نقاش حجم
وقتي كه نام پيكاسو در گوشه و كناري به گوش ميرسد، مخاطب فوراً پيكاسوي نقاش را با نقاشيهاي او در سبك كوبيسم به ياد ميآورد؛ در صورتي كه پيكاسو علاوه بر نقاشي، مجسمه ها و تنديسهائي دارد كه آنها نيز به اندازه نقاشيهايش تأثيرگذار و جريانسازند. پيكره سازي او به دو دوره تقسيم شده كه دوره اول آن تا سال 1914ادامه داشت و در دوره دوم بسيار تحت تأثير نقاشيهاي سورئاليستها و همچنين كوبيسم بود و تقريباً از سال 1928 آغاز شد.
او پيكرهاي خود را با فلز ساخته است و با خلاقيت تمام در تغيير اشيائي كه روزانه از آنها استفاده ميكنيم، تنديسهائي درخور توجه و تأمل برانگيز خلق كرده است. همچنين در پيكره هايش، با تأثير از سبك كوبيسم از خطوط مابين شكسته و منحني استفاده ميكند؛ خطوطي كه نه لطافت و آرامش خطوط منحني را دارند و نه خشونت و قدرت خطوط شكسته را.
در ابتداي قرن بيستم تعداد زيادي از نقاشان به پيكره سازي روي آوردند اما تعداد كمي از آنها مانند پيكاسو توانستند انقلابي در آن ايجاد كنند. پيكاسو در دوره اوليه پيكره سازي خود هنوز به كاربردهاي كوبيسم براي پيكره سازي پي نبرده بود. تقريباً يكي از اولين كارهاي درخور توجه او در زمينه پيكره سازي «سر فرناد اوليويه» است كه تلاشي براي دستيابي به يك اثر حجمي (سه بعدي) و خلق يك پيكره كوبيستي به شمار ميرود.
در سال 1912 وي از تكه اي فلز و چند سيم گيتاري ساخت كه توهم يك اثر نقاشي را به سبك كوبيسم در مخاطب ايجاد ميكرد با دقت در كلاژها و كلاژ ـ نقاشيهاي او ميتوان پي برد كه پيكاسو در همه اين آثار به دنبال يافتن كاربردهاي سه بعدي در كوبيسم بوده است.
ليوان آبسنت اثري است كه او از اشياء اسقاطي درست كرده و با آن بنيانگذار سبكي شده كه بعدها هنر معترض، جنبش اسقاطيها، و هنر پاپ از آن بهره گرفتند؛ هنري كه اعتراضي است بر صنعتي شدن، مصرفگرائي و سودطلبي بيش از اندازه جامعه. او اشياء اسقاطي را در كنار هم قرار ميداد كه از مهمترين اين آثار سر يك گاو ساخته شده با زين و دسته يك دوچرخه است. اين اثر او در نمايشگاهي به همراه آثار مارسل دوشان، انقلابي ايجاد كرد. اثر ديگري كه بعدها خلق كرد پيكره برنزي جوان و بوزينه نام دارد كه سر بوزينه از يك ماشين اسباب بازي ساخته شده. او با توانائي كامل خيالپردازي را وارد پيكره سازي كرده است.
در دوران جنگ پيكره چوپاني برنزي را خلق كرد كه بره اي را در بغل گرفته و يكي از معدود كارهاي مذهبي پيكاسو به شمار ميرود. منتقدان درباره اين اثر گفته اند او در زمان خلق اين اثر بسيار به مسيح و مسيحيت ميانديشيده است پس از جنگ او پيكره زني باردار را ساخت كه نشانه زندگي و نشاط و گذر از دوران نااميدي است.
پيكاسو به هنر آفريقائي خيلي علاقه داشت و ميتوان رد اين علاقه را گاه و بيگاه در آثار او مشاهده كرد. وي به همراه دوست آهنگر خود ـ خوليو گنزالس ـ پيكره زني در باغ را خلق كردند كه در آن ميتوان هنر آفريقائي را ديد. پس از خلق اين اثر پيكاسو به ساخت پيكره هاي تمام فلز روي آورد. البته قبل از سال 1930 او پيكره هائي از چوب و گچ نيز ساخت. وي با گچ قالبهائي از سرديس زنان ميگيرد كه بازتاب دهنده همان خميدگي خطوط او در نقاشيهايش است و به سبك روم و يونان قديم در پيكره سازي بسيار نزديك است.
او همچنين در اواخر عمرش با بريدن فلزات و چوب و در كنار هم قرار دادن آنها در پيكره ها شكلهائي غيرانتزاعي خلق كرد.
پيكره هاي پيكاسو نه به سبب وسواس يا مهارت او در خلق جزئيات واقعگرايانه، بل كه به دليل استفاده خلاقانه از اشيا، مواد، و تركيب آنها با كوبيسم مورد توجه و حائز اهميتند.