وقتي كه استاد گفت: مگه دانشگاه قبرستونه كه توش مرده خاك ميكنيد از جاش بلند شد و سر جاش ايستاد و با صداي بدون استرس گفت:
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
استاد يهو جا خورد و با حالت تمسخر گفت: اينجا ايرانه، فارسي صحبت كن تا همه بفهمن.
با همون صلابت گفت: اگه همين ها نبودند شما الان بايد مي گفتيد: لا تكلم الفارسي، اگه اينها نبودند صدام ميومد و خيلي از اصالت فارسي تون عقب مي افتاديد.
نشست، كلاس ساكت شده بود، دوباره بلند شد.
وقتي كه مي خواست از كلاس خارج بشه استاد پرسيد: كجا؟
گفت: ميرم تا درسم رو حذف كنم.
استاد گفت: نياز نيست، بشين، بعضي مواقع شاگردها هم چيزهايي به استادهاشون ياد مي دهند...
![](http://www.hammihan.com/users/status/thumbs/thumb_HM-20133771314865319411411367054.6445.jpg)