شعر در وصف راسخون و راسخونيها .........

تقدیم به داداش امیرعلی (محبوب دلها) 

به خاطر بسپار:

در تقویم رفاقت روزی به نام “تعطیلی”وجود ندارد؛

هر جا که هستی، برایت دنیایی به زیباییِ هر آنچه زیبایش میدانی، آرزومندم.

تقديم به داداش مرادي عزيز خودم

به یادم باش که در یادم بودي و هستي و خواهي ماند

که ما با هم رفیق بودیم و هستيم و خواهيم ماند /

گذشته ها اگر رفت و گذشتند /

ولی در قلب من باز تو   همانی...

گل بودي و گل هستي و گل خواهي ماند ...

پس تو فقط خوشحال باش من راحتم ...خخخخخ

( كودك درون محبوب دلها ) تقديم بر داداش روابط راسخون عزيز

خود امير علي : تقديم بر داداشي روابط رز گلم ... اينكه چيز شد ...نه تقديم بر روابط محترم راسخون(ravabet_rasekhoon ) .... خخخخخخخخ

کنار ساحل  دریا
عاشق باشی.......
عاشق تر می شوی........
و اگر دیوانه
دیوانه تر......
… این خاصیت دریاست.....
 

حالا من در كنار راسخون وب هر روزمحبوب تر ..خخخخ نه چيز شد ... عاشق تر ميشوم ( جهت جلوگيري از افكار بد : منظور عاشق راسخون  ها گفته باشم ...خخخ)

حالا اي درياي بي كران من

داداش روابط راسخون ........

درياي راسخون محبوب دلها ...

خالصانه عاشقت هستم به لطف خدا  خواهم ماند ...........

آري ميدانم انتظار زياديست ولي چه كنم كه دل هست ... آن هم دل محبوب دلها

وگرنه ميدانم بركه اي ناچيز محبوب دلها كجا و درياي روابط راسخون كجا ......

بعداز مدتی دوری از راسخون

دلم میخوادبه راسخون برگردم                 به کاربرای مهربون برگردم

دلم میخواد پربزنم اتاق چت                    به پیش سلماجونم برگردم

بشینم کنار آبجی های گل                      بگیم وبخندیم وشادودلخوش

دل من تنگ شد برای راسخون                برای نظارت و روابط و عواملش

برای شادکردن محبوب دلها                    گفته ام شعری برای راسخون

تقديم به خانم شايسته ( shayesteh2000)

دلم خيلي تنگ شده بود واسه اون آواتارت ..خخخ

طرز كلا ه گذاشتنت يه چيز ديگست نگو ...

نبود شما تو اتاق سخت شده بود واسه ما( دوستان اتاق چت ) ..خخخ

الان هستم من خوشحال

چون كه شما اومدين به سايت ....

تقديم به راسخون

ميدونيد .....

گل نیلوفر......
تنها گلی  که برای زنده ماندن باید دور گل دیگری بپیچد وخودش رو نشون بده

پس چه بخواهي ...چه نخواهي اي داداش راسخون وب...

برای زنده ماندم
گاهی اوقات
نیلوفرت باشم اي راسخون وجودم ، راسخون وب ...خخخخ

شعر در وصف محبوب دلهای راسخونی ها

تو عشق بودی

این را از بوی پیراهن ات  فهمیدم

شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم

خیلی دیر..

اما مگر قانون این نبود

که هر آنچه دیر می آید

عاقبت روزی به محبوب دلهای ما خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتن ها

و شاید به اندوه

آری، تو عشق بودی

این را از رفتن ات فهمیدم

وگرنه

این راسخون

هرگز این چنین

سرسنگین نبود.

گشته اسباب غرور و دل خوشی

راسخونی  چاق و سیاه وجوش جوشی

باکاربران زیاد خود چون سنگ پا

زده ازهر کس برد بایک نگا

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن 
با داغ‌های تازه، دلم را راسخون کن 

ابری غریب در اتاق چت من رخنه کرده است 
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن 

ای عشق ای تبلور آن آرزوی راسخون
برخیز و چون سکوت، دلم را به اتاق چت خطاب کن 

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین 
محض رضای راسخون، مرا انتخاب کن 

ای اتاق چت، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم 
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن

در جواب شعر داداش حسين عزيز .......

داداش ميدوني اين رو از ته دلم ميگم .........

حتي به اندازه قليون هم دوستت ندارم چون قليون كه چيزي نيبست ولي ....

به اندازه حرفهاي   قلیون دوستت دارم اگه گفتی چرا ؟........

.

.

. خودم ميگم واست ....

ق : برای قشنگیت.....

ل : برای لبخندت.... 

ی : برای یکی بودنت .... دردانه من داداش حسين ...خخخخ

و : برای وفایت...

ن : برای نگاهت....نگاهي مخصوصي كه   به محبوب دلها داري .......... 

كلا واسه خودت دوست دارم ... همين ... 

دآخه قلیون ضرر داردا :حالا تنباکوش باید از نوع دومحبوب دلها باشد که ضررش خنثی شود
 

امشب از آسمان دیده‌ی تو
روی قلبم ستاره می‌بارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد 

محبوب دلها دیوانه‌ی تب‌آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها
پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان محبوب دلها

آری آغازدوست داشتن محبوب دلهاست  است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن محبوب دلها زیباست

در جواب داداش حسين

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند فایده ندارد
اما دوستت دارم های تـــــــــــــو چه غوغایی می کند ؟!

پس مرا كنار نگذار ...اي دوست ...

درست هست كه من ديگر زياد فرصت ندارم .... ولي اين رو خوب ميدانم
آهای یکی!خیلی تکی