مسابقه برای رسیدن به بهشت
هر لحظه ای که از آینده فرا می رسد برای کسی که با اشراف بر زمان زندگی می کند پیام آور گذشتن عمر است، با این حال، نشستن و دست بر روی دست گذاشتن نشانه نادانی است. امام علی علیه السلام می فرمایند : دنیا پشت گردانده و اعلام وداع می نماید، و آخرت روی آورده و می تابد.
هر لحظه ی زمان که از آینده فرا می رسد و به گذشته می پیوندد، فرصتی است که دیگر به دست ما نخواهد آمد.
جریان زمان که لحظه به لحظه و آن به آن، عمر انسان را می سازد، نه توقف می پذیرد و نه قابل بازگشت است. اگر همه ی نیروهای جهان هستی دست به دست هم دهند و همه انسان هایی که در این کره ی خاکی زندگی می کنند، با جدّی ترین اراده ها بخواهند یک لحظه از زمان را برای کمترین مدت متوقف نمایند، امکان پذیر نخواهد بود.
«فان الدنیا اَدبَرَت و اذَنَت بِوِداعٍ و انّ الاخره قد البَلَت و اشرَقَت باطلاع.»
امیرالمومنین علی علیه السلام در این فراز از خطبه بیست و هشتم می فرماید: «دنیا پشت گردانده و اعلام وداع می نماید، و آخرت روی آورده و می تابد.»
آری زمان درگذر است و قطار بلند زمان پیوسته، به راه خویش می رود. چه خسارتی است آنکه آدمی در نقطه ای از زندگی بایستد به خیال آنکه در ساحل زمان نشسته و گذشت زمان چون جویباری از کنار او عبور می کند و کاری با او ندارد و به تماشای گذشت لحظه ها قناعت کند.
آن چیزی که موجودیت انسان را می سازد و ارتباط او را با واقعیات زندگی تنظیم می کند، نظر داشتن به واقعیات گسترده در جویبار زمان است و تلاشی دائمی برای بهره برداری از آنها و ایجاد آمادگی در وجود خود برای بهره گیری از آینده.
هر لحظه ای که از آینده فرا می رسد برای کسی که با اشراف بر زمان زندگی می کند پیام آور گذشتن عمر است، با این حال، نشستن و دست بر روی دست گذاشتن نشانه نادانی است.
مسابقه برای رسیدن به بهشت:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام، پس از بیان حرکت مستمر دنیا و پشت گرداندن آن به انسان ها، تذکری جدی می دهد و می فرماید: «الا و انّ الیومَ المِضمار و غذاً السَّباقُ و السبقَهُ الحبةُ و الغایةُ النّار» ؛ «امروز زمان تکاپو و فردا روز سبقت است، سبقت بر بهشت و «برای گنهکاران رسیدن به آتش»
آری دنیا میدان مسابقه است، مسابقه برای کسب خیر و کمالات انسانی. شاید بتوان گفت، چیزی که در این دنیا میان همه ی جانداران مشترک و عمومی است، حرکت و جنبش است. اما آنچه که انسان را سایر موجودات برتری می دهد، حرکت و جنبشی هدفمند و از روی عقل و اراده و آگاهی است، در واقع حرکت انسان علاوه بر حرکت دست و پا و سایر اعضای بدن، شامل حرکت روح او به سوی کمالات الهی و انسانی نیز می شود.
اگر یک انسان، با سرعتی فوق سرعت نور، تمام کرات و سیارات را زیر پا بگذارد ولی کوچکترین قدمی به سمت انسانیت برندارد، گویی که هیچ حرکت مفیدی انجام نداده است. حرکت مطلوب برای ما انسان ها، آن حرکتی است که ما را به صفات الهی نزدیک تر کند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام، پس از بیان حرکت مستمر دنیا و پشت گرداندن آن به انسان ها، تذکری جدی می دهد و می فرماید: «الا و انّ الیومَ المِضمار و غذاً السَّباقُ و السبقَهُ الحبةُ و الغایةُ النّار» ؛ «امروز زمان تکاپو و فردا روز سبقت است، سبقت بر بهشت و «برای گنهکاران رسیدن به آتش»
حرکت از روی ترس، نشان انسانیت نیست
«الا فاعملوا فی الرَّغبةِ کما تعملون فی الرَّهبة» ؛ هشیار باشید، در هنگام خوشی و رغبت، چنان عمل کنید که در موقع ترس و وحشت عمل می کنید.
در این فراز بیان می شود که آدمی تا زمانی که غوطه ور در خوشی هاست، توجهی به تکلیف و ذکر حقیقی خدا و محاسبه ی اعمالی که انجام می دهد ندارد و گمان می کند که تمام این خوشی ها و لذائذ، همان است که باید بشود. ولی در آن هنگامی که روزگار سختی فرا می رسد، مضطرب می شود و به خدا پناه می برد و خود را موظف به انجام تکالیف می کند و دائماً از خدا یاری می طلبد. چقدر خوب است که انسان در زمان خوشی ها و غوطه خوردن در نعمت ها نیز همانطور به یاد خداوند باشد و همانطور به خداوند ابزار نیاز کند که در زمان سختی ها خدا را آنگونه می خواند.
جستجوی کمالات با غفلت سازگار نیست :
«الا و انّی لَم اَرَ کاالجنّة نامَ طالبُها و لا کالنّار نام هاربُها» ؛ «هشیار باشید، من ندیده ام کسی را که جویای بهشت باشد و بخوابد و گریزان از آتش باشد و در غفلت بسر برد.»
به هر سویی که نگاه کنید حرکت منظم همه ی موجودات را می بینید و قوانین همه ی علوم، با صدایی بلند فریا می زنند:
قطره ای کز جویباری می رود
|
از پی انجام کاری می رود
|
برای کسی که در این دنیا بیدار و هشیار است، کاملاً پیداست که این نظم دقیق در عالم رو به سوی هدفی معین و بلندمرتبه دارد، بنابراین خود را با این نظم هماهنگ کرده و از حرکت باز نمی ماند. قدر لحظه ها را می داند و قبل از سپری شدن آنها، بهره ی لازم را از زمان می برد.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الا و انّی لَم اَرَ کاالجنّة نامَ طالبُها و لا کالنّار نام هاربُها» ؛ «هشیار باشید، من ندیده ام کسی را که جویای بهشت باشد و بخوابد و گریزان از آتش باشد و در غفلت بسر برد»
نتیجه :
در بین همه آنچه که ما در اختیار داریم با ارزشترینشان وقت (عمر) است می گویند وقت طلاست اما به راستی چنین نیست چون وقت خیلی با ارزش تر از طلاست اصلا قابل قیمت گذاری نیست چیزی است که جایگزین ندارد و بزرگترین استفاده از این ثروت آباد کردن آن با یاد خداوند متعال است که در این صورت این وقت از دست نرفته ارزشش دانسته شده و ماندگار م یشود.
تبیان