0

اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

 
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

I can hear her paces!
Gentle and light!
Nature becomes fresh in her fragrant appearance.
Trees sprout,
Birds begin singing,
And rivers start singing the life melody…


صدای قدم هایش را می شنوم
آرام و سبک
طبیعت با عطر حضورش تازه می شود
درختان جوانه می زنند
پرنده ها نغمه خوان می شوند
و رودخانه آواز حیات سر می دهند
یک شنبه 20 مهر 1393  5:03 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

Yesterday's frozen and wintry nature becomes like a paradise with her pleasant breeze,
And trees forget all the cold memories on the auspicious arrival of spring.


دنیای بی روح و یخ زده ی دیروز با نسیم دلنشینش چونان بهشت می شود
و درختان تمام خاطرات سرد زمستانی را به یمن ورود بهار از یاد می برند

 

یک شنبه 20 مهر 1393  5:06 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

I was thinking;
Maybe I am just like this nature.
And until my heart is the prison of bitter memories, it won't host the spring!
My heart shook! How can I forget?
But…forgiveness in not naivety, it’s not forgetfulness…
Forgiveness is a present for our heart, to become weightless, to be peaceful & mellow.
I clean my heart from hatreds and annoyances, to welcome the spring full of affection, love and truthfulness…
Calm and light, like the spring…


با خود اندیشیدم؛
شاید من نیز همانند این طبیعتم
و قلبم تا زمانی که زندان خاطرات تلخ است، میزبان بهار نخواهد شد
دلم لرزید. چگونه فراموش کنم
اما… گذشت سادگی نیست، فراموشی نیست
بخشایش پیشکشی است برای قلب خود، که سبک شود، که آرامش یابد
دلم را از کینه ها و رنجش ها می شویم، تا با وجودی مملو از مهر و پاکی، به استقبال نوروز بیایم
سبک و آرام، چون بهار

یک شنبه 20 مهر 1393  5:11 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

I know you won't come back 
می دانم که دیگر باز نخواهی گشت


Everything that was .Time has left is behind
هر چه که بود دیگه گذشته و زمان اونو پشت سر گذاشته


I know that you won't return
می دانم که دیگر باز نخواهی گشت


What happened between us?
اون چیزی که بین ما اتفاق افتاد 


Will never be repeated
دیگه هرگز تکرار نخواهد شد


Even when a thousand years pass
حتی اگه هزار سال هم بگذره ,


It won't be enough to fade you away and to forget. 
کافی نیست واسه فراموش کردنت و خاطراتت رو از ذهنم محو کردن


And now I'm here
و اکنون من اینجا هستم


Trying to turn valleys into cities
تلاش می کنم که دره ها را به شهرها بدل کنم


Mixing the sky with the sea. 
آسمان و دریاها را در هم بیامیزم


I know I let you escape,
می دونم که من اجازه دادم و باعث شدم که از من بگریزی

 
I know I lost you
می دونم که تو رو از دست دادم

 
Nothing can be the same;
هیچ چیز دوباره مث قبل نمی شه 


A millennium could be enough for you to forgive
هزار سال میتونه کافی باشه که منو ببخشی 


I'm here, loving you
من اینجا هستم، عاشق تو


Suffocating, in photographs and scrapbooks, 
از نفس افتاده زیر باری از عکس ها و آلبوم ها 


In objects and mementos
وسایل و خاطرات لحظات با تو بودن


Can't comprehend
نمی تونم درک کنم


I am driving myself mad
دارم دیوانه می شم


Changing a foot for My own face
و دست و پامو گم کرده ام 


The letters I wrote,
نامه هایی که نوشتم


I never sent
هرگز نفرستادم


It's all the matter of time and faith
مهم ، گذشت زمان است و وفاداری من به تو 


A millennium with another thousand years...
و این که هزار هزار سال 


Are enough to love?
کافی است برای عشق ورزیدن


If you still think something of me...
اگر هنوز درباره من فکر می کنی


You know I'm still waiting for you...
مطمئنا می دانی که هنوز منتظر تو هستم

یک شنبه 20 مهر 1393  5:18 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:اشعار انگلیسی (همراه با ترجمه)

Know that the outward form passes away


But the world of reality remains for ever 


How long will you play at loving the shape of the jug?


Leave the jug; go, seek the water!



صورت ظاهر فنا گردد بدان 
عالم معنی بماند جاودان
چند بازی عشق با نقش سبو 
بگذر از نقش سبو رو اب جو 
 
ادامه دارد...

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

یک شنبه 20 مهر 1393  5:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها