0

ضرورت نیاز به یوگا چیست و آیا ضرورتی وجود دارد؟!

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

ضرورت نیاز به یوگا چیست و آیا ضرورتی وجود دارد؟!

 

کندالینی: این واژه به معنای مار آتشین، قدرت مار و نیروی اولیه است و منظور از آن مرکزی حلقه وار است که در حفره‌ای در پایین ستون فقرات قرار دارد [۱] که به اعتقاد یوگی‌ها این مرکز دارای نیرویی روحانی است که می‌تواند تغییرات زیادی در وضعیت روحی و روانی فرد ایجاد نماید. [۲]
این نیرو نشان دهنده نیروی خلاق خداوند است که در تعالیم هندو به آن شاکتی ( تجلی بعد مونث خداوند ) گفته می‌شود. [۳] به اعتقاد ایشان بیداری این نیرو باید تحت نظر یک گورو و مرشد روحانی باشد که خود تجربه‌گر تمامی مراحل مختلف در این عمل بوده تا بتواند این تحول را بدون آسیب به انجام رساند، چرا که بیدار کردن نابهنگام این نیرو بیش‌ترین خطر را در پی دارد. [۴]
از طرف دیگر بدون برانگیختن این انرژی خفته، سیر روحی و رسیدن به سامادهی که غایت در یوگاست غیرممکن است. [۵] این انرژی حیات اگر از ستون فقرات به سمت بالا صعود کند از بالای سر خارج می‌شود و با انرژی روحانی موجود در جهان هستی آمیخته می‌شود [۶] و در این حالت است که شخص به حالت فراآگاهی می‌رسد. [۷]
فراآگاهی همان یکی شدن روح فرد با روح جهان یا ابرخود است. [۸] به اعتقاد یوگی‌ها، رهایی از چرخه تولد و مرگ ( زنجیره رنج و تناسخ ) از نتایج بیداری این نیرو است. [۹]
علاوه بر مطالبی که در باب تأثیرات روحی و روانی بیداری کندالینی گفته شد به اعتقاد یوگی‌ها هرگاه کندالینی فعال شود حرکت آن می‌تواند بر بسیاری از مراکز بدن هم اثر بگذارد. اولین مرکزی که اثر می‌پذیرد دستگاه اعصاب است. همین طور بر معده، قلب و خون اثراتی دارد. [۱۰]

در یوگا از یک طرف عنوان گردیده که رسیدن به کمال و رستگاری فقط با بیداری کندالینی امکان پذیر است، از طرف دیگر اعتراف کرده‌اند که پیروان دیگر ادیان هم ممکن است با انجام مناسک عبادی دین خود به بیداری کندالینی دست یابند و این رستگاری با انجام دستورات خالصانه ادیان دیگر هم محقق گردد.

بعضی از کسانی که خود جز مروجین دسته اول یوگا هستند و سال‌های سال جهت بیداری کندالینی ریاضیت‌های طاقت فرسارا پشت سر نهاده اند می‌نویسد:

« تمرینات زیادی برای رسیدن به مرحله بیداری شاکتی انجام می‌دادم. حتی گاه تمرینات بسیار سخت و فشرده مودرا، باندها، و پرانایام رادر حد بسیار وسیع و شدید انجام می‌دادم، روزی ۹ ساعت تنها تمرینات پرانایام و سه ساعت مودرا و باندها و انجام دادن مانتراهای مختلف. به مدت سه سال هم زمان به مدیتیشن مداوم در هر موقعیتی و انجام دادن ریاضت‌های سخت و خوردن خوراک بسیار ساده و کم بدون هیچ‌گونه نمک و چاشنی و یا کمی شیر با میوه پرداختم، به طوری که حتی با توجه به اندام لاغر آن زمانم، پانزده کیلو وزن کم کردم. پساز جستجوی‌های بسیار زیاد، لطف خداوند مرا با گورویی در طریقت شاکتی پات در هیمالیا رو به رو کرد و سرانجام شاکتی پات را از او دریافت کردم. پس از طی حوادثی شگفت و مرموز شش ماه بعد از گورویی دیگر از همان سلسله مجددا شاکتی پات و انرژی روحانی را دریافت کردم و تجربیات واقعی و زندگی جدیدم شروع شد. تغییرات بسیاری در بدن مادی و افکار و احساساتم به وجود آمد، ولی تغییراتی که در کل آگاهی‌ام رخ داد مشخص‌تر بود » [۱۱]

وی در پایان اذعان کرده است :

« بیداری شاکتی تنها مربوط به یوگی‌های هند و تمرینات مخصوص کندالینی نیست، بلکه رعایت مقررات روحانی هر مذهبی ممکن است شاکتی ( کندالینی ) را در آن‌ها بیدار کند و این تجربیات بدون ذره‌ای آگاهی در آن‌ها رخ دهد … هر فردی با هر دینی اگر با خلوص عبادت کند و خداوند را با تمام قلبش بپرستد و عشق و خدمت و بندگی خداوند هدف نهایی زندگی‌اش باشد، به لطف الهی، قدرت خدا ( کندالینی شاکتی ) در او بیدار می‌شود. در اثر تحریکاتی مانند نزدیک‌شدن به مرکزی روحانی مانند معبد، مسجد، کلیسا یا شرکت در مراسم مذهبی و اذکار روحانی مرکز کندالینی مشتعل می‌شود ». [۱۲]

حال باید پرسید: با این توصیف چه نیازی به یوگا وجود دارد؟ اگر قرار باشد با دستورات ساده و همگانی ادیان الهی، بیداری کندالینی صورت پذیرد چرا وقت افراد بدون ضرورت صرف تکنیک‌های پیچیده یوگا گردد؟ اگر می‌توان با دستوری که فقط چند دقیقه زمان می‌برد چاکرا را باز کرد چرا انسان روزانه ۹ ساعت صرف وقت نماید که در نهایت چاکرا تراپی صورت گیرد یا نه ؟

یوگا هم‌چون دیگر ادیان و معنویت‌های هندی، به تناسخ معتقد است. تناسخ به معنی حلول روح انسان به یک کالبد جدید در همین دنیاست. یعنی بعد از مرگ روح انسان به عالم برزخ یا قیامت یا عوالم دیگر منتقل نمی‌شود، بلکه درهمین عالم در قالب و جسم جدید ( مثلا یک جنین یا حیوان یا گیاه یا چیزهای دیگر ) وارد می‌شود و یک حیات جدید را تجربه می‌کند و همین طور روح در زندگی‌های مکرر و پی در پی به حیات خود ادامه می‌دهد. با این تبیین کسانی که معتقد به تناسخ‌اند به عالم برزخ و رستاخیز اعتقادی ندارند و به زندگانی‌های مداوم روح  بدون این که به قیامت و رستاخیز نیازی باشد و حساب وکتابی لازم بیاید در همین دنیا دل می‌بندند. درکتاب‌های یوگا تولد های پی در پی به عنوان فرصت‌های بیشتر جهت بیداری کندالینی مورد اشاره قرار گرفته است. « در بعضی حالات ممکن است فرد مشتاق به پیشرفت باشد که نتیجه تولدهای قبلی است، اما اگر جسم ضعیف باشد و نتواند فشار کندالینی را تحمل کند لازم است که شخص منتظر تولد دیگری باشد تا شاید دارای جسمی قابل انعطاف گردد ». [۱۳]

تناسخ از آموزه‌هایی است که در ادیان الهی مردود شناخته شده است و در دین اسلام قائل به تناسخ در حکم کافر قلمداد شده است. بزرگان و متکلمین و فلاسفه اسلامی دلایل متعدد عقلی ونقلی در رد و ابطال تناسخ آورده‌اند. ( در آخر همین کتاب به مبحث تناسخ پرداخته شده است. ) [۱۴]

پی‌نوشت:

[۱]. کندالینی و چاکراها، پاولسون، ترجمه آرام، ص ۳۵.
[۲]. یوگا، ص ۲۰۴.
[۳]. ادیان ومکتب فلسفی هند، ج۲، ص ۷۱۵؛ چاکرا درمانی، ص ۳۳.
[۴]. کندالینی تجربه امروز، ص ۲۸.
[۵]. دم گستری در یوگا، ص ۴۴.
[۶]. کندالینی و چاکراها، ص ۳.
[۷]. یوگا، ص ۲۹.
[۸]. همان، ص ۲۱۹.
[۹]. همان، ص ۶۳.
[۱۰]. کندالینی، تجربه امروز، ص ۶۲.
[۱۱]. کندالینی، ص ۷ – ۹.
[۱۲]. همان، ص ۱۰۸.
[۱۳]. کندالینی، ۴۹.
[۱۴]. درهمین کتاب نوشتار در نقد افکار دالایی لاما.
*متن برگرفته ار کتاب کاوشی در معنویت‌های نوظهور، حمزه شریفی دوست می‌باشد.

 

جمعه 25 مهر 1393  1:27 PM
تشکرات از این پست
alirezaHmzezadh
دسترسی سریع به انجمن ها