هدایای اسارت
آزاده محمدرضا حسنی سعدی میگوید: هدایا در اسارت در دو دسته عمده بودند: یک دسته ویژه اسارت و محدود به آسایشگاه و اردوگاه و دسته دوم هدایای ارسالی توسط پست بینالمللی از خارج برای اسرا بود.
هدایای کوچک و اسارتی، به انگیزهء تقدیر و تشکر از اسیر تهیه و اعطا میشد که تمام محرومیت و محدودیتهای اسارت را شرافتمندانه تحمل کرده و علاوه بر آن نیز گوشهای از بار دیگران را به دوش میکشید، بخشی از رتق و فتق امور را عهده دار شد، و با همه توان در خدمت اسرا بود.
تلاش آن عزیزان به حدی بود که عموم آنان محبوب و مقبول جمع اسرا بوده و جالب تر اینکه خود نیز از این تلاش و سعی و زحمت لذت روحی نی بردند. هدایا به تناسب اوضاع و احوال اسارت متفاوت بود.
گاه این هدیه یک تسبیح ساخته شده از هستهء خرما و صیقل داده شده و بسیار زیبا بود. زمانی یک جفت کفش دست بافت گیوه و دورانی لباس یا وسیلهء مازادی بود که فرد از خود گذشته دیگری، شش ماه یا یک سال آن وسیله را مورد استفاده قرار نداده و گذاشته بود که به فرد خدمت گذار تحویل دهد.
نوع هدایا به این شرح بودند: یکدست لباس، یک جفت کفش، یک آلبوم دست دوز اسارتی، تسبیح، نقاشی یا طراحی زیبا و با معنی و تهیه شده به وسیله اسرا.
هدایای ارسالی از خارج از عراق نیز به نوبه خود شیرین بودند. گاه پست جهانی، کادوهای دستی خارجی از عراق را برای ارسال به اردوگاههای اسرا میپذیرفت. البته این در همه مقاطع نبوده و موردی بود. به عنوان مثال، برخی از خانواده اسرا، در عربستان و به هنگام مناسک حج، هدایایی برای عزیز در بندشان پست کرده و میفرستادند.
روزی محمولهای شامل پسته، نان خشک، قهوه و تخمه برای برادری به نام سعید، از رفسنجان، رسید که از آلمان پست شده بود. مقداری از محولههای آن محوله بین افراد اردوگاه تقسیم شد که به هر اسیر چهار الی پنج و حتی سه دانه پسته رسید
عراقیها با این که سعیشان این بود که از این حربه به عنوان سوژهای تبلیغاتی استفاده کنند و امانت داری خود را نشان دهند، در این زمینه موفق نبوده و در بسیاری موارد امانتها عوض و یا از حجم و تعداد آنها کاسته میشد.
روزی محمولهای شامل پسته، نان خشک، قهوه و تخمه برای برادری به نام سعید، از رفسنجان، رسید که از آلمان پست شده بود. مقداری از محولههای آن محوله بین افراد اردوگاه تقسیم شد که به هر اسیر چهار الی پنج و حتی سه دانه پسته رسید. این مقدار پسته، بخشی از محوله بود که به دست صاحب آن رسید.
حاج نصر الله فرهمند نیز محمولهای دریافت کرد که در قسمت جلو کفش کتانی آن، یک عدد ساعت سیکو جاسازی شده و از دست دشمن جان سالم به در برده بود.