0

اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

 
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

دو دست دادی و دست دو عالَم به سوی توست یا ابا الفضل …

 

در این تاپیک، همراهان و  کاربران عزیز:

دلنوشته های خوب و پر معنای خود را در زمینه های زیر به نمایش خواهند گذاشت:

1- دلنوشته های شما در بیان رشادت و وفاداری به امام زمان خویش توسط علمدار کربلا

2- تعهد کاربران به زنده نگه داشتن پرچم کربلا

3- بیان محکم کاربران به دشمنان در قالب "هرگز هرگز پرچم علمدار به زمین نخواهد افتاد"

 

لازم به ذکر است در آخر ماه محرّم برای نوشته های خوب شما امتیازاتی در نظر گرفته خواهد شد.

"دسترسی سریع"برای حسینیان عزیزراسخونی:

۩۞۩ منتظر حضور گرم شما در هیت حسینی راسخون هستیم ۩۞۩

دوشنبه 5 آبان 1393  9:40 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 ravabet_rasekhoon nargesza zare58 mehdi0014 borkhar moradi92 shayesteh2000 salma57 mehdibishe
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

روزی از روزهای زیبای خدا، در قداست دقایقی مبارک، در بحبوحه لحظاتی آسمانی، در خانه ای کوچک، بوی عرش می وزید، ماه، به دنیا آمد.

ماه، پلک گشود بر روی جهان همیشه خاموش.

ماه، پلک گشود، به روی چشم های خفته در فراموشی.

منظومه عشق، یک ماه کم داشت که از راه رسید و عباس، نام گرفت.

سلام، قمر تابنده بنی هاشم!

سلام، روشنان نور خدا در ظلمات زمین!

سلام، رشادت محض!

چقدر ماه به تو ماننده بود، اگر چشم هایی مهربان داشت!

چقدر ماه به تو شبیه بود، اگر دست هایی معجزه گر داشت!

چقدر ماه به تو ماننده بود، اگر شانه هایی کوهوار داشت.

چقدر ماه به تو نزدیک است، اگر قامتی سرو و رسا داشت!

تو از راه رسیدی و در مدار منظومه عشق قرار گرفتی؛ همان گونه که ماه، در آسمان جا دارد.

ماه آسمان، از خورشید نور می گیرد و تو ماه بنی هاشم، از آفتاب وجود «حسین علیه السلام » نور طلب می کنی.

ستاره های آسمان، از ماه، کسب نور می کنند و شهدای منظومه عشق از روشنان وجود مقدس تو!

ماه، گاه در محاق است و گاه در پرده خوف، ماه، گاه کامل است، گاه هلال؛

اما تو، تا آخر دنیا، در هیچ لحظه ای در محاق نیستی.

تو تا نهایت هستی، در بین هیچ پرده خوفی، پنهان نمی مانی!

تو، همیشه کاملی و تا همیشه دنیا، ستارگان زمین، از وجودت نور طلب می کنند.

چهارشنبه 7 آبان 1393  10:25 AM
تشکرات از این پست
salma57 ravabet_rasekhoon mehdi0014 taha25 shayesteh2000 nargesza papeli
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

ای نگاه نورانی ماهتاب در مشایعت آفتاب، ای مهربان ترین سرفصل عاطفه در سراپرده عاشورا، ای تبسم خونین دست های عاطفه، در بریدگی خنجرها، ای زیباترین طلوع عشق و ای دست های بریده احساس! تو فصل بزرگی و نوری.

تو حماسی ترین صفحات کتاب عشقستان کرببلایی. تو کیستی که تمام لب های ترک خورده و تشنه که از ساحل آتشین عشق آمده اند، بر گِرد ضریحت می گردند؟ تو سینه سینای عشق در سرزمین سبز سیادتی.

تو صاحب بال های آسمانی در بهشت برینی.

تو سرخ ترین ترانه انتظار رهایی هستی. تو چونان شمشیر آخته ای بودی بر فرق خفتگان ستم.

همّت تو، پای پایمردی را بلندتر کرد و مشک آبی که بر دوش کشیدی، عطش مردمان را برای ساحت خورشیدی ات افزون ساخت. ولادتت خجسته باد.

چهارشنبه 7 آبان 1393  10:28 AM
تشکرات از این پست
salma57 ravabet_rasekhoon mehdi0014 taha25 shayesteh2000 nargesza
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

نه شجاعتِ دور از وفاداری ارزشمند است، نه از وفای بدون شجاعت كاری ساخته است. راه حق،انسان‏های مقاوم و نستوه و عهد شناس و وفادار مي‏طلبد. يا عباس

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
پنج شنبه 8 آبان 1393  12:45 PM
تشکرات از این پست
taha25 ravabet_rasekhoon nargesza shayesteh2000
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

 نامت از کدام پنجره می‌تابد؟ / به کدامین نام بخوانمت، حضرت نور!

آقای آفتاب نشان!
سید خوب رویان!
از تو گفتن، جسارتی می‌خواهد که شاعران گمگشته کوچه‌های خیال هم آن را نیافته اند...
از تو سرودن، شجاعتی می‌خواهد که بیدلان در گوشه گوشه هستی ندیده اند...
از تو خواندن، عبارتی می‌خواهد که بر هیچ دفتری و کاغذی ننوشته است...
از تو گفتن، از تو سرودن، از تو خواندن در جانم، غلغله تمنا ریخته... و نامهایت، قفل دلم را گشوده... و دستهایت که از شعاع آفتاب، نشان همسایگی آورده، در خاطره اندیشه‌ام حکایتهای تو را حک کرده...
حکایت بی‌نظیر قامتت را که بلند بود، آن قدر که زینب در کوچه‌های گرم و طولانی بی‌خیال سوز گرما در پناهش گام برمی داشت...
ادبت در گذرگاه بلند تاریخ، هزاران یادبود شرافت و کرامت افراشته که تداعی تو را به هزاران و هزاران حادثه عالم یاد آورد...
حکایت ادبت، که برادر را مولا بخوانی، مولایی که چشمان سیاه تو برق شبهای تنهایی اش بود، وقتی ماه آسمان نینوا در خون فرو می‌رفت...
قلبت، آن هسته تبدار که عاشقی را بر دامن عاشقان هستی پاشید... و تپش‌های پرحرارتش، کودکان تشنه را وعده آب می‌داد...
تو را به کدامین نام بخوانم، حضرت سقا!
مشک‌های گدایی‌ام بر حریم واژه ها افتاده است و نام تو را در سرسرای آفتاب می‌جویم و نام تو از هزاران پنجره می‌تابد... آقای نشان‌های بی‌شمار! همسایه پرآوازه طلاهای شش گوشه!
سید سبز پوش گلها! در سرزمین خون و آتش...
رد پاهایت بر سینه ها مانده تا صبحی که نامت، پرده از پنجره‌های ساکت ایمان برگیرد و رسول عشق با حس ناب بودنت، عالم را به تماشای فداکاری و ایثار تو فراخواند... و از نامت، ماه بنی هاشم! تبرک بجوید...
نامهایت، بلند است آن قدر که خاطر ناتوانم به شانه هایشان نمی رسد و تو بزرگی، آنقدر که نمی توان مرواریدهای نگاهت را شمرد...
ای نام آغاز و پایان! ای نام تو، نام... نامِ هزاران امید!
فرشته ها دو بال در حریر ابرها پوشانده اند و قامت انتظارشان خم شده تا روی شانه‌های پهن تو که علی (ع) هنگام تولدت، جای بوسه هایش را بر آنها نشانید، بگذارند و تو می‌خواهی پرواز کنی، در هفت آسمان... و می‌دانی هنوز هم من نمی دانم تو را به کدام نام بخوانم که التهابم را بنشانم... حضرت خوش سیما!من خاموش می‌نشینم و قلم بر کاغذ می‌افکنم تا روزی که نامهای تو از هزار پنجره، پرده از ایمان خاموشم برگیرد و عشق، اسم تو را روی خط آسمان ِ بی‌رنگین کمانم بنویسد و تو هفت رنگ یقین بر حیاتم بنشانی...
تو را می‌خوانم... نامت را به من بگو...

حنانه فارسی

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
پنج شنبه 8 آبان 1393  12:47 PM
تشکرات از این پست
taha25 ravabet_rasekhoon nargesza shayesteh2000
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

شرمنده ایم آقاجان
 

بعضی ها مثل حضرت ابوالفضل العباس (ع)

پای امامشان تا آخر ایستادند


بعضی هم مثل ما روی دوش مولایمان ایستادیم و باری بر دوش


الهم عجل لولیک الفرج

 

جمعه 9 آبان 1393  11:12 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon nargesza zare58 shayesteh2000
zare58
zare58
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1393 
تعداد پست ها : 2180
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

 
 
♥•٠·˙ 
درد این است
همان آقایی که
اشک های ندبه ات را می بیند
همان آقایی که
سوز عهدت را می شنود
همان آقا
هر هفته نامه ی عملت را نیز می خواند
و وای بر منتظری که
زبانِ حال و قالش دو تا باشد
و وای بر منتظری که
دعای عهد و ندبه را
با تَه لهجه ی کوفی بخواند... 

 

 

بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست . . .
(حضرت علی علیه‌السلام)

 

یک شنبه 11 آبان 1393  11:58 AM
تشکرات از این پست
taha25 shayesteh2000 nargesza
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

یا امام زمان سلام

این ایام را به پیشگاه شما تسلیت عرض می کنم. می دونم که فقط شما از ته دلتون عزادار امام حسینید و این روزهارو هیچ وقت از یاد نمیبرید اگه ماها فقط تو این ایام به فکر امام حسینیم و براش اشک میریزیم چشمان شما از این مصیبت همیشه اشک باره. آقا جان قربون چشمان همیشه اشک بارتون برم من درحضور خداوند همیشه حاضر و ناظر با شما عهد می بندم که خودم نمکی نشم روی زخم شما. با ادامه دادن راه امام حسین, با پیروی از اهداف امام حسین و عمل به توصیه های ایشان. انشاالله. البته خیلی سخته و محتاج دعای خیر شما هم هستم.

یک شنبه 11 آبان 1393  11:32 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000 taha25
mehdibishe
mehdibishe
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 69
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

آن زمان عباس،‌ عباس شد كه التماس دريا را به دريا وا گذاشت و همان خجلت دريا را بس بود كه تا ابد شور شود.

ماییم و کهنه دلقی کاتش درآن توان زد

چهارشنبه 14 آبان 1393  7:41 AM
تشکرات از این پست
nargesza taha25
mehdibishe
mehdibishe
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 69
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اعلان طرح: ( علمدار گر دست نداری، علمت را نگه داریم)

روزگاري در هزارو سيصدو اندي سال پيش مردمان زمانه، امام زمان خود را تنها گذاشتند،و كربلا پديدار شد، امروز من و تو مردمانه اين زمانه ايم ، بنگر امام زمانت را تنها نگذاشته اي ؟

امروز ديگر از جنگ شمشير و نيزه و آب خبر نيست، و منتظر نباش شمري سر از حسين(ع) جدا كند منتظر نباش امثال آمريكا و اسرائيل و داعش و .... به كشورت هجوم بياورند و تو براي حفظ ناموست برخيزي، نه!!

امروز جنگ چشم است و دل، جنگ دست است و زبان ،‌امروز به تمام جوارحت هجوم آورده اند و تو بي خبري! چشماني كه ديگر در حكم تو نيست، دلي كه ديگر روزنه از اميد ندارد،واي چه كرده ايم ما؟! كدام تير سه شعبه چشمانت را از حاكميت تو بريد؟ كدام شمشير دستانت را از حاكميت تو بريد كه نه خون جاري شد و نه درد داشت!!! ليكن دردها آفريدي و خون ها به پا كرد....؟!؟

آري بنگر كه چگونه امام زمان قرن هاست كوچه به كوچه  و در به در به دنبال 313 نفر مي گردد براي قيام ليك هنوز لشگرش كامل نيست؟!؟!

ماییم و کهنه دلقی کاتش درآن توان زد

چهارشنبه 14 آبان 1393  8:11 AM
تشکرات از این پست
nargesza taha25
دسترسی سریع به انجمن ها