0

شعر استاد علي معلم دامغاني،روايت واقعه عاشورا :از پا حسين افتاد و ما برپاي بوديم

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شعر استاد علي معلم دامغاني،روايت واقعه عاشورا :از پا حسين افتاد و ما برپاي بوديم

روايت واقعه عاشورا در شعر استاد علي معلم

 

روزي كه در جام شفق مل كرد خورشيد 

بر خشك چوب نيزه‌ها گل كرد خورشيد

شيد و شفق را چون صدف در آب ديدم 
خورشيد را بر نيزه گوئي خواب ديدم

خورشيد را بر نيزه؟ آري اينچنين است 
خورشيد را بر نيزه ديدن سهمگين است

بر صخره از سيب زنخ بر مي‌توان ديد 
خورشيد را بر نيزه كمتر مي‌توان ديد

در جام من مي پيش تر كن ساقي امشب 
با من مدارا بيشتر كن ساقي امشب

بر آبخورد آخر مقدَّم تشنگانند 
مي ده حريفانم صبوري مي‌توانند

اين تازه رويان كهنه رندان زمينند 
با ناشكيبايان صبوري را قرينند

من صحبت شب تا سحوري كي توانم 
من زخم دارم من صبوري كي توانم

تسكين ظلمت شهر كوران را مبارك 
ساقي سلامت اين صبوران را مبارك

من زخم‌هاي كهنه دارم بي شكيبم 
من گرچه اينجا آشيان دارم غريبم

من با صبوري كينه ديرينه دارم 
من زخم داغ آدم اندر سينه دارم

من زخم‌دار تيغ قابيلم برادر 
ميراث‌خوار رنج هابيلم برادر

يوسف مرا فرزند مادر بود در چاه 
يحيي! مرا يحيي برادر بود در چاه

از نيل با موسي بيابانگرد بودم 
بر دار با عيسي شريك درد بودم

من با محمد از يتيمي عهد كردم 
با عاشقي ميثاق خون در مهد كردم

بر ثور شب با عنكبوتان مي‌تنيدم 
در چاه كوفه واي حيدر مي‌شنيدم

بر ريگ صحرا با اباذر پويه كردم 
عمار وَش چون ابر و دريا مويه كردم

تاوان مستي همچو اشتر باز راندم 
با ميثم از معراج دار آواز خواندم

من تلخي صبر خدا در جام دارم 
صفراي رنج مجتبي در كام دارم

من زخم خوردم صبر كردم دير كردم 
من با حسين از كربلا شبگير كردم

آن روز در جام شفق مل كرد خورشيد 
بر خشك چوب نيزه‌ها گل كرد خورشيد

فريادهاي خسته سر بر اوج ميزد 
وادي به وادي خون پاكان موج ميزد

بي درد مردم ما خدا، بي درد مردم 
نامرد مردم ما خدا، نامرد مردم

از پا حسين افتاد و ما برپاي بوديم 
زينب اسيري رفت و ما بر جاي بوديم

از دست ما بر ريگ صحرا نطع كردند 
دست علمدار خدا را قطع كردند

نوباوه‌گان مصطفي را سربريدند 
مرغان بستان خدا را سربريدند

دربر گريز باغ زهرا برگ كرديم 
زنجير خائيديم و صبر مرگ كرديم

چون بيوه‌گان ننگ سلامت ماند برما 
تاوان اين خون تا قيامت ماند برما

روزي كه در جام شفق مل كرد خورشيد 
بر خشك چوب نيزه‌ها گل كرد خورشيد

 

یک شنبه 4 آبان 1393  9:22 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها