0

مكاتب نقاشي – مکتب مغولي – ايراني (631 تا 747 ه. ش)

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

مكاتب نقاشي – مکتب مغولي – ايراني (631 تا 747 ه. ش)

در سير تکاملي هنر نقاشي در ايران، سه دوره ي تاريخي از برجستگي خاصي برخوردار بوده است: دوره تسلط و حکومت مغولها، دوره تيموريان و دوره صفويان. در هر کدام از اين سه دوره نقاشي ايراني به مراحل تازه اي از تکامل و رشد دست يافته است.

در اوايل قرن هفتم هجري (636 ه.ش) مغولها حمله وسيعي را به ايران شروع کردند. دامنه اين حملات تا بغداد پيش رفت. مغولها از طرف شرق، کشور چين را مورد تهاجم قرار دادند و اين مملکت پهناور را به تصرف خود در آوردند. با تصرف دو کشور پهناور ايران و چين روابط تجاري بين آن دو برقرار شد. با برقراري اين ارتباط تجاري، هنر و صنايع دستي چين نيز وارد ايران شد. در همان زمان، ورود هنرمندان چيني به ايران زمينه ي تازه اي را براي ارتباطات گسترده ي فرهنگي و هنري بين دو کشور به وجود آورد.

هنرمندان چيني که به شيوه ي دوران«سونگ» [ امپراطوري «سونگ» در چين بعد از «ته آنگ» در چين آغاز گشت که دومين عصر طلايي تمدن چين محسوب مي شود. اين امپراطوري حدود 300 سال بر چين سلطه داشت. در اين دوره هنر نقاشي، سفالگري، کاشي و چيني به نهايت کمال رسيد. اين دوران را رنسانس چين مي نامند. خاندان سونگ به دست چنگيز مغول در سال 658 ه.ش از بين رفت. بعد از سونگ، حکومت مغول «يوان» و بعد از آن خاندان «منگ» بر چين حاکم شدند.] و «يوان» نقاشي مي کردند، توسط مغولها به دربار ايران راه يافتند و در نزد مغولان آثار هنري خود را در ايران عرضه داشتند. نقاشان ايراني کار تقليد از آثار نقاشي چيني را تا آنجا رساندند که برخي از آثار آنها از نظر ارزشهاي هنري و بهره گيري از فنون و رموز نقاشي چيني، برتر از آثار چيني بود. در اين دوره هنر نقاشي چيني، تاثير فراواني در آثار نقاشي ايران بر جاي گذاشت و عناصر تازه اي از نقاشي چيني وارد نقاشي ايران شد. از جمله مي توان عنصر اژدها را نام برد که در همين دوره به نقاشي ايران راه يافت.

رشيد الدين فضل الله همداني(625- 698 ه.ش) وزير و مورخ ايراني در دربار مغول، در حومه ي تبريز کارگاهي را به نام «رشيديه» ساخت و عده اي از هنرمندان و نويسندگان را در اين محل گرد هم آورد و آنها را به مصور کردن نسخه هاي خطي آثار تاريخي و فلسفي خود به نام«جامع التواريخ» واداشت.(طرح هاي شماره 1و2و3) موضوع بخشي از اين نقاشي ها به داستان هاي مذهبي اختصاص دارد و بخش ديگر هم به مصور کردن تاريخ مغول مربوط مي شود. شباهت زياد کارهاي انجام شده در اين کارگاه به نقاشي چيني، اين احتمال را به وجود مي آورد که هنرمندان چيني نيز در رشيديه به کار مشغول بوده اند.

نقاشي هاي اين کارگاه، زمينه ها و چشم اندازها، به ويژه کوهها، يادآور نقاشي هاي دوران حکومت «ته انگ» چين است. ولي شکل قرار گرفتن پيکرهاي انساني به روي کاغذ، کاملا ً ايراني است. علاوه بر اين تاثير مکاتب نقاشي سونگ و يوان چين در اين کارها به طور کامل بارز است.

رشيد الدين در سال 698ه.ش در پي يک توطئه توسط ابو سعيد فرزند خدابنده از قدرت بر کنار و به مرگ محکوم شد. با وقوع اين حادثه، پايگاه هنري رشيديه با تمام آثار و کتابهاي کتابخانه اش ويران شد. بدين ترتيب کارگاه رشيديه بيش از پنج سال دوام نياورد.

ديگر آثار به جاي مانده از مکتب مغولي، نسخه ي خطي «منافع الحيوان» ابن بختيشو است که معروف ترين آن به دستور غازان خان در مراغه نوشته شده است.طرح هاي شماره 4و5مربوط به اين کتاب است.

يکي ديگر از آثار به جاي مانده اين دوره «شاهنامه دموت» است که متعلق به دوره ايلخانان مغول بوده و در سال (710ه. ق) کار شده است.(دموت يک کتاب فروشي بود که در قرن هشتم هجري نقاشي شده بود، خريد ولي چون نمي توانست همه ي جحم کتاب را به طور يک جا بفروشد، اوراق آن را جدا کرد و به افراد مختلف فروخت) نقاشي هاي شاهنامه دموت را استاد شمس الدين، شاگرد احمد موسي، کار کرده است. از اين مجموعه تا کنون 58 مينياتور، شناسايي شده است. اين کتاب بهترين نوع شاهنامه ي نقاشي شده است که نشانگر سبک خاص نقاشي ايران در دوره ايلخانان است. اين شيوه تا زمان تيموريان سيري تکاملي را طي کرده است. شاهنامه دموت براي سلطان اويس يکي از شاهزادگان آل جلاير نوشته شده بود آل جلاير و آل مظفر در جنوب غربي ايران حکمروايي مي کردند.

آخرين حکمران سلسله آل جلاير سلطان احمد بود که از علاقه مندان هنر و ادبيات به شمار مي رفت. به دستور اين سلطان ديوان خودش و ديوان شعر خواجوي کرماني توسط هنرمند معروف "جنيد نقاش" مصور شد. شيوه نقاشي جلاير از هر جهت پيش قدم شيوه اي است که در دوران تيموريان رونق يافت. اصل و منشاء اين روش مربوط به جنيد نقاش است که اين هنرمند پايه گذار جديدي در نقاشي ايراني است.

طبق بررسي هايي که اخيراً به عمل آمده، مشخص شده که يک کارگاه نقاشي ترکي- مغولي بين قرون هشتم و نهم وجود داشته که چهره ي شاخص و مستعد اين کارگاه "استاد محمد سياه قلم" است. از اين هنرمند تعداد قابل توجهي نقاشي و طراحي تک ورقي که بسياري از آن ها به نام اوست، به دست آمده است. اين آثار در کتابخانه ساري استانبول نگهداري مي شود. اين آثار با واقع گرايي افراطي خود در تصاوير جن و ديو، حيوانات وحشي، جنگ اژدها و بيابانگرهاي بربر(طرح هاي شماره 6و7) بيننده را متحير مي سازند. در طراحي بيابانگردهاي بربر که به نظر مي رسد نقاش نيز در ميان آنها زندگي کرده باشد، آدمها با قامت هاي ستبر و بسيار پر تحرک و با جامه هاي پر از چين و شکن طراحي شده اند.

در اين طراحي، چهره هاي بربر به گونه اي تصوير شده است که شيطاني به نظر مي رسد. همه ي اين موارد حاکي از يک سبک خاص و منحصر به فرد است. بدين ترتيب جانشيني را براي او نمي توان يافت. [در بعضي از تقسيم بندي ها مکاتب نقاشي ايران، کارگاه هاي نقاشي مراغه، سلطانيه و تبريز را در دوره ي مغول جزو يک مکتب جداگانه به نام «مکتب تبريز» نام گذاري کرده اند.]

با حمله ي مغولها به ايران مکتب نقاشي بغداد رو به زوال نرفت، بلکه به حيات خود ادامه داد. اما سبک مغولي که متأثر ازنقاشي چيني بود، در اين مکتب تاثير زيادي بر جاي گذاشت.

در پايان اين بخش به علل تاثير پذيري نقاشي ايران از چين مي پردازيم و در آن جا نظر آقاي عباسي آشتياني را در مورد تاثير نقاشي ايراني بر نقاشي چين در زمان «ماني نقاش» و تاثير نقاشي چين بر نقاشي ايران، در زمان مغولها، تيموريان و صفويان را بازگو مي کنيم.

«به عقيده نقادان جديد، نقاشي چين بهترين نمونه ي تذهيب است و نقاشي هاي عصر مغول، تيموري و صفوي ما از آن سر چشمه، آب مي خورد و نمونه هاي کامل آن که موجب اعجاب دنياست و به قيمت زر خريد و فروش مي شود، از اصل ايراني و مانوي است. فقط چون پس از رفتن از ترکستان شرقي به چين بار ديگر از راه چين به ايران برگشته و چيني ها نيز از خود آثاري در آن گذاشته اند، به سبک چيني مشهور شده است.»

    حمید.bmp

 

 

جمعه 26 آذر 1389  11:57 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها