پاسخ به:چند سطر یادگاری
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .
حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .
آن روزها گنجشک را رنگ میکردند و جای قناری میفروختنداین روزها هوس را رنگ میکنند و به جای عشق میفروشندآن روزها مال باخته میشدیاین روزها دلباخته ...
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
حتی دوباره لبخند زدن هم دل میخواهد که من دیگر ندارم !
اولین خنده ز بی دردی بود آخرین گریه ز بی درمانی
من مرده ام … به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی! نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
ﻣﻦ ﺻﺒﻮﺭﻡ ﺍﻣﺎ … ﺁﻩ ، ﺍﻳﻦ ﺑﻐﺾ ﮔﺮﺍﻥ ﺻﺒﺮ ﭼﻪ می ﺩﺍﻧﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟؟
خداوندا؛دقیق یادم نیست آخرین بار؛کی خود را پیدا کردم؛اما خوب یادم هست؛هر گاه که گم شدم؛دستم در دست تو نبود ...