نشست نقد و بررسي ترانه هاي محمدعلي بهمني روز گذشته در مدرسه ي موسيقي صدا و سيما برگزار شد.
محمدعلي بهمني در اين مراسم در سخناني گفت: من مدعي اين كه شاعر يا ترانه ساز باشم، نيستم. گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود و اين دلتنگي را براي خودم ثبت مي كنم. اما با تجربياتي كه به دست آورده ام، فكر مي كنم كه كاش اين گذار از تصنيف به ترانه را نداشتيم. شايد ترنمي كه در واژه ي ترانه است، باعث شده با كلامي در ترانه مواجه شويم كه حيثيت تصنيف شدن را هم ندارد. دلم مي سوزد و تنها توصيه اي كه مي توانم بكنم، اين است كه جواناني كه كار ترانه را جدي نگرفته و تفنني كار مي كنند، به جاي 50 يا 60 ترانه با يك موضوع و يك جنس نگاه، يك ترانه ي خوب بگويند.
اين شاعر همراهي كلام و ملودي را در ترانه امري لازم برشمرد و ادامه داد: اكثر ترانه هايي كه در حافظه ي مردم ما مانده، ترانه هايي هستند كه روي آن ها ملودي گذاشته شده است. زيستن اين دو تجربه ي فضا و حس با هم، كارهاي بسياري را براي ما باقي گذاشته است. كاش فرصتي فراهم شود، تا جوانان اين تجربه را داشته باشند.
بهمني در پايان متذكر شد: اگر بپذيريم كه شعر يك ناگهان است، اين ناگهان حتا در شعرهاي سفارشي هم مي تواند اتفاق بيافتد. از كجا معلوم، وقتي شعري به شما سفارش مي دهند، موضوعي كه مي شنويد، يكي از استثناهاي شما نباشد؟
در نشست حضور آشنا كه دومين نشست از سري نشست هاي كانون ترانه بود، عبدالجبار كاكايي نيز در سخناني گفت: ترانه به لحاظ حوزه ي گسترده ي جغرافياي موسيقي، تنوع و تكثر فراواني دارد و تا اقصا نقاط موسيقي، ترانه هم قرار گرفته است، و هم فرهيختگان جامعه با ترانه خلوت مي كنند و هم توده هاي مردم.
اين شاعر درباره ي گونه هاي ترانه متذكر شد: وقتي كلام را از سطح ادب بالا ببريم، شبه شاعرانگي در قالب تصوير در كلام ايجاد مي شود. اين شيوه اي از ترانه است كه در دوره اي اپيدمي شده بود. گونه ي ديگر ترانه گونه اي اشراقي از كلام دارد و برداشت هايي از زندگي و نقد آن ها، كه در هر دو آن ها استادي لازم است.
كاكايي با بيان اين مطلب كه امروز تقاضاي زيادي نسبت به ترانه وجود دارد، گفت: در اين جا قدري موضوع ترانه مخدوش شده و سفارش نويسي باب شده است. ترانه سرا ديگر از احساسات و تاريخش الهام نمي گيرد؛ بلكه از افراد، شركت ها و سازمان ها سفارش مي گيرد، كه در اين جا، شخصيت ترانه سرا مخدوش مي شود. با همه ي اين احوال نظرم طرد و منكوب گونه اي خاص نيست.
او ادامه داد: ولي در هر دو روش، سهل و ممتنع گويي، پرداختن به تصوير، و رفتار با زبان بايد الگو و سرمشق ترانه سرا باشد؛ چيزي كه در كار بهمني به عنوان الگو با آن مواجهيم.
كاكايي سپس درباره ي شاخصه هاي ترانه هاي محمدعلي بهمني متذكر شد: بهمني از آن دسته ترانه سراياني است كه در حوزه ي خود، متاعي كه چيده، دري كه باز كرده و بازاري را كه راه انداخته، مخاطبان خاص خود را دارد، و قشر فرهيخته ي موسيقي شعرهاي او را گوش مي كند؛ اگر چه در ميان جوانان هم مخاطب فراواني دارد.
او در پايان متذكر شد: اگر مدل مورد علاقه مان در ترانه، ترانه هاي بهمني است، در ارايه ي مدل هاي مان به مدل هاي زيبا بپردازيم، تا اين حوزه را پررونق كنيم. اميدوارم نسل جوان بر پايه ي علمي ترانه بسنده كند و مدلي مثل شعر بهمني را مدل خود كند.
در ادامه عليرضا قزوه گفت: امروز در وبلاگ يكي از جوانان شاعر مقاله اي را خواندم كه در آن گفته بود، سايه ي محمدرضا شفيعي كدكني دارد بر ما جوانان سنگيني مي كنند. عده اي نيز در اين وبلاگ به شفيعي كدكني توهين كرده بودند. در جواب اين عده نوشتم، اين موضوع مثل اين است كه بخواهيد در كنار جاده ي هراز جاده اي بزنيد و بگوييد اين كوه دماوند مزاحم است.
او با ابراز نگراني از جريان جديدي كه در ادبيات ما به وجود آمده است، گفت: جوانان ما امروز به يك خودشيفتگي در فضاي مجازي اينترنت رسيده اند، كه در آن فضا، بزرگان ما را مورد هجوم قرار مي دهند. اما كساني چون محمدعلي بهمني، جوانان را بزرگ مي بينند و به آن ها افتخار مي كنند.
قزوه افزود: ما شعرهاي اين بزرگان را سال ها خوانده و با آن ها زندگي كرده ايم و ادبيات رفتاري كساني چون بهمني باعث افتخار ماست و بايد حفظ شود. اما بعضي جوانان ما دارند تيشه به ريشه ادبيات مان مي زنند. من امروز نبايد نقش پدربزرگ را بازي كنم؛ اما بعضي ها واقعا جوان اند، ولي مي خواهند اداي پدربزرگي را در ادبيات ما درآورند.
اين شاعر متذكر شد: امروز منش و روش كساني چون بهمني براي ما الگوست و ادبيات ما بايد بتواند ادب پروري كند.
او در ادامه متذكر شد: امروز شعر بندرعباس به همت بهمني رشد فراواني داشته است، و ما بايد افتخار كنيم كه اين بزرگان شيوه هاي شان بيش تر از شعرهاي شان مورد استفاده قرار گيرد.
افشين يداللهي - ترانه سرا - نيز به سخت بودن قالب غزل براي آهنگسازان امروز اشاره كرد و يادآور شد: اما روي غزل هاي بهمني به خاطر رواني و فضاهاي ساده و صميمي مي شود آهنگ گذاشت.
سپس عباس سجادي با اشاره به حرف هاي عليرضا قزوه، گفت: متأسفانه مدتي است كه ما به بي حرمتي افتاده ايم. به قول عمران صلاحي در نقد ادبي، اولويت اول، ادب است؛ وقتي مي خواهيم كسي را نقد كنيم، اگر ادب را رعايت نكنيم، شرط انصاف نيست.
اين شاعر افزود: بهمني شاعري است كه جاي پاي خود را گذاشته و هيچ بادي توان پاك كردن اين رد پا را ندارد. ديروز كساني كه ادعاي شاگردي بهمني را داشتند، امروز مي خواهند او را نصيحت كنند.
سجادي همچنين گفت: شعر بهمني به دليل صميميت خيلي راحت وارد خانه ها شده است. روزگاري بود كه من و هم نسلانم آرزو داشتيم كه نام ما در ذهن بهمني بماند. امروز اگر اين اتفاق افتاده و من به عنوان دوستي كوچك در ذهن بهمني هستم، نشان از بزرگي من نيست؛ بلكه اين نشان از بزرگي او دارد.
وي در پايان خاطرنشان كرد: بهمني عاشق موسيقي است. او با يك زخمه ي تار فرومي ريزد، موسيقي موج هاي دريا را مي شناسد، و اگر به او نزديك شويد، مي بينيد كه اين افتادگي را از ديار خود گرفته است.
در اين مراسم به پاس حضور مستمر و چندين ساله ي محمدعلي بهمني در عرصه ي ترانه كشور، لوح تقديري از سوي مركز موسيقي صدا و سيما به او اهدا شد.
همچنين محمدسلماني، افشين يداللهي، نادر بختياري، محمدحسين عباسي و اكبر آزاد ترانه ها و شعرهايي را براي حاضران خواندند.