0

مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

 این دل برای دیدن روی تو تنگ است

در فکر این نامردمان تزویر و ننگ است

کوفه مهیای مهیا بهر جنگ است

آقا دل این کوفیان از جنس سنگ است

 

اینان حسین جان حرمت مهمان ندارند

کور وکرند این کوفیان درمان ندارند

 

من پیش بینی میکنم باران نیزه

این گرگها هستند همیاران نیزه

زینب شود غرق غم و حیران نیزه

فریاد واویلا رسد از جان نیزه

 

گریم برای خواهری در بین گودال

تا که ببیند بسملش را بی پر و بال

 

دانم که معجرها رود آقا به غارت

بر خواهرت مولا شود اینجا جسارت

بعد تو زینب میرود سوی اسارت

بر روی نیزه کم شود صبر و قرارت

 

کوفه بساط غم مهیا کرده آقا

کوفه میا کوفه میا ای جان زهرا

 شاعر: جواد قدوسي

 
 
چهارشنبه 7 آبان 1393  1:50 AM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

اعمال دهه اول محرم

اعمال دهه اول ماه محرم الحرام



اعمال مستحبی دهه اول محرم

بدانکه این ماه، ماه حُزن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ایشان است و از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت است که چون ماه محرّم داخل مى شد پدرم را کسى خندان نمى دید و اندوه و حُزن پیوسته بر او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و مى فرمود امروز روزى است که حسین علیه السلام شهید شده است.


 
اعمال شب و روز اول محرم

اوّل: صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند.
دوّم: دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یَّس.
سوّم: دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به  بهشت برود.
 
و نیز سیّد براى هلال این ماه دعاء  مَبْسُوطى ذکر فرموده و اگر ممکن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل.
 
بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است:
 
اوّل: روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریّا را مستجاب نمود.
 
دوم: از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ  عَلِیهِ وَ اله روز اوّل محرم دو رکعت نماز مى کرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى کرد و این دعا را سه دفعه مى خواند:

اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ 

خدایا تویى معبود ازلى و این سال
 
جَدیدَةُ فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ

تازه است از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروى بر این نفس
 
الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ [یاکَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ
که پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت

وَالاِْکْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ
و بزرگوارى اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد اى ذخیره آنکس که ذخیره ندارد اى پناهگاه
 
مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ
آنکس که پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنکس که پشتیبانى ندارد اى گنج
 
مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا عَظیمَ الرَّج اَّءِ ی ا عِزَّ الضُّعَف آءِ ی ا مُنْقِذَ
آنکس که گنجى ندارد اى که آزمایشت نیکو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان اى نجات بخش
 
الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ
غریقان اى خلاص کننده هالکان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیکوده
 
اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ
تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع
 
الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ
خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى که شریک ندارى خدایا
 
اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما
قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند و مگیر ما را بدانچه
 
یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ
گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش
 
الْعَظیمِ امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا
عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا
 
لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى که براستى تویى بخشایشگر
 
شیخ طوسى فرموده که مستحب است روزه دهه  اوّل محرم ولکن روز عاشورا امساک نماید از طعام و شَراب تا بعد از عصر آن وقت بقدر کمى تربت تناول نماید و سیّد روایت کرده فضیلت روزه تمام ماه را و آنکه روزه او نگه میدارد صائم آن را از هر گناهى.
 
روز سوّم

روزى است که حضرت یوسف علیه السلام از زندان بیرون شده هرکه آن روز را  روزه دارد آسان فرماید حق تعالى بر او کارهاى مشکل را و برطرف کند از او اندوه را و در روایت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است که دعایش  مستجاب شود.
 
روز نهم روز

تاسوعا است از حضرت صادق علیه السلام روایت است که فرمود تاسوعا روزى بود که جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عُمر سعد خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مَدَد نخواهند نمود پس فرمود پدرم فداى آن ضعیف غریب.

روز دهم روز

عاشورا است از جمله اعمال این روز خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده که خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او کند. خواندن دعاى عشرات، زیارت عاشوراء معروفه است که خوانده مى ‏شود از نزدیک و دور.

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  10:15 AM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

اعمال ماه محرم 

 

چرا محرم؟!

پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام می‌دانست و ترك مخاصمه می‌كرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(2) در توضیح این كه چرا ماه‌های دیگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی‌شود می‌توان گفت: چون ترك جنگ از این ماه شروع می‌شد به آن محرم گفتند.

این ماه در مكتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

این ماه، یادآور دلاورمردی‌های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداكاری‌های زینب كبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه‌ اسرای كاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه‌ها و شعارهای آگاهی‌بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه‌ غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.

این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.

 

محرم

محرم از منظر ائمه(علیهم السلام)

شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:

«وقتی محرم فرا می‌رسید، پدرم خندان دیده نمی‌شد، حزن و اندوه تا پایان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(3)

همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره‌ عاشورا می‌فرماید:

«كسی كه عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: این شب چند نماز دارد كه یكی از آنها به شرح ذیل است:

دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود.

در فضیلت این نماز چنین آمده است:

«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و كسی كه این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر كار نیك مداومت داشته است.»(5)

2ـ احیای این شب.(6)

3ـ نیایش و دعا.(7)

 

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن كس كه این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌كند، همانگونه كه دعای زكریا(علیه السلام) را اجابت كرد.»(8)

دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلك فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم كه مرا در این سال از شیطان حفظ كنی و بر نفس اماره (راهنمایی كننده) به بدی پیروز سازی.

 

روز دوم محرم

در چنین روزی كاروان امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمین كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(10)

 

روز سوم محرم

از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:

«هر كس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت كند.»(11)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بی‌نتیجه بودن مذاكره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)، با عمر بن سعد برای وادار كردن لشكر وی به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

 

روز نهم محرم

تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین كربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است كه یكی از آنها چنین است:

چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(13)

2ـ احیای این شب كنار قبر امام حسین(علیه السلام).(14)

3ـ دعا و نیایش. (15)

عاشورا

روز عاشورا

1ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای كربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:

هر كس كار و كوشش را در این روز، رها كند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر كس این روز را با حزن و اندوه سپری كند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (16)

2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(17)

3ـ روزه گرفتن در این روز كراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (18)

4ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(19)

5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(20)

6ـ خواندن زیارت عاشورا. (21)

7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(22)

 

روز دوازدهم محرم

ورود كاروان اسیران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

 

روز بیست و یكم محرم

1ـ روزه‌ این روز مطلوب است. (23)

چهارشنبه 7 آبان 1393  10:16 AM
تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

کتاب هیئت

کتاب"هیأت" | آیین مجالس ذکراهل بیت در بیان و سیره ائمه علیهم السلام،امام خمینی و رهبرمعظم انقلاب

این کتاب که پی دی اف ش رو براتون گذاشتم، عالیه. 280 صفحه محتوای خوب و خوندنی. کار کارشناسی و دقیق بچه های حاج احمد.

این شبها بخونیدش، لذت ببرید، احیانا به اصلاح هیئت و سبک عزاداری تون بپردازید و از ایده هاش استفاده کنید تا بهره بیشتری از محرم و امام حسین ببرید؛ ما رو هم دعا کنید!

فایل متنی: 

 Heiat.pdf

 

 

 

 
چهارشنبه 7 آبان 1393  2:02 PM
تشکرات از این پست
moradi92
hdarvishie
hdarvishie
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 187
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

توصیه رهبر انقلاب درباره مراسم حسینیه امام خمینی که درباره جاهای دیگه هم کارآیی دارد
حضرت آقا درباره‌‌ی جلسات حسینیه چند نکته را هم تذکر داده‌اند؛ مثلاً این‌که گفته‌‌اند چون مردم از یکی دو ساعت قبل از شروع جلسه به این‌جا می‌‌آیند و می‌‌نشینند، برنامه‌‌ها طوری تنظیم شود که وقت مردم تلف نشود. به همین خاطر دفتر مقام معظم رهبری برنامه‌‌ی نماز‌های ظهر و عصر ماه مبارک رمضان را این‌گونه تنظیم کردند که از یک ساعت قبل از اذان ظهر برنامه‌ی قرائت قرآن شروع شود. یا در ایام محرم و فاطمیه، آقای فلاح‌زاده از نیم ساعت قبل از اذان می‌‌آیند و مسائل شرعی را مطرح می‌‌کنند. این باعث می­‌شود که وقت مردم بیهوده نگذرد.

در جلساتتان کتاب بخوانید
ایشان یک‌بار خودشان به من فرمودند که در این جلساتی که دارید، بعضی از کتاب‌­های خوب را بیاورید و از روی آنها برای حاضران بخوانید. حالا ممکن است این کتاب‌‌ها خاطرات رزمندگان باشد یا غیره. این باعث می‌‌شود که افراد به کتاب خواندن عادت کنند. چون مردم عموماً عادت ندارند به کتاب خواندن. ما هم با توجه به همین مسأله در جلسات خودمان، بعضاً این کار را انجام دادیم.

چهارشنبه 7 آبان 1393  3:55 PM
تشکرات از این پست
haj114
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم


نقل قول hdarvishie


...
در جلساتتان کتاب بخوانید
ایشان یک‌بار خودشان به من فرمودند که در این جلساتی که دارید، بعضی از کتاب‌­های خوب را بیاورید و از روی آنها برای حاضران بخوانید. حالا ممکن است این کتاب‌‌ها خاطرات رزمندگان باشد یا غیره. این باعث می‌‌شود که افراد به کتاب خواندن عادت کنند. چون مردم عموماً عادت ندارند به کتاب خواندن. ما هم با توجه به همین مسأله در جلسات خودمان، بعضاً این کار را انجام دادیم.

 

سلام .

خیلی جالب بود ،

واقعا کار درست و نتیجه بخشی ست چون مردم عموماً عادت ندارند به کتاب خواندن.

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  3:58 PM
تشکرات از این پست
moradi92
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

پاداش روزه داري عاشورا:

محمد بن يعقوب عن الحسين بن علي الهاشمي عن محمد بن الحسين عن محمد بن سنان (عن أبان عن عبد الملك) قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن صوم تاسوعاء وعاشوراء من شهر المحرم؟ فقال:... ما هو يوم صوم. وما هو إلا يوم حزن ومصيبة دخلت على أهل السماء وأهل الأرض وجميع المؤمنين. ويوم فرح وسرور لابن مرجانة وآل زياد وأهل الشام. غضب الله عليهم وعلى ذرياتهم...

از أبا عبد الله؛ امام صادق عليه السلام در باره روزه گرفتن تاسوعاء و عاشوراي از ماه محرم سؤال نمودم؟

حضرت فرمود:... اين روز‌ها براي روزه گرفتن نيست، چون اين روز‌ها روز حزن و مصيبت أهل آسمان‌ها و أهل زمين و همه مؤمنين است و روز فرح و سرور ابن مرجانه و آل زياد و أهل شام است، كه غضب خدا بر آنان و ذريه آنان باد...

وسائل الشيعه (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 10، ص 460.ح 13847.

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:00 PM
تشکرات از این پست
moradi92
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

گريه رسول خدا (ص) در عزاي امام حسين (ع)

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم :

يَا فَاطِمَةُ كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهَا ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِيمِ الْجَنَّة .

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏44، ص: 293 .

اى فاطمه! هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين گريه كند ؛ صاحب آن چشم خندان است و مژده نعمت‏هاى بهشت به وى داده خواهد شد .

عزادارى وگريه از سنّتهاى آفرينش :

يكى از سنن الهى در انسان كه جنبه  فطرى و ذاتى هم دارد عكس العمل هاى روحى وروانى او در هنگام مواجهه وبرخورد با پيش آمدهاى شادى آور ويا اندوهگين است . كه هنگام شنيدن خبر ويا روبرو شدن با پديده اى غير منتظره احساسات درونى تحريك و عكس العمل متناسب از او ديده مى شود.

اين حالت در برابر حوادث تلخ به مصائب ورنجها تعبير مى شود و انسان عكس العمل خود را با اشك وگريه وافسوس ابراز مى دارد .

همان گونه كه در برابر حوادث و صحنه هاى خوش وخبرهاى خوشحال كننده ، حالت درونى خود را باشادى وخوشى اظهار مى كند .

مادرى كه فرزند ويا يكى از عزيزانش را از دست داده وقطرات اشكش حكايت از رنج درونى وروحى او دارد ، ودر مرگ عزيزش بى تابى مى كند نمونه اى روشن از احساسات فطرى مادرانه است كه نه تنها مذمّت وسرزنش نمى شود ؛ بلكه تحسين برانگيز و غرورآفرين نيز مى باشد .

بنابراين ، نوحه سرائى و عزادارى و مرثيه خوانى خواستگاه اصلى آن فطرت و نهاد انسان ها است ، ونفى آن به معناى نفى فطريّات خواهد بود .

هريک از معصومين عليهم السلام ويژگي هاي خاصي داشته اند که ديگران از آن بي بهره بوده اند . حضرت سيد الشهداء عليه السلام نيز داراي ويژگي هاي است که در ميان معصومان کسي به آن متصف نيست ؛ از جمله اين که تمامي پيامبران و اوصياء بر مصائب آن حضرت اشک ريخته اند ؛ هم قبل از تولد و هم بعد از آن ، و اين اشک ها را مايه مباهات و فخر خود دانسته اند .

ما در اين جا به چند مورد از گريه هاي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم اشاره مي کنيم . روايت در اين باب ، بيش از آن است که بتوان همه آن ها را در اين مختصر جمع کرد ، ما از باب مشت نمونه خروار چند روايت از طريق شيعه و چند روايت ديگر از کتاب هاي معتبر اهل سنت نقل مي کنيم .

گريه پيامبر اسلام در روايات شيعه :

روايات فراواني از طريق شيعه در اين باره نقل شده است که ما فقط به چند روايت اشاره مي کنيم . مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در کتاب شريف عيون اخبار الرضاء عليه السلام مي نويسد :

... فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ حَوْلٍ وُلِدَ الْحُسَيْنُ (عليه السلام) وَ جَاءَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه و آله و سلم) فَقَالَ يَا أَسْمَاءُ هَلُمِّي ابْنِي فَدَفَعْتُهُ إِلَيْهِ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي الْيُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِي حَجْرِهِ فَبَكَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِمَّ بُكَاؤُكَ قَالَ عَلَى ابْنِي هَذَا قُلْتُ إِنَّهُ وُلِدَ السَّاعَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ مِنْ بَعْدِي لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي ثُمَّ قَالَ يَا أَسْمَاءُ لَا تُخْبِرِي فَاطِمَةَ بِهَذَا فَإِنَّهَا قَرِيبَةُ عَهْدٍ بِوِلَادَتِه‏ ...

عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج‏2 ، ص 26 .

اسماء گويد : در سال بعد حسين (عليه السّلام) متولّد شد ، رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) به سراغ او آمد و فرمود : اى اسماء فرزندم را بياور ، اسماء حسين را در حالى كه در پارچه‏ سفيدى پيچيده شده بود به دست آن حضرت داد ، و ايشان (صلّى اللَّه عليه و آله) در گوش راست او (عليه السّلام) اذان و در گوش چپش اقامه خواند ، آنگاه او را در آغوش گرفت و گريست ، اسماء گفت : پدر و مادرم فداى تو باد ، گريه براى چيست و از چه رو ميگريى ؟ حضرت فرمود : بر حال اين فرزندم مى‏گريم ، عرض كردم يا رسول اللَّه ! او هم اکنون به دنيا آمده است ! حضرت فرمود : ستمكاران او را پس از من شهيد مى‏كنند ، خدا شفاعت مرا نصيب آنان نگرداند ، آنگاه فرمود : اى اسماء اين خبر را (كه او را مى‏كشند) به فاطمه نرسانيد ، زيرا او تازه فارغ گشته است‏ .

مرحوم شيخ مفيد رحمت الله عليه در کتاب الإرشاد مي نويسد :

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا ذَاتَ لَيْلَةٍ فَغَابَ عَنَّا طَوِيلًا ثُمَّ جَاءَنَا وَ هُوَ أَشْعَثُ أَغْبَرُ وَيَدُهُ مَضْمُومَةٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِي أَرَاكَ أَشْعَثَ مُغْبَرّاً فَقَالَ أُسْرِيَ بِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْعِرَاقِ يُقَالُ لَهُ كَرْبَلَاءُ فَرَأَيْتُ فِيهِ مَصْرَعَ الْحُسَيْنِ وَ جَمَاعَةٍ مِنْ وُلْدِي وَ أَهْلِ بَيْتِي فَلَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُ دِمَاءَهُمْ فِيهَا هِيَ فِي يَدِي وَ بَسَطَهَا فَقَالَ خُذِيهِ وَ احْتَفِظِي بِهِ فَأَخَذْتُهُ فَإِذَا هِيَ شِبْهُ تُرَابٍ أَحْمَرَ فَوَضَعْتُهُ فِي قَارُورَةٍ وَ شَدَدْتُ رَأْسَهَا وَ احْتَفَظْتُ بِهَا فَلَمَّا خَرَجَ الْحُسَيْنُ (عليه السلام) مُتَوَجِّهاً نَحْوَ أَهْلِ الْعِرَاقِ كُنْتُ أُخْرِجُ تِلْكَ الْقَارُورَةَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَأَشَمُّهَا وَ أَنْظُرُ إِلَيْهَا ثُمَّ أَبْكِي لِمُصَابِهَا فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ أَخْرَجْتُهَا فِي أَوَّلِ النَّهَارِ وَ هِيَ بِحَالِهَا ثُمَّ عُدْتُ إِلَيْهَا آخِرَ النَّهَارِ فَإِذَا هِيَ دَمٌ عَبِيطٌ فَضَجِجْتُ فِي بَيْتِي وَ كَظَمْتُ غَيْظِي مَخَافَةَ أَنْ يَسْمَعَ أَعْدَاؤُهُمْ بِالْمَدِينَةِ فَيُسْرِعُوا بِالشَّمَاتَةِ فَلَمْ أَزَلْ حَافِظَةً لِلْوَقْتِ وَ الْيَوْمِ حَتَّى جَاءَ النَّاعِي يَنْعَاهُ فَحُقِّقَ مَا رَأَيْتُ‏ .

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، ج‏2 ، ص130 ، فصل في فضائل الإمام الحسين و مناقبه . و إعلام الورى بأعلام الهدى ، ص 219 ، الفصل الثالث في ذكر بعض خصائصه و مناقبه و فضائله .

از ام سلمه روايت شده كه وى گويد : در يكى از شب‏ها حضرت رسول از ما دور شدند و اين غيبت مقدارى بطول انجاميد ، پس از مدتى‏ آمدند در حالى كه غبار آلود و گرفته به نظر ميرسيدند ، و دست خود را هم بهم گذاشته بودند ، عرض كردم : يا رسول اللَّه ترا غبار آلود مى‏بينم ، فرمودند : مرا در اين شب به عراق بردند و در محلى بنام كربلا فرود آوردند ، و من در آن جا محل شهادت حسين را ديدم كه با گروهى از فرزندان و اهل بيتم در آن جا شهيد خواهند شد ، و من همواره خون آن ها را جمع مي كردم و اينك مقدارى از آن خون ها در دست من موجود است .

در اين هنگام پيغمبر خون‏ها را به من دادند و فرمودند : اين خون را نگهداريد من خون را از آن جناب گرفتم ؛ در حالى كه مانند خاك سرخى بودند ، خون را در ميان شيشه‏اى نگهداشتم ، هنگامى كه حسين عليه السّلام به طرف عراق حركت كردند من هر روز آن شيشه را نگاه ميكردم و او را مى‏بوئيدم ، و به مصيبت او ميگريستم .

روز دهم محرم كه فرا رسيد اول روز به شيشه نگاه كردم او را به حال اول ديدم و در آخر روز بار ديگر در وى نگاه كردم مشاهده كردم تبديل بخون غليظى شده ، ناگهان فريادى كشيدم ، و ليكن از ترس دشمنان او مطلب را مخفى داشتم ، من همواره در انتظار بودم كه ناگهان خبر قتل حسين بن علي عليهما السّلام را در مدينه اعلام كردند .

و نيز مي‌نويسد :

وَ رَوَى السَّمَّاكُ عَنِ ابْنِ الْمُخَارِقِ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ وَ الْحُسَيْنُ (عليه السلام) فِي حَجْرِهِ إِذْ هَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَاكَ تَبْكِي جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ (عليه السلام) فَعَزَّانِي بِابْنِيَ الْحُسَيْنِ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّ طَائِفَةً مِنْ أُمَّتِي سَتَقْتُلُهُ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي‏ .

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، ج‏2 ، ص130 ، فصل في فضائل الإمام الحسين و مناقبه . و إعلام الورى بأعلام الهدى ، ص 219 .

ام سلمه گويد : يكى از روزها حضرت رسول نشسته بودند و حسين عليه السّلام نيز در دامن او بودند ، در اين هنگام ناگهان چشمانش پر اشگ شد ، عرض كردم :

يا رسول اللَّه تو را گريان مشاهده مي كنم . فرمود : جبرئيل نزد من آمد و مرا نسبت به حسين تسليت گفت ، و به من اطلاع داد كه گروهى از امت من او را خواهند كشت ، خداوند آنان را از شفاعت من محروم مي گرداند .

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، ج‏2 ، ص129 ، فصل في فضائل الإمام الحسين و مناقبه .

گريه پيامبر اسلام در روايات اهل سنت :

شمس الدين ذهبي كه از استوانه‌هاي علمي اهل سنت به حساب مي‌آيد در كتاب تاريخ الإسلام مي‌نويسد:

 

وقال الإمام أحمد في مسنده ثنا محمد بن عبيد ثنا شرحبيل بن مدرك عن عبد الله بن نجي عن أبيه أنه سار مع علي وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو سائر إلى صفين فنادى اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم وعيناه تفيضان فقال قام من عندي جبريل فحدثني أن الحسين يقتل بشط الفرات وقال هل لك أن أشمك من تربته قلت نعم فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا وروى نحوه ابن سعد عن المدائني عن يحيى بن زكريا عن رجل عن الشعبي أن علياً قال وهو بشط الفرات صبراً أبا عبد الله وذكر الحديث

وقال عمارة بن زاذان ثنا ثابت عن أنس قال استأذن ملك القطر على النبي صلى الله عليه وسلم في يوم أم سلمة فقال يا أم سلمة احفظي علينا الباب لا يدخل علينا أحد فبينا هي على الباب إذ جاء الحسين فاقتحم الباب ودخل فجعل يتوثب على ظهر النبي صلى الله عليه وسلم فجعل النبي صلى الله عليه وسلم يلثمه فقال الملك أتحبه قال نعم قال فإن أمتك ستقتله إن شئت أريتك المكان الذي يقتل فيه قال نعم فجاءه بسهلة أو تراب أحمرقال ثابت فكنا نقول إنها كربلاء

عمارة صالح الحديث رواه الناس عن شيبان عنه

وقال علي بن الحسين بن واقد حدثني أبي ثنا أبو غالب عن أبي أمامة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه لا تبكوا هذا الصبي يعني حسيناً فكان يوم أم سلمة فنزل جبريل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأم سلمة لا تدعي أحداً يدخل فجاء حسين فبكى فخلته أم سلمة يدخل فدخل حتى جلس في حجر رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال جبريل إن أمتك ستقتله قال يقتلونه وهم مؤمنون قال نعم وأراه تربته رواه الطبراني

وقال إبراهيم بن طهمان عن عباد بن إسحاق وقال خالد بن مخلد واللفظ له ثنا موسى بن يعقوب الزمعي كلاهما عن هاشم بن هاشم الزهري عن عبد الله بن زمعة قال أخبرتني أم سلمة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم اضطجع ذات يوم فاستيقظ وهو خاثر ثم اضطجع ثم استيقظ وهو خاثر دون المرة الأولى ثم رقد ثم استيقظ وفي يده تربة حمراء وهو يقبلها فقلت ما هذه التربة قال أخبرني جبريل أن الحسين يقتل بأرض العراق وهذه تربتها

وقال وكيع ثنا عبد الله بن سعيد عن أبيه عن عائشة أو أم سلمة شك عبد الله أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لها دخل علي البيت ملك لم يدخل علي قبلها فقال لي إن ابنك هذا حسيناً مقتول وإن شئت أريتك من تربة الأرض التي يقتل بها

رواه عبد الرزاق عن عبد الله بن سعيد بن أبي هند مثله إلا أنه قال أم سلمة ولم يشك

وإسناده صحيح رواه أحمد والناس

وروي عن شهر بن حوشب وأبي وائل كلاهما عن أم سلمة نحوه

تاريخ الإسلام ذهبي ج5/ص102

احمد بن حنبل در مسندش گفته است که ... همراه علي مي رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتي به نينوا رسيد – در حاليکه به صفين مي رفت – پس صدا زد که اي ابا عبد الله در شط فرات صبر کن . گفتم اين چه معني دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفتم وحال آنکه دو چشم ايشان (مانندچشمه) مي جوشيد . پس به من فرمودند که جيريل در کنار من ايستاد وگفت که حسين در کنار شط فرات کشته مي شود . وگفت آيا مي خواهي که بوي تربت وي را احساس کني ؟ گفتم آري ، پس کفي از خاک وي را گرفته به من داد ، پس نتوانستم که جلوي اشک چشم خود را بگيرم ...

... از انس نقل شده است که فرشته باران در روز ام سلمه( روزي که رسول خدا در خانه وي بودند) از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند که اي ام سلمه ، مراقب در باش که کسي بر ما وارد نشود . در اين هنگام حسين عليه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پريد .ورسول خدا او را بوسيدند ؛ پس فرشته باران گفت: آيا او را دوست مي داريد؟ حضرت فرمودند : آري ، گفت : بدرستيکه امت تو او را بعد از تو مي کشند . اگر بخواهيد مکان شهادت وي را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وي حضرت را در کنار تپه اي يا خاک سرخي آورد .

ثابت گفت : ما آن را کربلا مي گفتيم. روايتهاي عماره روايات خوبي است .

...رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به همسرانشان فرمودند اين کودک – حسين – را به گريه نيندازيد . پس نوبت ام سلمه شده بود که جبريل نازل شد پس حضرت به ام سلمه فرمودند که نگذار کسي وارد اتاق شود . پس حسين آمد و شروع به گريه کرد . پس ام سلمه اجازه داد که ايشان وارد شود . پس وارد شده بر دامان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نشست . پس جبريل گفت که ام تو او را خواهند کشت . حضرت پرسيدند او را مي کشند وحال آنکه مومنند!!!(ادعاي ايمان دارند؟) گفت آري وتربتش را به حضرت نشان داد .

...ام سلمه به من خبر داد که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روزي خوابيده بودند ، پس در حالت ناراحتي بيدار شدند ، سپس دوباره استراحت فرموده ودوباره بيدار شدند و حال آنکه گرفتگي ايشان کمتر بود .دوباره خوابيدند وبيدار شدند و در دستشان خاک سرخي بود که آن را مي بوسيدند . سوال کردم که اين خاک چيست؟ فرمودند جبريل به من خبر داد که حسين در عراق کشته خواهد شد و اين تربت وي است ...

رسول خدا به وي فرمودند که فرشته اي به نزد من آمد که تا کنون نيامده بود .پس گفت که فرزندت حسين کشته خواهد شد و اگر بخواهي خاک زميني را که در آن کشته مي شود به تو نشان دهم ..... سندش صحيح است احمد و عده اي آن را نقل کرده اند .

حاکم نيشابوري از علماي اهل سنت در کتاب المستدرک علي الصحيحين مي نويسد :

( أخبرنا ) أبو عبد الله محمد بن علي الجوهري ببغداد ثنا أبو الأحوص محمد بن الهيثم القاضي ثنا محمد بن مصعب ثنا الأوزاعي عن أبي عمار شداد بن عبد الله عَنْ أُمِّ الْفَضْلِ بِنْتِ الْحَارِثِ أَنَّهَا دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ رَأَيْتُ اللَّيْلَةَ حُلْماً مُنْكَراً قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَتْ إِنَّهُ شَدِيدٌ قَالَ مَا هُوَ قَالَتْ رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ وَ وُضِعَتْ فِي حَجْرِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) خَيْراً رَأَيْتِ تَلِدُ فَاطِمَةُ غُلَاماً فَيَكُونُ فِي حَجْرِكِ فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ الْحُسَيْنَ (عليه السلام) فَقَالَتْ وَ كَانَ فِي حَجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) فَدَخَلْتُ بِهِ يَوْماً عَلَى النَّبِيِّ ص فَوَضَعْتُهُ فِي حَجْرِهِ ثُمَّ حَانَتْ مِنِّي الْتِفَاتَةٌ فَإِذَا عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) تُهْرَاقَانِ بِالدُّمُوعِ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَكَ قَالَ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ (عليه السلام) فَأَخْبَرَنِي أَنَّ أُمَّتِي سَتَقْتُلُ ابْنِي هَذَا وَ أَتَانِي بِتُرْبَةٍ مِنْ تُرْبَتِهِ حَمْرَاء .

المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 3 ، ص 176 – 177 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 196 – 197 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 6 ، ص 258 و .

ام الفضل دختر حارث روزى حضور رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شرفياب شده عرضه داشت ديشب خواب وحشتناكى ديدم . آن حضرت فرمود : خواب خود را بگو . عرضه كرد خواب عجيبى است كه از اظهار آن خوددارى مى‏كنم . فرمود : در عين حال باز هم خوابت را نقل كن . عرض كرد : در خواب ديدم مانند آن كه قطعه از بدن شما جدا شد و در دامن من افتاد . رسول خدا فرمود : خواب بسيار خوبى ديدى . به زودى فاطمه (عليها السلام) فرزندى خواهد آورد و آن فرزند در دامن تو خواهد بود و چون حسين (عليه السلام) متولد شد آن حضرت در دامن من قرار گرفت .

روزى همچنان كه حسين (عليه السلامم) در دامن من بود به ر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) وارد شدم . حضرت نگاهى به حسين نمود و ديدگانش اشك آلود شد . عرضه داشتم پدر و مادرم فداى شما باد چرا گريستيد ؟ فرمود : هم اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر داد امت من به زودى همين فرزند مرا شهيد مى‏كنند و خاكى از خاك سرخ رنگ او براى من آورد .

حاکم نيشابوري بعد از نقل حديث مي گويد :

هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه .

و باز در جاي ديگر ، مي نويسد :

أخبرناه أبو الحسين علي بن عبد الرحمن الشيباني بالكوفة ثنا أحمد بن حازم الغفاري ثنا خالد بن مخلد القطواني قال حدثني موسى بن يعقوب الزمعي أخبرني هاشم بن هاشم بن عتبة بن أبي وقاص عن عبد الله بن وهب بن زمعة قال أخبرتني أم سلمة رضي الله عنها ان رسول الله صلى الله عليه وآله اضطجع ذات ليلة للنوم فاستيقظ وهو حائر ثم اضطجع فرقد ثم استيقظ وهو حائر دون ما رأيت به المرة الأولى ثم اضطجع فاستيقظ وفي يده تربة حمراء يقبلها فقلت ما هذه التربة يا رسول الله قال أخبرني جبريل (عليه الصلاة والسلام) ان هذا يقتل بأرض العراق للحسين فقلت لجبريل أرني تربة الأرض التي يقتل بها فهذه تربتها هذ حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه .

المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 398 .

عبد الله بن زمعه مي گويد : امّ سلمه به من خبر داد که : در يكى از شب ها، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خوابيده بودكه ناگهان با حالت اضطراب و نگرانى از خواب بيدار گشت . دوباره دراز كشيد و خواب چشمهايش را ربود . طولى نکشيد که باز بيدار شد ؛ در حالي كه اضطرابش كمتر از بار اوّل به نظر مى‏رسيد . مجدداً دراز كشيد و خوابش برد و بيدار گشت ؛ در حالي كه مقدارى خاك سرخ رنگ در دستش بود و آن را مى‏بوئيد و مى‏بوسيد ! عرض كردم : يا رسول الله ! اين تربت چيست ؟ در پاسخ فرمود : جبرئيل به من اطلاع داد كه حسين (عليه السلام) را در سرزمين عراق به شهادت مى‏رسانند . از جبرئيل درخواست كردم تا از خاك سرزمينى كه در آن به شهادت مى‏رسد به من ارائه دهد . اين تربت ، همان تربت است .

حاكم نيشابوري مي گويد : اين حديث طبق نظر بخارى و مسلم ، از احاديث صحيح است ؛ اما آن ها روايت نكرده‏اند.

و نيز طبراني در معجم کبير و هيثمي در مجمع الزوائد و متقي هندي در کنز العمال مي نويسند :

وعن أم سلمة قالت كان رسول الله صلى الله عليه وسلم جالسا ذات يوم في بيتي قال لا يدخل على أحد فانتظرت فدخل الحسين فسمعت نشيج رسول الله صلى الله عليه وسلم يبكى فأطلت فإذا حسين في حجره والنبي صلى الله عليه وسلم يمسح جبينه وهو يبكي فقلت والله ما علمت حين دخل فقال إن جبريل عليه السلام كان معنا في البيت قال أفتحبه قلت أما في الدنيا فنعم قال إن أمتك ستقتل هذا بأرض يقال لها كربلاء فتناول جبريل من تربتها فأراها النبي صلى الله عليه وسلم فلما أحيط بحسين حين قتل قال ما اسم هذه الأرض قالوا كربلاء فقال صدق الله ورسوله كرب وبلاء ، وفى رواية صدق رسول الله صلى الله عليه وسلم أرض كرب وبلاء .

المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 23 ، ص 289 – 290 و مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 188 – 189 و كنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 13 ، ص 656 – 657 و ... .

از ام سلمه نقل شده است كه گفت : در يكى از روزها كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در منزل من نشسته بود ، به من فرمود : مواظب باش احدى بر من وارد نشود . من همچنان مراقب بودم كه ناگهان حسين عليه السلام وارد شد و صداى گريه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بگوشم رسيد . ديدم حسين عليه السلام در دامان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله ـ يا در كنار آن حضرت ـ قرار گرفته بود و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله گريه‏كنان دست بر سر او مى‏كشيد . پوزش خواستم و گفتم : به خدا سوگند ! من متوجه ورود او به اتاق نشدم . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود : (از اين كه گفتم مواظب باش تا كسى بر من وارد نشود به اين دليل بود كه) جبرئيل در اين جا حضور داشت و همين كه حسين عليه السلام را مشاهده كرد پرسيد : آيا او را دوست مى‏دارى ؟ در پاسخ گفتم : آرى ! . جبرئيل گفت : امّتت او را در سرزمينى به نام‏ كربلا شهيد مى‏كنند .

ام سلمه مى‏گويد : آنگاه از خاك كربلا مشتى برداشت و به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نشان داد . هنگامى كه لشكر دشمن ، حسين عليه السلام را محاصره كردند و خواستند او را به شهادت برسانند ، پرسيد : اين زمين چه نام دارد ؟ گفتند :كربلا . حسين عليه السلام فرمود : رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله راست فرمود كه اين زمين ، «كرب» و «بلا» است .

هيثمي بعد از نقل حديث مي‌گويد :

رواه الطبراني بأسانيد ورجال أحدها ثقات .

و همچنين ، هيثمي در مجمع الزوائد ، ابن عساکر در تاريخ مدينه دمشق ، مزّي در تهذيب الکمال و ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب مي نويسند :

عن أم سلمة قالت كان الحسن والحسين يلعبان بين يدي رسول الله صلى الله عليه وسلم في بيتي فنزل جبريل فقال يا محمد إن أمتك تقتل ابنك هذا من بعدك وأومأ بيده إلى الحسين فبكى رسول الله صلى الله عليه وسلم وضمه إلى صدره ثم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا أم سلمة وديعة عندك هذه التربة فشمها رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال ويح وكرب وبلاء قالت وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا أم سلمة إذا تحولت هذه التربة دما فاعلمي أن ابني قد قتل قال فجعلتها أم سلمة في قارورة ثم جعلت تنظر إليها كل يوم وتقول إن يوما تحولين دما ليوم عظيم .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 300 – 301 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 408 – 409 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 192 – 193 و ترجمة الإمام الحسين (ع) ، ابن عساكر ، ص 252 – 253 و مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 189 و ...

از ام سلمه روايت شده كه گفت : حسن و حسين عليهما السّلام در خانه من و در برابر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به بازى مشغول بودند . در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد ! پس از رحلت تو ، امتت اين فرزند را (و اشاره به حسين عليه السلام كرد) شهيد مى‏كنند . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گريست و حسين عليه السلام را به سينه چسبانيد . سپس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تربتى را كه جبرئيل از مرقد شريف حسين عليه السلام آورده بود در دست گرفت و بوييد و فرمود : بوى كرب و بلا از آن به مشام مى‏رسد . آنگاه آن خاك را به دست ام سلمه سپرد و فرمود : اى ام سلمه ! مواظب باش و بدان كه هر گاه اين تربت مبدل به خون گرديد ، فرزندم ، حسين (عليه السلام) به شهادت رسيده است .

ام سلمه ، تربت را در شيشه‏اى ريخت و هر روز به آن تربت‏ نگاه مى‏كرد و مى‏گفت : اى خاك ! روزى كه به خون تبديل گردى آن روز ، روز عظيمى خواهد بود .

ابن حجر عسقلاني بعد از نقل اين حديث مي گويد :

و فى الباب عن عائشة و زينب بنت جحش و أم الفضل بنت الحارث و أبى أمامة و أنس بن الحارث و غيرهم‏ .

در اين باره رواياتي از عايشه ، زينب بنت جحش ، ام فضل دختر حارث ، ابو امامه ، انس بن حارث و ديگران ، نيز نقل شده است .

و همچنين هيثمي در روايت ديگري مي نويسد :

عن أبي أمامة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه لا تبكوا هذا الصبي يعنى حسينا قال وكان يوم أم سلمة فنزل جبريل فدخل رسول الله صلى الله عليه وسلم الداخل وقال لام سلمة لا تدعي أحدا أن يدخل على فجاء الحسين فلما نظر إلى النبي صلى الله عليه وسلم في البيت أراد أن يدخل فأخذته أم سلمة فاحتضنته وجعلت تناغيه وتسكنه فلما اشتد في البكاء خلت عنه فدخل حتى جلس في حجر النبي صلى الله عليه وسلم فقال جبريل للنبي صلى الله عليه وسلم إن أمتك ستقتل ابنك هذا فقال النبي صلى الله عليه وسلم يقتلونه وهم مؤمنون بي قال نعم يقتلونه فتناول جبريل تربة فقال بمكان كذا وكذا فخرج رسول الله صلى الله عليه وسلم قد احتضن حسينا كاسف البال مغموما فظنت أم سلمة أنه غضب من دخول الصبي عليه فقالت يا نبي الله جعلت لك الفداء انك قلت لنا لا تبكوا هذا الصبي وأمرتني ان لا أدع أحدا يدخل عليك فجاء فخليت عنه فلم يرد عليها فخرج إلى أصحابه وهم جلوس فقال إن أمتي يقتلون هذا .

مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 189 و المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 8 ، ص 285 – 286 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 190 – 191 و ترجمة الإمام الحسين (ع) ، ابن عساكر ، ص 245 – 246 و ... .

از ابو امامه روايت شده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به همسرانش فرمود : مواظب باشيد كارى نكنيد كه حسين مرا به گريه درآوريد ! آن روز كه نوبت ام سلمه بود و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در خانه او تشريف داشت .

جبرئيل نازل شد . حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله به اتاق رفت و به امّ سلمه سپرد كه : مواظب باش كسى وارد اتاق نشود . حسين عليه السلام آمد و همين كه چشمش به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله افتاد ، مى‏خواست داخل اتاقش شودكه ام سلمه او را گرفت و به سينه چسبانيد . امام حسين عليه السلام گريست و وى سعى مى‏كرد تا او را از گريه باز دارد ؛ ولى گريه حسين عليه السلام شدت يافت و ام سلمه او را رها كرد و به اتاق حضرت صلّى اللّه عليه و آله داخل گشت و روى دامان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نشست .

جبرئيل به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خبر داد كه در آينده نزديك ، امت تو همين فرزندت را به شهادت مى‏رسانند . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از سخن «جبرئيل» به شگفت آمد و فرمود : آن ها در حالي كه به من ايمان دارند ، فرزندم را شهيد مى‏كنند ؟ ! جبرئيل گفت : آرى ! آن ها وى را شهيد مى‏نمايند .

در حالي كه جبرئيل مشتى خاك به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى‏داد ، گفت : اين خاك از همان سرزمينى است كه در آن به شهادت مى‏رسد .

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حاليكه بسيار اندوهناك بود حسين عليه السلام را به بغل گرفت و از خانه بيرون رفت . ام سلمه گويد : پنداشتم از آن كه حسين عليه السلام را اجازه داده‏ام تا وارد منزل شود ، ناراحت شده است ، براى همين عرض كردم : يا نبى الله ! جانم فداى شما ، خود شما به ما (همسران) توصيه كرده بوديد كه كارى نكنيد حسين من بگريد و از سوى ديگر دستور داده بوديد اجازه ندهم تا كسى بر شما وارد شود و بالاخره چاره نداشتم و به حسين عليه السلام اجازه ورود دادم . پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله چيزى نگفت تا اينكه نزد اصحاب خود رسيد . آنان در مكانى نشسته بودند . حضرت فرمود : امت من ، اين فرزندم را شهيد مى‏كنند ... .

 

والسلام علي من اتبع الهدي

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:08 PM
تشکرات از این پست
moradi92
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

نقش نگين حسين‏
ائمه‏ «ع‏» هر کدام شعار و جمله‏اي را بر نگين انگشتر خود حک مي‏کردند و نشان دهنده‏ روح و فکر خاص آن امام بود.
نقش نگين انگشتر سيد الشهدا «ع‏» عبارت بود از «ان الله‏ بالغ امره‏» و به نقلي دو انگشتر داشت.بر نگين يکي‏ «لا اله الا الله، عدة للقاء الله‏» و برديگري‏ «ان الله بالغ امره‏» بود.[1] هر دو تعبير، گوياي روح شهادت طلب آن حضرت و مقام رضا و تسليم او به ديدار خدا و پروردگار است.
روايت است که در دست امام ‏صادق‏ «ع‏» انگشتر جدش حسين بن علي‏ «ع‏» بود و بر نگين آن نوشته بود: «لا اله الا الله عدة ‏للقاء الله‏»[2] و اين نيز که توحيد، سرمايه لقاي الهي است، نشان دهنده روح خداجويي و شهادت طلبي اوست.


پی نوشتها : 
[1] سفينة البحار، ج 1، ص 377. 
[2] امالي صدوق، ص 124. 

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:54 PM
تشکرات از این پست
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

نهضت‏ يا شورش؟
حرکت امام حسين‏ «ع‏» که بصورت امتناع از بيعت با يزيد و هجرت به مکه و از آنجا به‏کربلا بود، حرکتي الهام گرفته از قرآن و سنت پيامبر «ص‏» و بر اساس عمل به تکليف در برابر حکومت جور و ولايت فسق و براي مبارزه با بدعتها و مقابله با اعاده جاهليت بود (-اهداف نهضت عاشورا).اين از مجموعه سخنان و خطبه‏هاي آن حضرت و ماهيت‏ قيام وي و عملکرد امويان روشن است و چون مبتني بر اصل‏ «ولايت صالحان‏» و فلسفه‏ سياسي ناب اسلام بود و آن حضرت، صرفا براي قيام به وظايف امامت و نهي از منکر و احياي سيره پيامبر «ص‏» دست به آن حرکت زد، حرکت او يک‏ «نهضت مکتبي‏» تلقي‏مي‏شود.اما هواداران بني اميه، چه در آن زمان و چه قرنهاي بعد و حتي عصر حاضر، کوشيده‏اند که حرکت آن حضرت را نوعي شورش، آشوب، فتنه‏انگيزي، ايجاد تفرقه در امت و تمرد از خلافت معرفي کنند و در کشتن او، حق را به جانب يزيد بدهند که يک‏ شورشگر بر ضد خلافت مرکزي را کشته است.در اين مورد، به احاديثي هم استناد مي‏کنند که رسول خدا «ص‏» به کشتن کسي که يکپارچگي امت را به هم زند فرمان داده‏ است و مي‏گويند: «قتل الحسين بسيف جده‏».در حالي که حديث، بر فرض صحت‏ مخصوص جايي است که حکومتي اسلامي و حاکمي متعهد و عادل باشد و کسي يا کساني بخواهند بر ضد آن آشوب و فتنه‏گري کنند.اما نه حکومت امويان مشروع بود، نه‏بيعت مردم آزادانه و به اختيار بود، نه حکام، به دين و عدل رفتار مي‏کردند و نه از ارتکاب ‏فسق و فجور و محرمات پروا داشتند و نه مال و جان و نواميس مسلمانان پاک، از تعرض و ستم يزيد و عمال او مصون بود.بنابراين جهاد بر ضد چنين حکومتي، تکليف ديني امام ‏حسين‏ «ع‏» بود.
گر چه امام مي‏دانست که در آن شرايط، به پيروزي نظامي سريع دست نمي‏يابد، اما باز چنان نبود که بي‏فکر و برنامه و بدون نقشه خود را به کشتن دهد.نتايج مقطعي و دراز مدت آن حرکت‏ خونين در آگاهانيدن مردم و افشاي چهره ظلم و ايجاد انگيزه مبارزه درمردم و حفظ دين از نابودي و بالاتر از همه‏ «عمل به وظيفه‏» آن حضرت را به قيام واداشت‏ و اينها براي آن امام، «فتح‏» به شمار مي‏رفت، هر چند خون خود و يارانش در اين راه، ريخته مي‏شد.چون مي‏دانست که به هر تقدير او را خواهند کشت، براي نحوه شهادت‏ برنامه ريزي کرد تا به مؤثرترين صورت و الهام بخش‏ترين شکل در آيد.در واقع، سلاح‏ او «شهادت‏» بود و در استراتژي او «خون‏»، بر «شمشير» پيروز شد.

وارث 
ارث برنده، ميراث دار، کسي که مال، خانه، زمين، صفات يا افتخاراتي را از پدر يا اجداد و گذشتگان به ارث مي‏برد.هم نام زيارتنامه‏اي است معروف، که سيد الشهدا «ع‏» رابا آن زيارت مي‏کنند.مرحوم‏ «ابن قولويه‏» سند آن را به جابر جعفي از اصحاب امام صادق‏ عليه السلام رسانده که وي آن را از آن حضرت روايت کرده است و با جمله‏ «السلام عليک ‏يا وارث آدم صفوة الله...» شروع مي‏شود.[1] و هم لقب سيد الشهدا «ع‏» است که در ادعيه وزيارات، از آن حضرت به عنوان وارث آدم، وارث نوح، وارث ابراهيم، وارث موسي، وارث عيسي، وارث محمد، وارث علي، و وارث حسن... ياد شده است.[2] .
وراثت ‏حسين بن علي‏ «ع‏» از انبيا و اوصيا، براي آن است که خط جهاد در راه حق و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت، سر لوحه دعوت همه انبياي الهي بوده است و «کربلا» تجلي اين خط ممتد درگيري حق و باطل است. «عاشورا، حضور مجدد آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي-علي نبينا و آله و عليهم السلام-است در قله فريادگري و هدايت.اين که حسين را وارث آدم‏ «ع‏» مي‏خوانيم و زيارت‏ «وارث‏» را با سلام بر آن‏پيمبران الهي آغاز مي‏کنيم براي همين است، يعني نقطه اتصال همه حرکتهاي الهي و انقلابهاي خدايي، به صورت تجسم دوباره آدم و نوح و ابراهيم و اسماعيل و موسي و عيسي و محمد و علي و فاطمه و امام حسن (عليهم السلام) در لحظه‏هاي خورشيدي‏ عاشورا و واقعيت‏ سرشار کربلا... .»[3] .
در متن زيارتنامه‏ها نيز به وارث بودن حسين بن علي‏ «ع‏» نسبت به خط انبيا اشاره شده‏ است: از جمله: «اکرمته بطيب الولادة و اعطيته مواريث الانبياء»[4] او را با پاکي طهارت اکرام کردي و ميراثهاي انبيا را به او بخشيدي. و براساس آيه‏ «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...»[5] چون بر پايي‏ قسط و عدالت اجتماعي، رسالت همه انبيا و ميراث مشترک رسولان الهي است، حسين بن‏ علي‏ «ع‏» هم که وارث همه انبياست، پس وارث خط قسط و عدل آنان نيز مي‏باشد و قيام‏ کربلا، از جمله دعوت به عدل و مبارزه با بي عدالتي و ستم را هم در سرلوحه دعوت و اهداف خويش دارد.از اين رو، منکرهاي اجتماعي و اقتصادي را هم بايد در شمار منکراتي که آن حضرت براي مقابله با آنها قيام کرد، به حساب آوريم، که لازمه وراثت‏ عدل و قسط انبياست.


پی نوشتها : 
[1] مفاتيح الجنان و بحار الانوار، ج 101، ص 163. 
[2] مفاتيح الجنان: زيارت مطلقه سوم، زيارت وارث، زيارت امام حسين روز عرفه. 
[3] قيام جاودانه، محمد رضا حکيمي، نقل از چشمه خورشيد، ج 1، ص 330. 
[4] مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين در عيد فطر و قربان (ص 48). 
[5] حديد، آيه 25. 
 

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:56 PM
تشکرات از این پست
moradi92
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

هر روز عاشورا...
هر روز عاشورا و هر سرزمين، کربلاست. «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا».اين‏ جمله و شعار، نشان‏دهنده پيوستگي و تداوم خط درگيري حق و باطل در همه زمانها و مکانهاست.عاشورا و کربلا، يکي از بارزترين حلقه‏هاي اين زنجيره طولاني است.هميشه ‏حق و باطل رو در روي همند و انسانهاي آزاده، وظيفه پاسداري از حق و پيکار با باطل رابر عهده دارند و بي‏تفاوت گذشتن از کنار صحنه حق و باطل، بي‏ديني است.امام ‏خميني‏ «قدس سره‏» بارها به اين نکته مهم توجه دادند، از جمله در ايام جنگ تحميلي: «امروز، روز عاشوراي حسيني است، امروز ايران کربلاست، حسينيان آماده باشيد.»[1] و درپيامي به مناسبت 17 شهريور فرمود: «عاشورا، قيام عدالتخواهان با عددي قليل و ايمان وعشقي بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ نشين و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که ‏اين برنامه، سرلوحه زندگي امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.روزهايي که بر ما گذشت، عاشوراي مکرر بود و ميدانها و خيابانها و کوي و برزنهايي که خون فرزندان ‏اسلام در آن ريخت، کربلاي مکرر.». «17 شهريور، مکرر عاشورا و ميدان شهدا مکرر کربلا و شهداي ما مکرر شهداي کربلا و مخالفان ما مکرر يزيد و وابستگان او هستند.»[2] .
نبرد عاشورا، گر چه از نظر زمان، کوتاهترين درگيري بود (نيم روز) ولي از نظر امتداد، طولاني‏ترين درگيري با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندي آرزو کند که‏کاش در کربلا بود و در ياري امام شهيدان، به فوز عظيم شهادت مي‏رسيد (يا ليتنا کنا معکم ‏فافوز فوزا عظيما)،[3] جبهه کربلا گرم و درگيري عاشورا داير است.آنگونه که حسين‏ «ع‏»، وارث آدم و ابراهيم و نوح و موسي و عيسي و محمد «عليهم السلام‏» است، پيروان ‏عاشورايي او نيز وارث خط سرخ جهاد و شهادت‏اند و پرچم کربلا را بر زمين نمي‏نهند، واين جوهر تشيع در بعد سياسي است.

شيعه بايد آبها را گل کند 
خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم خط سرخ اولياست 
کربلا بارزترين منظور ماست

شيعه يعني تشنه ي جام بلا 
شيعگي يعني قيام کربلا

شيعه يعني بازتاب آسمان 
بر سر ني جلوه ي رنگين کمان

از لب ني بشنوم صوت تو را 
صوت‏ «اني لا اري الموت‏» تو را

شيعه يعني سالک پا در رکاب 
تا که خورشيد افکند از رخ نقاب

اين سخن کوتاه کردم و السلام 
شيعه يعني تيغ بيرون از نيام[4] .

يکي از نويسندگان محقق مي‏نويسد: ما يقين داريم که اگر حسين‏ «ع‏» در زمان ما بود، از قدس، جنوب لبنان و بيشتر مناطق اسلامي کربلاي دومي مي‏ساخت و همان موضعي را مي‏گرفت که در برابر معاويه و يزيد ايستاد و از همه مدعيان اسلام و تشيع و از آنان که برقدس و جنوب لبنان مي‏گريند و در اعلاميه‏ها، سخنرانيها و صفحه مطبوعات بر سرفلسطين و لبنان معامله مي‏کنند و در خيابانها و مجامع، سلاح با خود حمل مي‏کنند، بيش ازتعدادي که در کربلاي اول کنار آن حضرت ايستادند و ياريش کردند، او را ياري ‏نمي‏کردند.»[5] .
اين ديدگاه، رد کننده نظريه‏اي است که کربلا و قيام حسيني را تکليفي خاص امام‏مي‏داند که نمي‏توان از آن تبعيت کرد.وقتي ابا عبدالله الحسين‏ «ع‏» ضرورت قيام بر ضد سلطه ستمگري را که حلال را حرام مي‏کند و عهد الهي را شکسته، بر خلاف سنت پيامبر عمل مي‏کند و تجاوزکارانه عمل مي‏نمايد، در خطبه خويش مي‏آورد و اين صفات را در سلطه يزيدي محقق مي‏داند، در پايان مي‏افزايد «فلکم في اسوة‏»[6] در کار من براي شماالگوي تبعيت است، اين مي‏رساند که گستره زمين و زمان، کربلا و عاشوراست و هميشه و همه جا بايد با الهام از اين مکتب، بر ضد ستم قيام کرد و در راه آزادي و عزت، فداکاري ‏نمود.
امام خميني‏ «ره‏» فرموده است: «اين کلمه کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا، يک کلمه‏ بزرگي است... همه روز بايد ملت ما اين معني را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم کربلاست و بايد نقش کربلا را ما پياده‏کنيم، انحصار به يک زمين ندارد.انحصار به يک افراد نمي‏شود.قضيه کربلا منحصر به يک‏ جمعيت هفتاد و چند نفري و يک سرزمين کربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقش را ايفا کنند.»[7] .


پی نوشتها : 
[1] صحيفه نور، ج 20، ص 195. 
[2] همان، ج 9، ص 57. 
[3] زيارت عاشورا. 
[4] ابياتي از مثنوي: «شيعه نامه‏»، محمد رضا آقاسي (کيهان 12 / 6 / 71). 
[5] الانتفاضات الشيعيه، هاشم معروف الحسني، ص 387. 
[6] تاريخ طبري، ج 4، ص 304. 
[7] صحيفه نور، ج 9، ص 202. 

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:57 PM
تشکرات از این پست
moradi92
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

هيهات منا الذلة
شعار عاشورايي حسين بن علي‏ «ع‏» و شعار همه آزادگاني که زير بار ظلم نمي‏روند و سلطه جباران را نمي‏پذيرند.به معناي‏ «ذلت از ما دور است‏» و جمله‏اي است که امام‏ حسين‏ «ع‏» در يکي از خطبه‏هايش روز عاشورا بيان فرمود، خطبه‏اي با آغاز «تبا لکم ايتها الجماعة...» که چون همان روز نيز اصرار داشتند آن حضرت را به تسليم و بيعت وادارند، حضرت نپذيرفت و حيات ذلت‏بار در سايه حکومت‏يزيد و ابن زياد را با کرامت دودمان ‏پيامبر و شرافت زندگي مؤمنانه منافي دانست و سر دو راهي مرگ شرافتمندانه يا زندگي‏ ذليلانه، «شرافت ‏شهادت‏» را برگزيد: «الا و ان الدعي بن الدعي قد ترکني (رکزني) بين‏السلة و الذلة، و هيهات له ذلک مني، هيهات منا الذلة، ابي الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون‏ و حجور طهرت و جدود طابت و انوف حمية و نفوس ابية ان يؤثر طاعة اللئام علي مصارع ‏الکرام‏»[1] .
اين نوع نگرش به زندگي، تعليم مکتب است که انسان بايد سر دو راهي شهادت ياذلت، عزت شهادت را برگزيند و زندگي زير ستم را مرگ بداند.حضرت علي‏ «ع‏» در جنگ صفين، وقتي ديد که سپاه معاويه بر شريعه فرات دست‏يافتند و ياران او در مضيقه ‏آب قرار گرفتند و چه بسا ذليلانه تسليم شوند، در خطبه‏اي آنان را تشويق کرد که‏ شمشيرها را با خون دشمن سيراب سازند تا خود سيراب شوند، مرگ، در زندگي ذليلانه‏ است و زندگي در مرگ قاهر و پيروز «فالموت في حياتکم مقهورين و الحياة في موتکم‏ قاهرين‏».[2] اين فرهنگ، در خط حماسه علوي و حسيني متبلور است و سرمايه زندگي باکرامت به شمار مي‏رود.امام خميني‏ «ره‏» نيز در برابر تهديدهاي استکبار جهاني، در پيام ‏خويش فرمود: «هيهات که امت محمد «ص‏» و سيراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران ‏وراثت صالحان، به مرگ ذلت بار تن در دهند و هيهات که خميني در برابر تجاوز ديو سيرتان و مشرکان و کافران به حريم قرآن کريم و عترت رسول خدا و امت محمد «ص‏» و پيروان ابراهيم حنيف، ساکت و آرام بماند و يا نظاره‏گر صحنه‏هاي ذلت و حقارت ‏مسلمانان باشد.»[3] .

از آستان همت ما ذلت است دور 
و اندر کنام غيرت ما نيستش ورود

بر ما گمان بردگي زور برده‏اند 
اي مرگ، همتي که نخواهيم اين قيود

اکنون که ديده هيچ نبيند به غير ظلم 
بايد ز جان گذشت، کزين زندگي چه سود؟[4] .

سيد الشهدا «ع‏» در پاسخ برخي از افراد سپاه کوفه که از او مي‏خواستند گردن به حکومت و فرمان يزيد بنهد تا سالم بماند، فرمود: «لا و الله!لا اعطيکم بيدي اعطاء الذليل و لا اقر اقرار العبيد (لا افر فرار العبيد)».[5] اينگونه تسليم شدن را ذلتي برده ‏وار مي‏داند و نمي‏پذيرد. ابونصر بن نباته، درباره اين ديدگاه حسين‏ «ع‏» سروده است: «و الحسين الذي راي الموت في‏العز حياة و العيش في الذل قتلا»[6] حسين‏ «ع‏» کسي است که مرگ همراه عزت را «زندگي‏» ديد و زندگي در ذلت و خواري را «مرگ‏».


پی نوشتها : 
[1] نفس المهموم، ص 131، مقتل خوارزمي، ج 2، ص 7، بحار الانوار، ج 45، ص 83، (با تفاوتهايي اندک در تعابير). 
[2] نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 51. 
[3] صحيفه نور، ج 20، ص 113. 
[4] حسين پيشواي انسانها، محمود اکبرزاده، ص 27. 
[5] مقتل الحسين، مقرم، ص 280، تاريخ طبري، ج 4، ص 323. 
[6] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 3، ص 245.در اين کتاب، اشعار، سخنان و حکايات تاريخي فراواني درباره‏روحيه عزت و بزرگواري و جوانمردي، بويژه در ميدانهاي جنگ نقل شده است (ص 245 تا 331). 
 

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  4:59 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

سئوال یک:  مواردي از جنايات معاويه و بدعتهاي او را بيان كنيد.

 


 

علامه اميني در كتاب الغدير چنين مي نويسد:  معاویه نخستین کسی بود که

1.  ربا را حلال اعلان كرد.

2. آشكارا شراب خورد و قمار بازي كرد.

3. ازدواج با دو خواهر را در يك زمان اجازه داد.

4. سر يكي از اصحاب رسول الله را جدا كرد و در شهرها گردش داد.

5. خلافت پيامبر (ص) را به سلطنت تبديل كرد.

6. فحش دادن به حضرت علي (ع) را رواج داد.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  7:10 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

سئوال دو: مهمترین جنايات يزيد را نام ببريد.

 


1- فاجعه خونين كربلا و به شهادت رساندن امام حسين (ع) و يارانش. 

2- كشتار وسيع مردم مدينه كه دو سال بعد از فاجعه كربلا اتفاق افتاد و كشتار وسيعي در مدينه انجام داد كه به واقعه حرّه معروف است.
 
3- آتش زدن خانه كعبه :
 
يكسال بعد از كشتار مردم مدينه براي نبرد با عبدالله بن زبير كه در مسجد الحرام پناهند شده بود خانه كعبه را مورد حمله قرار داد و با منجنيق خانه خدا را آتش باران كردند، اين كار ادامه داشت تا اينكه خبر مرگ يزيد كه در اثر زياد خوردن شراب اتفاق افتاده بود، به گوش لشكريان رسيد و آنها دست از اين كار برداشتند.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  7:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:مبحث هفتاد و یکم طرح صالحین: فضیلت شب‌های محرم

سئوال چهارم: مرگ عبیدالله بن زیاد و نحوه قصاص شدن او چگونه بود؟

 


 

عبيد الله 6 سال بعد از واقعه عاشورا و دقيقاً در روز عاشورا، با سپاه ابراهيم بن مالك اشتر كه از طرف مختار مأمور به جنگ با عبيدالله شده بود، كشته شد و ابراهيم سرش را از تنش جدا كرد و براي مختار فرستاد. مختار هم سرش را براي امام سجاد (ع) در مدينه فرستاد.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

چهارشنبه 7 آبان 1393  7:21 PM
تشکرات از این پست
haj114 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها