0

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

 
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

قيامت بي حسين غوغا ندارد"

شفاعت بي حسين معنا ندارد"

حسيني باش كه در محشر نگويند"

چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

یک شنبه 25 آبان 1393  12:53 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

یک شنبه 25 آبان 1393  1:52 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

 

 

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 25 آبان 1393  2:02 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا. بند اوّل. مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا. گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا. پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا.

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 25 آبان 1393  2:06 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه

خون ثارالله شد آب وضوی کربلا

اشگ چشم زینب و خون حسین بن علی

گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا

گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه

گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا

کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست

هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا

در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک

می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوّم

از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه

ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه

دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه

بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه

دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک

با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه

دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل

اشگ ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه

دین من دنیای من عقبای من باشد حسین

نه به خُلدم حاجت است و نه زنارم واهمه

دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست

بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 25 آبان 1393  2:13 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

 
 
 
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

 

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

بند اوّل

مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا

گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا

پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا

جام اشگ و خون گرفتم از سبوی کربلا

با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه

خون ثارالله شد آب وضوی کربلا

اشگ چشم زینب و خون حسین بن علی

گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا

گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه

گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا

کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست

هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا

در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک

می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوّم

از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه

ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه

دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه

بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه

دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک

با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه

دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل

اشگ ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه

دین من دنیای من عقبای من باشد حسین

نه به خُلدم حاجت است و نه زنارم واهمه

دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست

بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند سوّم

کربلا ای حُرمتت بالاتر از بیت الحرام

تا به کی از دور گویم بر شهیدانت سلام

تا به کی از دور گردم دور نهر علقمه

تا به کی فراتت خون دل ریزم به جام

آه از من گر نسوزم لحظه لحظه بر حسین

وای بر من گر شود بی کربلا عمرم تمام

کربلا! یک لحظه از آب فرات خود بپرس

مِهر زهرا از چه شد بر زاده ی زهرا حرام

کربلا! فریاد زن با مردم عالم بگو

کوفیان با سنگ از مهمان گرفتند احترام

بس که می گردد دلم بر گرد آن شش گوشه قبر

بس که مشتاق حسین و کربلایم صبح و شام

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند چهارم

من کجا از دلبرم یک لحظه دل بر داشتم

پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم

پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک

از برای گریه بر آن جسم بی سر داشتم

پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین

مهر او را در دل از دامان مادر داشتم

شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک

بر گلوی تشنه ی شش ماهه اصغر داشتم

پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم

پاره های دل بر آن صد پاره پیکر داشتم

مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را

از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند پنجم

عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین

تا برات کربلایم را کند امضا حسین

هم دلم برده با خود در کنار قتلگاه

هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین

با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه

می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین

از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه

ریختم اشگ و زدم بر سینه، گفتم یا حسین

غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق

هر کجا باشیم ما را می کند پیدا حسین

من که از روز ولادت کربلایی بوده ام

دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین

کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست

از حسینم در حسینم با حسینم با حسین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند ششم

خاک را در قتلگه گِل کردم از اشگ دو عین

ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین

اشگ من بر یوسف زهراست، دین و دِین من

گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین

ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم

با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین

دوست دارم مثل زینب سر به محمل بشکنم

خون فشانم از جبین و اشگ ریزم از دو عین

در نظر می آورم گلدسته ی عبّاس را

چون کنم از قصر شیرین رو به شهر خانقین

از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه

در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هفتم

قطره قطره آب شو ای دل چو شمع انجمن

گریه کن ای دیده بر آن کشته ی صد پاره تن

یک بیابان خار و یک صحرا خزان یک برگ گل

یک هزار و نهصد و پنجاه زخم و یک بدن

یوسف زهرا تنش با چنگ گرگان چنگ چنگ

پیرهن از تن، تن او پاره تر از پیرهن

کاش بودم روز عاشورا کنار قتلگاه

ناله از دل می زدم کی شمر! زینب را نزن

کاش می گفتم به دشت کربلا با زائرین

بوریایی شد تن فرزند زهرا را کفن

گر چه از آن تربت شش گوشه دور افتاده ام

کربلا باشد به من نزدیک تر از جان من

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هشتم

ناله در دل، اشگ بر رخسار، بغضم در گلوست

عضو عضوم با حسین فاطمه در گفتگوست

نامه ی اعمال من این چشم گریان من است

اشگ من بر صورت من خوش تر از آب وضوست

هر کجا پا می نهم انگار نهر علقمه

هر طرف رو می کنم قبر حسینم روبروست

اشگ از سوز عطش خشکیده در چشم رباب

کودک شش ماهه را تیر سه شعبه در گلوست

مکتب من خیمه ی عبّاس و درسم یا حسین

دین من آیین من تا صبح محشر عشق اوست

با حسین و کربلا یک عمر عادت کرده ام

کربلایم کربلایم کربلایم آرزوست

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند نهم

کربلا یعنی خدای کعبه را بیت الحرم

کربلا خاکی است کز خون خدا شد محترم

کربلا یعنی سرشک دیده و هُرم عطش

پیکر صد چاک و دست خالی و مشک و علم

غنچه ای از ضرب سیلی گشته رخسارش کبود

لاله ای از تازیانه کرده اندامش ورم

نونهالی حنجرش خشکیده از سوز عطش

سرو اندامی زخون چسبیده لب هایش به هم

نوجوانی تشنه ی آب دم شمشیرها

شیر خواری شیر خورده از دم تیر ستم

در طواف کعبه گفتم با خداوند حرم

کی خداوند حرم حتّی کنار این حرم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دهم

زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان

آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان

سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو

ذکر بر لب، تیر بر دل، اشگ بر صورت روان

داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام

گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان

آفتاب فاطمه افتاد بر روی زمین

بر تن عریان او خورشید گشته سایبان

بارالها دیده ای تا خون بگریم روز و شب

سیل اشگم را به قبر یوسف زهرا رسان

هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم

از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند یازدهم

طایران دیدند از صیّادها آزارها

لاله ها لب تشنه جان دادند زیر خارها

دختران فاطمه دامانشان آتش گرفت

از هجوم دشمنان و از شرارا نارها

خون زگوش دختر شیر خدا جاری شده

گوشواره اوفتاده در کف خونخوارها

کربلا معجر بپوشان تا نبیند فاطمه

داغ گرما، نقش سیلی، بر گل رخسارها

کاش می شد صورت خود را نهم بر روی خاک

در مسیر کربلا، در مقدم زوّارها

خوانده ام از خوردسالی روز و شب این بیت را

بارها و بارها و بارها و بارها

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوازدهم

کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا

در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا

عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد

قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا

آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین

از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا

جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش

بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا

سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل

خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا

«تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

 

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 25 آبان 1393  2:14 PM
تشکرات از این پست
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

حکمت باران در این ایام میدانی که چیست؟     

 

                  آب و جارو می شود بهـــرِ مـــــحـــــرّم کوچه ها...




 

 

 

 

 


 


 

و حال...

 

 

 

ای اجل این چند روزی دور ما را خط  بکش

  وعده ی ما عصر عاشورا کنار قتلگاه

 

 

 

 

آری...

 

 

 

بر گوش جانـم می رسـد آوای زنـگ قـافــله...   

      ایـن قافلـه تا کربـلا دیـگر نـدارد فاصـلـه...


 

 

یک شنبه 25 آبان 1393  2:29 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

✿ دلتنگ کربلا ...   

خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلای تو ...

من دلم نازک است و زود می گیرد...

اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛

ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود ...

وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد ...

وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست ...

آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!

و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام...

وقتی که نسیم ، موهایم را نوازش میکند...

به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای...

من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت ...

دلم به حال خود میسوزد...

دلم میسوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبــــــویـــمــت...

 

عطر سیب  حرمت آرزوست ...

 

حضرت ارباب ، ســــلامٌ عَــلَـــیــــک...

 

 

 

 

 : میترسم از شب قدر ، نکند بیاید و برود و من جا بمانم از قافله ی کربلایی های امسال ، نکند امسال کربلایی نشوم ...

 

یک شنبه 25 آبان 1393  2:34 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
adelmoh
adelmoh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 293
محل سکونت : تهران

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

چند روزیه مسافری داره می‌ره به نینوا

داره می‌ره بغل کنه قبر شهید کربلا

گریه و اشک نوکرا بدرقه راهش شده

هوایی کردن دلا چند روزیه کارش شده

هر کی دلش شکسته و اشک چشاشش شده رَوون

داد می‌زنه ضریح برو سلام به آقا برسون


بگو که این نوکر بد که عمری از تو دم زده

خیلی دلش حرم می‌خواد اگه نیاد خیلی بده


چشم سرم محو ضریح اما دلم جای دیگه است

دلم اسیر غربت قبر غریب مدینه است


همه می‌گن این ضریح برا شَه بی کفنه

الهی یک روز بخونم اینم ضریح حسنه

 

حسیـــــن جـــان

 

 اصلا سفر به کرب و بلا احتیـــاج نیستــــ

 

زل میــزنم به عکس حــــــــرم مســت میکنمـــ

 

 

 

 

زندگی یعنی این



کافی ست خود را سر جاده برسانی...



و وقتی ماشینی کنار پایت آرام می ایستد

 

و شیشه را پایین می آورد



تنها بگویی:حــــرم...

 


لحظاتی بعد،گنبدی زرد

 

و دستی که ناخودآگاه به روی سینه رفته است



گویی می خواهد با زبان بی زبانی بگویید

 

جایت اینجاست آنجا چه می کنی!!!!

 

یک شنبه 25 آبان 1393  3:22 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
maryamr
maryamr
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 321
محل سکونت : تهران

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

سلام بر خون خدا.
سلام بر رحمه الله الواسعه.
سلام بر نور چشم رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ.
سلام بر فرزند شهید امیر المومنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ و بی بی فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌علیها‌ـ.
سلام بر شافع روز جزا.
سلام بر آنکه ملائک در عزایش می گریند.
سلام بر کسى که بیعتش را شکستند.
سلام بر آقایى که حامى دیگران بود و خود بی یاور ماند.
سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش.
سلام بر چهره به خاک و خون آلوده‏‌اش.
سلام بر دندان کوبیده‏ مولا با چوب خیزران و چوب دستى عبیداله ملعون.
سلام بر سر مقدسی که بر فراز نیزه عدوان زده شد.
سلام بر تشنگى کشیده در کنار نهر آب
سلام بر حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ و فرزندان فرزانه و اصحاب عزیزش
و سلام بر دشت تفتیده عشق!
سلام بر میدان عشق بازى یاران عاشق دلباخته کوى معشوق
سلام بر تو اى کربلا
سلام بر تو اى دشت پر بلا
سلام مرا با گلوى بغض فرو خورده‏‌ات و چشمان مواج از دریاچه اشک دلتنگى‏‌ات و با جگر سوخته‏‌ات و قلب پاره‏پ‌اره‏‌ا‌ت پاسخ گو.
کربــلا! مى‏خواهم که با تو سخن بگویم!
مى‏خواهم بقچه حرف‌هاى بردوش مانده‏‌ام را براى تو پهن کنم نمى‏‌دانم، نمى‏‌دانم تاب شنیدن حرف‌هایم را دارى یا نه؟ با تو سخن می‌گویم تویی که آن محزون‌ترین روز را در خود دیدی! تویی که از غم مولایت از ازل تا به ابد عزاداری!
کربلا از غروب عاشورا بگو...
براستی آن روز چه کشیدی؟ شنیده‌ام که غروب روز عاشورا براى تو سخت التهاب آور بود؟
یقین دارم که اگر در اسارت خاک نبودی هر آن لباس رزم بر تن می کردی و غران و آتشفشان بار، بر آن ملعونان و نفرین شدگان ابدی، حمله می بردی!
کربلا! بگو که آن سه روز و دو شبى که پیکرهاى شقایق رنگ قافله عشق بر پیشانى پینه بسته‏‌ات میهمان بودند با آنان چه ها گفتى؟
کربلا برایم از اصحاب بگو! آنان که با وفاترین اصحاب تاریخ بودند. از چهره‌های برافروخته و هیجان‌زده شان برای تکه تکه شدن در راه حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ بگو...
کربلا از علی اکبرـ‌علیه‌السلام‌ـ بگو که شبیه‌ترین بنی هاشم به رسول الله ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ بود آنقدر که آن ملعونان لحظه‌ا‌ی پنداشتند مبادا رسول خدا ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ به میدان آمده! از داغ شهادت فرزند بگو چگونه قلب سید الشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ را جریحه دار کرد! از آن لحظه‌ای بگو که آقا از روی اسب میدان را تماشا می‌کرد پی در پی با هر ضربه علی می گفت ماشاءالله! لا حول و لا قوه الا بالله! و به یکباره ذکر لبش شد:
"انا لله و انا الیه راجعون"!
 از لحظه ای بگو که سر در کنار پیکر دردانه اش گذاشت و ملتماسانه منتظر بود تا فرزند بار دیگر پدر را صدا بزند! از پیکر مثله شده و اربا اربا شده عزیز زهرا(س) بگو! بگو برایم چگونه جوانان بنی هاشمی بدن علی اکبر(ع) را به خیمه ها بازگردانیدند! بگو...    
 کربلا از قاسم(ع) که امانت برادر بود بگو! از پسر بچه ای که خطاب به عمویش شهادت را "احلی من العسل" خواند! او که هیچ لباس رزمی اندازه تنش یافت نمی شد! از لحظه ی وداع برادرزاده با عمویی بگو که برایش پدر بود! از نبرد حیدری فرزند مجتبی(ع) بگو و از پیکر قد کشیده اش پس از شهادت...
کربلا از باب الحوائج 6 ماه، مظلوم ترین مظلوم تاریخ بگو! از علی اصغر(ع) آن طفل شیرخواره ای که آن دم که نوای "هل من ناصر ینصرنی" پدر را شنید خود را از گهواره بیرون پرت کرد تا به یاری پدر غریبش بپیوندد! بگو که چگونه تیر سه شعبه گلوی نازنینش را درید و او را در آغوش پدر شهید کرد...
کربلا بگو: «سقاى تشنه لب‏» یعنی چه؟ آیا عجیب نیست؟ مى‌‏دانم که در حافظه‏‌ات این تصویر مانده است آنجا که سقایى تشنه لب بر لب آب جان به جانان تقدیم کند. از ان لحظه ای بگو که فاطمه زهرا(س) ناله میزد: "وای پسرم!" ازاولین و آخرین باری بگو که قمر بنی هاشم، مولایش را برادر خطاب کرد! از داغ زاده ام البنین (س)  بگو که کمر مولا را شکست! از لحظه ای بگو که حسین (ع) دستان بریده عباس (ع) را در آغوش گرفته بود و می بوسید! از آن لحظه ای که آقا به سوی خیمه‌ها رفت و پرچم خیمه عمو را پایین کشید، ناله اهل حرم بلند شد و امیدشان نا امید! حرم...عمو...آب...عطش...!
کربلا بگو آیا یادت هست که خیل خصم سر کبوتر قافله سالار عشق را بر سر نیزه کردند و با خود بردند ولى هنوز دشت پر از نور و صفا بود؟ خیمه‏‌هاى اهل حرم را به آتش کشیدند تا شاید خشم و غضبشان فرونشیند و غافل از اینکه آه طفلان حرم باز آنان را به آتش خواهد کشانید!
کربلا از دل ام المصائب (س) بگو! از حرقه قلب دخت امیرالمونین(ع)! بگو که چگونه آتش گرفته بود و زبانه‏‌هاى جانسوز غم سنگین دل زینب (س) همچنان و پس از سال ها گذر از آن واقعه دل اهل ولاى على (ع) را به درد مى‏‌آورد.کربلا برایم از سخت ترین و عاشقانه ترین خداحافظی تاریخ بگو. آن دم که حسین(ع) برای آخرین بار به خیمه خواهر رفت.
کربلا می دانم درد کشیده و غم دیده ای ولی تو هیچ گاه سوخته آتش فراق مولا نبودی! کربلا تو تازیانه و سیلی نخورده ای!تو غم غربت نچشیده ای! تو سرپرست کاروان یتیمان و رنج کشیده ترین طفلان تاریخ نبودی! ای کربلا امان از دل زینب(س)! امان از دل زینب(س)! امان از دل زینب (س) که چه گذشت بر او!
این ها را من برایت می‌گویم میدانی درشام آن ملعون منحوس طلعت برای رقیه(س) چه هدیه ای فرستاد؟ می دانی...
آه! آه! آه! این ها را ندیدی ولی من طاقت ادامه ندارم! نمی خواهم روضه خوان تو باشم‌ که نه تو تاب شنیدن داری و نه من تاب گفتن!  
 کربلا تو از روز ازل از خورشید حسین (ع) سوختی و در عزایش خون گریستی، شاید به همین خاطر باشد که انقدر سوزانی و خشک!
ای کربلا تو بزرگ ترین مصیبت تاریخ را کشیده ای. مصیبتی به وسعت زمین و آسمان ها و به پاداش این داغ بزرگ خداوند بر تو منت نهاد و پیکر دردانه اش را در تو جای داد تا مرهم غمت باشد و تو افضل سرزمین های عالم شدی! و تو را با خاک تفوق داد!ای کربلا تو خاک نیستی اگر نه خوردنت مستحب نبود!
کربلا نامت را که بر زبان جارى مى‏‌کنم سیل اشک از دیدگانم جارى مى‏‌شود نمى‏‌دانم و واقعا هم نمى‏‌دانم چه سرى در میان نهفته است در حیرتم که کام جان تو از فرط تشنگى خشک خشک است ولى دل من از دورى روى تو و از زمزمه نام تو به دیدگانم فرمان سیل اشک مى‏‌دهد و...
تو خود بگو چه رازى در این میان نهفته است.
کربلا مدت‌هاست در آرزوى دیدار تو مى‏‌سوزم و مى‏‌سازم
کربلا عطش استشمام بوی سیب وجودم را ذوب می کند
کربلا تو خود عنایتى کن و مرا به آستانت ‏بخوان
کربلا جواب سلامم را بده با هر زبانى که تو را بیشتر رضاست !
و ای کربلا می دانم تو هم مثل ما منتظری! منتظر منتقم خون حسین (ع)!
 
الهی انشدک بدم المظلوم! الهی انشدک بدم المظلوم! الهی انشدک بدم المظلوم…
عجل لولیک الفرج
عجل لولیک الفرج
عجل لولیک الفرج!


 

یک شنبه 25 آبان 1393  3:31 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

کاش امسال خــدا رزق مـــرا بنویسد



اربعیـــــن پـــای پیـــاده



سفـــــر کـــــربــــــ و بـــــلا

 

 

امشب دل من دو چشم نم میخواهد


اصرار نکن چرا؟!...دلم میخواهد!


ایــوان نجف.... 


ضــریح....


گنبـــد....


حیـــدر...


آقا بطلب دلم حرم میخواهد!!! 

****

شکرِ خدا تاب و تبم شد حسین
شکرِ خدا مشقِ شبم شد حسین
نامِ حسین ، ذکر لب فاطمه است
شکرِ خدا ذکرِ لبم شد حسین

*****

چیست دل چسب ترین نعمت این شهر الله ؟
یک سحر وقت اذان ، صحن اباعبدالله (ع)

******

جان شیرین را به لب آرم اگر گویی بمیر
کربلایت را ببینم بعد جانم را بگیر

 

یک شنبه 25 آبان 1393  3:44 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57
agayempor
agayempor
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 271
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

* زینبم من کوه دردم صبر من بی انتهاست 

خواهر خون خدایم غصه ام بی ابتداست 

از جفای روزگار است اینچنین پژمرده ام

 قامتم گرخم شده از داغ سرخ لاله هاست 

مو سپیدم کرده این سجاده ی پرخون تو 

سجده بر جسمت زدم رگها گواه ادعاست

از لبم خون می چکد آری خدا داند که من 

بوسه بر جایی زدم کو بوسه گاه مصطفاست 

شعر سرخ کربلا را ناله ی سردم سرود 

 دفتر شعرم سپید وپاره پاره سرجداست 

در جوانی گرد پیری بر سر ورویم نشست 

 گریه ی زینب خدا داند که دیگر بی صداست

****

 

افسران - حسرت کربلایت میکشد آخر گدا را...


 

 

یک شنبه 25 آبان 1393  4:11 PM
تشکرات از این پست
f3080h517 salma57 amirali123 nezarat_ravabet behnamjoodi moradi92
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

شش ماهه على به دوش بابش دادند

/ یک جام از آن باده نابش دادند

چون با لب تشنه حاجت آب نمود

/ با تیر سه شعبه اى جوابش دادند.

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 27 آبان 1393  12:45 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet salma57 behnamjoodi moradi92
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

چون خون گلوی اصغرت را دیدی

با دست خودت روبه خدا پاشیدی

یعنی به خدای خالق خوبی ها

ارزنده ترین هدیَه را بخشیدی

 

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 27 آبان 1393  12:47 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet salma57 behnamjoodi moradi92
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ( امتیاز ویژه)

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 27 آبان 1393  12:55 PM
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet salma57 moradi92
دسترسی سریع به انجمن ها