کیست این طفل که پیر بشرش باید گفت
پسر و بر همه هستی پدرش باید گفت
شمسه شمس ولا ، کفو شه کرب و بلا
اختر زاده که رشک قمرش باید گفت
این پسر خون خدا و پسر خون خداست
که به تعبیر حسین دگرش باید گفت
این یگانه درّ نابیست خدا می داند
که به هفتاد و دو دریا گهرش باید گفت
به نظر کوچک و در سیر بزرگان جهان
تا ابد رهبر صاحب نظرش باید گفت
هر کجا کرب و بلا یا شب عاشورا یست
بین عشاق چراغ سحرش باید گفت
این همان طرفه نهال است به گلزار حسین
که به سینای شهادت شجرش باید گفت
این شهیدی است که بر خون امام شهدا
تا صف محشر پیغامبرش باید گفت
طفل شیر است ولی با پسر شیر خداست
تا خدا همقدم و همسفرش باید گفت
لعل تسبیح به لبهای به هم خشکیده
در توحید به اشک بصرش باید گفت
گر چه این مظنون از محتشم کاشانیست
باز در قالب شعر ، شعر دگرش باید گفت
از شرار عطشش دود رسیده به فلک
در دل شعله همان نخل ترش باید گفت
گر چه بعد از شهدا جام شهادت نوشید
از تمام شهدا پیشترش باید گفت
هم به هفتاد و دو رضوان گل آغشته به خون
هم هفتاد و دو طوبی ثمرش باید گفت
لانه اش قلب حسین است خدا می داند
طایر قدس به هر بام و درش باید گفت
گر چه از دوش پدر بال زد و رفت به عرش
باز هم طایر بشکسته پرش باید گفت
پیش مرگ ولی دادگرش باید خواند
بر سر دست یدالله پسرش باید گفت
تیر قاتل به گلو ، اشک به رخ ، خنده به لب
قلم معجزه نقش هنرش باید گفت
اوست مظلوم ترین کشته تاریخ ولی
قاضی دادرس و دادگرش باید گفت
شاهدم نکته کیف یتلظّی عطشاست
از تمام شهدا تشنه ترش باید گفت
قبرش آغوش پدر ، قتلگهش دوش پدر
تا صف حشر انیس پدر ش باید گفت
اصغر است اینکه به اثبات شفاعت فردا
سند مستند و معتبرش باید گفت
«سازگار»