0

عكاسي مستند چيست؟

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

عكاسي مستند چيست؟

واژه ي عكاسي مستند در سال هاي ركود اقتصادي كاربرد پيدا كرد.

زماني كه شرايط اسف بار كشاورزان وجدان مردم امريكا را بيدار كرد تا نياز به اصلاحات اجتماعي را احساس كنند.

اين زمينه از عكاسي هنوز عكس هاي داست باول (DUST BOWL) را تداعي مي كند, عكس هايي كه در آن ها، پس كوچه هاي كثيف و شرايط رقت بار شهري را تصوير كرده بود.

اما عكاسي مستند ابعاد وسيع تر از اين كه فقط بدبختي ها و نارسايي ها را تصوير كند در بر مي گيرد، چراكه مي توان موضوع هايي جدا از بدبختي ها و ناكامي ها را نيز به تصوير كشيد و سنديت بخشيد, مانند مناطق دورافتاده و محروم, انسان هاي سرزمين هاي ديگر, ناملايمات جامعه و طبيعت, ابعاد وسيع عواطف و تنش ها، درواقع دامنه ي موضوع هاي عكاسي مستند بي شمار و نامحدود است. با اين همه هر عكسي را نمي توان عكس مستند ناميد.

زيرا عكس مستند بايد حامل پيام باشد. پيامي كه آن را از يك عكس طبيعت، يك پرتره و يك منظره ي خيابان مستثني مي كند. عكس مستند ممكن است ثبت كننده ي يك واقعه باشد اما اين واقعه في النفسه بايد معنا داشته باشد.

معنايي فراتر از آن چه عكس خبري با خود يدك مي كشد. عكس مستند ممكن است شخصيت يا احساسي را ثبت كند.

اما باز هم بايد مفهومي اجتماعي داشته باشد و نمايانگر چيزهايي بيش از آن چه پرتره نشان مي دهد باشد. درواقع ما را بر آن مي دارد كه با ديدي نوبه دنيا بنگريم.

عكاسي مستند، نمايش دنياي واقعي است به وسيله ي عكاس كه قصدش تحليل و تفهيم چيزي مهم به بيننده است.

از آن جا كه تعريف جهان شمولي درباره ي اين بخش مهم و پيچيده ي عكاسي وجود ندارد تا تمامي جنبه هاي آن را در بر گيرد, وجود تعاريف گوناگون را اجتناب ناپذير كرده است. تناقض بين ويژگي هايي كه به عكس مستند نسبت داده مي شود ممكن است ناشي از جديد بودن اين بخش از عكاسي باشد. چراكه اين نوع عكاسي از دهه ي 1930 به بعد ابداع شده و اين نام را به سياق آن دسته از فيلم هاي مستند كه موضوع شان از پيش پرداخته نبود و به طور عمده زندگي افراد گمنام در مناطق دورافتاده را به تصوير مي كشيد, بر اين نوع عكاسي نهادند. فيلم هاي مستند، بر خلاف فيلم هايي كه ماجراهاي سير و سفر را به تصوير مي كشيدند، با نگاهي تحليل گر به دنيا مي نگريستند. چنين نگرشي گرچه از مدت ها قبل در بين عكاسان وجود داشته اما تا دهه ي 1930، اين نوع عكاسي به صورت عرصه اي خاص جايگاه و منزلتي نداشته است.

عكس جداي از تصوير دوبعدي و خاكستري رنگ از سايه روشن ها مي توانست ايده هايي فراتر را منتقل كند.

منظره در برابر عدسي دوربين يك واقعيت بود، ولي عكاسي مي توانست از همين چشم انداز واقعيتي ديگر را القا كند، واقعيتي عميق تر و شايد بسيار مهم تر، او مي توانست همراه اين منظره تفسير و تحليل را نيز ارائه دهد. اگر اولين ويژگي عكس مستند انتقال بخشي از واقعيت محيط پيرامون بود، دومين ويژگي آن توانايي ارائه ي تحليل و ديدگاه عكاس درباره ي آن واقعيت به شمار مي رفت.

اولين صاحب نام در استفاده از اين شيوه، «اوژن آتژه» بود. او به عنوان يك عكاس مستند، مناظري زيبا و يكدست از شهر پاريس را در اوايل قرن بيستم به تصوير كشيد كه گاهي آن ها را به عنوان عكس هاي مرجع به نقاشان و معماران مي فروخت.

عكس هايي كه آتژه از پارك هاي خلوت گرفت، واقعيت اين مناظر را با عمق معناي آن ها كه جزئي از همين شهر بودند و نيز با احساسات دروني خويش درهم آميخت, به طوري كه آثار او اكنون جزو شاهكارهاي عكاسي مستند به شمار مي روند. پي بردن به اين نكته كه دوربين قادر است واقعيت را تفسير كند، تاريخ عكاسي مستند را وارد مرحله ي جديد مي كرد.

كشف اين توانايي دوربين كه قادر است آينه اي را در مقابل جامعه قرار دهد و جهانيان نيز مي توانند بازتاب تصوير آن را بينند.

«جاكوب ريس» دانماركي الاصل كه در اواخر قرن نوزدهم گزارشگر و روزنامه نگار بود، از اولين افرادي بود كه نشان داد از عكس مي توان به عنوان استناد و مدارك اجتماعي سود جست.

او در دوره ي بحران اقتصادي امريكا با دوربين اش به امريكايي ها فهماند كه در نوشته هايش چه چيزهايي را نشان مي داده است:

وحشي گري و بي رحمي هايي كه در محله هاي كثيف نيويورك حاكم بود. عكس هايي كه او گرفت مانند گزارش هايش بسيار تأثيرگذار بودند و چهره ي فقر و خشونت حاكم بر امريكا را كه از نظر پنهان بود، به جهانيان نشان داد. بلافاصله پس از ريس، «لويس هاين» به عنوان يكي از بهترين مستندسازان اجتماعي در تاريخ عكاسي زبان زد جهانيان شد. هاين يك جامعه شناس و معلم باتجربه بود كه آگاهي هاي اجتماعي او و شور و علاقه اي كه به اين كار نشان مي داد، او را بر آن داشت تا به كارخانه هاو معادن سر بزند و همه ي آن شرايط ظالمانه و غيرانساني را كه بر كارگران مهاجر و كودكان شان تحميل مي شد به تصوير بكشد. عكس هاي هاين درواقع به منزله ي كيفرخواستي بر عليه جامعه ي صنعتي امريكا در اوايل قرن بيستم بود، اما استعداد خارق العاده و دلسوزي هاي او موجب شد كه كارهايش به جاي اين كه خشم عده اي را برانگيزد, بيش تر سازنده باشد. آثار هاين بيننده را بر آن مي داشت كه با آغوش باز آن ها را پذيرا شود و خويش را در آلام و دردهاي همنوعان اش سهيم بداند.

ريس و هاين هردو عكاسي مستند را به سمت مطالعه ي شرايط زندگي انسان ها سوق دادند و اين تحليل عيني از شادي ها و دردها و رنج هاي جامعه، از آن زمان تا به امروز موضوع كار بسياري از عكاسان حرفه اي در عرصه ي عكاسي مستند شده است.در دوره ي ركود اقتصادي دهه ي 1930 و سال هاي جنگ دهه ي 1940 و سال هاي بازسازي پس از جنگ، عكاسان مستندكار به اقصي نقاط دنيا مسافرت كردند و از نزديك همسايگانشان را ديدند تا از شرايط زماني و مكاني هر جامعه در مقطع تاريخي خاص آگاه شوند. هرچند اين عكاسان ـ كه از ميان آن ها مي توان به عكاسان صاحب نامي نظير «يوجين اسميت»، «آندره كرتس»، «دوروتي لانگ» و «واكرا يوانز» اشاره كرد ـ به هر كجا مي رفتند آلام و دردهاي انسان ها را مشاهده مي كردند, ولي انعكاس دادن قدرت دروني، منزلت ها و اميدواري هاي غيرقابل درك اين انسان ها را نيز در موضوع هايشان نشان مي دادند.

آن ها بر اين باور بودند كه انسان رهايافتني است.

اسميت, عكاس مستندكار نابغه، بر اين باور بود كه وقتي عكس هايش آشكارا حماقت ها و بيرحمي ها و جهالت هاي انسان را در به راه انداختن جنگ ها نشان دادند، آن وقت كه بشر وحشت زده سعي خواهد كرد از به راه انداختن جنگ و خونريزي خودداري كند به هرحال تا دهه ي 1950 اين نكته روشن بود كه عكاسان مستندكار در راه اصلاح جامعه, كاري بيش از رمان نويسان رمانتيك انجام نداده اند. اما بعضي از وجدان هاي بيدار بشري تحت تأثير اين عكس ها قرار گرفته بودند و بعضي از قوانين كه تا آن زمان اجرا نمي شد، به مرحله ي عمل درآمدند، عكس هاي هاين راه را براي اصلاح قوانين كار هموار كرد و بسياري از كودكان را كه در كارخانه ها مانند برده كار مي كردند، از شرايط فلاكت باري كه داشتند نجات داد.

زنگ آغاز تحولي جديد در عكاسي مستند، با انتشار كتاب امريكايي ها در سال 1985 توسط رابرت فرانك نواخته شد.

عكس هاي اين كتاب، كه فرانك ضمن مسافرت هايش به مناطق مختلف امريكا گرفته بود، جامعه ي اين كشور را از ديد يك خارجي نشان مي داد ـ فرانك سوييسي بود و در همان جا نيز بزرگ شده بود ـ او در عكس هايش، تصوير آن تكه پارچه وصله مانند در پرچم امريكا را مشاهده كرد. او از زندگي ملالت بار روزمره ي مردم و ضايعات آلوده ساز جامعه ي صنعتي امريكا عكس گرفت.

همين طور از سرخوردگي هاي امريكايي هايي كه در دوراهي عشق به ميهن و واقعيت هايي كه با آن ها روبه رو بودند آواره و سردرگم بودند. ديدگاه هاي فرانك بسيار صريح و بي پرده بود.پس از انتشار كتاب امريكايي ها، عكاسي مستند وارد مرحله ي جديدي از رشد خود شد. بيش تر عكاسان به جاي پرداختن به شرايط طاقت فرسا و آشفته ي زندگي و رفتارهاي خشن مردم, تلاش كرد تا درونيات انسان ها را به نمايش گذارند.

شرايط رواني و احساسي انسان ها اهميت به مراتب بالاتر از واقعيت هاي اجتماعي و عيني پيدا كرد و احساسات و تجربيات عكاس، مانند نگاه اش به دنيا، محور كار او شد. اين نوع عكس ها به تفسير دقيق تري نياز دارد كه هر بيننده به منظور درك كردن پيام مورد نظر عكاس بايد درباره ي آن ها فكر كند.

مي توان گفت كه با نگاه به مجموعه عكس هاي فوري گرفته شده در قرن نوزدهم و مجموعه عكس هاي پررمز و راز و خصوصي قرن بيستم، عكاسي مستند راه خود را در شناخت جامعه و انسان هم چنان ادامه مي دهد.

    حمید.bmp

 

 

جمعه 26 آذر 1389  12:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها