0

داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

ارتباط دوستانه امام  با مردم

اوعبیده گوید: من همراه امام باقر علیه السلام بودم ، به هنگام سوار شدن به کجاوه اول من سوار مى شدم و سپس او. وقتى بر روى مرکب قرار مى گرفتیم حضرت به من سلام مى کرد و همانند مردى که رفیقش را به تازگى ندیده باشد احوالپرسى مى کرد و دست مى داد، و هنگام پیاده شدن پیش از من پیاده مى شد و وقتى از کجاوه پیاده مى شدیم سلام مى کرد مانند کسى که رفیقش را به تازگى ندیده باشد احوالپرسى مى کرد.
من گفتم : یابن رسول اللّه شما کارى مى کنید که هیچکس از مردم نزد ما نمى کنند و اگر یک بار هم چنین کنند زیاد است .
حضرت فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمى دانى ؟ دو مومن به یکدیگر مى رسند و یکى با دیگرى دست مى دهد پس همواره گناهان آندو مى ریزد همان گونه که برگ از درخت مى ریزد و خدا به آنها توجه مى کند تا از یکدیگر جدا شوند.

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  3:58 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

سوال از ولایت
ابو خالد کابلى گوید: به منزل امام باقر علیه السلام رفتم ، حضرت مرا به صبحانه دعوت کرد من هم با او صبحانه خوردم . غذاى حضرت بقدرى پاکیزه و گوارا بود که تا به حال چنین غذایى نخورده بودم .
وقتى از خوردن فارغ شدیم امام علیه السلام فرمود: اى ابا خالد! این غذا را چگونه دیدى ؟
عرض کردم : فدایت شوم من غذائى گواراتر و پاکیزه تر از این ندیده بودم اما به یاد این آیه درکتاب خدا افتادم :
ثم لتسالن یومئدعن النعیم آنگاه در روز قیامت از نعمتها سوال مى شوید.
امام علیه السلام فرمود: از اعتقاد حقى (ولایت ائمه علیهم السلام ) که بر آن هستید سوال مى شوید

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  3:59 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

اطعام شیعیان

 سدیر یکى از شاگردان امام باقر علیه السلام بود. او مى گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: اى سدیر آیا روزانه یک برده آزاد مى کنى ؟
عرض کردم : نه .
امام علیه السلام فرمود: در هر ماه چطور؟
عرض کردم : نه .
حضرت فرمود: درهر سال چطور؟
عرض کردم : نه .
امام علیه السلام گفت : سبحان اللّه ، آیا دست یکى از شیعیان ما را مى گیرى و به خانه ببرى و به او غذا دهى تا سیر شود؟ به خدا سوگند این کار بهتر از آزاد کردن برده اى است که از فرزندان حضرت اسماعیل باشد

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:06 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

نهى از منکر امام (علیه السلام)
ابوبصیر گوید: در کوفه براى زنى قرآن مى خواندم . یک بار در موردى با او شوخى کردم ! بعد از مدتى که به خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: کسى که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظرلطف نمى کند. چه سخنى به آن زن گفتى ؟
از روى شرم و حیا سر در گریبان افکندم و توبه کردم .
امام باقر علیه السلام فرمود: شوخى با زن نامحرم را تکرار نکن.

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:07 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

تسلیم
عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است .
با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد.
چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى ها قبل از سیماى او بر طرف شده بود.
آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم .
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:08 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

مجالست شیعیان با یکدیگر
مسیر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود:آیا شما شیعیان با یکدیگر خلوت و گفتگو مى کنید و آنچه مى خواهید مى گوئید؟
عرض کردم : آرى به خدا، با یکدیگر خلوت مى کنیم (در مجالسى که مخالفین شیعه نباشند با یکدیگر مى نشینیم ) و گفتگو مى کنیم و آنچه مى خواهیم (از ویژگیهاى شیعه ) بیان مى کنیم .
حضرت فرمود: همانا به خدا من دوست دارم که در بعضى از آن مجالس با شما باشم ، به خدا بود و نسیم (عقاید و گفتار حق شما) را دوست دارم ، شما هستید که از دین خدا و دین ملائکه او برخوردارید، پس با تلاش و تقوا (خود و ما را) کمک کنید

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:09 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

حق آل محمد (علیه السلام)
مردى در خدمت حضرت باقر علیه السلام عطسه زد گفت : (الحمداللّه ) امام باقر علیه السلام جواب عطسه او را نداد و فرمود: از حق ما کاست . آنگاه فرمود: چون یکى از شکا عطسه کرد بگوید:
الحمداللّه رب العالمین و صلى اللّه على محمد و اهل بیته .
وقتى آن مرد چنین گفت : امام علیه السلام هم جواب عطسه او را داد.13

یعنى به او یرحمک اللّه گفت سعدبن ابى خلف گوید: حضزت باقر علیه السلام هر گاه عطسه مى زد و به او یرحمک اللّه مى گفتند، در جواب مى فرمود « یغفر اللّه لکم و یرحمکم » و هر گاه کسى نزد او عطسه مى زد به او مى فرمود: یرحمک اللّه عزوجل

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:10 PM
تشکرات از این پست
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از زندگی امام محمد باقر (ع)

ذکر خداوند
امام صادق علیه السلام گوید: پدرم بسیار ذکر خدا مى گفت : من بااو راه مى رفتم و او همواره ذکر خدا مى گفت ، با او طعام مى خوردم و ذکر خدا مى گفت ، با مردم صحبت مى کرد و سخن بادیگران او از ذکر خدا باز نمى داشت و من مى دیدم که زبانش همواره ذکر لااله الااللّه مى گوید.
همواره صبح ما را جمع مى کرد و دستور مى داد ذکر خدا مى گوئیم تا خورشید طلوع کند هر یک از ما مى توانست قرائت قرآن کند مى فرمود: قرائت قرآن کنیم و هر کس نمى توانست قرآن بخواند مى فرمود: ذکر خدا گوئیم

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

پنج شنبه 10 مهر 1393  4:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها