0

نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

طفل عطشانم

 

 

بــخواب ای راحت جانم علی جان      بخواب ای طفل عطشانم علی جان

بخــواب این کوفیان رحمی ندارند         بخـواب بر روی دستانم، علی جان

بخواب ای حنجرت صد پاره گشته          بخـــــواب آرامش جانم، علی جان

 
*******************
غنچۀ پرپر

 

 

بخـــــــــواب ای غـنچۀ پرپر         بخـــــــــواب ای کودک مادر

بخواب ای شـیر خوار اصغر         لالائی اصغرم، لای لای (2)

عــــــــــزیزم از چه بی تابی         چرا مـــــــــــــادر نمی خوابی

گمـــــــــــــــــــــانم تشنۀ آبی         لالائی اصغرم، لای لای (2)

چنین مـــــــــادر مکن زاری         چه شور است ایــن بسر داری

مگر میل سفــــــــــــر داری          لالائی اصغـرم، لای لای (2)

مزن آتش بــــــــــه جان من          مبر صبر و تـــــــــــــــوان من

ببین اشـــــــــــک روان من          لالائی اصــغرم، لای لای (2)

علی ای راحـــــــــــت جانم          علــــــــــــــی ای روح ریحانم

مزن نــــــــــاخن به پستانم           علی اصغــــــــــر، علی اصغر

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:26 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«غنچه خندان »
 

 

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

بر گلوی نازک اصغر نبود

بر جگر خسته ی مادر زدی

بلبل خوش نغمه مادر چرا

بی خبر از دامن من پر زدی

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

اصغرم ای غنچه خندان من

آتش غم بر دل خواهر زدی

ای گل نشکفته ی با غم علی

غنچه صفت بر دل مادر زدی

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

بلبل من عمه تو زینب است

بهر دل عمه ی زارت بخند

آمد سکینه به بالین تو

بهر دل خسته ی خواهر بخند

خنده زدی بر رخ ما بارها

جان پسر نوبت دیگر بخند

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

پنجه نازت بکش ای جان من

روی سر و سینه خشکیده ام

گر نبود شیر به پستان مرا

اشک روان می رود از دیده ام

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

اشکم اگر نسازد سیر تو را

خون جگر بهر تو پالیده ام

تا که تو آسوده بخوابی ز غم

خواب خود از بهر تو ببرید

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

هم نفس بخت سیاهم مشو

نرگس شهلا به رخم باز کن

گر که تو ای من ای جان مخواب

خنده بزن نغمه بخوان ناز کن

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

ساکت و خاموش مباش ایچنین

شاد نه ای ، گریه ای آغاز کن

سخت گرفته دلم از درد و غم

با نگهی گرم دلم شاد کن

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

دیگر از غصه نسوزم که چون

بهر تو در سینه من شیر نیست

مادرت ای راحت جان رباب

دیگر از این واقعه دلگیر نیست

هیچ نگویم پس از این وای من

کودک شیرین سخنم سیر نیست

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

رحم مگر دردل دشمن نبود

غنچه ی پرپر شده ام رود رود

با چه دلی تیر به رویت گشود

غنچه ی پرپر شده ام رود رود

دشمنی حرمله با تو چه بود

غنچه ی پرپر شده ام رود رود

رفتی ازاین عالم فانی چه زود

غنچه ی پرپر شده ام رود رود

دست پلیدی که چنین قصد داشت

ای پسرم کاش که بشکسته بود

کاش که امید من و عمر تو

رشته زده پاره و بگسسته بود

کاش به حال من افسرده حال

تیر قضا خاک نشین گشته بود

کاش که این تیر به جای گلوت

در جگر ما در دل خسته بود

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

رفتی و بعد تو خاکم به سر

خاطره های تو چو یاد آورم

بر سر گهواره ات آیم به شوق

تا رخ زیبای تو را بنگرم

یاد تو در خاطر من بِشکُفد

گرمش آن لحظه چو جان در برم

آه که این آرزوئی بیش نیست

کرد فلک خاک تو را بر سرم

تیر سه شعبه به چه جرم ای فلک

بر گلوی نازک اصغر زدی

اصغرم ای کودک شیرین من

حالت افراد بروجن ببین

مرد و زن و پیر و جوان را نگر

خسته دل و زار و نزار و غمین

گریه کنان هیئت زنجیر زن

مرثیه خوانند به صورت حزین

وه چه جگر سوز بود این نوا

شعر غلامی و چنین آتشین

(غلامی بروجنی)

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:33 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«در آغوش پدر »

 

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

لب خاموش او گوید ز سوز دل حکایتها

ز بی تابی و بی آبی سرش خم گشته بر دوشش

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

لبش بی رنگ و دل پر خون نگاه مات او محزون

هوای کربلا برده همه صبر و همه هوشش

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

نه می نالد ز بی آبی نه می  گرید ز بی شیری

در آغوش پدر دیگر شده مادر فراموشش

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

زبان خونین و را گاهی برون آرد به آرامی

مگر مرطوب و گرداند لبان خشک و خاموشش

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

نگر اصغر که چون اکبر فدای راه  ثارالله

چو ماهی می تپد اما تبسم بر لب نوشش

حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش

چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش

رباب ا انتظار آندم برون آمد که شاه آمد

                               سرا پا غرقه در خون و علی اصغر در آغوشش 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:33 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام- حاج محمود کریمی + دانلود

لالایی گلم لالا

مهتاب اومده بالا

موقع ِ خواب حالا

اما نه به زیر خاك

لالایی چه شیرینی

روی ابرا بنشینی

خوابای خوب ببینی

اما نه به زیر خاك

لالایی گل زهرا

عمو میآد از صحرا

آبُ میآره سقا

اما نه به زیر خاك

لالا گل یاسینم

گل پس شیرینم

دومادیتُ میبینم

اما نه به زیر خاك

لالا نوه ی حیدر

لالایی علی اصغر

قربون قدت مادر

اما نه به زیر خاك

لالایی گل مریم

می بری زقلبم غم

قدكه میكشی كم كم

اما نه به زیر خاك

لالایی عزیز جونم

نور چشم گریونم

شمع شبهای خونم

اما نه به زیر خاك

لالا گل بارونی

لالایی پریشونی

گفتم میری مهمونی

اما نه به زیر  خاك

لالا نوه ی حیدر

لالایی علی اصغر

قربون قدت مادر

اما نه به زیر خاك

علی لای لای،علی لای لای

دانلود مداحی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:35 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام- میرداماد + دانلود

غنچه ی خوشبو

یا رب این غنچه ی خوشبو که سپردی به منش

وای اگر خار بروید به کنار چمنش

طفلم امروز زبانش به سخن وا شده است

مثل هر کودک دیگر آب بابا سخنش

اکبرم رفت و سپس اشک به چشمم خشکید

ای خدا اشک بده تا بچکانم دهنش

وسط دشت چرا آمده ای ماهیگیر

ماهی سرخ مرا لرزه نشانی به تنش

تیر تو پیکر عباس به آن روز انداخت

اینکه اندازه ی تیر است تمام بدنش

پیر شد کودک شش ماهه ام از درد عطش

همه دیدند که قنداغه ی او شد کفنش

علی لای لای علی

خوشبوترین گلاب در این کربلا منم

شیواترین نوا در این نینوا منم

با خون نوشته زیر گلویم کلیم عشق

باب الحوائج حرم مصطفی منم

با دست کوچکم گره ها باز می شود

مردم علی اصغر مشکل گشا منم

نامم علی اصغر و در کشتی حسین

هم بادبان و لنگر هم نا خدا منم

این دستهای کوچک من دست حیدری است

شش ماهه ای که کشته بی صدا منم

                                            دانلود مداحی 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:36 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

نوحه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام- عادل رضایی- لالایی اصغرم + فیلم

لایی لایی لایی لایی اصغرم

به علی بسته شده راه نجات

موج كمتر بزن ای آب فرات

گل نازم لایی لایی پسرم

با نگات آتیش نزن بر جگرم

لایی لایی لایی لایی اصغرم

ای كه از سوز عطش سوخته لبات

سینه مو زخمی نكن با پنجه هات

هرچقدر چنگ بزنی شیر نمی آد

دیگه بعد از عمو آب گیر نمی آد

اونی كه تشنه ها رو آب می داده

حالا دستاش توی صحرا افتاده

عمو جون ما كه دیگه آب نمی خوایم

عموجون خودت بیا تو رو می خوایم

لایی لایی لایی لایی اصغرم

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:40 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

برای بارون پسرم دعای من فایده نداشت

لای لای لای لای دلم از غم کبابه

لای لای لای لای گل نازم به خوابه

برای بارون پسرم دعای من فایده نداشت

آسمون بذر عطش و تو باغچه ی کربلا کاشت

نه ساقی و مشکی مونده نه قطره ی آبی

برات بمیرم لب تشنه به رنگ مهتابی

 چرا نمی خوابی ؟

 لای لای لای لای دلم از غم کبابه

لای لای لای لای گل نازم به خوابه

تا به سوی دوش بابا از آغوشم پر کشیدی

با تلذی از مادرت عزیز من دل بریدی

خزون و غصه از باغم بهارم و می برد

که دلبر زینب دار و ندارم و می برد

شیر خوار مو می برد

 لای لای لای لای دلم از غم کبابه

لای لای لای لای گل نازم به خوابه

حالا که آتیش غمت به قلب صد چاک می ریزه

جلوی چشمام پدرت رو صورتت خاک می ریزه

چه آرزوهایی داشتم تو این دل مضطر

دلم به این خوش بود یک روز بهم بگی مادر بخواب علی اصغر

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:41 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

ستاره ی کوچیک تو عمرش دیگه سر رسیده

ستاره ی کوچیک تو عمرش دیگه سر رسیده

سو سو زدنش تو حرم به مرز آخر رسیده

کنار گهواره کم دیده پر ز نم کن

برای لبهای خشکیدم گریه کم کن

ز قنداقه بال پروازم رو در آور

واسه دیدار خدایم آماده ام کن

واویلا (4)

سه شعبه ای منتظره تا که به من آبی بده

سفیدی حنجرمو با تب خود تابی بده

مکن گریه مادر بی شیر و غریبم

که مثل بابای خود مست بوی سیبم

بزن بوسه هر چه می خواهی حنجرم را

نگاهی کن بر تلزی های عجیبم

بگو سکینه ببنده چشات و توی خیمه ها

تا نبینی چطور شده گلوم روی دست بابا

واویلا (4)

گلاب اشک مرا خون گلوی تو را به آسمان می برند فرشته های خدا

خزانی شده رنگ و بویت می چکد خون ز تار مویت

چه کرده با گلوی تو تیر، نمانده ردی از گلویت

امام تسلیم و عشق به نزد رب الکریم

به نغمه ی لفدیناه و به ذبح عظیم

سینه ام مهد اصغر شده منتظر دل مادر شده

خدایا بپذیر از حسین اصغرم ذبح اکبر شده

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:42 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

زبانحال مادر علی اصغر علیه السّلام

زبانحال مادر علی اصغر علیه السّلام

 

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

تو بودی هم بازی طفلان

زینب دامانم ای گل خندان

شهنشه بردت سوی میدان

با رخی زرد و با لب عطشان

که شاید ، رحمی کنندت این

بی حیا لشکر ، ای علی اصغر من

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

غمت مادر کرده مدهوشم

چسان بی تو آب من نوشم

رسد فریاد تو بر گوشم

کجائی ای زینت آغوشم

تو هم دبودی یادگاری از

شاه بی یاور ای علی اصغر من

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

غمت را من چون کنم چاره

کودک عطشان حنجر پاره

مگر خوابت برده در آغوش

علی اکبر ای علی اصغر

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

آن شکر خند دلربای تو

آب آوردم از برای تو

به پستانم آمده شیر

ای کودک مادر ای علی اصغر

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

سر دست شاه دین بابت

عجب کرده حرمله خوابت

ز تیر کین کرده سیرابت

شدی خاموش و نمی آید

ناله ات دیگر ای گل پرپر

کجایی ای نوگل پرپر

کجائی ای نوگل پرپر

ای گل احمر ای علی اصغر

گلویت شد ، پاره از پیکان

این نباشد مادر ، مرا باور

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:45 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

نوحه زبان حال حضرت رباب در مصیبت علی اصغر علیه السّلام

لاله باغ دل من علی جان، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

طوطی من کز بر من پریدی چه دیدی

غرقه به خون بسمل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

خرمن عمر تو چه رفت بر باد ز بی دادی

سوخت ز غم حاصل من علی جان ، علی جان

گوهر تابنده من ز کف شد تلف

    دولت مستعجل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

تاب و توانایی من زدل رفت به گل رفت

مایه آب و گل من علی جان ، علی جان

حلق تو را تیر ستم دریده  به دیده

زخم غمت قاتل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

روز من از سوز غمت چه شب تار مپندار

تیره تر از منزل من علی جان ، علی جان

حرمله بر کند مرا ز بنیاد چه بنهاد

داغ تو را بر دل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

یوسف من گرگ اجل تو را برد مرا خورد

وه ز دل غافل من علی جان ، علی جان

لایق آن دسته گل ستوده نبوده

دامن ناقابل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

خنده ای ای غنچه ی گل که شاید گشاید

عقده این مشکل من علی جان ، علی جان

بار دگر پنجه بزن به رویم چه گویم

زین هوس باطل من علی جان ، علی جان

لاله باغ دل من علی جان ، علی جان

شمع دل محفل من علی جان ، علی جان

عمر من سوخته جان بسر رفت هدر رفت

زحمت بی حاصل من علی جان ، علی جان

همسفرم بودی و بی تو اکنون ز دل خون

 می چکد از محمل من علی جان ، علی جان

آیه الله کمپانی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:46 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

بر بام چشمان ترم
 

بر بام چشمان ترم جاری شده ای دلبرم تصویر سیمای تو

ای گل بمیرد مادرت بر شانه افتاده سرت خشکیده لبهای تو

چون ماهیه افتاده دور از آب تلذی می کنی

با این دل دریای خون گردیده بازی می کنی

دستان من گهواره ات شد در حرم لای لا لا لا علی اصغرم علی لای لای لای

تو نور امید منی شش ماهه خورشید منی رنگی به روی تو نیست

لب تشنه ی مظلوم من ای کودک معصوم من آخر گناه تو چیست

در جستجوی جرعه آبی مادرت عاجز شده از زمزم اشکم لب خشکیده ی تو تر شده

ای غنچه که از تشنگی خشکیده ای بر دست من خوابیده ای یا مرده ای

علی لای لای لای 

 
آخرین یاورم

دست تو بسته و وا

بزم جان پا گرفتی

خنده بر لب زدی و جان من را گرفتی

روز عاشورا ای جان، با حضورت در میدان، می شود عید قربان

آخرین یاورم، غنچه ی پرپرم، علی اصغرم علی اصغرم

لالایی اصغرم (3) ای علی جان

شیر مادر ننوشیم بس که فرزند شیری

این جهادت نشان داد  مثل سقا دلیری

سوره از قرآنم همرهت بردی جانم

قتله گاهت دستانم گریم بی حساب

چه بگویم جواب در سؤال رباب

ای علی جان 

 لالایی اصغرم (3) ای علی جان

***************

به تشنگی اسیری منم ز دنیا سیرم

به تشنگی اسیری منم ز دنیا سیرم

تنها نذار علی جون که بی تو من می میرم

لالا لالا گل لاله خدا اصغر چه بی حاله

لالالالا گل یاسم کجا رفتی تو عباسم

رخ شش ماهم از تشنگی مانند مهتابه

 نمی دانم که او جان داده در گهواره یا خانه

چو می ریزد به روی صورت او قطره ی اشکم

زبانش را بچرخاند گمانش قطره ی آبه  

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:47 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد

هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات

یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد

با دو انگشت همین حنجره می شد پاره

چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد

خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت

حیفه خون نیست برین خاکه ستمگر برسد

دفن شد تا بدنش نعل نبیند

 اما دست یک نیزه بر آن حلق مطهر برسد

شعله ور می شود این داغ دوباره  وقتی

 شیر در سینه ی بی کودک مادر برسد

زیر خورشید، نشسته به خودش می گوید

 تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد

 

*****************

بر دست مزن پر

بر دست مزن پر                                                                  جانم علی اصغر

در پیش چشم بابا                                                            جانم علی اصغر

گشتی چو غنچه پرپر                                                        جانم علی اصغر

پر خون شده گلویت                                                          جانم علی اصغر

از چهره نکویت                                                                  جانم علی اصغر

در خون شدی شناور                                                          جانم علی اصغر

ما در به قلب خسته                                                         جانم علی اصغر

در ماتمت نشسته                                                           جانم علی اصغر

در راه عشق حیدر                                                            جانم علی اصغر

گردیده حنجر تو                                                               جانم علی اصغر

اندوه مادر تو                                                                    جانم علی اصغر

قنداقه و سر تو                                                                 جانم علی اصغر

پر خون شده سراسر                                                         جانم علی اصغر

پر می کشی  تو ای یار                                                     جانم علی اصغر

دیگر به سوی دلدار                                                          جانم علی اصغر

با یاد درب و دیوار                                                              جانم علی اصغر

بیاد مادر من                                                                    جانم علی اصغر

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:48 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

بهر یاری حسین ، غنچه ای ناز آمده

بهر یاری حسین ، غنچه ای ناز آمده                                    از سر دست پدر ، وقت پرواز آمده

                                                می رود خون خدا سوی خدا

                                                تا نریزد روی خاک کربلا

                                                یا علی یا علی اصغرم (2)

چون لب خشک پسر ، می خورد بر روی هم              می شود قلب پدر ، شعله ور از آه غم

                                                حرمله تیر سه شعبه می زند

                                                روی دستان پدر جان می دهد

                                                یا علی یا علی اصغرم (2)

تشنگی برده رنگ ، از رخ کودکم                              می زند دست و پا ، مرغک کوچکم

                                                یا علی یا علی اصغرم (2)

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:49 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

باغبان گل فروشم

ای خدا من باغبان گل فروشم (2)                            غنچه نشکفته دارم روی دوشم

                             من حسینم ، من حسینم ، من حسینم (2)

بار الها این متاع آخرین است                                              لاله این است سنبل این است نسترین است

                            من حسینم ، من حسینم ، من حسینم (2)

غم مخور ای غنچة نشکفتة من                                          غم مخور ای لالة پژمرده من

                            من حسینم ، من حسینم ، من حسینم (2)

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:49 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

شمع بزم خاموشم
 

شمع بزم خاموشم                                                           کشته شد در آغوشم

داغ طفل شش ماهه                                                        کی شود فراموشم

                        لالائی علی اصغر – شیر خواره ام اصغر

ای که گشته با خونت                                                       صورت من آغشته

گه جگر مرا سوزد                                                             خنده ات مرا کشته

                        لالائی علی اصغر – شیر خواره ام اصغر

از حرم بیا بیرون                                                   ای رباب دل خسته

لاله ات شده خونین                                                           غنچه ات شده پرپر

                              لالائی علی اصغر – شیر خواره ام اصغر

**************

به خیمه قحط آب است

به خیمه قحط آب است                                                     همه دلها کباب است

                                       علی اصغر به دامان رباب است(2)

عطش بالا گرفته                                                              دل سقا گرفته

                                     که لبها تشنة یک جرعه آب است (2)

****************

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 8 آبان 1393  12:52 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها