وسايل و ابزار خوشنويسي عبارتند از :قلم، قلمدان، قلمتراش، قط زن، دوات (شامل ليقه و مركب) ، آلات به هم زدن ليقه و مركب كه سر آن پهن و دسته اش مخروطي و از جنس آبنوس است،قاشق مخصوص آب ريختن در دوات كه به وسيله آن به اندازه ي لازم آب در دوات مي ريزند ، البته آب مقطر يا جوشيده سرد شده از آب معمولي بهتر است ، و بهتر از آن گلاب يا آب ريحان يا آب مازو است (مازو برجستگي هاي كروي شكلي است كه تحت اثر گزش حشره مخصوصي بر روي جوانه هاي درخت بلوط مازو ايجاد مي شود، اين برجستگي ها حاوي شيره درخت مزبور است كه به نام مازو مرسوم است. در تركيب مازو 60- 70% تانن وجود دارد ، به علاوه مقدار كمي اسيد كاليك و اسيد آلاژيك و مقداري مواد گلوسيدي و آميدون. در صنعت، از مازو جهت تهيه ي مركب سياه و رنگ كردن پارچه ها و نيز در چرم سازي استفاده مي شود.) كه بر خلاف آن مركب را تباه و فاسد نمي كند. سنگ رومي يا حجازي و غيره براي تيز كردن قلمتراش، خاك بيز (الك كوچك) يا ظرفي كه شن و ماسه نرم در آن مي ريخته اند.
پوشيده نماند كه استادان پيشين پس از تراشيدن قلم ، پشت قلم را خاك مي ماليده اند تا لغزندگي و چربي آن از بين برود و مركب به يك طرف قلم جمع نشود كه خط را خراب كند و همچنين گاهي روي نوشته هايي كه مي خواستند زودتر بخشكد، خاك بيخته ي مخصوصي مي ريخته اند كه اين كار اكنون معمول نيست.
سلطانعلي مشهدي گويد:
كاتبا چون قلـــم تراشيـدي خاك بر پشت خـامه مـاليـدي
آن قلم را به نقطه تجربه كن بشنو اين حرف نو زپير كُهن
از قلم نقطه چـون درست آيد خوشنــويسـي اگر كُنــي شايد
و گويا خاك ماليدن به پشت قلم، خاص قلم ريز بوده است؛ زيرا قلم ِ ريز مانند درشت ، پشت برداري نمي شود.از ديگر ابزار خوشنويسي: پارچه اي دو رويه و رنگين از پشم يا حرير است كه كاتب پس از فراغ از نوشتن، دم قلم را بدان پاك كند تا مركب به قلم نماند و خشك شود.
يازدهممِسطَره يا مِسطر است: وسيله اي جهت تعيين سطرها و حدود متن صفحه ي كتاب كه سابقاً صفحه اي از چند لايه ي كاغذ يا مقوا به هر اندازه كه مي خواستند تهيه مي كردند و نخهاي تابيده را به فاصله هاي منظم بر روي آن مي دوانيده، محكم مي بستند و آن صفحه را زير كاغذ گذاشته، با انگشتان بروي نخ ها فشارمي آوردند تا اثري از نخ ها به جا ماند و خطوط مستقيم سطرها معين شود. امروز به جاي آن، صفحه مقوايي را به اندازه ي مطلوب خط كشي كرده، زير صفحه كاغذ مي گذارند و از روي خط هايي كه از زير پيداست سطرها را راست و ميزان مي نگارند.
دوازدهم،زيردستي يا زير مشق: كه بايد رويه اش صاف و نرم و ملايم باشد و لغزان و لرزان نباشد و ميانگين سخت و سست و كلفت و نازك را برگزيند، از جنس مقوا يا چرم و غيره. همچنين بايد در طول و عرض نيز معتدل باشد. و گفته اند بهتر آن است كه دو چرم منفصل را بر روي هم گذاشته، دو گوشه ي آن كه جانب چپ است به چند بخيه محكم سازند تا چنان كه خواهند به كار آيد و آن دو قطعه چرم اگر از بـُـلغار باشد كه دانه و موجش را برطرف كرده باشند، بهتر و پسنديده تر است.
سيزدهم،كاغذ: كه بايد ملايم و صاف و مساعد با كار كتابت باشد، و خشن و ناصاف و لغزنده نباشد و اگر رنگ آن كاهي يا كرمي روشن باشد بهتر خواهد بود؛ كاغذ زبر الياف ريز نوك قلم را مي سايد و آن را ناهموار مي سازد، و نوشتن بر كاغذهاي لغزان و شيشه اي مانند (گلاسه) از اختيار و تسلط نويسنده مي كاهد، ولي نوع ميانه و نيم شفاف آن موافق و مناسب است.
تذكر: معمولاً براي سهولت حمل و نقل، قلم هاي لازم، قلمتراش ظريف، قط زن، قاشق، سنگ كوچك و سر قلمداني را كه دوات مركب بود، با قيچي ظريفي جهت چيدن كاغذ، در قلمدان قرار مي دادند تا اين لوازم يك جا و در محفظه اي در اختيار نويسنده قرار بگيرد.
به غير از وسايلي كه نام برده شد ابزار فرعي ديگري نيز در كار كتابت استفاده مي شود و آن،دو خط كش مدرّج كوچك و بزرگ و گونيا است و براي كتيبه نويسي چند گونياست و خط كش (T) به همراهچند مداد سياه و قرمز، و انواع كاغذها و شميزها(مقواها) لازم است.
بعضي از استادان پيشين، خود، مركب دلخواه را از مشكي و رنگ هاي مختلف مي ساخته و كاغذها را براي اين كه قابل نوشتن شود آهار داده، مهره مي زدند و وسايل و لوازم و كارهاي كتابت را خود متعهد مي شده اند ؛ از قبيل تهيه سطر و جدول كشي، تذهيب، زرافشاني، رنگ آميزي كاغذ حتي تجليد و صحافي و غيره. ولي در اين عصر چون انجام اين امور مستلزم صرف دقت بسيار و خارج از وقت و حوصله، و موجب زحمت و مشقت است، كمتر كسي به اين امور توجه مي كند و كارخانه هاي كاغذ سازي و غيره و صحافي با ماشين تأمين نيازمي كنند. لكن چون دانستن اين امور خالي از فايده نيست، در آينده پاره اي از آنها را بدانگونه كه سابقين ياد كرده اند شرح خواهيم داد.
و اينك از ميان ابزار نوشتن به چند تاي آنها كه اهم است مي پردازيم.
·قلم
·قلمتراش
·دوات (مركب