0

شعر سیاسی با گویش یزدی خطاب به رئیس جمهور

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شعر سیاسی با گویش یزدی خطاب به رئیس جمهور

در این شعر، شاعر با گویش یزدی مشکلات روز جامعه را بازگو می کند از روحانی رئیس جمهور استمداد می طلبد.
 

 در این شعر، شاعر با گویش یزدی مشکلات روز جامعه را بازگو می کند از روحانی رئیس جمهور استمداد می طلبد. معنی اصطلاحات یزدی نیز در پایان این اشعار امده است. شاعر این ابیات نامشخص است.

 

بند اول

 

بنده یَه* تا کاسبکارِ عادّی ام
مِرزا حسینِ احمد آبادی ام

زنگ زدم از تیلیفونِ راهِ دور
خدمت آقای رییسِ جمهور

عرض ارادت دارِمُ و چند کلوم*
حرفای پارسالیِ نیمه تموم

گفته بودَم دوباره بر مِگردَم
آشیخ حسن! دورِ سرِت بِگردَم،

یَه سال گذشت و گَف* و کار هنوز هَه!*
گیرونی* و زور و فشار هنوز هَه!

نازِ قَدت! قیمتا رفته  بالا
وِلِش کنی، مِرَه* تا حق تعالی

با گیرونی پا نَلِّه* روی حلقون
(شیبِ ملایمِ تو توی حلقون!...)

سه سال دِیَه ام* مِگذره و... بِگذَرِم
ما خُو* هنوز خیلی ارادت دارِم...

خب، دِیَه* اصلِ حالِدون چطوره؟
چاق و خَشِد؟* اَحوالِدون چطوره؟

نبینم این که دلتون شِکِسَّه
اشک گوشُکای چَشِتون نِشِسَّه...

تحریم و مَحریم و اینا تموم شد؟
یا این که وقتتون فقط حروم شد

هیچ کاری پیش بُرده جنابِ ظریف
با اون خانم جُونِ همه فن حریف؟!

اُمید به رفعِ غصّه دارِم همه؟
یا که خلاصه سرِ کارِم همه؟

ما خُو یَه چند ساله زمینگیر شدِم
چه کار کنِم؟ زمونه هَه! پیر شدِم

اَلآنَه هم با حاج خانم نِشِسِّم*
اَگر بیدونی که چه حالی هَسِّم!*

بی خبرِ دنیا تو کنجِ خونه
پوست مُکُنِم اَنارِ دونه دونه!

دیشُو* خانم سنگ تموم هِشته بود
جادون خالی شُولی پَرُک* پخته بود

نِشِسَّه بودِم* سرِ شُولی خورون
که مَمَلُک* دُوید اومد تو اِیوون

گفت که تو مجلس خَبَرایی شده
(این مجلسَم عجب بلایی شده!...)

گفت که مُخوان سیر و گازِت* بِذارن
سیر تا پیاز گفت که چه فکری دارن

خلاصه حرص کِردِم و گفتِم: عَیال!
چایی نبات بیار که رفتِم از حال

شولی و سِرکه خورده بودِم آشیخ!
نبات نبود؛ جا مُرده بودِم آشیخ

(اینم بگم یزدیِ با اَصالت
با چای نبات مِرَه تا بی نهایت!..)

 

بند دوم

ما خُو خدا می دونه آشیخ حسن
اِقّه* گرفتارِم... وِلِش کن اَصَن*،

یَک کلمه بگَم: کسی یارُم نیست
تو خونه هم عَیال، غمخوارُم نیست

قسطای چند تا بانک شده پس و پیش
عَیال مُخوان بِرَن جزیرۀ کیش!

غصّه و غم رسیده تا به اینجام
اوشون مُخوان بِرَن:«بفرمایید شام...»

خلاصه این  که کار و گَف زیاده...
سلام دارِم خدمت خانواده

پُرگفی* کِردِم و شما ببخشِد
مُخلِصِدونِم بَه خدا ببخشِد!

بعدِ خدا اُمیدِ ما شُمائِد*
آشیخ حسن! راستی اَلان کُجائِد؟!

 

شرح لغات!
- یَه:یک
-کلوم:کلام/کلمه
-گف:گپ/سخن/حرف
-گیرونی:گرانی
- هَه:هست
- مِرَه:می رود
- نَلِه:نگذار
- دیَه ام:دیگر هم
- خُو:خوب.به معنی: که
- خَشِد:خوش هستید؟
نِشِسِّم: نشستیم
هسِّم:هستیم
-اَصَن:اصلا
- دیشُو:دیشب
- شولی  اُو پرک:غذای سنتی یزدی.آش سبزی
- مَمَلُک:ممل0اسم خاص با پسوند کاف تصغیر/تحبیب
- سیر و گاز کسی گذاشتن: سر به سر او گذاشتن
- صُب:صبح
- شُو: شب
- چطو:چطور
- یَه هُو:یک دفعه
- واچُرتیدن:بیدار شدن.
- شُمام:شما هم
- کِرده کار:مُجّرب/ کارکشته
- همین طر: همین طور.
- نباس:نباید
-  یه وِیله: یک گروه
- پس کش کردن:کشمکش
- آسّه پِتُک:پنهانی/یواش و بی سر و صدا
-نشه:نشود
- شی:بشوی
- نومه:نامه
- چی شی؟: چه چیز؟
- دولخ:دود لاخ/گرد و خاک
- بگیم:بگوییم
- بشِم:بشویم
- اقده: این قدر
- سیُّم:سوم
- بونه:بهانه
-بونه گیر:بهانه گیر
- بیرجامه:شلوار زیر/پیژامه
-باسی:باید
راشا: راه آن را
- پیَر: پدر
- اوشون: ایشان
- سفیلی: معطلی
- یه تاش: یکی از آن
- نباس: نباید
- بیِد:بیایید!
- چقه: چه قدر(اینجا: زیاد)
- اقه:این قدَر(اینجا: کم)
-باسی: باید
- گرنج:گره
- تُنیکَه جوراب: ساپورت!
- اصن:اصلا
- پرگفی: پر حرفی
- شمائد: شما هستید
- کجائد؟: کجا هستید؟

منبع: یزد رسا

پنج شنبه 3 مهر 1393  9:27 AM
تشکرات از این پست
tahmores
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:شعر سیاسی با گویش یزدی خطاب به رئیس جمهور

سلام و تشکر  

شعر جالبی بود اما  سخت 

جمعه 4 مهر 1393  10:45 AM
تشکرات از این پست
salma57
دسترسی سریع به انجمن ها