0

نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

آیا حرمله را هم گرفته اند یا نه ؟
 

ای اکبر کرده همدوشی علی                                              برده سر در جیب خاموش علی

تو مسیح عترتی وز مرتبت                                                 کرده با قرآن هم آغوشی علی

اصغرم قنداقه ات شد غرق خون                              زود بودت این کفن پوشی علی

چون تو سربازی دگر نائل نگشت                             بر سر دوشم بسر دوشی علی

خواستم از گریه خاموشت کنم                               من که تا سر حد بیهوشی علی

منهال بن عمرو می گوید: خدمت امام سجاد رسیدم ، به امام سجاد گفتم : مختار در حال انتقام گرفتن قاتلان پدرت می باشد .

امام سجاد (ع)فرمودند : آیا حرمله را هم گرفته اند یا نه ؟ حرمله در چه حالی است ؟

عرض کردم : هنگامی که از کوفه بیرون آمدم حرمله زنده بود . منهال می گوید : دیدم امام سجاد دستانش را به سوی آسمان بلند کرد فرمود :« اللّهُمَّ اَذِقهُ حَرَّ النّار ، اللّهُمَّ اَذِقهُ حَرِّ الحدید »

«خدایا! حرارت آتش را به او بچشان ، خدایا حرارت آهن را به او بچشان» 2مگر حرمله چه کرده بود که اینطور امام سجاد را سوزانده بود ، در تاریخ آورده اند حرمله سه تیر سه شعبه و زهر آلود داشت ، با یک تیر عبدالله را در دامن حسین شهید کرد ، با یک تیر سینه و قلب ابی عبدالله را نشان گرفت ، یک تیر هم به گلوی علی اصغر زد 2. آخر روز عاشورا هنوز سخن عزیز فاطمه تمام نشده بود ، به اشاره عمر سعد ، حرمله گلوی نازک علی را هدف تیر سه شعبه اش قرار داد .


1. قصه کربلا ، نظری منفرد ، ص 658 .

2. ملهج الدموع ،ص 411 ، گل واژه های محرم ، ص 48 .

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:23 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

علی اصغر لباس رزم نپوشید

اصغر ای نور دو چشم تر من                                                از چه خاموش شدی در بر من

بگشا دیده خود سوی پدر                                                  ده تسلّی دل غم پرور من

تیر کین گو که گلوی تو درید                                                بین که بنشسته بر این پیکر من

قاتلت شرم نکرد از داور                                                      رحم ننمود به چشم تر من

بی تو چون رو بسوی خیمه کنم                                          که بود منتظرت خواهر من

برسم چون ببر مادر تو                                                       گریه اش هوش برد از سر من

 داغ سوزان تو را در جگرم                                                  کس ندانسته به جز داور من

در حالات میرزای قمی نقل می کنند : میرزای قمی (ره)روضة دهگی می گرفت و به روضه خوان

 می فرمود : هر ده روز ، روضه علی اصغر بخوان .

می گفتند آقا علی اکبر هم است اجازه بدهید روضه علی اکبر را هم بخوانیم ، می فرمود :

همه شهدای کربلا ، لباس رزم به تن کردند و جنگ کردند و کشته شدند ، اما علی اصغر لباس رزم نپوشید ، فقط با تکان دادن لبهای مبارکش ، می فهماند که من تشنه ام 1

ابی عبدالله علی اصغر را روی دست گرفت آمد وسط میدان ، صدا زد خودتان علی را بگیرید سیرابش کنید .


1. ماهنامه مذهبی هیئت (خیمه) ، پیش شماره ششم ، جمادی الاول 1423 ، ص 4 .

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:24 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

متن روضه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام-مرحوم فلسفی

متن روضه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام-مرحوم فلسفی

کی بچه را از شیر می گیرند، وقتی موقعش تمام شود، سابقاً به بچه نقل می دادند، از شیر غافل شود، سکینه می گه دلم آتش گرفت، برای بچه تشنه لب صغیر ،اولاً این بچه رضیع بود، وقت شیر گرفتنش نبود، مادر کربلا بچه را از شیر گرفت ، بعد می گه دنیا، وقتی شیر خوار را از شیر می گیرن با نقل می گیرن امام در کربلا بچه را با تیری که به گلو زدن از شیر گر فتن

 

**********************

متن روضه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام-مرحوم فلسفی

یکی از عزیزان ابی عبدالله که در روز عاشورا کشته شد، علی اصغر شیر خوار بود، در خیمه ها با همه وداع کرد، گفت شیر خوار را بیا ورید ،دید بچه از عطش و گرسنگی ناراحته، آ قا گفت: او را ببرم شاید مردم دلشان بسوزد، آب دهند، آورد فرمود: عذاب بر شما، من غیر این شیر خوار کسی را ندارم، ببینید بچه منقلب است ،دید یه وقت خون از گلوی علی ریخت بچه شهید شد.

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:25 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

رباعیات حضرت علی اصغر علیه السّلام

اصغرم من در بر حق سرفرازی می کنم

از پدر با خنده ی خود دلنوازی می کنم

می زنم گلبوسه بر تیر سه شعبه زان که من

در جنان با محسن شش ماهه بازی می کنم

ای پدر مانند پرچم بر سر دوشم بگیر

تشنه ی گلبوسه تیرم در آغوشم بگیر

خون به جای جوهر از جام بنا گوشم بگیر

ژولیده نیشابوری

 

***

    ای اهل شرف حمله ی دیگر ببرید

هنگامه ی خصم را به آخر ببرید

حالا که فرات را به دست آوردید

یک جرعه آب برای اصغرم ببرید

سازگار

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:26 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«مصیبت حضرت علی اصغر علیه السّلام»

 

تشنگی برده ز تن تاب و ز سر هوش مرا

تیر باید کندت مست و قدح نوش مرا

جرعه نوشانه همه در معرکه سیر آب شدند

بگمانم که پدر کرده فراموش مرا

ای خدا مرحمتی کن عوض پرچم فتح

پدرم آید و گیرد بسر دوش مرا

حرمله منتظر و تیر بود تشنه خون

من به خون دهم و او بدرد گوش مرا

مادرم فاطمه آغوش گشوده است پدر

که بگیرد ز سر دوش در آغوش مرا

نفروشم به خدا آبروی خویش به آب

تشنه آب نیم تا که دهد نوش مرا

گفت یکبار دگر شاعر ژولیده پدر

تشنگی برد ز تن تاب و ز سر هوش مرا

ژولیده

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:29 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

مصیبت حضرت علی اصغر علیه السّلام

 

السلام ای مظهر خون و قیام

در شداید کرده حجت را تمام

یاد آن ساعت که کردی زیب دوش

غنچه را ای باغبان گلفروش

غنچه بودی اصغر و گل مادرش

کز عطش بی شیر ماندی ساغرش

گل برای غنچه اش بی تاب بود

غنچه چشمش بر نگاه باب بود

سوی میدان بردی او را ای امام

تا کنی با بردنش حجت تمام

طبق آن عهدی که بستی از الست

شیر خوارت را گرفتی روی دست

گفتی ای قوم زره بیرون شده

در سراب بی خودی افسون شده

بر شما گر خون من باشد مباح

كشتن طفلی نمی باشد صلاح

در کف او قبضه شمشیر نیست

تشنه هست و مادرش را شیر نیست

پس بگیرید از من و آبش دهید

هست بی تاب و به تن تابش دهید

از عطش بر من  عزیزی می کند

روی دستمن تلظی می کند

بر لبانت مانده حرف ناتمام

چون سفیر تیر شد حسن ختام

حرمله کرد از کمان تیری رها

تا دهد بر اصغرت آب بقاء

از کمان آن تیر زهر آلود ، جست

بر گلوی نازک اصغر نشست

گوش تا گوش علی از هم درید

تشنه اصغر روی دستش شد شهید

تا که پرپر غنچه ات را تیر شد

خون تو پیروز بر شمشیر شد

کردی از خونش محاسن را خضاب

تا کنی مظلومیت را فتح باب

چون به خون قنداقه اش شد لاله گون

فارغ التحصیل شد از آزمون

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:30 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

شهادت حضرت علی اصغر علیه السّلام

 

اصغر آمد در حرم در پیچ و تاب

چون دل لیلا ، چو گیسوی رباب

زین عمل در خیمه بر پا شد خروش

شاه دین را آن خروش آمد به گوش

آن زمان او را به غم ، افزود غم

بار دیگر کرد آهنگ حرم

برگرفت آن طفل را با اشک و آه

در حرم آمد بسوی رزمگاه

گفت : کی  بیدادگر قوم عنید

کرده اید اصحاب و انصارم شهید

نیست بهر من معین و یاوری

نه علمداری ، نه دیگر لشکری

اکبرم از تیر و خنجر کشته شد

قاسمم جسمش به خون آغشته شد

کس ز یاران من ای قوم شریر

نیست باقی غیر این طفل صغیر

این هم سوز عطش بنموده غش

کودکان را کی بود تاب عطش

گر دهیدش  جرعه آبی رواست

ز آن که این لب تشنه مهمان شماست

آه از آن ساعت که آن تیر از کمان

کرد بر حلق علی اصغر ، مکان

از جفا حلقوم آن طفل صغیر

گشت پر خون جای آب و جای شیر

    مرحوم صغیر اصفهانی

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:38 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«شهادت علی اصغرعلیه السّلام »

 

بی لبن تشنه اصغر من

چون دلم زار و تپان اصغر من

چنگ بر سینه بی شیر رباب

مزن ای خسته روان اصغر من

بر تو پیکان اجل بال گشود

طفل نگشوده زبان اصغر من

تشنه کامی ز لبانت پیداست

نیست حاجت به بیان اصغر من

رمز عشقی که من آموختمت

مکن از خنده عیان اصغر من

دل دشمن چو به حال تو نسوخت

از غمت سوخت جهان اصغر من

ترسم از آب کند سیر تو  را

این همه تیر و کمان اصغر من

سنگدل حرمله از دیدن تو

حلق تو کرد نشان اصغر من

سربنه ای گل من پژمان بر خاک

پای ننهانده بر آن اصغر من

سوختی همچو من از داغ عطش

بر لب آب روان اصغر من

دفن کردم عقب خیمه گهم

جسمت از خصم نهان اصغر من

آه ، دشمن ز کجا یافت تو را  

که سرت زد به سنان اصغر من

قبر تو سینه پر داغ من است

لاله سوخته جان اصغر من

(حسان )

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:39 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«گلاب عشق»

 

سلطان کربلا چو تمنای آب کرد

دشمن به تیر حرمله او را جواب کرد

نا خورده آب ، طفل رضیع حسین را

آن تیر ظالمانه دگر سیر از آب کرد

از سوز تشنگی که علی جانسپار بود

دشمن ندانم از چه به کشتن شتاب کرد

بگرفت خون حلق علی را به کف حسین

با خون او محاسن را خضاب کرد

از آن همه شکوفه به گلزار کربلا

این بود گلپری که شهادت گلاب کرد

خون می چکد ز خامه رنگین کلام تو

بس کن حسان که شعر تو دلها کباب کرد

    (حسان)

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:39 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«کودک خاموش »

 

غم مخور ای آخرین سرباز

غم مخور ای بهترین سرباز من

غم مخور ای کودک دردی کشم

من خودم تیر از گلویت می کشم

در حرم زاری مکن بهر آب

    که خجالت می کشم من از رباب

می برم تا آن که سیرابت کنم

با خدنگ حرمله خوابت کنم

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:40 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«تابوت غم »
 

 

علی اصغر تو رفتی و مرا خونین جگر کردی

    نشان تیر کین گشتی ز غم خاکم به سر کردی

لبان خشک خود واکن ، بنوش از شیره جانم

تو خاموش از نوا گشتی و ما را نوحه گر کردی

سر گهواره ات بیدار بودم تا سحر مادر

تو این گهواره را تابوت غم اندر نظر کردی

به روی دامنم آسوده بودی از چه رو مادر

ز من آزرده گشتی ، با پدر میل سفر کردی

چه فرمودی که دشمن داد با پیکان جوابت را

که چون بلبل تو پرواز از سر دست پدر کردی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:40 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«لالائی مادر »

 

بخواب ای نوگل پژمان و پر پر

بخواب ای غنچه افسرده اصغر

بخواب آسوده اندر دامن خاک

ندیده دامن پر مهر مادر

بخواب و خواب راحت کن شب و روز

که خاموش است صحرا بار دیگر

نمی آید صدای تیر و شمشیر

نه دیگر نعره الله اکبر

همه افتا ده در خوابندو خاموش

تویی صحرا و چندین نعش بی سر

نترس ای کودک شش ماهه من

که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر من

مگر باز از عطش می سوزی ای گل

که از خون گلو لب می کنی تر

که با تیر سه شعبه کرده صیدت

بسوزد جان آن صیّاد کافر

خدایا بشکند آن دست گلچین

که کرد این عنچه را نشکفته پرپر

    (حسان)

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:41 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

«بیا طفل عزیزم»

سبک دشتی

 

بیا طفل عزیزم اندر آغوش

ز اندوه تو شد غمها فراموش

بیا ای بلبل باغ بهشتم

خط آزادیت اینک نوشتم

مزن پرپر دگر در لانه خاک

بیا بفرستمت بر جوّ افلاک

بیا بگذر از این شیر و از این شهد

مگریان مادرت را بر سر مهد

بیا طفلم به روی دست بالا

توکلت علی الله تعالی

حسین آتش به جان آمد به میدان

چه گوید با که گوید گشت حیران

ندا در داد رحمی ای جماعت

به یاد آرید از روز قیامت

نکرده شیر خوار من گناهی

جهان بر عصمتش دارد گواهی

تمام هفت عالم در هیاهو

که امد ناگهان تیر سه پهلو

علی اصغر دگر از آب شد سیر

حسین از غصه او شد زمین گیر

شیخ الرئیس کرمانی

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:41 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

غوغای اصغر علیه السّلام

کربلا گفتم کران را گوش نیست

ور نه از غم بلبلی را خاموش نیست

بلبلان چه چه از ماتم می زنند

روز و شب از کربلا دم می زنند

هر نظر بر غنچه ای تر می کنند

یادی از غوغای اصغر می کنند

گفت بابا بی برادر در گشته ای

بی کس و بی یار و یاور گشته ای

گر تو تنهایی بگو من کیستم

اصغرم اما نه اصغر نیستم

خیز اسماعیل را آماده کن

سجده ی شکر بر این سجاده کن

ای پدر حرف مرا در گوش گیر

خیز این قنداقه در آغوش گیر

خیز با تعجیل میدانم ببر

بر سر نعش شهیدانم ببر

تشنه ام اَمّا نه بر آب فرات

آب می خواهم ولی آب حیات

آب در دست کمان دشمن است

تیر آن نامرد احیای من است

آتش جانسوز را آواز داد

آخرین ققنوس را پرواز داد

خون اصغر آسمان را سیر کرد

خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد

آقاسی

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:42 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هفتم محرم، حضرت علی اصغر علیه السلام

شوق وصال

 

مرگ را پنداشت شیر و تیر را پستان گرفت

با تبسم هم پدر را دادجان ، هم جان گرفت

شوق جانبازی تماشا کن که آن تفدیده کام

جای لب با خنجرش آب از سر پیکان گرفت

در حرم آنقدر از شوق وصال حق ّ گریست

تا به میدان حاجتش را با لب خندان گرفت

چشم ببست و لب گشود و خنده کرد و جان سپرد

تیر از حلقش پدر با دیده ی گریان گرفت

گرچه از پستان مادر گشت به سختی جدا

تیر قاتل آمد و او را ز شیر آسان گرفت

هم پسر آرام خفت و هم پدر خاموش گشت

آسمان گفتی که با هم عمرشان پایان گرفت

یوسف زهرا پی اثبات مظلومی خویش

بر سر دست آن بدن را همچنان قرآن گرفت

تا به دستش خط فرمان شفاعت را دهند

کرد با آن خون خضاب و از خدا پیمان گرفت

هر کسی پیش طبیبی برد درد خویش را

                                         میثم از خاک در این خاندان درمان گرفت                                                       غلام رضا سازگار

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 6 آبان 1393  7:42 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها