دیلمی میگوید:امام حسن علیهالسلام فرمود:
خداوند متعال زنجیرهای آتشین را از ناتوانی خود به گردن دوزخیان نیفکند، بلکه تا چون شعلههای آنان خاموش شد، آنان را در قعر دوزخ تهنشین کند. سپس از هوش رفت و چون به هوش آمد، فرمود:ای فرزند آدم! نفس خود را دریاب! که آن، یکی بیش نیست؛ اگر نجات یابد، رستگار شدهای و اگر هلاک شود، رستگاری دیگران تو را سود ندهد. [1] .
ابنشهرآشوب میگوید:این اشعار از حسن بن علی علیهالسلام است:
ناخالصی [و ناگواری] ایام را رها کن [و غم مخور]، که خالصی [و گوارایی] آن نیز عهدهدار روزهای شادی گذرا و فناپذیر است، و چگونه روزگار فریب دهد کسی را که میان او و شبها [ی رنج و مرگ] تجربههای قطعی وجود دارد؟!
و فرمود:
بگو به کسی که در سرای ناپایدار اقامت دارد، زمان کوچ کردن [و سفر آخرت] فرارسید، با دوستان خود وداع کن. به راستی، کسانی را که دیدار کردم و همنشین شدم، همگی [اینک] در [دل] قبرها خاک گشتهاند.
و فرمود:ای لذت بران دنیای گذرا و فانی! اقامت در سایهی نابودشدنی [دنیا]، نادانی است.
و نیز فرمود:یک قطعه از نان ناچیز سیرم میکند، و یک نوشیدن از آب زلال سیرابم میسازد، و یک تکهی کهنه از لباس نازک، پوشاکم در زندگی میشود و چون مردم [و برای کفنم] بس بود، کفایتم میکند. [2] .
[74]-310- و نیز ابنشهرآشوب میگوید:حسن بن علی علیهالسلام فرمود:
اگر از اندوه تو نمردم، حقا که مشتاق مرگ شدم. [3] .
پی نوشت ها:
[1] ارشاد القلوب:36.
[2] المناقب 15:4.
[3] المناقب 45:4.