از فاطمه ...
شهلا صوفی جلالی که امروز از راویان نور است همیشه حرف و خاطره برای گفتن بسیار دارد اما هرگاه پای صحبتش بنشینید در کلامش توصیه حجاب را خواهید دید.
خانم جلالی چگونه وارد جبهه شدید؟
من متولد سوسنگرد هستم و از سال 1343 در سوسنگرد دشت آزادگان که چشمانم جهان را دید تا پایان جنگ به همراه خانواده در این شهر جنگ زده بودم.
از انقلاب تا تحمیل جنگ نابرابر از سوی عراق به ایران، زیر آتش دشمن در کنار رزمندگان جنگیدهام. جنگ تحمیلی شهریور ماه از بستان دشتآزادگان آغاز شد و من با عضویت در سازمان هلالاحمر کارم را شروع کردم و به تأمین آذوقه رزمندگان در مرزهای مورد هجوم اقدام کرد، جنگ به سمت سوسنگرد کشیده شد و مجروحان زیادی در شهر جمع شدند.
خاطرهای از آن روزها برای خوانندگان دارید؟
خاطرهای دارم که خیلی دوستش دارم؛ آذوقهای رسیده بود که شامل مقداری بادام، کمپوت و بیسکویت میشد. در مسجد جامع سوسنگرد جمع شدیم تا آذوقه را برای رزمندگان بستهبندی کنیم، پیشنهاد دادم همراه آذوقهها یادداشتی بگذاریم تا به آنها بگوییم که ما از شما رزمندگان پشتیبانی میکنیم. کاغذ و قلم آماده کردم وبرتکههای کاغذ نوشتیم: «به پیش ای برادران رزمنده که ما پشتیبان شما هستیم؛ خواهران شما: سوسنگرد» و همراه اغذیه این نوشتهها را بستهبندی کردیم و به خط فرستادیم. در آنجا برادرم، پسر عمههایم و برادر همسرم خدمت میکردند که در همان عملیات مجروح و اسیر شدند وقتی ملاقاتشان کردم، آنها اذعان داشتند که این پیام کوتاه ما علاوه بر خرسندی، انرژی مضاعفی به آنها داد و گفتند: خسته بودیم و گرسنه، بستههای آذوقه را باز میکردیم تا به دلمان سوری دهیم که نامههای شمارا دیدیم، جانی دوباره در تنمان تنید و به خود نهیب زدیم وقتی خواهران ما پشتیبانی میکنند ما باید چه کنیم. تأثیر این عمل شما باعث شد تا از فرمانده در خواست عملیات کنیم. جلالی اظهار کرد: این تأثیر، خاطره را برای من ماندگار کرد و باعث افتخارم است، در آن لحظه احساس کردم که اسلحه آنان را من به دست گرفته بودم.
مهدی همان نوجوانی است که یک سال پس از اسارت، در برابر درخواست خانم خبرنگاری بی حجاب برای مصاحبه، خطاب به صلیب سرخ، شرط مصاحبه را محجبه شدن آن خبرنگار قرار داد
شما راوی هستید از عکسالعمل دختران جوان در برابر خاطراتتان بگویید.
وقتی با فرزندانم صحبت میکنم و از روزهای جوانیام و جنگ برایشان میگویم به شور و شوق میآیند و اظهار میکنند که کاش ما هم آن زمان را درک کرده بودیم و با خود عهد میبندد که نگذارند گزندی به دستاوردهای شهدا و امام شهدا و ایثارگران وارد شود. وی در ادامه افزود: حتی زمانی که برای جوانان و نوجوانان راهیان نور خاطراتم را تعریف میکنم و بیان میکنم که چگونه در سن و سال آنها جنگ کردیم و نترسیدم و این شجاعت حاصل شور عشق و ایمان ما به اسلام بود، آنها هم به شوق میآیند و مانند فرزندان خودم جسارت پیدا میکنند. من همه جوانان ایران را همانند فرزندان خودم میدانم و دوستشان دارم.
توصیهای برای جوانان امروز دارید؟
در تمام مدت اسلحه و چادر بر کمرم بود. آموخته بودم اسلحه اصلی یک زن شیعه حجابش است. به همین منظور یک چادر اضافه بر کمر به عنوان یک اسلحه بسته بودم تا مبادا وقتی به دست عراقیها بیفتم محتاج حجاب شوم.
مهدی طحانیان نوجوان سیزده سالهای که در عملیات بیتالمقدس اسیر شد را باید به یاد داشته باشید او در نوزده اردیبهشت 1361 به اسارت دشمن بعثی درآمد. مهدی همان نوجوانی است که یک سال پس از اسارت، در برابر درخواست خانم خبرنگاری بی حجاب برای مصاحبه، خطاب به صلیب سرخ، شرط مصاحبه را محجبه شدن آن خبرنگار قرار داد و او مجبور شد تا حجاب خود را رعایت کند و همرزمش علیرضا رحیمی شعر زیر را خواند:
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است / ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است
آیا فعالیتهای انجام شده در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را مناسب میدانید؟
جمع رزمندگان را در بین اقشار ملت برای اعتلای ارزشها مفید است. وقتی با همرزمهایم دور هم جمع میشویم بهترین مجلس عیش ماست و یادآوری آن دوران و اهداف والای شهدا از هر جشن و سرگرمی برایمان لذتبخشتر است. کاش به هر بهانه این مجالس برگزار شود، با هم سفر برویم و فرزندانمان در کنار هم قرار بگیرند که مطمئناً در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت مثمر ثمر واقع خواهد شد. وی در آخر متذکر شد: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را در ایران خیلی خوب ارزیابی میکنم و از این گسترش و تبلیغ احساس رضایت میکنم.
جلالی معتقد است که نسل سوم انقلاب میتوانند حق شهدا را ادا کنند و امیدوار است که مسئولان در این راه کوتاهی نکنند