تو با نـــــاله و آه آوردم
خجلم از تو و از فـــــاطمه و از زینب
اشک شرمندگی خـــــویش گواه آوردم
نکند زینـــــــــب دل سوخته ات نفرینم
که تو را این همه لشکر سر راه آوردم
تو حسین هستی و من حُر گنه کار توأم
به امید کرمت بــــــــــــــــار گناه آوردم
من از اول دل اطفال تــــــو را سوزاندم
من سر راه تو ای شـــــــــه سپاه آوردم
کورم از خجلت عبـــاس و علی اکبر تو
چشم بگشوده به حــــرف تو نگاه آوردم
ای نجات همـــــــــــه من غم به درگاه تو
ای طبیــــــــب همه من حال کباب آوردم
روز من چون شب تاریک شده در نظرم
تــــا کنم کسب ضیاء رو به تو ماه آوردم
رو سیــاهان همه گویند حسین است شفیع
ای شفیع همه من روی سیاه آوردم